eitaa logo
نکات اخلاقی، تربیتی نوجوانان و جوانان🌸
1.2هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
8.8هزار ویدیو
252 فایل
عشق یعنی دعای خیر امام زمانت همراهت باشه 🌸شعر 💮داستان های مذهبی و کودکانه ⚘کلیپ های صوتی و تصویری 💐و کلی مطالب آموزنده و زیبا ارتباط با مدیر بصورت ناشناس❤ https://daigo.ir/secret/9432599130 التمـــــ🌸ـــــآس دعا
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷 ایران کشورِ امام زمان(عج) است... 🍃 🌼🍃 @kodak_novjavan1399
💐 🤔 چگونه بعضی گناهان، تمام کارهای خوب انسان را از بین می‏رود⁉️ ✅ حاج آقا قرائتی: 🔹 اگر شخصی 20 سال خدمت مفید داشته باشد ولی فرزند کارفرمای خود را بکشد، این عمل تمام خدمات او را از بین می‏برد. یک بمب که منفجر می‏شود و ساختمانی فرو می‏ریزد تمام زحمات انسان‏ها را در یک لحضه از بین می‏برد. یک ناسزا، دوستی چندین ساله را به فراموشی می‏سپارد. خوردن یک قاشق سم، تمام مراقبت‏های بهداشتی چند ساله را نابود می‏کند. یک لحظه خواب در هنگام رانندگی، ماشین را دره پرتاب می‏کند. یک لحظه فرو کردن چاقو در چشم، سبب نابینایی سالیان دراز می‏شود. 🔹 آری، برخی گناهان همچون آتش، جنگل نیکی‏های انسان را سوزانده و به خاکستر تبدیل می‏کند. چنانکه قرآن می‏فرماید: خبطت اعمالهم (سوره بقره، آیه 217) البته در برابر آیات حبط، آیاتی داریم که می‏فرماید: به خاطر یک کار شایسته، بدی‏های انسان محو می‏شود. من یؤمن بالله و یعمل صالحا یکفر عنه سیئاته (سوره تغابن، آیه 9) 🔹 مثل کارگری که سالها بد کار می‏کرده ولی یک لحظه وقتی وارد منزل کارفرما را می‏بیند که به استخر افتاده و در آستانه غرق شدن است، او را نجات می‏دهد. این عمل تمام بدرفتاری‏ها و کم‏کاری‏های او را جبران می‏کند. چنانکه قرآن می‏فرماید: نماز به پا دارید که آن حسنه‏ای است که بدی‏ها و زشتی‏ها را از بین می‏برد. و أقم الصلوة... ان الحسنات یذهبن السیئات (سوره هود، آیه 114) @kodak_novjavan1399
😍 🌟 دقت کردین از وقتی که کرونا شده 🌟 آرزو های دانش آموزان هم فرق کردن 🌟 مثلا ؛ بزرگ ترین آرزوی هر بچه مدرسه ایی 🌟 تا پارسال این بود : 👈 که مدارس به علت آلودگی هوا ، تعطیل بشن 👈 یا معلم دیر بیاد مدرسه 👈 یا اگه معلم اومد ، امتحان نگیره 👈 یا اگه امتحان گرفت ، لااقل سخت نگیره 👈 یا اگه سخت گرفت ، نمره کم نکنه 👈 یا حداقل آمادگی بیشتری برای خوندن بده 👈 یا با رحمت خودش تصیح کنه نه انتقام 🌟 اما بزرگ ترین آرزوی دانش آموزان امسال : 👈 اینترنت کشور به پایان برسه 👈 معلم نتش تموم بشه 👈 یا گوشی یا کامپیوترش خراب بشه 👈 یا شاد به کل از گوشیش پاک بشه و... ☺️😍😁 @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 (صل الله علیه و آله) ما نَقَصَ مالٌ مِن صَدَقَة قَطُّ ، فأعطُوا و لا تَجبُنوا . هيچ گاه مالى بر اثر صدقه دادن كم نشده است. پس عطا كنيد و نترسيد. 📚 بحار الأنوار : ٩٦ / ١٣١ / ٦٢ @kodak_novjavan1399
📖 ✍حضرت الياس (ع) 👈از ابن عباس روايت شده: هنگامي كه يوشع بن نون بعد از موسي - عليه السلام - بر سرزمين شام مسلّط شد، آن را بين طوايف سبطي‌ها(ي دوازده‌گانه) تقسيم نمود، يكي از آن گروه‌ها كه الياس - عليه السلام - در ميانشان بود در سرزمين بَعْلُبَك (كه اكنون يكي از شهرهاي لبنان است) سكونت نمودند. خداوند الياس - عليه السلام - را به عنوان پيامبر، براي هدايت مردم بَعْلُبك فرستاد. بَعْلُبك در آن عصر، شاهي به نام «لاجب» داشت كه مردم را به پرستش بت فرا مي‌خواند كه نام آن «بَعْلُ» بود. طبق سخن خدا در قرآن (آيات 124 تا 128 سوره صافات) «مردم بَعْلُبك، سخن الياس را تكذيب كردند و از دعوت او اطاعت ننمودند.» شاه بَعْلُبك همسر بدكاري داشت كه وقتي شاه به سفر مي‌رفت، او جانشين شوهرش شده و بين مردم قضاوت و حكومت مي‌كرد، آن زن، مُنشي حكيم و با ايماني داشت كه سيصد مؤمن را از حكم اعدام او نجات داده بود، و در سراسر زمين زني زشت كارتر از همسر شاه نبود. با شاهان متعددي همبستر شده بود و از آنها داراي فرزندان بسيار بود. شاه همسايه‌اي صالح از بني اسرائيل داشت كه داراي باغي در كنار قصر شاه بود، و در گوشه‌اي از آن باغ زندگي مي‌كرد. شاه به او احترام مي‌نمود، ولي همسر شاه در غياب شاه، آن مؤمن صالح را كشت، و باغ او را غصب و تصرف كرد. وقتي كه شوهرش از سفر آمد، زن ماجرا را به او گفت، شوهرش به او گفت: «كار خوبي نكردي» (بيش از اين، او را سرزنش نكرد) خداوند متعال الياس - عليه السلام - را به بَعْلُبك فرستاد، الياس به آن شهر وارد شد و مردم آن جا را از بت پرستي بر حذر داشت و آنها را به سوي خداي يكتا و بي‌همتا فراخواند. بت پرستان، آن حضرت را تكذيب كردند، و به ساحت مقدسش توهين نمودند، و او را از خود راندند و تهديد نمودند، ولي او با كمال مقاومت به دعوت و مبارزات خود ادامه داد، و آزار آنها را تحمل كرد، و آنها را به سوي توحيد دعوت نموده، ولي آنها بر طغيان خود افزودند و عرصه را بر حضرت الياس - عليه السلام - تنگ كردند. الياس - عليه السلام - خدا را سوگند داد كه شاه و همسر بدكارش را، اگر توبه نكردند، به هلاكت برساند، و به آنها هشدار داد. اين هشدار باعث شد كه شاه و طرفدارانش خشونت بيشتر نمودند و تصميم گرفتند تا الياس - عليه السلام - را شكنجه داده و به قتل رسانند. الياس - عليه السلام - از دست آنها گريخت و به پشت كوه‌ها و درون غارها رفت و در آن جا هفت سال مخفيانه زندگي كرد، و از گياهان و ميوه درختها مي‌خورد و ادامه زندگي مي‌داد. در اين ميان پسر شاه به بيماري سختي مبتلا شد و بيماري او درمان نيافت. با توجه به اين كه شاه در ميان فرزندانش، او را از همه بيشتر دوست داشت، براي شفاي او به بتها متوسل شدند، ولي نتيجه نگرفتند. بت پرستان به شاه گفتند: بت بَعْلُ به تو غضب كرده، از اين رو پسرت را شفا نمي‌دهد، كساني را به نواحي شام بفرست. در آن جا خدايان ديگري وجود دارد. بايد آنها را نزد بت بَعْلُ واسطه قرار دهي، بلكه بت بَعْلُ او را شفا دهد. شاه گفت: چرا بَعْلُ به من غضب كرده است؟ بت پرستان گفتند: زيرا تو الياس را كه بر ضد خدايان برخاسته بود، نكشتي و او هم اكنون سالم است و در كوه‌ها زندگي مي‌كند. بت پرستان كنار كوه‌ها رفتند و فرياد زدند: «اي الياس! نزد ما بيا و شفاي پسر شاه را از درگاه خدا بخواه!» الياس - عليه السلام - نزد آنها آمد و به آنها گفت: خداوند مرا به عنوان پيامبر به سوي شما فرستاده است، رسالت پروردگارم را بپذيريد. خداوند مي‌فرمايد: «نزد شاه برويد و به او بگوييد؛ من خداي يكتا و بي‌همتا هستم، معبودي جز من نيست، من بني اسرائيل را آفريده‌ام و به آنها روزي مي‌دهم و آنها را زنده مي‌كنم و مي‌ميرانم و نفع و زيان مي‌رسانم، پس چرا شفاي پسرت را از غير من مي‌طلبي؟» آنها نزد شاه رفتند و پيام الياس - عليه السلام - را به او رساندند، شاه بسيار خشمگين شد و به آنها گفت: «چرا وقتي كه الياس نزد شما آمد، او را دستگير نكرديد و زنجير بر گردنش نيافكنديد تا او را كشان كشان نزد من بياوريد، او دشمن من است.» بت پرستان گفتند: «وقتي كه ما الياس - عليه السلام - را ديديم رعب و وحشتي از او در قلب ما نشست، از اين رو نتوانستيم كاري كنيم.» سرانجام پنجاه نفر از سركشان و قهرمانان طرفدار شاه، آماده شدند تا به سوي كوه بروند و الياس - عليه السلام - را دستگير كرده نزد شاه بياورند. شاه به آنها سفارش كرد كه الياس را با تطميع و نيرنگ، غافلگير كنيد و نزد من بياوريد. آنها به سوي كوه رفتند، و از پاي كوه به بالا حركت نمودند و در آن جا براي پيدا كردن الياس - عليه السلام - متفرق شده و به جستجو پرداختند. در حالي كه فرياد مي‌زدند: «اي پيامبر خدا! نزد ما بيا، ما به تو ايمان آورده‌ايم.» ✍ ادامه دارد...... ان شاءالله ✅ @kodak_novjavan1399
🌸 " هـیـدرا " 🌸 🌸 قسمت سی‌ و ششم 🌸 🇮🇷 فضائیان در همه کشورها ، پخش شدند 🇮🇷 تا مکان مناسبی را ، 🇮🇷 هم برای زندگی خودشان ، 🇮🇷 و هم برای تجدید قوا و کسب قدرت ، 🇮🇷 و تشکیل لشکری بزرگ و حکومتی قوی ، 👈 پیدا کنند . 🇮🇷 برخی از حاکمان و کشورها ، 🇮🇷 از ماندن فضائیان در کشورشان ، 🇮🇷 ممانعت کردند . 🇮🇷 و برخی دیگر هم پذیرفتند 🇮🇷 اما به شرط اینکه 🇮🇷 در سیاست و حکومت کشورشان ، 👈 هیچ دخالتی نداشته باشند . 🇮🇷 ناگیتان نیز به ایران رفت . 🇮🇷 و به بررسی کامل خاک و هوا ، 🇮🇷 و منابع و جغرافیای ایران پرداخت . 🇮🇷 ناگیتان ایران را ، منبع انرژی و قدرت دید . 🇮🇷 به خاطر همین ؛ 🇮🇷 همه فضائیان را احضار کرد . 🇮🇷 و جلسه ای با هم گذاشتند . 🇮🇷 سپس با دوستانش به توافق رسیدند 🇮🇷 که به صورت ناشناس ، در ایران بمانند . 🇮🇷 پس از سالها ، در یک دعوای خیابانی ، 🇮🇷 با شاهنشاه جوان آشنا شدند . 🇮🇷 شاهنشاه ، در حالی که مست بود 🇮🇷 از دست قماربازان ، فرار می کرد . 🇮🇷 و فضائیان جان او را نجات دادند . 🇮🇷 شاهنشاه ، فرزند ماتورشاه بود . 🇮🇷 که به علت فساد ، هرزگی ، قماربازی ، 🇮🇷 سگ بازی ، قاچاق مواد مخدر و... ، 🇮🇷 مورد نفرت مردم و عام و خاص بود . 🇮🇷 ماتور شاه نیز ، بدتر از پسرش بود ؛ 🇮🇷 اما در عموم و اجتماعات ، 🇮🇷 ظاهر متفاوتی از خود نشان می داد . 🇮🇷 تا علما و مردم متدین را ، راضی نگه دارد . 📚 ادامه دارد 📚 ✍ نویسنده : حامد طرفی 🔮 @kodak_novjavan1399