📣پست های امروز ویژه ولادت پیامبر مهربانی ها حضرت محمد صل الله علیه و آله و سلم👇👇👇
بسم الله الرحمن الرحیم
#شعر
🌸محمد است محمد
🌱تو آسمون ها احمد
🌸عبدالله پدر او
🌱آمنه مادر او
🌸دایه ی او حلیمه
🌱با اخلاق کریمه
🌸صل علی محمد
🌱صلوات بر محمد
🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹
┄┅─✵🍃🌺🍃✵─┅┄
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2707947542Caaa2345229
#بازی
🌺بچه ها به همین صورت که #قطار_بازی می کنند و پشت سر هم راه میروند این #شعر را می خوانند :
🌸صدا میاد ۲مرتبه
🍃صدای چی؟ ۲
🌸قطارقطار فرشته ۲
🍃تو آسمون نوشته ۲
🌸صلی علی محمد صلوات بر محمد ۴
🍃چیک و چیک و چیک ۲
🌸صدا میاد ۲
🍃صدای چی؟ ۲
🌸دونه به دونه بارون ۲
🍃میچیکه از رو ایون ۲
🌸صلی علی محمدصلوات برمحمد
📚 http://amoorohani.com
┄┅─✵🍃🌺🍃✵─┅┄
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2707947542Caaa2345229
#کاربرگ_مذهبی
#نقاشی_مذهبی
🌸ویژه ولادت پیامبر مهربانی ها...
┅─✵🍃🌺🍃✵─┅┄
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2707947542Caaa2345229
#کاربرگ_مذهبی
#نقاشی_مذهبی
❤️مهربانی های پیامبر عزیزمون حضرت محمد صل الله علیه و آله و سلم با کودکان
┅─✵🍃🌺🍃✵─┅┄
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2707947542Caaa2345229
بسم الله الرحمن الرحیم
🔸داستان کوتاه از پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم🔸
روزی پیامبر برای نماز به مسجد می رفت. در راه، گروهی از کودکان که در حال بازی بودند، با دیدن پیامبر دست از بازی کشیدند و دور ایشان جمع شدند.
کودکان به علت اینکه آن حضرت همواره امام حسن و امام حسین علیهماالسلام را بر دوش خود می گرفت، از ایشان درخواست کردند تا با آنها هم بازی کند.
پیامبر از طرفی نمی خواست آنها را برنجاند و ازطرف دیگر مردم در مسجد منتظرش بودند و می خواست خود را به مسجد برساند.
بلال که در مسجد همراه مردم منتظر پیامبر ص بود با دیر کردن پیامبر ص نگران شده و به طرف خانه ایشان حرکت کرد...
بلال در راه به جست وجوی پیامبر پرداخت و پس از مدتی، آن حضرت را در حال بازی با کودکان دید. خواست کودکان را از طرف ایشان دور کند ولی پیامبر مانع شد و از بلال خواست تا به خانه ایشان برود و برای کودکان چیزی تهیه کند تا آنها پیامبر را رها کنند. بلال رفت و پس از جست وجو،تعدادی گردو پیدا کرد. پیامبر آنها را میان کودکان تقسیم کرد و بدین گونه کودکان راضی شدند تا آن حضرت را رها کنند.
@zaminesazanezohoor313