7.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📲 #ریل | «بهشت زیر پای مادر است» یعنی...
📝 رهبر انقلاب، روز گذشته: اینکه در روایت دارد که «اَلجَنَّةُ تَحتَ اَقدامِ الاُمَّهات»، «تَحتَ اَقدام» یک کنایه است، تعبیر کنایی است؛ «بهشت زیر پای مادر است» یعنی دم دست مادر است.
📝 شما بهشت میخواهید، بروید سراغ مادر؛ او بهشت را به شما خواهد داد.
🧡 به او محبّت کنید، به او مهربانی کنید، به او خدمت کنید، از او اطاعت کنید، به او احترام کنید، او بهشت را به شما خواهد داد.
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
رسانهی محلات شریف غدیر قانع ستاری(وکیل آباد)
https://eitaa.com/Mahalehsharif
شب یلدا دور هم جمع میشید بجای کتاب حافظ، نهج البلاغه بزارید، به مهمونا و بچه ها بگید به نوبت هر کدام از ۱ تا ۴۸۰ یه عدد انتخاب کنن ، ۴۸۰ رو از کجا آوردیم ؟ ما ۴۸۰ حکمت نهج البلاغه داریم که حکمت های امام هم مثل امام مظلوم موندن، بعد کتاب رو بردارین با آب و تاب عدد انتخابی رو پیدا کنید بلند بخونید تا همه گوش کنن و بگید این رزق امشب تو از امام علی بود. اگر ده نفر دور هم باشید ده حکمت باهم مرور کردید خیلی تاثیر گذاره و یه قدم هم جهت ترویج کتاب نهج البلاغه برداشتید.
برا بیرون هم میتونید این حکمت ها رو در برگه های رنگی که با خط خود به یادگار میزارید لوله کنید با نخ و ربان های جذاب ببندید بین مردم بگیرید تا بعنوان هدیه و رزق یلدایی بردارن، ته برگه های لوله شده رو میتونید با کاغذ رنگیها شکل انار و هندوانه درست کنید و بچسبونید که جذابتر بشن ،
برا مدارس هم میتونید اینکارو انجام بدید .
فقط یادتون باشه آخر هر حکمت هم اگر میخونید یا در برگه مینویسید و چاپ میکنید این جمله باشه و همه مهمونا باهم تکرار کنن
«فقط حیدر امیرالمومنین» است .
این جمله باید ورد زبان بشه بچه ها میرن تو مدرسه تعریف میکنن بین دوستان و همکلاسی ها خیلی تاثیر داره .
چرا تاکید داریم رو جمله که همه بگن؟ چون چیزی که دسته جمعی گفته میشه در ذهن نقش مینده و ورد زبون میشه ورد که شد همه جا میگی.
باید همه عالم بدونن
فقط حیدر امیرالمومنین است .
کتاب ولی خدا بین مردم زمان ما مثل مولامون در زمان خودشون مظلوم مونده .
اثر نوشتن :
مادامی که اثر جوهر بر روی کاغذ بماند فرشته ها برای صاحب خط درود و استغفار میکنند . امام صادق علیه السلام
هدایت شده از باران
♦️روزی سلطان محمّدخدابنده بر همسر خود خشم گرفت و در یک جلسه او را سه طلاقه کرد؛ ولی به دلیل علاقۀ بسیاری که به وی داشت, خیلی زود از کردارِ خویش پشیمان شد و به همین خاطر عالمان سنی را دعوت نمود و از آنان مشورت خواست.
آنها گفتند: هیچ راهی وجود ندارد، مگر این که نخست فرد محلّل (فردی غیر از سلطان) با او ازدواج کند, سپس مجدداً سلطان میتواند با او ازدواج کند.
سلطان گفت: برای من پذیرشِ این امر، بسیار سخت است. آیا راه دیگری وجود ندارد؟ شما علما در بسیاری از مسائل با یکدیگر اختلافِ نظر دارید , فقط در همین یک مسئله همه باهم اتفاق نظر دارید؟! گفتند : بله.
در این هنگام یکی از مشاوران اجازۀ سخن خواست و اظهار داشت:
جناب سلطان! در شهر علامه ای زندگی میکند که چنین طلاقی را باطل میداند، خوب است او را نیز احضار نموده و نظر او را جویا شوید.(منظورِ وی، علامه حلی بود.)
عالمان سنی بر آشفتند و گفتند: آن عالم، رافضی مذهب بوده و رافضیان, افرادی کم عقل و بی خِرَد میباشند و اصلا در شأنِ سلطان نیست که چنین فردی را به حضور بپذیرد.
سلطان گفت: به هر حال دیدن او خالی از فایده نیست و دستور داد علامه حلی را در محضر او احضار نمایند.
وقتی علامه وارد مجلس سلطان محمّد خدابنده شد, علمای مذاهب چهارگانه ی اهل سنت نیز در آن جلسه حاضر بودند.
علامه بدون هیچ ترس و واهمه ای نعلینِ (کفش)
خود را به دست گرفت و خطاب به همۀ حاضران سلام کرد و آنگاه یک راست به سمت سلطان رفت و در کنار او نشست.
عالمان سنی رو به سلطان کرده و گفتند :
دیدید؟ ما نگفتیم شیعیان, افرادی سبک سر و بی عقل میباشند؟!*
سلطان گفت: او عالِم است.
دربارۀ رفتار او از خودش سؤال کنید.*
آنها به علامه گفتند: چرا به سلطان سجده نکردی و آداب تشریفاتِ حضور را به جا نیاوردی؟
علامه گفت: رسولِ خدا از هر سلطانی برتر و بالاتر بود و کسی بر او سجده نکرد، بلکه فقط به آن حضرت سلام میکردند و خدای تعالی نیز فرموده است :
(چون داخل خانه ای شدید به یکدیگر سلام کنید، سلام و درودی که نزد خداوند مبارک و پاک است.)*
از سوی دیگر به اتفاق ما و شما، سجده برای غیر خدا حرام است.
پرسیدند: چرا جسارت کردی و کنار سلطان نشستی؟ علامه پاسخ داد: چون جای دیگری برای
نشستن نبود و از طرفی سلطان و غیرسلطان با یکدیگر مساوی اند و این جسارت به محضر سلطان نیست.
پرسیدند: چرا کفش های خود را به داخل مجلس آوردی؟ آیا هیچ آدم عاقلی در محضرِ سلطان و چنین مجلسی این گونه رفتار میکند؟
علامه گفت: ترسیدم حَنَفی ها کفش هایم را بدزدند همانگونه که ابوحنیفه، نعلینِ رسول اکرم را دزدید.
علمای حنفیِ حاضر در آن مجلس برآشفتند و فریاد زدند : چرا دروغ میگویی؟ این تهمت است. ابوحنیفه کجا و زمان پیامبر کجا؟ ابوحنیفه صد سال پس از پیامبر تازه به دنیا آمد.
علامه گفت: ببخشید اشتباه از من بود.
احتمالا شافعی , نعلینِ پیامبر را سرقت کرده است. این بار صدای شافعی ها درآمد که شافعی در روز مرگِ ابوحنیفه و دویست سال پس از شهادت پیامبر دیده به جهان گشوده است.
علامه گفت: چه میدانم! شاید کار مالِک بوده است. علمای مالکی هم مثل حنفی ها و شافعی ها و به همان شیوه اعتراض کردند.
علامه گفت:
پس فقط احمد بن حنبل میماند.قطعا سارق احمد بن حَنبل است. حنبلی ها هم برآشفتند و به اعتراض و انکار پرداختند.
در این لحظه علامه رو به سلطان کرد و گفت : جناب سلطان! ملاحظه کردید که اینان اقرار کردند هیچ یک از رؤسای این مذاهبِ چهارگانۀ اهل سنت در زمان حیات رسول خدا حاضر نبوده اند و حتی صحابۀ آن حضرت را هم ندیده اند...
سلطان گفت: آیا این حرف صحیح است؟ عالمان سنی گفتند: بله هیچ یک از این چهار نفری (که رئیس مذاهب اهل سنت میباشند), رسول خدا و صحابۀ آن حضرت را درک نکرده اند
آنگاه علامه گفت : ولی ما شیعیان , پیرو آن آقایی هستیم که به منزلۀ نَفس و جانِ رسول خدا بود و از کودکی در دامان پیامبر پرورش یافت و بارها و بارها از سوی آن حضرت به عنوان وصی و جانشین رسول خدا معرفی شد.
سلطان که متوجه حقانیت مذهب شیعه شده بود
پرسید: نظر شیعه دربارۀ این طلاق چیست؟
علامه پرسدید: آیا جنابعالی طلاق را در سه مجلس و در محضر دو نفرِ عادل , جاری نموده اید
سلطان گفت: نه! علامه گفت:
در این صورت طلاق باطل میباشد چون فاقد شرایط صحت است. آنگاه سلطان محمّد خدابنده به دست علامه شیعه شد و به حاکمان شهرهای تحت فرمانش نامه نوشت که از این پس با نام ائمۀ دوازدهگانه ی شیعه خطبه بخوانند و به نام ائمە ی اطهار , سکه ضرب کنند و نام آنان را بر در و دیوار مساجد و مشاهد مشرفه حک نمایند.
حداقل برای☝️نفر ارسال کنید
اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج
https://eitaa.com/joinchat/2248409099Cb908bf49ce
هدایت شده از فراجالب
7.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
میدونستید مورچه ها هم جراح دارن
مجله مجازی فراجالب را دنبال کنید 👇
🎯 @Farajaleb
هدایت شده از رساله امام خامنهای
📚 واگذاری نوشتن پایان نامه و مقاله به دیگران
💠 سؤال: واگذاری انجام مقاله و پایان نامه به دیگران چه حکمی دارد؟
✅ جواب: به طور کلی کیفیت انجام تکالیف و کارهای پژوهشی و تألیف پایان نامه و امثال آن، تابع مقررات مربوط است؛ اگر طبق مقررات، باید توسط خود دانشجو تألیف شود، واگذاری آن به دیگری جایز نیست.
#تقلب
#پایان_نامه
#واگذاری_مقاله
📕منبع: leader.ir
🆔 @resale_ahkam
هدایت شده از رنگ خدا
🔆امیرالمؤمنین امام علی علیهالسلام:
سخن را تا نگفتهاى در بند توست، همين كه آن را به زبان آوردى، تو در بند آنى، پس زبانت را چون طلا و نقرهات حفظ كن، چهبسا يک كلمه نعمتى را از بين برده و عذابى را پيش آورده.
📚 نهجالبلاغه، حکمت ۳۸۱
🔻@range_khodaa🔻
هدایت شده از دیدنیهای ایران وجهان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علیک ایها الولی الناصح 🌺🌺🌺
هرروز به امام زمانمون سلام کنیم❤️
هدایت شده از قربانی
❤️🔥دوستان عزیزم سلام علیکم این وصیتنامه را بیست بار بخوانی باز هم کم است👇
▶️ رهبر معظم انقلاب اسلامی ، حضرت آیتالله العظمی خامنهای حفظه الله:
«یک جوانِ پُرشورِ مؤمنِ از جان گذشتهی سبزواری، شهید ناصر باغانی، وصیّتنامه دارد.
او یک جوانِ در سنین حدود بیست سال است.
جا دارد که انسان آن وصیّتنامهاش را ده بار بخواند، بیست بار بخواند!
بنده مکرّر خواندهام.»
📝 گزیدهای از وصیتنامه شهید ۱۹ ساله، ناصرالدین باغانی:
🔹اینجانب ناصرالدین باغانی بندهی حقیر در درگاه خداوندم.
چند جملهای را به رسم وصیت مینگارم:
🔸سخنم را دربارهی عشق آغاز میکنم.
ما را به جرم عشق موأخذه میکنند.
گویا نمیدانند که عشق گناه نیست!
امّا کدام عشق؟
🔹خداوندا، معبودا، عاشقا،
مرا که آفریدی عشق به شیر مادر را به من یاد دادی،
امّا بزرگتر شدم و دیگر عشق اولیه مرا ارضاء نمیکرد،
پس عشق به پدر ومادر را در من به ودیعت نهادی.
مدتی گذشت، دیگر عشق را آموخته بودم
امّا به چه چیز عشق ورزیدن را نه!
🔸به دنیا عشق ورزیدم
به مال و منال دنیا عشق ورزیدم.
به مدرسه عشق ورزیدم.
به دانشگاه عشق ورزیدم،
امّا
همهی اینها بعدِ مدت کمی جای خود را به عشق حقیقی و اصیل داد
یعنی عشق به تو.
(یَومَ لا یَنْفَعُ مال وَلا بَنُون ) فهمیدم که وقتی شرایط عوض شود یَفِرّالْمرءَ مِنْ اَخیهِ و صاحِبَتهِ و بَنیهِ و اُمّهِ وَاَبیهِ، پس به عشق تو دل بستم.
🔹بعد از چندی که با تو معاشقه کردم
یکباره به خود آمدم و دیدم که من کوچکتر از آن هستم که عاشق تو شوم
و تو بزرگتر از آن هستی که معشوق من قرار گیری.
🔸فهمیدم در این مدت که فکر میکردم عاشق تو هستم اشتباه میکردهام، این تو بودی که عاشق من بودهای و من را میکشاندهای!
🔹اگر من عاشق تو بودم باید یکسره به دنبال تو میآمدم.
ولیکن وقتی توجه میکنم میبینم که گاهی اوقات در دام شیطان افتادهام ولی باز مستقیم آمدهام؛
حال میفهمم که این تو بودهای که به دنبال بندهات بودهای، و هرگاه او صید شیطان شده، تو دام شیطان را پاره کردهای و هر شب به انتظار او نشستهای تا بلکه یک شب او را ببینی.
🔸حالا میفهمم که تو عاشق صادق بندهات هستی، بنده را چه، که عاشق تو بشود؛ عَنقا شکار کرکس نشود دام باز گیر.
🔹آری تو عاشق من بودی و هر شب مرا بیدار میکردی و به انتظار یک صدا از جانب معشوق مینشستی. اما من بدبخت ناز میکردم و شب خلوت را از دست میدادم و میخوابیدم!
اما تو دست بر نداشتی و آنقدر به این کار ادامه دادی تا بالاخره منِ گریز پای را به چنگ آوردی و من فکر میکردم که با پای خود آمدهام
🔸وه چه خیال باطلی! این کمند عشق تو بود که به گردن من افتاده بود. مرا که به چنگ آوردی به صحنهی جهادم آوردی، تا به دور از هر گونه هیاهو با من نرد عشق ببازی.
من در کار تو حیران بودم و از کرم تو تعجب میکردم.
🔹آخر تو بزرگ بودی و من کوچک؛
تو کریم بودی و من لئیم؛
تو جمیل بودی و من قبیح؛
تو مولا بودی و من شرمنده از این همه احسان تو بودم...
🔻امّا شهادت چیست؟
🔸آن هنگام که رزمندهای مجاهد، بسوی دشمن حق میرود و ملائک به تماشای رزم او مینشینند و شیطان ناله بر میآورد و پای به فرار میگذارد و ناگهان غنچهای میشکفد،
آن هنگام را جز شهادت چه نام میتوانیم داد؟
🔹شهادت خلوت عاشق و معشوق است .
شهادت تفسیر بردار نیست.
ای آنانی که در زندان تن اسیرید، به تفسیر شهادت ننشینید که از درک قصۀ شهادت عاجزید.
فقط شهید میتواند شهادت را درک کند.
🔸شهید کسی نیست که ناگهان به خون بغلتد و نام شهید به خود گیرد.
شهید در این دنیا قبل از این که به خون بتپد، شهید است.
و شما همچنان که شهیدان را در این دنیا نمیتوانید بشناسید و بفهمید، بعد از وصلشان نیز نمیتوانید درکشان کنید.
شهید را شهید درک میکند.
اگر شهید باشید شهید را میشناسید و گرنه آئینۀ زنگار گرفته، چیزی را منکعس نمیکند که نمیکند.
🔹برخیزید و فکری به حال خود بکنید که شهید به وصال رسیده است و غصه ندارد.
شهیدان به حال شما غصه میخورند، و از این در عجبند و حیرت میکنند که چرا به فکر خود نیستید!
🔸به خود آیید و زندان تن را بشکنید.
قفس را بشکنید و تا سر کوی یار پرواز کنید
و
بدانید که برای پرواز ساخته شدهاید نه برای ماندن در قفس!
این منزل ویران را رها کنید و به ملک سلیمان در آیید...
هدایت شده از کامران صاحبی روانشناس دینی
48.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
👈 زیباترین دختــــر دنیـ🌎ــا
اجـــــازه بدین یه داستان خیلی قشنگ
در مورد علامـــه جعفــــری تعریف کنم
یه کم دلتون ، حـــال بیاد.
با عرض پوزش حجمش از این کمتر نشد 😲
@kamransahebii
هدایت شده از قصه قهرمان ها
عماد خوش قدم.mp3
12.27M
┈┅❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
🟢ماجرای جالب و شنیدنی از کودکی عماد مغنیهی باهوش🌱
🟡این عماد مغنیه قصه ی ما یک ذهن بسیار قوی داشت دائم می پرسید:
« چرا امام حسین قیام کردن میخواستن چیکار کنند هدف امام حسین چی بود 🤔».
#عماد_مغنیه
#قسمت_اول
🔹قصه قهرمان ها🔸
@ghese_ghahremanha
11.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ متفاوت شب یلدا
۱۴ ذکر زیبای صلوات هدیه به آقا صاحب الزمان عج و خانم فاطمه زهرا( س )
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
🌷شهید امیرعلی محمدیان🌷
«شهیدی که عاشق گمنامی بود»
شهید مدافع حرم امیرعلی محمدیان ۱۳۷۱/۰۹/۳۰ در شهرری به دنیا آمد و در۱۳۹۴/۱۰/۲۱ در سوریه به شهادت رسید
پیکر مطهرش شش سال پس از شهادتش کشف و شناسایی شد.
فرازی از زندگینامه شهید:
امیرعلی محمدیان در آذر ماه ۱۳۷۱ به دنیا آمد. مادرش می گوید: از پنج شش سالگی شروع به حفظ آیات قرآن کرد، چون به استعداد او پی بردم، نامش را در کلاس قرآن مسجد محله نوشتم. همه ی دل خوشی اش رفتن به مسجد بود. در هیات ها تا دیروقت، فعالیت می کرد. در تعزیه ها شرکت می نمود و به سبب درشتی هیکلش نقش شمر را به او می دادند. با شروع جنگ در سوریه آرام و قرار نداشت. معتقد بود در مکتب امام حسین (ع) درس آزادگی یاد گرفته است. وقتی با مخالفت من، برای رفتن به سوریه روبرو شد، حرفی به من زد که تسلیم شدم. گفت که: از بین سه فرزندی که خدا به شما عنایت کرده نمی خواهی که یکی شان را قربانی حضرت زینب کنی؟
موقـعیت مـزار در گـلزار شـهدا
قـطعـه :۵۰
ردیـف :۱۱۶
شـماره :۲۴
#شهیدمدافعحرمامیرعلیمحمدیان🕊🌹
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•