5.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دفترتو اینجوری خوشکل کن😍
کودک هنرمند🤩🌹
.
@kodakan_city
کودکتان را زود بزرگش نکنید!
از جملاتی مثل "تو دیگه بزرگ شدی"
"خانم شدی، مرد شدی"
"این کارِ بچه کوچولوهاست، تو دیگه بچه نیستی" استفاده نکنید!
چرا که او را از دنیای کودکی،
به دنیای بزرگسالی می برید و کودک دیگر از خود انتظار کودکی ندارد و این در حالی است که رفتار بزرگسالانه هم خارج از حد و توان اوست؛ بنابراین اعتماد به نفسش پایین می آید.
@kodakan_city
10.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 یه اشتباهی که خیلی از ما پدر و مادرا در طول روز داریم انجام میدیم و نمیدونیم با این کلمات چه ضربه ای به بچه هامون میزنیم🔴
دکتر سعید عزیزی
@kodakan_city
✅ چطور عزت نفس بچه ها را بالا ببریم⁉️
⏪ با او بازی کنید !
⏪ هر شب براش قصه بگید!
⏪ خوبیهاشو بهش گوشزد کنید!
⏪ به حرفاش خوب گوش بدید!
⏪ بغلش کنید و بهش بگید تو خیلی خوبی!
⏪ با دیگران مقایسه ش نکنید!
⏪ این کارو بکن اینکار و نکن بهش نگید!
⏪ باهاش کارتونهایی که دوست داره ببینید!
⏪ تو دیگه بزرگ شدی بچگی نکن نگید!
⏪ اگه اشتباهی در موردش کردید راحت ازش عذرخواهی کنید!
⏪ اگه بدون اون به سفر رفتید بهش تلفن کنید وبگید دلتون براش تنگ شده!
⏪ روحیه اش تقویت کنید بگید :میدونم از عهده ی انجام اینکار بر میایی!
⏪ اگر چیزی رو نمیدونید بهش بگید" نمیدونم!" تا بفهمه ندونستن بد نیست!
#دکتر_هلاکویی
@kodakan_city
13.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ علت بد شدن بچه های خوب چیه؟
🎥 استاد پناهیان
🔰 جایگاه ادب در تربیت دینی!
#تصویری
#تربیت_کودک
#استادپناهیان
@kodakan_city
5.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پدرو مادرها ...
انکسی که از زمانیکه چشم باز میکنی دوستتدارد مادر است
و انکسی که تو را تا ابد در خفا دوست دارد پدر است ....♥️
@kodakan_city
علت این که بچه ها صبور نیستند این است که بلافاصله سرویس گرفته اند و فاصله ی بین خواست و خواسته را بسیار کوتاه کرده ایم. در صورتی که فقط در
یك سال اول است که اصلا نباید بین این دو فاصله باشد و بعد از این سن به آرامی باید بین خواست و خواسته ی کودک فاصله ایجاد شود که صبوری و
بردباری باال برود و لذت بیشتر شود. این فاصله در بچه های ما بسیار کم شده است و هر چه این فاصله کم تر شود، صبوری کمتر می شود و به دنبال آن
ناسپاسی بیشتر خواهد شد. بچه های امروز بسیار ناسپاس و بی صبر هستند چون فاصله ی خواست و خواسته در آن ها به صفر رسیده است و برای چیزی که
می خواهند به دست آورند صبر ندارند. منظور من با حسرت بزرگ کردن بچه ها نیست ولی باید صبر کنند تا وقتی به دست می آورند لذت ببرند.
@kodakan_city
*بذارید تقلا کنه*
پدر و مادرها دوست دارن موفقیت فرزندشون رو ببینن اما براشون سخته که ببینن بچه در حال تقلاست.
باید درمقابل این وسوسه مقاومت کنید و بهش کمک نکنید و بذارید تلاشش رو بکنه.
بهش فرصت بدید تا با مشکلات روبرو بشه و آنهارو خودش حل و فصل کنه.
به این فکر کنید وقتی به تلاش و چالش با مشکلات ادامه میده درس مهمی میگیره ، یاد میگیره که نباید تسلیم بشه و باید ناامیدی و ناراحتی رو تحمل کنه تا به هدفش برسه.
@kodakan_city
221-Parvaz-www.MaryamNashiba.Com.mp3
2.18M
#قصه_شب
💠 پرواز
🔻موضوع: آرزوهای شغلی در کودکی (خلبان)
🎼 با صدای بانو مریم نشیبا
#هر_شب_یک_قصه
@kodakan_city
💕💕
قصه مسواک بچه میمون
یک بچه میمون کوچولو رفت کنار چشمه تا مسواک بزنه، بعد از اینکه مسواک زد، فراموش کرد مسواکش رو برداره، وقتی به خونه رسید مامانش از او پرسید کجا بودی، گفت رفته بودم مسواک بزنم و یک دفعه یادش افتاد که مسواکش رو نیاورده، رفت کنار چشمه دید که مسواکش نیست.
کنار چشمه یک قورباغه رو دید و ارش پرسید، تو مسواک منو ندیدی؟
قورباغه سرش را تکان داد و گفت: نه که ندیدم، آخه مسواک تو به چه درد من می خوره.
بچه میمون رفت و مارِ فیس فیسو را دید، گفت: تو مسواک منو ندیدی؟
مارِ فیس فیسو گفت: بله دیدم. تو دست موش موشی خانوم بود اما نمی دونم مسواک تو، توی دست اون چیکار می کرد.
بچه میمون گفت: منم نمی دونم!
بعد هم راهش را کشید و رفت تا موش موشی خانوم را پیدا کنه.
رفت و رفت تا به موش موشی خانوم رسید داد زد: موش موشی خانوم، مسواکم رو بده، من کنار چشمه جا گذاشته بودمش.
موش موشی خانوم گفت: نه خیر، این مسواک تو نیست این جاروی منه. خودم اونو پیدا کردم. حالا برو کنار می خوام جلوی در خونم رو آب و جارو کنم.
بچه میمون گفت: نه، این مسواک منه.
موش موشی خانوم گفت: اگر مال توئه، پس توی دست من چیکار میکنه؟
بچه میمون گفت: امروز که رفتم لب چشمه تا دندونام رو مسواک بزنم اونو جا گذاشتم.
موش موشی خانوم گفت: اِهکی.. من با هزار زحمت این جارو رو با دوستام تا این جا آوردم.
حالا بدمش به تو؟ معلومه که نمی دم. زود برو کنار.
بچه میمون گریه اش گرفت. بلند بلند شروع کرد به گریه کردن. موش موشی خانوم دلش سوخت. فکر کرد و گفت: اگه مسواکت رو بدم، تو به من یه جارو میدی؟
بچه میمون رفت و یک کم از موهاش را چید و دورش رو با یک شاخه ی نازک پیچید و گفت: «بیا اینم جاروی تو.»
موش موشی خانوم خوشحال و خندون شد و مسواک بچه میمون را پس داد.
بچه میمون بلند بلند خندید و رفت و دیگر هیچ وقت مسواکش را کنار چشمه جا نگذاشت.
@kodakan_city
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨شب قشنگتــــرین اتفاقیست
🌙کـه تکــــرار میشود تــا آســــمان
✨زیبـاییــــش را به رخ زمیــن بکشـد
🌙خدایا...
✨ستارههای آسمان را
🌙سقف خانه دوستــانم کن
✨تا زندگیشان مانند ستاره بدرخشد...
💫شبتون پر ستاره و
آسمون دلتون همیشه روشن💫
@kodakan_city
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸صبح شـد
♥️زندگی در می زند
🌸مهربانی، شوق، شـادی
♥️پشت در منتظر است
🌸بازکن پنجره را که خداوند
♥️ز شوقِ من و تو می خندد
🌸سـلام صبحتون بخیرو شـادی
@kodakan_city