eitaa logo
شکوفه های بهشتی
526 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
4.5هزار ویدیو
345 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از لالایی فرشته ها
حضرت شعیب ع.mp3
23.34M
🌹🌹 🎤با اجرای : اسماعیل کریم نیا 🗣قرائت : 🎶تدوین :_____ 📚منبع : قصه های پیامبران https://eitaa.com/joinchat/1409548311C6b48882918 🔰کپی آزاد با یک صلوات 🔰 4⃣7⃣6⃣
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
آینه بهشت۱
آینه بهشت۱👆
هدایت شده از لالایی فرشته ها
ذوالکفل ع.mp3
24.22M
🌹🌹 🙍‍♂بالای ۴ سال 🎤با اجرای : اسماعیل کریم نیا 🗣قرائت : 🎶تدوین : ____ 📚منبع : قصه‌های پیامبران https://eitaa.com/joinchat/1409548311C6b48882918 🔰کپی آزاد با یک صلوات 🔰 4⃣7⃣7⃣
هدایت شده از اخبار آملی لاریجانی
🚨علت سفارش به اشک و عزاداری برای امام حسین @ajavadiamoli
🌹 ✅به نقل از یکی از سرداران سپاه پاسداران: 🌹بعد از شهادت شهید حججی، به مناسبتی خدمت مقام معظم رهبری رسیدیم، ایشان سوالی را مطرح فرمودند مبنی بر اینکه چرا شهید حججی، اینقدر گُل کرد و تبدیل به یک چهره‌ی جهانی شد؟» 🌹ما فهمیدیم که حتما باید دلیل خاصی داشته باشد. با دوستان شروع کردیم، علتها را بررسی کردیم. 🌹یکی از دوستان گفت: ایشان به پدر و مادر خودش خیلی میذاشت، احتمالا بهمین خاطر باشه. گفتیم: خب فلان شهید و فلان شهید هم خیلی احترام می‌ذاشتند و دست و پای ایشان رو می‌بوسیدند. 🌹یکی دیگه گفت: ایشون زیاد می‌کرد. گفتیم: خب فلانی و فلانی که شهید شدند هم کار جهادی زیاد می‌کردند و... 🌹خلاصه احتمالات زیادی مطرح شد ولی به نتیجه نرسیدیم. تا اینکه در یک جلسه‌ای یکی از بچه محلهای شهید حججی را ملاقات کردیم و او خاطره‌ای نقل کرد: 🌹گفت: «شهید حججی، در بحث خیلی حساس بود و برای اثبات اینکه حضرت آقا، نائب امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف هستند؛ با جوانان فامیل و جوانان محل و... خیلی بحث می‌کرد. یک روز که با برخی از جوانان محل، به بحث و گفت و گو پرداخت و در نهایت هم آنها قانع نشدند، ایشان پیشنهاد داد و گفت: «اصلا حالا که اینطور شد، می‌کنیم!» گفتند: «یعنی چی؟» گفت: «اگه من ایندفعه رفتم و شدم، این باشه برای اینکه عجل الله تعالی فرجه الشریف هستند.» 🌹تازه فهمیدیم شهید حججی با تمام جان خودش کرده... 🌹و آن که مباهله‌ی ایشان را قبول کرد، آن را به تمام دنیا نشانش داد. 🌹 ولله العزّة... 🙏
‼️خواندن حمد و سوره در نماز جماعت 🔷س 5504: هنگام نماز جماعت و در رکعت اول و دوم نماز ظهر و عصر آیا مأموم می تواند حمد و سوره را بخواند یا باید ساکت باشد؟ ✅ج: در رکعت اول و دوم نماز ظهر و عصر بنابراحتیاط واجب، مأموم نباید حمد و سوره بخواند ولی مستحب است به جای آن ذکر بگوید. 📕منبع: leader.ir 🆔 @resale_ahkam
هدایت شده از دختــــــران حسیـــــنی :)
5.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
『 خادم الحسین 』: شال‌و‌لباس‌مشکی‌مارا‌بیاورید حَی‌عَلَی‌العَزا‌که‌محرم‌رسیده‌است... 💔:) آغاز ماه محرم🖤 @dokhtaranfatemyi
another sample imageورود مخفیانه زیرسطحی اسرائیل به دریای سرخ/ حماقت بِنِت و گرفتاری در تله‌ای بزرگ another sample imageغربی‌ها با عملیات فریب در دریا چه اهدافی را دنبال می‌کنند؟ another sample imageجدیدترین اخبار کرونا در ایران|صدای پای پیک ششم می‌آید/ مصرف ۴ برابری برخی داروها / کاهش ریتم شهری فرصتی برای کادر درمان + نقشه و نمودار دعایی که امیرالمؤمنین (ع) برای شفای بیمار تجویز کردند ۲۱ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۱:۰۰ اخبار فرهنگی اخبار دین ، قرآن و اندیشه شخصى رنگ‌پریده نزد امیرالمؤمنین (ع) آمد و گفت من همیشه بیمارم و دردهاى بسیارى دارم، به من دعایى بیاموز که با آن، بر بیماری‌هایم یارى جویم. به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، بی‌شک دعا از راهکارهای اساسی برای دستیابی به سعادت دنیا و آخرت و نیز از بهترین ابزارهای معنوی برای رویایی با بلاها، مصیبت‌ها و همچنین بیماری‌های جسم و روان است. برترین خوبان عالم یعنی رسولان الهی و مافوق آنها یعنی چهارده معصوم علیهم‌السلام در تمام سختی‌ها و آسانی‌ها دست از دعا بر نمی‌داشتند تا حدی که کتبی در قالب ادعیه از آن بزرگواران برای ما به یادگار ماند، همچنان که نصوص فراوانی در ادیان الهی مثل کتاب مقدس عبری و عهد جدید در زمینه دعا وجود دارد؛ به عنوان نمونه بخش‌هایی از مزامیر یا زبور داود به عنوان بخش‌هایی از عهد عتیق، شامل موضوعات مختلف نظیر بیان رنج‌ها، درخواست کمک و اعلام توکل به خداوند است. اکنون که موجی از بیماری‌ کرونا عالم را فرا گرفته است، عمل به ادعیه معصومین علیهم‌السلام در دفع بلاها و بیماری‌ها می‌تواند نور امید را در دل‌ها روشن نگه دارد، ضمن آنکه با دقت در مضمون این ادعیه می‌توان به ریشۀ اصلی فراگیری بیماری‌ها پی برد. سید ابن طاووس در کتاب «مُهَجُ»، از ابن عباس روایت کرده: نزد امیر مؤمنان نشسته بودم، شخصى رنگ پریده آمد و گفت: اى امیر مؤمنان، من همیشه بیمارم و دردهاى بسیارى دارم، به من دعایى بیاموز که با آن، بر بیماری‌هایم یارى جویم. حضرت فرمود: به تو دعایى مى‏ آموزم که جبرئیل وقتى حسن و حسین بیمار بودند به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله آموخت و آن دعا این است: اِلهى کُلَّما اَنْعَمْتَ عَلَىَّ نِعْمَةً قَلَّ لَکَ عِنْدَها شُکْرى وَ کُلَّمَا ابْتَلَیْتَنى بِبَلِیَّةٍ قَلَّ لَکَ عِنْدَها صَبْرى اى معبود من، هر زمان به من نعمت دادى سپاسگزارى‌ام براى تو در کنار آن نعمت اندک بود و هر زمان مبتلاى به بلایم کردی، صبرم براى تو نزد آن اندک بود. فیا مَنْ قَلَّ شُکْرى عِنْدَ نِعَمِهِ فَلَمْ یَحْرِمْنى وَ یا مَنْ قَلَّ صَبْرى عِنْدَ بَلاَّئِهِ فَلَمْ یَخْذُلنى اى که شکرم کنار نعمت‌هایش کم بود، اما از نعمت محرومم نکرد، و اى که صبرم نزد بلایش اندک بود، اما مرا وا نگذاشت، وَ یا مَنْ رَانى عَلَى الْمَعاصى فَلَمْ یَفْضَحْنى وَ یا مَنْ رَانى عَلَى الْخَطایا فَلَمْ یُعاقِبْنى عَلَیْها و اى که مرا بر گناهان دید، اما رسوایم نکرد و اى که مرا بر خطاها دید، اما بر آنها عذابم نکرد. صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَاغْفِرْ لى ذَنْبى وَ اشْفِنى مِنْ مَرَضى اِنَّکَ عَلى کُلِّ شَیْئٍ قَدیرٌ بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، و گناهم را بیامرز، و از بیمارى‌‏ام شفا بده، به درستى که تو بر هرچیز توانایى. ( مهج الدعوات و منهج العبادات، ص8) امیرالمؤمنین (ع) در این دعا به نوعی حکمت نزول بلا و بیماری را در گروی بار گناهان افراد معرفی می‌کند؛ همچنان که در فراز ابتدایی دعای کمیل از خداوند درخواست داریم «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُنْزِلُ‏ الْبَلَاءَ»؛ یعنی خدایا گناهانی که سبب نزول بلا می‌شود، مورد مغفرت قرار بده. آیات و احادیث متعددی مبنی بر این موضوع داریم که خداوند به واسطۀ بی‌توجهی به محضریت او امت‌ها را با سختی‌ها و بیماری‌ها مواجه می‌کند تا به سوی او تضرع کنند و دست از خطا و غفلت خود بردارند. شاید سؤال شود ائمه (ع) که معصوم از هر خطایی هستند، آموختن این دعا برای حسنین (ع) چه وجهی باید داشته باشد؟ پاسخ این است که اهل‌بیت (ع) به مثابه معلمانی هستند که در هر لحظه شیعیان خویش را تربیت می‌کنند و خداوند از مجرای آن بزرگواران درس‌های خود را به بندگان خویش می‌رساند؛ از این رو خداوند به بهانه‌های مختلف بندگان خویش را از موهبت‌های عالم بهره‌مند می‌کند؛ این رویه را هم در دعای کمیل و هم در سایر ادعیه مثل صحیفه سجادیه مشاهده می‌کنیم. آن بزرگواران هرچند برای خویش از خداوند طلب آمرزش می‌کنند، اما این ادعیه را باید از زاویه‌نگاه معلم به شاگرد مطالعه کرد
🎨 گام به گام این شماره: راگون با آموزش ساده و گام به گام نقاشی روش ساده نقاشی ڪردن را به فرزندانتان بیاموزید. 🎨 ∩_∩ („• ֊ •„)🌈 ┏━━━∪∪━━━┓ 🌈 @childrin1 🎨 ┗━━━━━━━━━┛
پازل حیوانات مناسب بچه های کوچولو رده سنی : ۲سال به بالا هدف: توسعه تفکر و هوش کودک از این ایده عالی لذت ببرید و استفاده کنید .🤩 🧩 ∩_∩ („• ֊ •„)⭐️ ┏━━━∪∪━━━┓ ⭐️ @childrin1 🧩 ┗━━━━━━━━━┛
خاطره دکتر زرین کوب از یک سخنرانی در روز عاشورا دکترعبدالحسین زرین‌کوب (زاده ۲۷ اسفند ۱۳۰۱ – متوفی به ۲۴ شهریور ۱۳۷۸) ادیب، تاریخ‌نگار، منتقد ادبی، نویسنده، و مترجم ایران معاصر است. آثار او به‌عنوان مرجع عمده در مطالعات ادبی بخصوص مولوی‌شناسی شناخته می‌شود. وی از تاریخ‌نگاران ایران است و آثار معروفی در تاریخ ایران و نیز تاریخ اسلام دارد. این آثار به‌دلیل بیان ادبی و حماسی تاریخ از آثار پراستفاده در میان ایرانیان هستند. دکتر زرین‌کوب بیش از چهار دهه در دانشگاه تهران، ادبیات فارسی، تاریخ اسلام و تاریخ ایران تدریس کرد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، با مرکز دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی همکاری کرد. از جمله این که ۶۵۰۰ کتاب و مجله را به مرکز دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی اهدا نمود. از دکتر زرین‌کوب خاطره‌ای زیبا از یک سخنرانی در روز عاشورا به این شرح نقل شده است *** روز عاشورا بود و در مراسمی به همین مناسبت به عنوان سخنران دعوت داشتم، مراسمی خاص با حضور تعداد زیادی تحصیل کرده و به اصطلاح روشنفکر و البته تعدادی از مردم عادی. نگاهی به بنر تبلیغاتی که اسم و تصویرم را روی آن زده بودند انداختم و وارد مسجد شده و در گوشه‌ای نشستم، دنبال موضوعی برای شروع سخنرانی خودم می‌گشتم، موضوعی که بتواند مردم عزادار را در این روز خاص جذب کند، برای همین نمی‌خواستم فعلاً کسی متوجه حضورم بشود، هر چه بیشتر فکر می‌کردم کمتر به نتیجه می‌رسیدم، ذهنم واقعاً مغشوش شده بود که پیرمردی که بغل دستم نشسته بود با پرسشی رشته افکارم را پاره کرد: ببخشید شما استاد زرین کوب هستید؟ گفتم: استاد که چه عرض کنم، ولی زرین کوب هستم. خیلی خوشحال شد مثل کسی که به آرزوی خود رسیده باشد و شروع کرد به شرح اینکه چقدر دوست داشته بنده را از نزدیک ببیند. همین‌طور که صحبت می‌کرد، دقیق نگاهش می‌کردم، این بنده خدا چرا باید آرزوی دیدن من را داشته باشد؟ چه وجه اشتراکی بین من و او وجود دارد؟ پیرمردی روستایی با چهره‌ای چین خورده و آفتاب سوخته، متین و سنگین و باوقار. می‌گفت مکتب رفته و عم جزء خوانده، و در اوقات بیکاری یا قرآن می‌خواند یا غزل حافظ و شروع به خواندن چند بیت جسته و گریخته از غزلیات خواجه، و چه زیبا غزل حافظ را می‌خواند. پرسیدم: حالا چرا مشتاق دیدن بنده بودید؟ گفت: سوالی داشتم. گفتم: بفرما. پرسید: شما به فال حافظ اعتقاد دارید؟ گفتم: خب بله، صددرصد. گفت: ولی من اعتقاد ندارم. پرسیدم: من چه کاری می‌توانم انجام بدهم؟ از من چه خدمتی بر می‌آید؟ (عاشق مرامش شده بودم و از گفتگو با او لذت می‌بردم) گفت: خیلی دوست دارم معتقد شوم، یک زحمتی برای من می‌کشید؟ گفتم: اگر از دستم بر بیاید، حتماً، چرا که نه؟ گفت: یک فال برایم بگیرید. گفتم ولی من دیوان حافظ پیشم ندارم. بلافاصله دیوانی جیبی از جیبش درآورد و به طرفم گرفت و گفت: بفرما. مات و مبهوت نگاهش کردم و گفتم، نیت کنید. فاتحه‌ای زیر لب خواند و گفت: برای خودم نمی‌خواهم، می‌خواهم ببینم حافظ در مورد امروز (روز عاشورا) چه می‌گوید؟ برای لحظه‌ای کپ کردم و مردد در گرفتن فال. حافظ، عاشورا! اگر جواب نداد چه؟ عشق و علاقه این مرد به حافظ چه می‌شود؟ با وجود اینکه بارها و بارها غزلیات خواجه را کلمه به کلمه خوانده و در معنا و مفهوم آنها اندیشیده بودم، غزلی به ذهنم نرسید که به طور ویژه به این موضوع پرداخته باشد. متوجه تردیدم شد، گفت: چه شد استاد؟ گفتم: هیچ، الان، در خدمتتان هستم. چشمانم را بستم و فاتحه‌ای قرائت کردم و به شاخه نباتش قسمش دادم و صفحه‌ای را باز کردم: زان یار دلنوازم شکریست با شکایت گر نکته دان عشقی خوش بشنو این حکایت بی‌مزد بود و منت هر خدمتی که کردم یا رب مباد کس را مخدوم بی‌عنایت رندان تشنه لب را آبی نمی‌دهد کس گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت در زلف چون کمندش ‌ای دل مپیچ کانجا سرها بریده بینی بی‌جرم و بی‌جنایت چشمت به غمزه ما را خون خورد و می‌پسندی جانا روا نباشد خونریز را حمایت در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود از گوشه‌ای برون‌آی ای کوکب هدایت از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود زنهار از این بیابان وین راه بی‌نهایت ای آفتاب خوبان می‌جوشد اندرونم یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت این راه را نهایت صورت کجا توان بست کش صد هزار منزل بیش است در بدایت هر چند بردی آبم روی از درت نتابم جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت خدای من این غزل اگر موضوعش امام حسین علیه‌السلام و وقایع روز و شب یازدهم محرم نباشد، پس چه می‌تواند باشد؟ سالها خود را حافظ پژوه می‌دانستم و هیچ وقت حتی یک بار هم به این غزل، از این زاویه نگاه نکردهبودم، این غزل، ویژه برای همین مناسبت سروده شده. بیت اولش را خواندم، از بیت دوم این مرد شروع به زمزمه با من کرد و از حفظ با من همخوانی می‌کرد و گریه می‌کرد. طوری که چهار ستون بدنش