☀️ داستان دختر شگفت انگیز ☀️
☀️☀️☀️ قسمت سوم ☀️☀️☀️
🌸 بچه ، گریان و بی تاب ،
🌸 به سینه زهرا نگاه می کرد .
🌸 گریه های زهرا شدیدتر شد .
🌸 و با حسرت به بچه نگاه می کرد .
🌸 زهرا با گریه به بچه می گفت :
🇮🇷 آروم باش عزیزم
🇮🇷 تو رو خدا گریه نکن
🇮🇷 الآن عمو میاد برات شیشه میاره
🌸 اما بچه ، دستش را روی سینه زهرا می زند
🌸 و گریه و زاری می کند
🌸 زهرا از دیدن این صحنه دلش آتیش گرفت
🌸 و از خدا خواست تا کمکش کند
🌸 جعفر با عجله وارد خانه شد
🌸 به طرف آشپزخانه رفت
🌸 و مشغول آماده کردن شیشه شیر شد
🌸 صدای گریه های زهرا ،
🌸 که داشت با بچه حرف می زد ،
🌸 تا آشپزخانه می رسید .
🌸 چشمان جعفر نیز ، پر از اشک شدند .
🌸 به سرعت شیشه را آماده کرد و برای زهرا برد
🌸 اما باز بچه ، شیشه را قبول نکرد
🌸 جعفر ، بچه را گرفت .
🌸 و سعی کرد تا هم او را آرام کند ،
🌸 و هم شیشه را در دهان او بگذارد .
🌸 همه تلاش خود را کرد
🌸 اما عاقبت نه آرام شد و نه شیشه را گرفت .
🌸 بچه مدام ، به سینه زهرا نگاه می کند .
🌸 زهرا ، دوباره بچه را گرفت .
🌸 و با گریه گفت :
🇮🇷 آخه تو چی می خوای بچه ؟!
🇮🇷 چرا ساکت نمی شی ؟!
🇮🇷 چرا دلمو به درد میاری ؟!
🇮🇷 چرا اذیتم می کنی ؟!
🇮🇷 بس کن دیگه
🇮🇷 تو رو خدا بس کن دیگه
🌸 دست بچه ، همچنان روی سینه زهرا بود
🌸 ناگهان ،
🌸 زهرا احساس سنگینی در سینه اش کرد
🌸 حس کرد ، که از سینه او ،
🌸 شیر دارد خارج می شود .
🌸 بچه را روی سینه اش گذاشت
🌸 بچه ، با عجله ، پستان زهرا را در دهان گرفت
🌸 سپس آرام شد و شروع به مکیدن کرد .
🌸 گریه های زهرا بیشتر شد و بُغضش ترکید
🌸 همان بُغضی که سالها ،
🌸 به خاطر نداشتن بچه ،
🌸 در گلویش جمع شده بود .
🌸 و برای اولین بار ، احساس مادر شدن کرد
🌸 و با گریه و خوشحالی ، به جعفر گفت :
🇮🇷 آقا جعفر می بینی ؟! من مادر شدم
🇮🇷 من دارم به بچه ام شیر میدم .
🌸 جعفر با تعجب گفت :
🌹 چی داری میگی زن ، مگه شوخیت گرفته ؟!
🌹 تو واقعاً داری به بچه شیر میدی ؟!
🌸 زهرا با چشم گریان و لب خندان گفت :
🇮🇷 آره ، احساسش می کنم
🌸 جعفر گفت :
🌹 آخه چطور ممکنه ؟!
🌹 مگه تو شیر داری ؟!
☀️ ادامه دارد ... ☀️
✍ نویسنده : حامد طرفی
@kodak_novjavan1399
☀️ داستان دختر شگفت انگیز ☀️
☀️☀️☀️ قسمت چهارم ☀️☀️☀️
🌸 جعفر و زهرا تصمیم گرفتند
🌸 تا بچه را تحویل پلیس دهند .
🌸 منتظر شدند تا صبح شود .
🌸 همراه با بچه ، سحری خوردند
🌸 نماز صبح و دعای عهد خواندند
🌸 سپس جعفر ، قرآن می خواند
🌸 و زهرا و بچه ، گوش می کردند .
🌸 تا صبح شد .
🌸 جعفر ، تشت و بچه را برداشت
🌸 زهرا در حال پوشیدن چادرش ، گفت :
🇮🇷 وایسا عزیزم منم میام
🌸 جعفر گفت :
🌹 خانمی شما خسته ای
🌹 همهی شب رو نخوابیدی
🌹 شما بمون استراحت کن من می برمش
🌸 زهرا گفت :
🇮🇷 عزیزم !
🇮🇷 من خوبم
🇮🇷 دوست دارم باهات بیام
🌸 هر دو به طرف کلانتری حرکت کردند .
🌸 در طول مسیر ، بچه در بغل زهرا بود .
🌸 زهرا دوست نداشت بچه را تحویل دهد
🌸 اما به فکر مادر بچه بود
🌸 که حتما نگران بچه اش شده .
🌸 بچه را به پلیس تحویل دادند .
🌸 و از کلانتری ، بیرون آمدند .
🌸 اشک ، آرام آرام ،
🌸 از چشمان جعفر و زهرا ، پایین می آمد .
🌸 کنار پارک ایستادند و روی نیمکت نشستند .
🌸 زهرا ، شعری را آرام با خود زمزمه می کرد :
🇮🇷 بچه ، یکی یه دونه ، عزیزِ هر دومونه
🇮🇷 بچه ، چراغ خونه ، ماهه تو آسمونه
🇮🇷 بچه ، مثلِ یه غنچه ، گلِ زیبای باغچه
🇮🇷 بچه ، شادیِ کوچه ، خندهی لبهامونه
🇮🇷 بچه ، امیدِ مادر ، هم بازیِ برادر
🇮🇷 همدم و یارِ خواهر ، عصای مردِ خونه
🌸 زهرا ، وسطای شعر خواندنش ،
🌸 دیگر نتوانست تحمل کند .
🌸 چادر را جلوی صورتش گذاشت .
🌸 و شروع به گریه کرد .
🌸 جعفر ، دیگر نتوانست جلوی خود را بگیرد
🌸 خودش نیز به گریه افتاد
🌸 و دوباره از خداوند ، درخواست بچه کرد
🌸 پس از اینکه آرام شدند ،
🌸 در پارک ، بستنی خوردند و به خانه برگشتند
🌸 در را باز کردند
🌸 ناگهان صدای گریه بچه ای را شنیدند
🌸 صدا از درون خانه آنها بود .
🌸 با سرعت داخل خانه شدند .
🌸 ناگهان با تعجب ،
🌸 همان بچه را ، با همان تشت ، دیدند .
☀️ ادامه دارد ... ☀️
✍ نویسنده : حامد طرفی
@kodak_novjavan1399
☀️ #حدیث_روز
✅ امیرالمؤمنین امام علی عليه السلام:
اگر از آنچه گذشته است عبرت مى گرفتى، آنچه را مانده است قدر مى دانستى
📙 ميزان الحكمه ج 7 ص 39
@kodak_novjavan1399
▪️ ذکر صالحین ▪️
🔱لطف و مهربانی وسيع خداوند
✳️جمعي از فقيرهاي مدينه به حضور رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آمدند و گفتند:
♦️ اي رسول خدا! ثروتمندان با ثروت خود بردگان را آزاد مي كنند و به ثوابش مي رسند، ما براي چنين كاري توان مالي نداريم.
🔹آنها براي انجام حج، سفر مي كنند، ما به خاطر نداشتن توان مالي از آن محروم هستيم.
🔹 آنها صدقه مي دهند، ما چيزي نداريم كه صدقه بدهيم و به ثوابش برسيم.
🔹آنها اموال خود رادر راه جهاد مصرف مي كنند و به ثوابش مي رسند، چنين كاري از عهده ما بر نمي آيد و به آن ثوابها نمي رسيم، پس چه كنيم؟
🌹پيامبر (ص) فرمود:
✨اگر كسي صد بار تكبير (الله اكبر) بگويد بهتر از آزاد كردن صد برده است
✨و اگر كسي صدبار تسبيح (سبحان الله) بگويد، بهتر از راندن صد شتر (براي قرباني در حج است)
✨و اگر كسي صد بار حمد (الحمد الله) بگويد، بهتر از فرستادن صد اسب با زين و دهنه و سوار آن (براي جهاد) در راه خدا است،
✨واگر كسي كه صد بار (لا اله الا الله) بگويد در آن روز از نظر عمل بهترين انسانها - جز كسي كه زيادتر گفته باشد- مي باشد.
💥بعد از مدتی فقراء به حضور پيامبر (ص) باز گشتند و عرض كردند: اين دستور شما را ثروتمندان شنيديد و انجام مي دهندو هر دو ثواب را مي برند.
🌸رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود:
اين فضل خداست كه به هر كه خواهد بدهد..
🌺💮🌺💮🌺💮🌺💮🌺💮
📚اصول کافی، باب التسبيح و التهليل و التكبير، حديث 1، ص 505- ج 2.
@kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐 #درس_اخلاق
🔹 خطری برای افراد مؤمن
🔸 استاد مسعود عالی
@kodak_novjavan1399
👌 تلنگری زیبا برای همه ما
20.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای قصه های آسمانی
🇮🇷 این قسمت : ارزش معلم
@kodak_novjavan1399
49.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 فیلم سینمایی تنهاترین سردار
🇮🇷 در مورد امام حسن مجتبی
🇮🇷 قسمت چهارم ( آخر )
@kodak_novjavan1399
🌿🍁🌿🍁🌿🍁🌿🍁🌿🍁
⚪آیت الله مجتهدی تهرانی (ره):
💠 حدیث داریم که پیامبر (ص)فرمودند :
« اَشرافُ أُمَّتی أصحاب اللّیل » ؛
« اشراف امت من نـماز شب خـوان ها هستند
🔘در دنـیا اشـراف چـه کـسانی هستند؟ آنهایی که خانه ی دو هزار متری دارند و ریاست و ماشین چه و چه ... به اینها می گویند اشراف مملکت ،
💠 اما در قیامت ، اشراف آن کسانی هستند که نماز شب خوان هستند. الان شب ها بلند است خودتان را عادت بدهید که شب ها زودتر استراحت کنید تا سحرها بلند شوید .
💮می گویند : در زمان قدیم استادی از شاگردش پرسید : « سحرها کی بلند می شوی ؟»
💮 شاگرد گفت : « دوساعت مانده به اذان » استاد فرمود : « کم است ! » قدیم این طور بودند .
💮 حالا ما اگر نیم ساعت یا سه ربع پیش از اذان هم بلند شویم خوب است .
《هر که سحر ندارد از خود خبر ندارد》
@kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#روایت_ناب
🌷روایتی ناب از شهید اروپایی
دوران دفاع مقدس .
@kodak_novjavan1399
14.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای آریو پهلوان کوچک
🇮🇷 قسمت دوم
@kodak_novjavan1399