eitaa logo
دنیای شاد کودکان
2.9هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
4.2هزار ویدیو
75 فایل
🌸 کمک یار مربیان و پدرومادرهای عزیز 🌸 ◀️ کارتون ◀️ قصه ◀️لالایی های شبانه ◀️ کلّی کلیپ شاد ◀️ یادداشت های تربیتی 😍✌️😍✌️😍✌️ ارتباط با ادمین 👇👇 @zendegiiii تبلیغات: @tabligh_ita
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸️شعر قطار خوب و خوش‌صدا 🌸تلق تلوق تلق تلوق 🌱می‌رسه این صدا به گوش 🌸صدای رفتن قطار 🌱تلق تلوق تلق تلوق 🌸میان خنده و خروش 🌱تلق تلوق تلق تلوق 🌸صداهای ذکر و دعا 🌱تلق تلوق تلق تلوق 🌸هم پیچیده تو کوپه‌ها 🌱تلق تلوق تلق تلوق 🌸هم توی دشت و سبزه‌زار 🌱تلق تلوق تلق تلوق 🌸به سوی مشهد می‌رویم 🌱تلق تلوق تلق تلوق 🌸سری به آنجا بزنیم 🌱تلق تلوق تلق تلوق 🌸در حرم امام رضا ع 🌱تلق تلوق تلق تلوق 🌸بوسه به قرآن بزنیم 🌱تلق تلوق تلق تلوق 🌸ما به زیارت می‌رویم 🌱تلق تلوق تلق تلوق 🌸تا تو حرم دعا کنیم 🌱تلق تلوق تلق تلوق 🌸نگاه عاشقانه‌ای 🌱تلق تلوق تلق تلوق 🌸به گنبد طلا کنیم 🌱تلق تلوق تلق تلوق 🌸آهای قطار آهنی 🌱تلق تلوق تلق تلوق 🌸قطار خوب و خوش‌صدا 🌱تلق تلوق تلق تلوق 🌸امسال به مشهدم ببر 🌱تلق تلوق تلق تلوق 🌸سال دیگه به کربلا 🌱تلق تلوق تلق تلوق @kodakane
🌼پسر پادشاه و پرنده ی مادر در روزگاران گذشته درشهر بزرگی پادشاهی زندگی می کرد او به حیوانات علاقه فراوانی داشت و در قصر خود تعدادی ازآنها را نگه داری می کرد درمیان آنها پرنده ی زیبا و قشنگی بود که پادشاه علاقه فراوانی داشت. از خصوصیات خاص این پرنده سخن گفتن بود او به زبان انسانها حرف می زد و روزها با شاه در قصر صحبت می کرد و او را از تنهایی در می آورد. بعداز مدتی پرنده در لانه خود تخم گذاشت وقتی شاه متوجه شد که بزودی پرنده صاحب بچه می شود، خوشحال شد و گفت:امیدوارم جوجه تو مثل خودت سخنگو باشد و بتواند حرف بزند. پرنده هم از محبت پادشاه تشکر کرد و منتظر ماندند تا جوجه از تخم درآمد. اتفاقا جوجه او هم سخن گو بود و می توانست حرف بزند. پادشاه خوشحال شد و گفت: این جوجه را به پسر کوچکم هدیه می کنم امیدوارم قدرش رابداند ودرکنار او خوش باشد . روزها گذشت و جوجه کم کم بزرگ شد. پرنده مادر هم هرروز برای آوردن دانه به باغ می رفت و برای جوجه اش غذا می آورد. یک روز که برای آوردن دانه به باغ رفته بود پسر پادشاه که خیلی بی حوصله بود از سرو صدای جوجه خسته شد و سراو داد زد، بس کن چقدر حرف می زنی؟ جوجه بی توجه دوباره شروع به سرو صدا کرد. پسر پادشاه از بی توجهی او ناراحت شد و پاهای جوجه را گرفت و چرخی دور سرش داد و او را به گوشه ای پرتاب کرد، جوجه هم سرش به دیوار خورد و از پا درآمد. پرنده مادر وقتی با دانه از باغ برگشت متوجه موضوع شد و با ناراحتی به طرف پسر پادشاه رفت و در یک چشم پسر پادشاه نوک زد و اورا کور کرد. پادشاه وقتی از موضوع باخبرشد خیلی خیلی ناراحت شد و دستور داد پرنده را بگیرند و نزد او بیاورند تا مجازات شود. پرنده هم به سرعت پرید و روی دیوار بلند قصر نشست و هر کاری کردند پایین نیامد و به پادشاه گفت: تقصیر پسر شما بود. پادشاه برای اینکه پرنده نزد او برگردد به او قول داد که به او آسیب نمی رساند ولی پرنده قبول نکرد و گفت: وقتی پسر شما بزرگ شود ازمن انتقام می گیرد پس تا دیر نشده باید از این قصر بروم تا بتوانم سالم و راحت در گوشه ای به زندگی ادامه دهم و پروازکرد و رفت. @kodakane
راه های ایجاد انگیزه در کودکان، بدون باج دادن خودتان انجام دهید. آیا می خواهید کودک شما سبزیجات بخورد؟ خودتان سبزی بخورید. یا به عنوان مثال با او به پیاده روی بروید تا او به نشان دهید که تحرک یک نوع سرگرمی است. شما بهترین شخصی هستید که کودکتان می تواند از آن بگیرد. کودکان از سنین پایین خیلی زود شروع به از والدین خود می کنند. از دادن باج به کودک مانند غذا یا اسباب بازی و یا سایر اقدامات برای تشویق آنها خودداری کنید. این کار باعث آموزش رفتارهای ناسالم خواهد شد. @kodakane
تصمیم_مینا_کوچولو_برای_زودخوابیدن - @mer30tv.mp3
4.27M
تصمیم مینا کوچولو برای زود خوابیدن 😴🥱😴🥱😴🥱😴😴🥱😴🥱 @kodakane
🌼مردی که اندرز خواست مردی از بادیه به مدینه آمد و به حضور رسول اکرم رسید. از آن حضرت پندی و نصیحتی تقاضا کرد. رسول اکرم(ص) به او فرمود: خشم مگیر و بیش از این چیزی نفرمود. آن مرد به قبیله خویش برگشت، اتفاقا وقتی که به میان قبیله خود رسید، اطلاع یافت که در نبودن او حادثه مهمی پیش آمده، از این قرار که جوانان قوم او دستبردی به مال قبیله ای دیگر زده اند و آنها نیز مقابله به مثل کرده اند و تدریجا کار به جاهای باریک رسیده و دو قبیله در مقابل یکدیگرصف آرایی کرده اند و آماده جنگ و کارزارند. شنیدن این خبر هیجان آور خشم او را برانگیخت فورا سلاح خویش را خواست و پوشید و به صف قوم خود ملحق و آماده همکاری شد. در این بین گذشته به فکرش افتاد. به یادش آمد که به مدینه رفته و چه چیزها دیده و شنیده،به یادش آمد که از رسول خدا پندی تقاضا کرده است و آن حضرت به او فرموده جلو خشم خود را بگیر. در اندیشه فرو رفت که چرا من تهییج شدم و به چه موجبی من سلاح پوشیدم و اکنون خود را مهیایکشتن و کشته شدن کرده ام؟چرا بی جهت من برافروخته و خشمناک شده ام؟ با خود فکر کرد الآن وقت آن است که آن جمله کوتاه را به کار بندم جلو آمد و زعمای صف مخالف را پیش خواند و گفت: «این ستیزه برای چیست؟ اگر منظور غرامت آن تجاوزی است که جوانان نادان ما کرده اند من حاضرم از مال شخصی خودم ادا کنم. علت ندارد که ما برای همچو چیزی به جان یکدیگر بیفتیم و خون یکدیگر را بریزیم. طرف مقابل که سخنان عاقلانه و مقرون به گذشت این مرد را شنیدند غیرت و مردانگی شان تحریک شد،گفتند: «ما هم از تو کمتر نیستیم حالاادعای خود صرف نظر که که چنین است ما از اصل ادعای خود صرف نظرمیکنیم.» هر دو صف به میان قبیله خود بازگشتند. 🌼 نویسنده: استاد شهید مرتضی مطهری @kodakane
اساس یک پدر و مادر خوب بودن این است که واقعا اخلاق کودک خود را بشناسید و شیوه پدر و مادر بودن خود را با آن سازگار کنید. اگر شخصیت هر کودک را مستقلاً بفهمید و با آن کودک به روشی که مناسب است رفتار کنید دعوا و درگیری ها را به حداقل می رسانید. 🔺اگر بچه خیلی فعالی دارید ، باید در هنگام شب از انجام بازی های شلوغ همراه با او خودداری کنید، زیرا این کار خوابیدن او را مشکل می سازد، به جای آن ، او را وادار کنید که فعالیت آرامی انجام دهد که به او کمک کند تا آرام شود. 🔺اگر کودکی دارید که در ترک جاهای مورد علاقه اش مشکل دارد و خیلی سخت حاضر می شود آن مکان را ترک کند ، شما نیاز است چند لحظه قبل از اینکه مثلا زمین بازی را ترک کنید او را در مورد ترک کردن آنجا آگاه کنید و یکدفعه اقدام به این کار نکنید تا اینکار را برایش آسان سازید. هر چه بهتر با شرایط کودک خود سازگار شوید ، درگیری های کمتری وجود خواهد داشت. @kodakane