eitaa logo
نکات اخلاقی، تربیتی نوجوانان و جوانان🌸
1هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
8.2هزار ویدیو
247 فایل
عشق یعنی دعای خیر امام زمانت همراهت باشه 🌸شعر 💮داستان های مذهبی و کودکانه ⚘کلیپ های صوتی و تصویری 💐و کلی مطالب آموزنده و زیبا ارتباط با مدیر بصورت ناشناس❤ https://daigo.ir/secret/9432599130 التمـــــ🌸ـــــآس دعا
مشاهده در ایتا
دانلود
بخوان به نام خدا که آفریده ما را انسان زخون بسته یه ماده ای که پسته بخوان که پروردگار کریم ترین کریم است خدایی که با قلم تعلیم نمود رحیم است سرکش ومغرور نباش خداست که بی نیازه فکر نکنی همه جا غرورت چاره سازه بر می گردن آدما دوباره سوی خدا امر کنیم به تقوا به راه راست خدا ☔️☔️☔️☔️☔️☔️☔️☔️☔️☔️☔️☔️☔️☔️ 🌸 @kodak_novjavan1399
⭕️✍تلنگر آیت الله مجتهدی تهرانی(رحمه الله علیه): این دنیا کوچه‌ی بن‌بست است. آخرش پیشانی‌مان می‌خورد به سنگ لحد! آن‌وقت تازه پشیمان می‌شویم، می‌گوییم خدایا ما را به دنیا بازگردان...! اما خطاب می‌رسد "کلّا"...ســاکــت شـــو! حواسمون هست؟ به هر کجا میخواهیم میرویم به هر چیزی میخواهیم دست میزنیم به هرکسی خواستیم دروغ و تهمت و ... میگیم. و... خیلی چیزهای دیگه آیا نمی ترسیم؟ یا اعتقاد نداریم که هر روز از دنیا دورتر میشویم و به مرگ نزدیک تر؟ 🍃 🌸🍃 @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قسمت چهارم زندگینامه حضرت سليمان (ع) 🌸🍃🌸 ملکه از سخن آنها استشمام کرد که آنان متمایل به جنگ و لشکر کشی هستند. این نظریه را نپسندید و به کنایه به آنها فهمانید که تا ممکن است کاری را به صلح و خوبی تمام کرد، نباید به جنگ اقدام نمود. 🌴🌸🌴🌸🌴🌸 زیرا پادشاهان، وقتی بر کشوری دست یابند، رشته های آنها را در هم می ریزند و اوضاع آن را دگرگون می سازند و عزیزان آن کشور را ذلیل و خوار می گردانند. من در این مورد هدیه ای برای سلیمان می فرستم، تا روش او را ببینم و بفهمم پیامبران خدا چگونه رفتار می کنند؟ 🌴🌺🌴🌺🌴🌺 ملکه طبق نظریه خودش، هدایای گرانبهائی تهیه دید و به همراه جمعی از خردمندان قوم، به حضور سلیمان فرستاد. سلیمان که از جریان آگاه شده بود دستور داد یکی از کاخ های مجلل سلطنتی را به بهترین طرز آراستند و قصر عظیم او را برای ورود نمایندگان بلقیس مهیا نمودند. 🌴🌴🌸🌴🌸🌴🌸 فرستادگان بلقیس وقتی به حضور سلیمان شرفیاب شدند، از مشاهده تشکیلات عظیم و کاخهای مجلل او مبهوت ماندند و در دل، از ارائه هدایای خود، خجل و شرمنده گشتند. 🌴🍃🌴🍃🌴🍃 سلیمان با روی گشاده به آنها خوش آمد گفت و مقصودشان را جویا شد و پرسید درباره نامه من چه تصمیم گرفته اید؟! 🌟🍃🌟🍃🌟🍃 نمایندگان، هدایای ملکه را به حضور سلیمان تقدیم داشتندولی او با نظر بی اعتنائی به آنها نگریست و گفت: این هدایا را به صاحبش برگردانید زیرا خداوند آنقدر نعمت به من عطا فرموده که به هیچکس نداده است و در این صورت چگونه ممکن است من به واسطه این هدایای ناقابل شما از تبلیغ رسالت خود، دست بردارم و فریفته تحفه های شما شوم؟! 🌴✨🌴✨🌴✨ نه. این هدایا برای من ارزشی ندارد بلکه شما به این هدایا دلخوشید. اینک برگردید و من سپاهی به سوی قوم سبا می فرستم که آنان را نیروی مقاومت آن نباشد و سپس ایشان را از آن مرز و بوم با ذلت و خواری پراکنده و در بدرخواهم کرد. ادامه داستان در قسمت بعد .... 🍃 🌺🍃 @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥️ علیه‌السلام فرمودند: 🌴 اللِّسَانُ سَبُعٌ إِنْ خُلِّيَ عَنْهُ عَقَرَ 🍃 زبان درنده‌ای است که اگر رها شود، گاز می‌گیرد. 📖 نهج‌البلاغه، حکمت60 @kodak_novjavan1399 💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥چهل روز اعمال ما میره توی نامه‌ی عمل کسی که غیبتش رو کردیم ✍ آیت‌الله مجتهدی تهرانی (ره) @kodak_novjavan1399
💠کفاره‌ی غیبت💠 ✍آیا می توان بدون رضایت گرفتن از فرد غیبت شونده توبه کرد؟ با توجه به این که غیبت از حق الناس است، بنابراین در مرحله اول باید از غیبت شونده رضایت گرفت، آن گاه به درگاه الهی از این گناه توبه کرد. اما اگر رضایت گرفتن از غیبت شونده به هر دلیلی ممکن نباشد و یا این که گفتن به او موجب مفسده ای مهم تر می شود و... که در این صورت با توجه به روایات معصومان(ع) باید برای او استغفار نمود و این کفاره غیبت او است. در این باره به دو روایت اشاره می کنیم: امام صادق (ع) می فرماید از پیامبر (ص) پرسیده شد: کفاره غیبت چیست؟ حضرت فرمود: هر وقت یادت آمد، برای او از خداوند طلب آمرزش کن. امام صادق (ع) در روایت دیگر می فرماید: اگر غیبت کردى و خبرش به غیبت شده رسید، پس راهى نمی ماند جز حلالیت خواستن از او، امّا اگر خبرش به او نرسیده، از خداوند برایش طلب آمرزش کن. 📚بحارالأنوار، ج۷۳، ص۲۴۱ و۲۴۲ @kodak_novjavan1399
نخونی ضرر کردی فوق العاده زیباست این متن👌🍎 خواجه‌‏اى "غلامش" را ميوه‌‏اى داد. غلام ميوه را گرفت و با "رغبت" تمام میخورد. خواجه، خوردن غلام را میديد و پيش خود گفت: كاشكى "نيمه‌‏اى" از آن ميوه را خود می‌‏خوردم. بدين رغبت و خوشى كه غلام، ميوه را میخورد، بايد كه "شيرين و مرغوب" باشد. پس به غلام گفت: "یک نيمه" از آن به من ده كه بس خوش میخورى. غلام نيمه‌‏اى از آن ميوه را به خواجه داد؛ اما چون خواجه قدرى از آن ميوه خورد، آن را بسيار "تلخ يافت." روى در هم كشيد و غلام را "عتاب" كرد كه چنين ميوه‏اى را بدين تلخى، چون خوش می‌خورى. غلام گفت: اى خواجه! بس "ميوه شيرين" كه از دست تو گرفته‌‏ام و خورده‌‏ام. اكنون كه ميوه‌‏اى تلخ از دست تو به من رسيده است، چگونه "روى در هم كشم" و باز پس دهم كه شرط "جوانمردى و بندگى" اين نيست. "صبر" بر اين تلخى اندک، سپاس شيرينی‌هاى بسيارى است كه از تو ديده‌‏ام و خواهم ديد. "همیشه از خوبی آدمها برای خودت دیوار بساز" هر وقت در حق تو بدی کردند فقط یک اجر از دیوار بردار بی انصافیست اگر دیوار را خراب کنی @kodak_novjavan1399
🔔 کدام بهتر است؟ ✅ امام صادق علیه السلام فرمودند : وقتی ميان دو نفر دعوا می‌شود دو فرشته فرود می‌آيند و به آن كسی که بدزبانی کرده است می‌گويند : هرچه خواستى گفتى خودت لايق آنچه گفتى هستی و كيفر گفتارت را خواهى ديد و به بردبار می‌گويند : صبر و بردباری نمودى اگر بردباری‌ات را به پايان رسانى خداوند تو را می آمرزد ولى اگر شخص بردبار جواب شخص مقابل را پس بدهد آن دو فرشته بالا می‌روند و آنها را به حال خودشان رها می‌کنند 📖اصول كافی، ج3، ص174 @kodak_novjavan1399 💔
🌸مثل شکوفه هاي بهار! 🍃در بهار اگر بوته ها به گُل نشسته اند، اگر درختان جامه سبز و لطیف به تن دارند، به راحتی به اینجا نرسیدهاند🌴... [ به راحتی نرسید هر که زحمتی نکشید] ◀️یعنی سرماهاي سختی پشت سر گذاشتند و برف و باران و رگبار تگرگها را تحمل کردند؛ ❄️ گاهی حتی شاخه هاشان هم شکست،اما خم به ابرو نیاورده، بلکه پاي بر جا‌ ایستاده و ایستادگی کردند.🏝 هزار نکته ز باران و برف میگوید🌨 شکوفه اي که به فصل بهار در چمن است🌱 حال ما هم اگر سختیها را تحمل کنیم، یک روزي سبز میشویم،🍀 یک روزي بهاري میشویم، یک روزي تماشایی میشویم💯 -------------------------- @kodak_novjavan1399
43.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 فیلم سینمایی سفر جادویی 🇮🇷 کمدی تخیلی 🇮🇷 قسمت دوم 🔮 @kodak_novjavan1399
🌸🌺🍀🌼☘️🌷🌸🌺 🍀🌿🌺شعر کودکانه سوره لیل قسم به لیل و نهار به روز و شبهای تار هرکس اهل تلاشه لطف خدا باهاشه کسی که اهل تقواست دلش مثل یه دریاست بخشش پول و ثروت میده یه دنیا عزت اگر فقیر رو دیدی صداشونو شنیدی بخیل نباش یاری کن براشون یه کاری کن آسون میشه کار تو خدا میشه یار تو هرکسی بهترینه اهل خدا و دینه دنیا رو دست نداره خدا هواشو داره 🌺کلیپ ؛ صوت و خواص سوره مبارکه لیل در کانال بارگزاری شده. لطفا در صورت نیاز از جستجو استفاده کنید. باتشکر 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 @kodak_novjavan1399
قسمت پنجم زندگینامه حضرت سلیمان (ع) ✨🌸✨🌸✨🌸 نمایندگان بلقیس بازگشتند و سرگذشت خود را شرح دادند. بلقیس پس از لحظه ای اندیشید و گفت: من چاره ای جز تسلیم در مقابل سلیمان نمی بینم و صلاح در این است که هر چه زودتر دعوت او را اجابت کنیم و به وی ایمان آوریم. آنگاه روی همین نظریه تصمیم گرفتند و ملکه به اتفاق بزرگان قوم به سوی سلیمان رهسپار شدند. 💠💥💠💥💠💥 پیش از آنکه ملکه و همراهانش به حضور سلیمان برسند، سلیمان به حاضرین مجلس خود که جمعی از بزرگان جن و انس و همه تحت فرمان او بودند اظهار کرد: کدام یک از شما می توانید پیش از رسیدن بلقیس، تخت او را نزد من حاضر کنید؟ 💥💠💥💠💥💠 یکی از جنیان گفت: من قدرت دارم پیش از آنکه از جای خود برخیزی آن را نزد تو حاضر نمایم، ولی یکی از رجال دربار که دارای علوم الهی بود، گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم بزنی تخت او را نزد تو حاضر می کنم. 💠💥💠💥💠💥 سلیمان چون نگریست، تخت را نزد خود دید و گفت: این از نعمتهای خداوند است تا ما را آزمایش کند که سپاس گذاریم یا کفران کننده، و هر کس شکرانه نعمتهای الهی را به جا آورد به خودش احسان کرده و آن کس که کفران نعمت کند، پروردگار بی نیاز و بزرگ است. 💠💥💠💥💠💥 آنگاه فرمان داد که وضع تخت را تغییر دهید تا ببینم بلقیس آن را می شناسد یا نه و چون ملکه سبا و همراهانش بر سلیمان وارد شدند، سلیمان از او پرسید: آیا تخت تو اینگونه است؟! 💠💥💠💥💠💥 بلقیس با حیرت و بهت، نظری بر تخت افکند و گفت: گویا همان تخت است ولی متحیر بود که اگر تخت من است به چه وسیله به اینجا آمده است؟! پیش از ورود ملکه، سلیمان دستور داده بود قصری مجلل از بلور بسازند و آن را برای پذیرائی آماده کنند. 💠💥💠💥💠💥 در آن حال بلقیس را به کاخ بلور راهنمائی کرد، چون زمین کاخ هم از شیشه و بلوربود، بلقیس گمان کرد، سطح زمین از آن پوشیده شده. لباس خود را بالا گرفت و ساق پای خود را برهنه کرد تا از آن بگذرد. 💥💠💥💠💥💠 سلیمان گفت اینجا آب نیست. بلکه آبگینه و بلور است، در آن حال بلقیس به اشتباه خود پی برد و گفت: پروردگارا؛ من به خودم ستم کردم که خدائی جز تو را تا کنون پرستیدم ولی اکنون با سلیمان اسلام آوردم و روی دل به درگاه تو متوجه ساختم. ادامه داستان درقسمت بعد .... 🍃 🌼🍃 @kodak_novjavan1399
✅تلنگر ✍درویشی تنگدست به در خانه توانگری رفت و گفت: شنیده ام مالی در راه خدا نذر کرده ای که به درویشان دهی، من نیز درویشم. خواجه گفت: من نذر کوران کرده ام تو کور نیستی. پس درویش تاملی کرد وگفت: ای خواجه کور حقیقی منم که درگاه خدای کریم را گذاشته به در خانه چون تو گدائی آمده ام. این را بگفت و روانه شد. خواجه متأثر گشته از دنبال وی شتافت و هر چه کوشید که چیزی به وی دهد قبول نکرد. از او بخواه که دارد و میخواهد که از او بخواهی... از او مخواه که ندارد و می ترسد که از او بخواهی...! الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍پیامبر مهربانی ها (ص) ‌ ✅هرگاه خداوند عزوجل، بنده اى را دوست بدارد، بلا را سخت بر سر او سرازير مى كند و آن را سخت بر او مى بارد. پس چون بنده دعا كند، جبرئيل مى گويد : «پروردگارا! حاجتش را برآورم؟»امّا خداوند متعال مى گويد: «او را رها كن كه من دوست دارم صدايش را بشنوم» و چون دعا كند، خداوند عز و جل مى گويد: 💥«بنده ام، لبّيك! به عزّتم سوگند كه هرچه از من بخواهى، به تو عطا مى كنم و هرچه دعاء كنى، اجابت مى نمايم، [بدين معنا كه] يا آن را زود برايت برمى آورم و يا بهتر از آن را برايت ذخيره مى كنم». ‌ 📚الفردوس: ۱ ،۲۵۱ ،۹۷۲ @kodak_novjavan1399🌼
🌷 ماجراهای نواب قسمت ۷۶ 🌷 🇮🇷 نواب به حسن و مرتضی گفت : 🌹 برید ببینید که این قصر ، 🌹 تونل زیر زمینی یا راه مخفی داره یا نه 🇮🇷 حسن و مرتضی به همراه مردم ، 🇮🇷 به دنبال راه مخفی می گشتند . 🇮🇷 پس از اطمینان از تخلیه کامل قصر ، 🇮🇷 همه مردم ، به شادی و پایکوبی پرداختند . 🇮🇷 یکی شیرینی جشن پیروزی می داد . 🇮🇷 یکی گل به مردم هدیه می داد . 🇮🇷 یکی غذای نذری پخش می کرد . 🇮🇷 به مدت دو شبانه روز ، از مساجد ، 🇮🇷 بانگ الله اکبر پخش می شد . 🇮🇷 و مردم نیز از پشت بام خانه ها ، 🇮🇷 ندای الله اکبر سر می دادند . 🇮🇷 اما هیدرا همچنان مشغول تفکر بود . 🇮🇷 و ماجرای ناپدید شدن ناگهانی اهل قصر را ، 🇮🇷 با خود مرور می کرد . 🇮🇷 که ناگهان آرام با خودش گفت : 🌸 نه !!!!! 🌸 این امکان نداره !!!! 🇮🇷 نواب ، متوجه هیدرا شد 🇮🇷 دید که هیدرا با خود حرف میزند 🇮🇷 لبخندی به هیدرا زد و گفت : 🌹 چیزی شده ؟! 🌹 خوشحال نیستی انگار ؟! 🇮🇷 هیدرا به نواب گفت : 🌸 همه وسایل قصر ناپدید شدند . 🌸 یا بهتره بگم ، با یک چشم بر هم زدن 🌸 به جای دیگری ، منتقل شدند . 🌸 و فقط یک نفر میتونه 🌸 همه چیز و از اینجا برداره . 🌸 و بفرسته یه جای دیگه . 🌸 اگه حدسم درست باشه ، کارمون زاره 🇮🇷 نواب گفت : 🌹 منظورت چیه ؟! 🇮🇷 هیدرا گفت : 🌸 عفریت برگشته 🇮🇷 نواب گفت : 🌹 عفریت دیگه کیه ؟ 🇮🇷 مردم ، نواب را به رهبری ایران برگزیدند . 🇮🇷 و تا یک هفته ، به جشن و شادی پرداختند . 📚 پایان فصل اول 📚 🔮 @kodak_novjavan1399
48.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 فیلم سینمایی سفر جادویی 🇮🇷 کمدی تخیلی 🇮🇷 قسمت سوم 🔮 @kodak_novjavan1399