ویژگیهای سامانه پدافندی
باور ۳۷۳
شمادعوت هستید به کانال👇
@kohnesrbazaniran
#ایران
🔰 اطلاعیه دوم وزارت اطلاعات درباره فاجعه تروریستی حرم شاهچراغ / تاکنون ۲۶ تروریست تکفیری دستگیر شدهاند
🔹 اینک بخش دیگری از اطلاعات بهدست آمده را به استحضار ملّت شریف ایران میرساند:
🔹 ۱. سلسله عملیاتی که سربازان گمنام امام زمان (عج) بلافاصله پس از وقوع فاجعهی تروریستی چهارم آبان ماه آغاز کرده بودند، بهصورت شبانهروزی و بیوقفه استمرار پیدا کرده است. این پیگیریها در ابعاد اطلاعاتی، ضداطلاعاتی، امنیتی و فنی در جریان بوده و یکی از پیچیدهترین و گستردهترین عملیات ضدتروریستی این وزارت را رقم زده است.
🔹 ۲. مجموعه رصدها، تحقیقات و عملیات صورت گرفته تاکنون منجر به شناسایی و بازداشت کلیّهی عوامل هدایت صحنه، عملیاتی و پشتیبانی آن اقدام تروریستی شد. مضاف بر آن تعداد دیگری از عواملی که برای عملیات مشابه وارد کشور شده بودند نیز بازداشت شدند. بدین ترتیب تاکنون ۲۶ تروریست تکفیری دستگیر شدهاند.
🔹 ۳. کلیهی افراد دستگیر شده، غیرایرانی و با ملیّتهای جمهوری آذربایجان، تاجیکستان و افغانستان هستند.
🔹 ۴. عنصر اصلی هدایت و هماهنگ کنندهی عملیات در داخل کشور، تبعهی جمهوری آذربایجان بوده که از فرودگاه بینالمللی حیدرعلیاف در باکو پرواز و از مرز هوایی فرودگاه امام خمینی (ره) وارد کشور شده است. این فرد پس از رسیدن به تهران خبر حضور خود را به عنصر هماهنگ کننده در جمهوری آذربایجان اعلام نمود. بلافاصله از طریق سرپل عملیاتی داعش در افغانستان با شبکه اتباع خارجی داعش نیز ارتباط گرفته و حضور خود در تهران را به اطلاع آنها رسانده است.
🔹 ۵. عنصر پشتیبانی کنندهی صحنهی عملیات در شیراز، فردی افغانستانی بهنام «محمد رامز رشیدی» با نام مستعار «ابوبصیر» و عامل تیراندازی در حرم مطهر بهنام «سبحان کُمرونی» با نام مستعار «ابوعایشه» که تبعهی تاجیکستان بود.
🔹 ۶. تروریستهای مذکور، در استآنهای فارس، تهران، البرز، کرمان، قم و خراسان رضوی مورد تعقیب قرار گرفته و دستگیر شدهاند. تعدادی از آنها نیز در مرزهای شرقی و هنگام فرار از کشور بازداشت شدند.
🔹 ۷. نفراتی از تروریستهای یادشده، در حال آمادهسازی و فراهم آوردن تمهیدات لازم برای عملیات تروریستی دیگری منجمله در زاهدان بودند. بهعبارت دیگر، خونهای مطهر و به ناحق ریختهی شهدای مظلوم حرم حضرت احمدبن موسی (علیهماالسلام) موجب کشف مقاصد و اهداف بعدی جنایتکاران تکفیری و پیشگیری از چند عملیات تروریستی دیگر شد.
🔹 ۸. رصد و تحقیقات همهجانبهی اطلاعاتی و فنی، همچنان بهصورت همهجانبه، شبانهروزی و سراسری ادامه دارد و همانطور که در اطلاعیههای پیشین اشاره شد، تا شناسایی و مجازات آخرین تروریست تکفیری دخیل در فاجعهی حرم شاهچراغ، چه در داخل و چه در خارج از کشور باشند، ادامه خواهد یافت. قطعاً «آرتین»های مغمومِ وطن، گرفتنِ انتقامِ «آرشام»های پرپر شده را خواهند دید انشاءالله.
در پایان دو نکته را متذکر میشویم:
🔹 اولاً) چنانکه قبلاً اعلام شد، سربازان گمنام امام زمان (عج) در همهی مراحل تحقیقات و عملیات پیشگفته، از همکاری تمام عیار مردمی برخوردار بودند که ضمن تقدیر خاضعانه و صمیمانه به پیشگاه مردم عزیز، تقاضا دارد که همچون گذشته فرزندان مجاهد و گمنام خود را در این مأموریت حساس مساعدت فرمایند.
🔹 ثانیاً) پس از وقوع حادثهی غمبار صدرالاشاره، تعدادی از بلندگوهای وابسته به دشمنانِ شناخته شدهی ملّت ایران و دنبالههای داخلی آنها، بهطور مستقیم و غیرمستقیم عملیاتِ تروریستی شیراز را به جامعهی اطلاعاتی پرافتخار کشور منتسب کردند تا (بهزعم آنها) اغتشاشات داخلی را مهار نمایند!
🔹 وزارت اطلاعات ضمن محفوظ دانستن حق پیگرد قانونی نسبت به عناصر عنودِ دامنزننده به آن اتهام ناجوانمردانه و خائنانه، اعلام مینماید که یافتهها از اظهارات عناصر تکفیری بازداشت شده، مبین سوءاستفادهی تکفیریها از فضای اغتشاشات و ناامنی برای انجام اقدامات تروریستی بوده است. اعترافات جداگانهی چندتن از تروریستها حاکی است که بهدنبال وقوع اغتشاشاتی در کشور، فراخوانی از عناصر تکفیری برای انجام عملیات در جایجای کشورمان صورت گرفته است. این دقیقاً مضمونِ همان عملیات ترکیبی است که در بیانیهی تبیینی مشترک این وزارتخانه و سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مورد اشاره قرار گرفت. بدین ترتیب کسانی که آن جنایت وحشیانه و بیسابقه را به جامعهی اطلاعاتی کشور منتسب کردهاند، در واقع نقش مکمل عملیات تروریستی و جنگ روانی داعش را ایفا نمودهاند و از این جهت باید پاسخگوی مشارکت خویش در سناریوی خونبار داعشی-صهیونیستی باشند.
شمادعوت هستید به کانال👇
@kohnesrbazaniran
دختر یعنی...💁👰🙆🙎🏻
💓دختر یعنی دقدقه های دخترونه💓
♏️دختر یعنی خل و چل بازی ♏️
😻دختر یعنی شیطونی😻
👗دختر یعنی ست کردن تاپ و دامن👗
🙅دختر یعنی لجبازی ها🙅
😽دختر یعنی دیوونه بازی با دوستا😽
👑دختر یعنی حسود👑
👩دختر یعنی خوشگل👩
👯دختر یعنی سانتال و مانتال👯
😠دختر یعنی اگه عصبانی بشه یه دنیا حریفش نشن😠
💞دختر یعنی رو کم کن💞
👗دختر یعنی با کلاس👗
🍩دختر یعنی پاستیل خور🍩
🍰دختر یعنی شکمو🍰
🍭دختر یعنی لاغر🍭
🍟دختر یعنیعشق لواشک🍟
👚دختر یعنی ۶ دست لباس تو یه روز👚
🌸🌸🌸🌸🌸
📷دختر یعنی هزار تا عکس تو یه روز📷
💠دختر یعنی گشتن تو صدتا مغازی و خرید از همون اولی💠
🚙دختر یعنی عشق خرید🚙
💟دختر یعنی باهوش💟
❇️دختر یعنی روانی بازی❇️
👸دختر یعنی دنیای صورتی👸
💇دختر یعنی اسم پرو فایلت باشه دخمل دیوونه💇
💀دختر یعنی جیغ بنفش تو ترن هوایی💀
👻دختریعنی شجاع و نترس👻
👎دختر یعنی بلاک پسرا تو همه جا👎
📖دختر یعنیعاشق کتاب📖
💅دختر یعنی لاک جیغ💅
💋دختر یعنی رژ جیغ💋
💘دختر یعنی خوشگلی بی آرایش💘
🎀دختر یعنی مادر عروسک های دنی🎀ا
💃دختر یعنی جنگولک بازی💃
😨دختر یعنی ترس از سوسک😨
🎆دختر یعنی شکستن ظرف چینی🎆
🐤دختر یعنی رژیم🐤
💒دختر یعنی موی بلند💒
🚗دختر یعنی راننده🚗
💄دختر یعنی شیــــــــک💄
👶دختر یعنی عشق نی نی👶
👪دختر یعنی عشق بابا👪
👰دختر یعنی لوس و ننر👰
💜دختر یعنی محکم و استوار💜
🗼دختر یعنی ۷۰ درصد تخفیف🗼
☺️دختر یعنی لبخند☺️
💇دختر یعنی بیدار شدن با موی ژولیده💇
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
👣دختر یعنی شر و شیطون👣
♎️دختر یعنی آرزوی خیلی ها♎️
💎دختر یعنی نوشتن جزوه با خودکار های رنگی💎
📷دختر یعنی عشق عکاسی📷
🎭دختر یعنی خیال های رنگی🎭
🏀دختر یعنی ورزشکار🏀
🏆دختر یعنی منطقی🏆
🐎دختر یعنی بامرام🐎
👫دختر یعنی دورهمی با دوستا👫
❤️دختر یعنی خاص❤️
💕دختر یعنی غرور💕
👈دختر یعنی جیگر👉
👰دختر یعنی پرنسس بابا👰
👠دختر یعنی پاشنه بلند👠
👜دختر یعنی موی مشکی👜
⏪بعــــــــــــــــله⏩..
😍🌹
╔═ ⚘════⚘ ═╗
sapp.ir/kohnesrbazaniran
╚═ ⚘════⚘ ═╝
✨﷽✨
🌷مومن کیست؟؟☘
✅“هفت خصلت مومن از زبان دلنشین مولایمان امیر مومنان علی (ع)”
✨مومن کسی است که:
🔸۱- کسبش حلال است.
🔹۲- اخلاقش مهربان و رئوف است.
🔸۳- قلبش سالم از کینه و کدورت است.
🔹۴- زیادی مالش را انفاق کند.
🔸۵- زیادی سخنش را نگه می دارد.
🔹۶- مردم از شرّش در امان باشند و به خیرش امیدوار.
🔸۷- و او از خود درباره دیگران انصاف می دهد.
📘نصایح صفحۀ ۲۸۱
------
sapp.ir/kohnesrbazaniran
🔸شروط اعطای وام به زوجهای نابارور
🔸کارشناس وزارت بهداشت:
🔹️درباره شرایط دریافت وام از سوی زوجهای نابارور، هر زوج فقط یکبار میتواند از این وام استفاده کند.
🔹️تسهیلات درمان ناباروری به زوجهایی که به خدمات اهدا نیاز دارند، زوجهایی که لازم است از داروهای درمانی که وارداتی بوده و تحت پوشش بیمه قرار ندارند، استفاده کنند و زوجهایی با حاملگیهای پرخطر و پرهزینه که به درمانهای IVF و ICSI نیاز دارند، تعلق میگیرد.
🔹️بازپرداخت اقساط تسهیلات حداکثر ۶۰ ماه (۵ سال) و با نرخ کارمزد ۴ درصد در سال است.
شمادعوت هستید به کانال👇
@kohnesrbazaniran
از سوی رییس مجلس صورت گرفت؛
✅ ابلاغ قانون اصلاح قانون بودجه سال ۱۴۰۱ کل کشور و ترمیم حقوق کارکنان و بازنشستگان کشوری و لشکری
💢 مشاهده متن قانون:
https://shenasname.ir/?p=47062
شمادعوت هستید به کانال👇
@kohnesrbazaniran
🔔نحوه احراز جانبازی در ارتش
#پرسش: درباره نحوه احراز جانبازی دقیق تر توضیح بدهید؟
#پاسخ: طبق دستور ستاد کل نیروهای مسلح برای احراز چند دسته داریم:
1️⃣ کسی که ترکش خورده و مدارک درمانی زمان حادثه را هم دارد و تا به حال هیچ اقدامی نکرده و تازه مراجعه کرده است ما تمام کارهایش مثل گرفتن درصد جانبازی و امتیازات مربوطه را انجام می دهیم.
2️⃣ کسی که ترکش به او اصابت کرده است و ترکش در بدنش هست ولی مدارک ندارد. در این مورد خود ترکش مدرک حساب می شود و مراحل مربوط به جانبازی اش طبق روال عادی انجام می شود.
3️⃣کسی که ترکش و گلوله به بدنش اصابت کرده است و آن گلوله و ترکش را از بدنش خارج کرده اند ولی هیچ گونه مدرک بالینی ندارد. این فرد اگر کوچکترین کاغذی مثل برگه اعزام و نامه یگانی ثبت نام در دفتر پذیرش بیمارستان را داشته باشد کارش پیگیری می شود اما اگر هیچ مدرکی نداشته باشد هیچ اقدامی برای احراز جانبازی این افراد صورت نمی گیرد.
4️⃣کسانی که وضعیت شیمیایی برایشان به وجود آمده است. این افراد را بدون هیچ مدرکی برای تست شیمیایی می فرستیم. اگر تست آن ها مثبت بود کارهای مربوط به احرازشان انجام می شود.
5️⃣ تعدادی هم هستند که ترکش نخورده اند، شیمیایی هم نیستند ولی آسیب های مربوط به گوش و اعصاب و روان برایشان ایجاد شده است. بدون مدرک درمانی زمان حادثه، هیچ اقدامی برای احراز این آسیب جسمی برای این افراد وجود ندارد. اما آن کسانی که ترکش در بدنشان هست و آسیب ترکششان با مدرک اثبات می شود برای اثبات اعصاب و روان نیاز به مدرک ندارند.
تقریبا در این حوزه دسته دیگری برای احراز غیر از این موارد وجود ندارد. یعنی همه در قالب همین چند دسته قرار می گیرند.
به مابپیوندید👇👇👇
@kohnesrbazaniran
🌺🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌺
🌱جملاتی تامل برانگیز درباره شهدای ارتش جمهوری اسلامی ایران👈👈🌷🕊
شهیدی که اولین نظامی ای بود که مقام معظم رهبری پشت سر او نماز خواند و به او اقتدا کرد.
(شهید خلبان علی اکبر قربان شیرودی)
#شهیدی که خلبانان عراقی در محل شهادتش در بغداد به احترام او یک دقیقه سکوت کردند.
(شهید خلبان عباس دوران)
#شهیدی که وصیت نامه ی او را مقام معظم رهبری در خطبه های نماز جمعه قرائت نمود.
(شهید سروان مسعود آشوری)
#فرمانده ای که در 4 عملیات بیش از 10 هزار کیلومتر مربع از خاک مقدس جمهوری اسلامی ایران را آزاد نمود .
( شهید سپهبد علی صیاد شیرازی )
#شهیدی که مقام معظم رهبری در خطبه های نماز جمعه نحوه شهادتش را شرح داد.
(شهید سرهنگ ایرج نصرت زاد)
#شهیدی که قرآن را با دست نوشت و با ختم نوشتن قرآن شهید شد.
(شهید سرهنگ شریف اشراف)
#شهیدی که پیام داد«به امام و مادرم بگویید که سیاه کوه لرزید اما انشایی نلرزید» و شهید شد
(شهید ستوانیکم وظیفه عبدالحمید انشایی)
#شهیدی که اسیر شد و در حال مقاومت به شهادت رسید و لبخند شادی به لبانش نشست
(شهید سرباز محمدرضا صادقی)
#شهید آزاده ای که بیشترین مدت اسارت را تحمل کرد
(شهید خلبان حسین لشگری)
#شهیدی که در پایان جنگ نارنجک به خود بست و زیر تانک دشمن رفت (شهید سرباز یوسف حیدری)
#اولین شهید ترور بعد از انقلاب (شهید سپهبد سید محمد ولی قرنی )
#فرمانده شهیدی که ناو جنگی خود را تا آخرین نفس رها نکرد و به شهادت رسید
(فرمانده ناوچه پیکان ناخدا محمد ابراهیم همتی)
#شهیدی که خبر از شهادت خودش داد و گفت مفقود الاثر می شوم
(شهیدی از ل 92 شهید ستوان غلامرضا طرق)
#شهیدی که گزارش پر صلابتی از مقاومت رزمندگان در چزابه را به امام خمینی(ره) داد
(شهید سرهنگ غلامرضا مخبری)
#شهیدی که بخاطر برپایی نماز در اسارت ضد انقلاب به شهادت رسید.
(شهید خلبان حسین قاسمی)
#مسیحی که مسلمان شد و بلافاصله به شهادت رسید.
(وازگن آوسیان یا مهدی محمدی)
#شهیدی که مالک اشتر نیروهای مسلح بود.
( شهید سپهبد علی صیاد شیرازی )
#جانباز قطع نخاعی که 24 سال دمر خوابیدن را بدون ذره ای ناراحتی تحمل کرد و به شهادت رسید.
(شهید سرباز رمضان روحی)
#شهیدی که دستش در عملیات رمضان قطع شده و آن را در جیبش قرار داده بود تا سرباز ها متوجه نشوند
(شهید زارعیان)
#شهیدی که گفت ایران کشور پهناوری است اما برای عقب نشینی من جایی ندارد
(شهید سرتیپ امیری)
🌱🌹شادی روح تمامی شهدا الخصوص شهدای ارتش جمهوری اسلامی ایران صلوات 🌹
@kohnesrbazaniran
🌹عشق💫یعنی معامله میان عاشق و معشوق
🌹عشق💫 یعنی جنگ تن به تن با نفس
🌹عشق 💫 یعنی وداع شب عملیات ، وصیت نامه نوشتن، دنیا را سه طلاقه کردن
🌹عشق💫یعنی تشنگی به هنگام نبرد
🌹عشق 💫یعنی پل جسر نادری وسوارزرهی😭
🌹عشق 💫 یعنی تشنگی و خستگی رزمنده ها در خیبر وکرخه کور
🌹عشق💫 یعنی کانال کمیل😭
🌹عشق💫 یعنی آرام گرفتن بروی سیم خاردار😔
🌹عشق💫 یعنی بدن های پاره پاره شهدا
🌹عشق💫یعنی تکه دست های لهیده از تن جدا
🌹عشق💫یعنی ذکر حسین به هنگام جان دادن😭
🌹عشق💫یعنی دانسته روی مین رفتن، یعنی سبقت برای شهادت
🌹عشق💫یعنی پاوه،شلمچه، فکه، مجنون، اروند، دجله ، چزابه و...
🌹عشق 💫یعنی غروب مناطق جنگی😭
🌹عشق 💫هنگ نوجوانان دلیر😭
🌹عشق 💫یعنی گردان ۲۸۳ سوارزرهی لشکر ۹۲😭
🌹عشق 💫یعنی اسکورپین و تاو کنار هم در ۲۸۳😭
🌹💕عشق یعنی شهادت💕🌹
💠 مطالب ما را منتشر فرمایید👇👇👇
@kohnesrbazaniran
🌺🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿 🌷🕊🐾🕊🐾🕊🐾🕊🐾🕊🐾🕊🐾
بسیج
روز شمار هفته بسیج سال ۱۴۰۱
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
شمادعوت هستید به کانال👇
@kohnesrbazaniran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آنسوی مرز
یمن
🔻قابل توجه وطن فروشان❗️
🔴این فرد شجاع و مخلص یک
رزمنده ی يمنی است که بدست
نیروهای آل سعود ملعون، اسیر
شده...وهابی ها از او ميخواهند
تا به إيران توهين و دشنام دهد.
ولی اين مسلمان با ایمان یمنی،
به هیچ وجه توهين نميكند.یک
تير به پایش ميزنند و سرانجام
پس از شکنجه های بسیار او را
به شهادت میرسانند.
⭕️يك اسير يمني که عربست
و هرگز به ایران سفر نکرده و
اصلا امام و رهبری و ایران را
ندیده، حاضر نيست به إيران
توهين كند تا سرانجام به
شهادت ميرسد... اما خائنین
و وطن فروشان...
شمادعوت هستید به کانال👇
@kohnesrbazaniran
🔻این روزا هر ننه قمری به خودش جرات میده در خصوص ارتش صحبت کنه از مریم رجوی و پیرمردهای کمپ آلبانی تا چهرههای بی معرفتی که ی روزی لباس تیم ملی این مملکت رو می پوشیدن دارند حرف از غیرت و ارتش میزنند.
🔹حرف زدن زیر پتو که سخت نیست و کنتور نمیاندازه منتهی یا اینا معنی غیرت و وظایف ارتش رو نمیدونند یا پروژه براندازی گرفتند فکر میکنند با نابودی ایران و ملتش میتونند نونی برای خودشون جور کنند.
🔻غیرت ارتشی رو اونجایی باید میدیدی که تو حوادث اخیر یکی از درجه دارهای ارتش وقتی دید دارند پرچم ملی ایران رو آتیش میزنند رفت جلو و جونش رو فدا کرد تا پرچم ایران نسوزه
🔹یا تو بحرانهایی مثل سیل و زلزله و کرونا وقتی که اولین نفر به داد مردم میرسید و آخرین نفر بر میگشت پادگانها، وقتی سرهنگ ارتشی خم میشد تا ناموس ایرانی راحتتر سوار کامیون نجات بشه،
وقتی که درجهدار امدادگر ارتش از غم زلزله زدهها در سرپل ذهاب سکته کرد و شهید شد.
🔻وقتی که خیلی از بیمارستانها از پذیرش بیماران کرونایی امتناع میکردند بیمارستانهای ارتش کامل در اختیار مردم قرار گرفت تا مرهمی باشه بر دردهاشون.
🔹وقتی که خلبانهای ارتشی بی سر و صدا داعشیها رو در عراق بمباران میکردند،
وقتی که تکاورای تیپ ۶۵ نیروی زمینی شبانه به عمق مواضع داعش میرفتند و با اسرای داعشی بر میگشتند.
🔻وقتی که تحول اساسی در قدرت پهپادی ایران ایجاد کرد جایی که بی سر و صدا و چراغ خاموش صدها هزار پهپاد ساخت
و در شهرهای زیر زمینی مستقر کرد تا هیچ اجنبی جرات چپ نگاه کردن به ایران رو نداشته باشه.
🔹 ارتش غیرت خودش رو خیلی وقته نشون داده وقتی که در اوایل انقلاب اجازه نداد ایران، ایرانستان بشه بله سالهاست که میخوان ایران تجزیه بشه اما تا روزی که ارتشی زنده هست اجازه چنین چیزی داده نمیشه.
وقتی که دست صدام و بعثیها رو از خاک ایران قطع کرد و برای آوردن جنازه دختر ایرانی شهید داد
🔻خودتون رو بکشید هم این ارتش و ارتشیهاش نه مثل ارتش حقیر افغانستان و عراق هستند که با شایعه حضور طالبان و داعش در رفتند و مردمشون رو تنها گذاشتند،
نه مثل ارتش کودتاچی ترکیه و مصر که در سیاست دخالت کنه و آینده مردمسالاری و دموکراسی در کشور رو نابود کنه،
نه مثل ارتش احمق سوریه هست که با ۴ تا اراجیف و تهمت و شایعه و توهم دادن نفوذیهای خارجی وا بده و کشورشون رو به نابودی بکشونه..!
❌بله ایران ارتش داره، ارتشیِ غیور، فهیم و آگاه به وضعیت زمان! که تنها یک دغدغه اساسی براش مطرح هست اونم حفظ ایران و ملت ایران در هر شرایطی
حالا شما برید خودتون رو بکشید ما یک قدم از این خط مقدم عقب نمینشینیم و ماموریت خودمون رو به خاطر اراجیف شما ول نمیکنیم.
akhbar_artesh
شمادعوت هستید به کانال👇
@kohnesrbazaniran
28.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کهنه سربازان سرافراز و دلیر مردان گردان ۲۸۳ سوار زرهی لشکر ۹۲ زرهی که در دوران دفاع مقدس حماسه آفریدند
@kohnesrbazaniran
🇮🇷💙🦅
#تا_ابد_مدیون_رزمندگان_ارتش
هستم...
🔵ما با کمترین حقوق و بی منت برای دفاع از ایران عزیز جنگیدیم و امروز فراموش شدیم عده ای دیگر جنگ را در انحصار خود گرفته اند.
◀️ما پارتی نداریم تا در شهرداری و مترو و فرمانداری استخدام شویم ما عزیز کرده شهردار تهران هم نیستیم ما خاک پای مردم ایران هستیم تا ابد.
🔘تقدیم به سربازان شهید لشگر ۷۷ خراسان لشگر ۹۲ تیپ ۳۷ زرهی تیپ ۵۵ هوابرد که در عملیات فتح المبین با سلاح تجهیزات شب عملیات ۳۷ کیلومتر دویدن دشمن رو منهدم کردن و دنیا را متحیر
سلام به دلاورمردان لشگر 81 و 84 که 8 جانانه در کوهستانهای سربفلک کشیده ی کردستان و کرمانشاهان و ایلام جانانه جنگیدن.....
🔘تقدیم به اون توپچی گروه ۳۳ توپخانه که از بس آتش تهیه ریخت با داغی لوله توپش سیگار روشن کردن
🔘سلام به اون خلبان اف چهارده که در آسمان خارگ با یک شلیک سه فروند میگ دشمن رو سرنگون کرد.
🔘سلام به اون سربازی که من وقتی جسدش در چنانه فکه تفحص کردم هنوز سر تفنگش سمت عراق بود.
🔘تقدیم به اون استوار لشگر ۱۶ زرهی که با موشک مالیوتکا تعداد زیادی از تانک و نفربر عراقی منهدم کرد.
🔘سلام به گردان ۲۸۳ سوار زرهی که با یک سپاه از نیروهای دشمن جنگیدند و اجازه ندادند دشمن از جسر نادری عبور و خوزستان را محاصره کنند
🔘سلام به سرباز گردان ۴۲۹ مهندس لشگر ۹۲ که در فاصله چهل متری دشمن با لودر خاکریز میزد با موشک یه میگ عراقی تکه تکه شد .
🔘سلام به بچه های سوخته در تانک های عملیات هویزه سلام به خدمه های تانک لشگر ۱۶ که در نبرد تانک های هویزه و بستان کولاک کردن و توی مهیب شعله های آتش داخل تانک ها سوختن هیشکی صداشون نشنید.
🔘سلام به تیپ ۵۵ هوابرد که از بس شهید داد سه بار بطور کامل نوسازی شد میدونی نوسازی یعنی چه؟ یعنی هیچکی زنده نموند. دوباره شکل میگرفت
🔘سلام به...
حالا کدامتان اسم یک نفر از اینها را می دانید؟
کی باید از این حماسه ها قلم زد!؟
بهاشتراکگذاشتهشود
🥀🌸🥀🌸🥀
♻️ به مابپیوندید👇👇👇
@kohnesrbazaniran
🍂🍁🌷🌹🌼🌹🌷🍂🍁
۱۵ مورد از کمهزینهترین لذتهای دنیا:
۱- گاهی به تماشای غروب آفتاب بنشینیم.
۲ - سعی کنیم بیشتر بخندیم.
۳- تلاش کنیم کمتر گله کنیم.
۴ - با تلفن کردن به یک دوست قدیمی، او را غافلگیر کنیم.
۵ - گاهی هدیههایی که گرفتهایم را بیرون بیاوریم و تماشا کنیم.
۶ - بیشتر از خدا تشکر کنیم و با او حرف بزنیم.
۷ - در داخل آسانسور و راه پله و... باآدمها صحبت کنیم.
۸- هر از گاهی نفس عمیق بکشیم.
۹- لذت عطسه کردن را حس کنیم.
۱۰- قدر این که پایمان نشکسته است را بدانیم.
۱۱- زمزمه کنیم و آواز بخوانیم.
۱۲- سعی کنیم با حداقل یک ویژگی منحصربهفرد با بقیه فرق داشته باشیم.
۱۳- گاهی به دنیای بالای سرمان خیره شویم.
۱۴- با حیوانات و سایر جانداران مهربان باشیم.
۱۵- برای انجام کارهایی که ماهها مانده و انجام
نشده در آخر همین هفته برنامهریزی کنیم!
💝امروز فقط ۲تاشو امتحان کن😉
🍁🍂🌹🌷🌼🌷🌹🍂🍁
دعوت به گروه مفرح و پرمحتوای 👇👇🥀
@doorehamisamimi
نسخه اصلی
شنبه ۹ آذر ۱۳۹۸ - ۱۸:۲۸
آذربایجان شرقی
۱۰:۰۳ - ۱۳۹۸/۳/۱۴
۰
لحظات سخت و نفسگیر عملیات رمضان/ گلوله تانک در مقابل فشنگ کلاش
روز شمار هشت سال دفاع مقدس پر از خاطرات عملیاتهایی است که رزمندگان میهن اسلامی در حافظه تاریخ ثبت و ضبط کردهاند و عملیات رمضان را میتوان ادامه عملیات بیتالمقدس نامید که همزمان با ماه مبارک رمضان در 22 تیرماه سال 61 با رمز «یا صاحبالزمان ادرکنی» آغاز شده بود.
به گزارش خبرگزاری فارس از تبریز، روز شمار هشت سال دفاع مقدس پر از خاطرات عملیاتهایی است که رزمندگان میهن اسلامی در حافظه تاریخ ثبت و ضبط کردهاند، یکی از آن عملیاتهای بزرگ هشت سال دفاع مقدس که به خود اختصاص داده است عملیات رمضان است که میشود آن را در ادامه عملیات الیبیتالمقدس به حساب آورد که با شعار« یا صاحبالزمان ادرکنی» صورت گرفته است.
سروان حسنعلی ابراهیمی سعید به گواه 106 ماه و 16 روز حضور مداوم در خط مقدم جبهه به عنوان تاریخ شفاهی هشت سال دفاع مقدس حضور فعالی در عملیات رمضان داشت و به صورت شفاف و دقیق لحظه به لحظه آن عملیات را به خوبی به تصویر میکشد.
وی که در هشت سال دفاع مقدس به عنوان شکارچی تانکهای دشمن عمل میکرد در این عملیات نیز با انهدام چند تانک روحیه مضاعفی به رزمندگان بخشیده بود.
با حسنعلی ابراهیمی سعید در یک ظهر رمضانی همکلام شدیم تا از عملیات رمضان برایمان بگوید. او در بسیاری از عملیاتها حضور داشت و هر وقت میخواهد در مورد هر کدام از عملیاتها حرف بزند بغض سنگینی گلویش را فشرده و ابتدا چند قطره اشک نثار دوستان و همرزمان شهیدش میکند
مقدمات خاص آغاز عملیاتها
ظاهرا شروع عملیات در هشت سال دفاع مقدس هم مقدمات و آداب و رسوم خاصی داشت، توجیه رزمندگان و ارائه اطلاعات اولیه یکی از خصوصیتهایی بود که میتوان به قطعیت عملیات مطمئن شد.
ابراهیمی سعید با یادآوری آغاز عملیات رمضان گفت: چون این عملیات در ماه مبارک رمضان صورت گرفت نام آن عملیات رمضان گذاشته شد.
در ابتدا گردان 283 سوار زرهی در منطقه کوشک مستقر بود، برای اجرای عملیات ما را به منطقه پاسگاه زید اعزام کردند اما صحبت خاصی نمیکردند، بعضی از دوستان که از شهر و مرخصی شهری میآمدند، اظهار میکردند مردم شهر از یک عملیات قریبالوقوع صحبت میکنند.
خانوادهام را به اهواز آورده بودم، بعد از استقرار در منطقه پاسگاه زید، مرخصی گرفته به شهر رفتم عصر روز بعد با یک دستگاه خودروی آیفا از اهواز حرکت کردیم.
کنار یکی از دوستانم به نام مهدی فیروزان که از مرخصی میآمد نشستم، دوستم تازه عقد کرده بود و در طی مسیر اهواز تا خرمشهر از مراسم عروسی خود تعریف میکرد. ناگهان خودروی آیفاوارد جاده خاکی شد و گرد و خاک، تمام بدنمان را گرفت.
به نزدیکی محل استقرار گردان رسیدیم، بعد از خوردن شام دستور حرکت داده شد موشکهای تاواز نظر سازمانی جمعی گروهان ارکان گردان بودند و به یگانها به صورت مامور اعزام میشدیم. من به گروهان دوم گردان مامور بودم. وقتی سوار بر مرکبهای آهنین شدیم همراه من (چهار سرباز، یک راننده و سه نفر خدمه برای رساندن مهمات) بود، دو سرباز گروهان دوم که برادر بودند و اهل زنجان، با آوردن قرآن کریم، همه را از زیر قرآن رد کردند خیلی جالب شد چون شب قدر هم بود نوید سلامتی برای دوستان بود.
وی ادامه داد: هوا تقریبا تاریک میشد و منطقه زیر آتش ایذایی دشمن بود، لحظات بعد در کنار خاکریز لجمن بودیم و منتظر دستور حمله، قبل از برداشته شدن خاکریز تعدادی از گردانهای پیاده ارتش و بسیجیان از روی خاکریز عبور و جهت ایجاد معبر حرکت کردند. وقتی که خاکریز را برداشتند با ذکر «بسم الله الرحمن الرحیم» و رمز مبارک عملیات«یا صاحبالزمان ادرکنی» از محل شکاف خاکریز عبور کردیم.
من دومین نفر بر زرهی بودم که از خاکریز رد شدم هنوز معبر باز نشده بود، منتظر شدیم. هر لحظه شدت درگیریها بیشتر میشد. یکی از نیروهای پیاده ارتش به ما مراجعه و درخواست ایجاد آتش تیربار روی یک نقطه خاص را کرد که آتش زیادی روی بچهها ایجاد میکرد. من متوجه اصابت گلولههای خمپاره شدم که در یک فاصله مشخص از هم به زمین میخوردند، پیشبینی کردم که سومین یا چهارمین خمپاره نزدیک ما خواهد بود که ناگهان یک خمپاره روی یک نفربر« پی ام پی» گردان اصابت کرد و چند نفری که روی نفربر بودند به پایین پرت شدند.
به کمک دوستانم رفتم یکی شهید شده بود و صورتش کاملاً از بین رفته بود زیر پیراهن سفید رنگی بر تن داشت که برای شناسایی راحتتر وی با خودکار روی زیر پیراهنش نوشتم«سرباز کلاری283س ز».
هواپیمای سمپاش حامل منور خوشهای
شدت درگیری به بینهایت رسیده بود. خطرناکترین لحظه موقعی بود که صدای یک هواپیمای سمپاش دشمن شنیده شد او حامل منور خوشهای بود. این نوع منور منطقه را مثل روز روشن میکرد و این امکان را به دشمن میداد تا آتش متمرکز روی رزمندگان ایران را اجرا کند.
حرفهای این کهنه سرباز دفاع مقدس که به اینجا میرسد، انگار در همان لحظه قرار گرفته و خیل انبوه مجروحان و شهیدان را مقابل دیدگان خود میبیند. برای لحظهای مکث میکند. بغض راه گلویش را بسته است و نمیتواند از صحنهایی که دیده است به راحتی حرف بزند.
بعد از اینکه قطرات اشک از گونههایش جاری میشود با همان صورت پر از اشک و آه ادامه میدهد: در وسط میدان مین بودیم و تعداد زیادی از مجروحان در طرفین معبر بودند، دیگر تاب و توان نگاه کردن نداشتم، با گریه از نفربر پیاده و به راننده دستور دادم در بزرگ عقب نفربر را باز کند و از سه سرباز دیگر خواستم کمک کنند تا مجروحان را به نفربر انتقال دهیم زیرا احتمال شهادت بهواسطه خونریزی یا اصابت گلوله و ترکش وجود داشت.
خدایا شجاعت فرزندان خمینی(ره) را به رخ دنیا میکشی
به اولین مجروح که از دو دست زخمی شده بود، رسیدم و خواستم کمکش کنم با التماس به من گفت« به من دست نزنید حال من خوبه، به برادران دیگر کمک کن» به سراغ مجروح بعدی رفتم یک پایش قطع شده بود و خودش داشت بالای محل قطع شده را میبست، مجروح بعدی را نشان داد که چشمش را از دست داده بود.
اللهاکبر، با خودم گفتم خدایا مرا به امتحان کشیدی یا رشادتهای دوستانم را به رخم میکشی یا شجاعت فرزندان خمینی(ره) را به رخ دنیا میکشی.
موفق نشدم حتی یک نفر از مجروحان را راضی کنم، نشستم و با صدای بلند گریه کردم که راننده نفربر آمد و گفت راه باز شده و دستور حرکت دادند.
از معبر خارج شدیم. با فشاری که به دشمن وارد شد ناچار به عقبنشینی گردید. ما به محل مورد نظر رسیده بودیم و شروع به ایجاد موانع پدافندی کردیم.
ساعت 6 صبح بود، میدانستیم دشمن میخواهد پاتک داشته باشد، آماده میشدیم که یکی از همکارانم با درجه استوار دومی پیش من آمد از درگیری شب قبل گفت و با اظهار اینکه «امروز برادرم مراسم دارد کاش آنجا بودم» از من خواستاگر برای صبحانه چیزی دارم به او هم بدهم. از نفربر نان آوردم، هر دو مشغول خوردن بودیم صدای زوزه یک خمپاره آمد فرصت جابهجایی نداشتیم و در فاصله یکی دو متری ما زمین خورد دوستم به آغوشم افتاد، سه بار دست چپ خود را بلند کرد و با صدای بسیار بلند یک کلمه نامفهوم گفت و به شهادت رسید.
چند بسیجی از من اجازه گرفتند در کنار نفر بر چنددقیقه استراحت کنند و من اجازه دادم. ساعت حدود هفت صبح بود که تانکهای دشمن یکی یکی دیده شدند، آرایش آفندی میگرفتند. ما هم آماده شدیم، آرایش آنها کامل شد اما دریغ از یک دستگاه تانک ایران در منطقه.
گلوله تانک در مقابل فشنگ کلاش
وقتی پاتک دشمن شروع شد، جنگ یک طرفه شده بود و گلوله تانک در مقابل فشنگ کلاش بود. اگر سر کسی از خاکریز بالا میرفت با گلوله تانک روبه رو میشد، بهنظر میرسید ایران آمادگی پاسخگویی به پاتک آفندی دشمن را نداشت حتی امکان تامین مهمات لجمن را از دست داده بود. حالا دیگر نوبت من بود که شکارهایم را شروع کنم.
بسیجیانی که در کنارم بودند گفتند، آن تانکهایی که میبینید آرپی جی کاری برایش عمل نکرد. سوالاتی از آنها داشتم خوب میدانستند کدام تانک را نمیشود با موشک آرپی جی زد.
اسم «تی 72 »را شنیده بودم با تانک اسکورپینکه در گردان داشتیم مقایسه کرده بودم، از این رو وقتی از خدمه اسکورپین شنیده بودم که بین لولهو بدنه ضعیفترین نقطه تانک هست. پس باید دقت میکردم و فرصت اشتباه نداشتم.
حضرت امام خمینی(ره) پیام داده بودند«رزمندگان در یک دست قرآن و دست دیگر سلاح بگیرید» من هم همیشه اطاعت امر داشتم. مچبند را به دستم انداختم و قرآن جیبی را در کف دستم گذاشتم و بالای سکو رفتم.
معامله با خدا
حسنعلی ابراهیمی سعید قبل از زدن تانکها با خدا معامله میکرد آن چنانچه میگوید: قبل از هر پرتاب موشک، خواستهای از خدا داشتم، اولین خواسته من سلامتی دوست مجروحم «مختار کوشکی» بود. حدفاصل لوله و بدنه تانک هدفم بود اولین موشک رها شد و برجک تانک به هوا پرتاب شد.
دومی را با یاد برادر خواندهام «شهید ابوالفضل شمیرانی» پرتاب کردم تانک« تی72 » دیگری آتش گرفت و روحیه مضاعفی در بین رزمندگان ایجاد شد.
تانک سومی هم آتش گرفت تا رسید به تانک ششم آن هم از پا در آمد دشمن کاهش سرعت نزدیک شدن به نیروهای پدافندی ما را در دستور کار خود قرار داد.
فرمانده عملیاتی منطقه وقتی آتش گرفتن تانکهای پیشرفته دشمن را یکی پس از دیگری را دید جویای شکارچی تانکها شد، فرمانده گردان 283 سوار زرهی، نام مرا گفت در همان لحظه به مدت 6 ماه ارشدیت درجه برایم ابلاغ کردند که در دستور 5085 لشکر92 زرهی درج گردید.
شکارها ادامه داشت و یگانهای پیاده ارتش و شیرمردان بسیجی وقت را مغتنم دانسته و آتش گستردهای را روی دشمن اجرا میکنند که دشمن به کلی عقبنشینی را شروع کرد.
در این لحظه ساعت 11 قبل از ظهر بود صدای بمبهای روحیه «بالگردها» شنیده شد.صدای پنج فروند بالگرد را شنیدیم و خودشان را دیدیم که چهار فروند کبری و یک فروند 214 بود.
هر پنج فروند پرنده با آرایش خاصی در منطقه و بین نیروهای ایرانی و عراقی دور زدند و اولین بالگرد که برای اجرای آتش با راکت لحظهای یک جا ایستاد و از نارنجکهای دودزا خود استفاده کرد، به یکباره در هوا متلاشی شد و به دهها تکه آهن تبدیل و پراکنده شد که چهار فروند دیگر با حرکت شتابدار شروع به چرخش و سه فروند کبری با تیربار و راکت اجرای آتش داشتند و 214 به زمین نشست و دو نفر از آن پیاده و به سمت بالگرد آسیب دیده دویدند که یکی از آنها سعی داشت یکی از شهدای خلبان را جابهجا کند اما موفق نشد و
برگشتند سوار بربالگرد 214 شده و از محل دور شدند.
دیگ راز آن دقیقه به بعد هیچ بالگردی جهت پشتیبانی
نیروهای پیاده به منطقه اعزام نشد.
عراق برای ضد حمله دیگری آماده میشد و تاکتیک جدیدی را برای مقابله با نیروهای پیاده در نظر گرفت.
پشتیبانی هوایی یا توپخانهای نداشتیم
نیروهای زرهی عراق به شکل دشتبان آرایش گرفتند و توپخانه عراق به شدت هرچه تمامتر منطقه را گلوله باران میکرد. ما هیچ پشتیبانی هوایی یا توپخانهای و حتی تانک را نداشتیم.
نیروهایی از سمت راست زید براثر فشار دشمن به سمت خط پدافندی ما مایل شده بودند، حرفی برای گفتن نداشتیم مثل اینکه بیحساب و کتاب حمله را آغاز کرده بودیم حتی چند دستگاه که چه عرض کنم یک دستگاه لودر یا بولدوزر برای ایجاد خاکریز نبود (هنگام شروع عملیات چند دستگاه لودر در لجمن بود و میگفتند همراه ما خواهند بود ولی بعد از شروع حمله ما که دیگر لودری ندیدیم).
به احتمال اینکه دشمن از پشت سر به یگان ما حمله کند دستور پیوستن من به قرارگاه عملیاتی گردان و حضور در کنار فرمانده گردان صادر شد.زیر شدیدترین آتش توپخانهای و بمباران هوایی از موضع خود خارج و به قرارگاه گردان رفتم. قرارگاه گردان در فاصله تقریباً 2 کیلومتری خط حمله بود.
آتش توپخانه دشمن به حدی بود که گاهی گلوله جای گلوله قبلی میخورد من برای دومین بار بود که چنین آتش تهیه را تجربه میکردم یکی الان بود و یکبار هم وقتی من و شهید ابوالفضل رجبی شمیرانی و جانباز سرافراز ایران زمین مختار کوشکی از پل جسر نادری دشت عباس به سمت دزفول دفاع کرده و در مقابل سپاه یکم مکانیزه عراق ایستادگی میکردیم، تجربه کرده بودم.
فشار برخط مقدم هر لحظه بیشتر و بیشتر میشد من اجازه خواستم از همان منطقه، تانکهای دشمن را بزنم چون به فاصله 200 متر و گاهی500 متری خط رسیده بودند که فرمانده گردان ما جهت هماهنگی با فرمانده در خط سپاه با بیسیم صحبت کرد و وی ضمن مخالفت، درخواست کرد مرا مجدداً به خط برگردانند.در اجرای درخواست، دستور دادند من به سمت خط حرکت کنم. از فرمانده گردان خواستم بیاید پشت دوربین قبضه موشکانداز تاو موقعیت را ببیند. به محض خروج من از موضع فعلی، مورد هدف قرار خواهم گرفت.
فرمانده گردان دستور داد که باید در هر شرایطی به خط حمله اضافه شوم. پیش نفربر «ام 113 »خودم آمدم چهار خدمه را خواستم که دو نفر را در محل باقی گذاشتم و با یک راننده نفربر ام 113 و یک خدمه بنام بهروز نوری، با خواندن آیتالکرسیاز موضع خارج شدم. حدود 200 متر دور نشده بودم که از سکوی نفربر به داخل افتادم، دیدم نفربر از قسمت عقب دقیقاً محل باطریها در حال سوختن بود، خواب سنگینی بر من مستولی شد، در محلی که افتاده بودم تا رسیدن آتش به من با گذاشتن دستم به زیر سرم و یک جابهجایی کوچک خوابیدم.
درد غریبی در سرم داشتم، احساس کردم سرم مرتب به جایی برخورد میکند از خواب بیدار شدم دیدم یکی مرا کول کرده و در حین دویدن است، نمیدانستم چی شده خواب لحظهای مرا در خود فرو میبرد و بعد بیدار میشدم. احساس خفگی داشتم و گوشم نیز گرم میشود.در پشت خاکریز عراقیها مرا به زمین گذاشت دیدم بهروز نوری سرباز خدمه نفربر خودم است .تازه متوجه شدم از گوشها، بینی و دهنم خون جاریست، علت را پرسیدم گفت« نفربر را با گلوله مستقیم تانک زدند راننده سریع فرار کرد و شما داخل نفربر بیهوش افتادید که من با خارج کردن شما از نفربر دور شدم» الحمدالله افراد نفربر من سالم بودند.
سرم گیج میرفت، خودمان را به قرارگاه گردان رساندیم تنها چیزی که در این گرمای شدید رزمندهها را سرحال میکرد آب یخ بود که هیچ کمبودی در کل منطقه نبود. دوستان آب آوردند دست و صورتم را شستم و در کناری نشسته و بیمورد شروع به گریه کردم. علت را نمیدانستم، دلم گرفته بود.
متوجه شدم محمد جزینی که تیرانداز دیگر موشکتاو بود و بنا به صلاحدید فرمانده گردان به خط اعزام نشده بود را احضار کردند، به وی دستور دادند قرارگاه را ترک و به خط حمله اضافه شود.به سمت نفربر ام 113 خودش رفت، خدمههایش را صدا زد سوار شدند و دو درجهدار(استواریکمفضلالله زارع و استوار رحیم ملکی) و یک کارمند(موسی خاموشی) که اصلاً نباید در این منطقه میبودند و باید در بنه گردان باشند چون تعمیرکار خودرو بودند به محل گردان رسیدند. من جزینی را صدا کردم و با صدای بلند گفتم «جزینیفقط یک خدمه ببر» ولی وی اهمیتی به حرفم نداد و میان گرد و خاک حاصله از گلوله باران و بمبباران از نظرها دور شد.
چند دقیقه بعد خبر رسید متاسفانه نفربر محمدجزینی مورد هدف گلوله تانک دشمن قرار گرفته و موسی خاموشی و فضلالله زارع شهید و جزینیشدیداً زخمی و از سرنوشت بقیه خبری در دست نیست.
روز خیلی بدی بود ما را به منطقهای که صبح ضربات مهلکی از دشمن خورده بودیم حرکت دادند. مثل اینکه ایران تغییر آهنگ عملیات را داشت. نیروهایی را به منطقه وارد
میکرد، شب دوباره عملیات جدیدی را آغاز کردیم، قسم خورده بودم صبح انتقام سختی از دشمن بگیرم اما م
مگر این شیرمردان بسیجی تانک سالمی از دشمن میگذاشتند شب به روز روشنی تبدیل شده بود.عراق زمین را در برابر ایران مسلح کرده بود خاکریز عجیبی داشت که بعدها میگفتند مثلثیهای عراق با ما میجنگیدند.
نزدیکیهای صبح به یک خاکریز رسیدیم، از بوی نم و رطوبتی که میآمد احساس کردم به دریاچه ماهی رسیدیم.دستور توقف دادند در کنار تانکاسکورپین به همراه دوستانم به نامهای مهدی فیروزان اهل مراغه و شیرزاد نجاتفر اهل سلماس ایستادم.
شیرزاد و مهدی فقط چند قدم از خاکریز دور شده به محلی رسیدند که از طرفین وسایلمان پوشش ایجاد نمیکرد. صدای خمپاره «120میلیمتری» دشمن یک لحظه همه جا را به هم ریخت.
بدنم پر از خون و گوشت بود ولی سالم بودم به طرف دوستان رفتم دو بسیجی عزیز و شیرزاد همان لحظه شهید شده بودند اما مهدی زنده بود ولی بدنش نصف شده بود چون خمپاره مستقیم روی باسن وی افتاده بود من فریاد میزدم ولی کسی نبود به دادمان برسد.
مهدی فیروزان به من گفت «من دیگر رفتنی هستم» او را دلداری میدادم ولی مهدی از من میخواست راحتش کنم به من التماس میکرد خلاصش کنم اما مگر امکانش بود.
مهدی فیروزان لحظاتی بعد به دیدار دوستان شهیدش شتافت. مهدی فیروزان بدن قوی، جثه بلند و روحیه خوبی داشت چند روز پیش عقد کرده بود.لحظاتی بعد آمبولانس رسید و هر چهار عزیز را به پشت منطقه انتقال داد.
وقتی سخنانش به آخر میرسد، میگوید: معمولا وقتی بدن انسان درد میگیرد مادرش را صدا میزند و ما به زبان مادری میگوئیم «آخ ننه» ولی رزمندگان در میدان مین که یکی پس از دیگری مجروح میشدند تا لحظهای که به شهادت برسند، میگفتند «یا فاطمه زهرا» «یا امام حسین».
روحیه رزمندگان هشت سال دفاع مقدس باید سینه به سینه گفته و نوشته شود، این موارد باید مطرح شده و الگو شوند و همه بدانند که در مواقع سختی بالاتر از مادر نیز هست و آن مادر همه ما حضرت فاطمه زهراست که تسکین همه دردها و آلام است.
این کهنه سرباز دفاع مقدس یک سوال بیجواب نیز دارد و امید است که میگوید: ایران، پیروزیهای چشمگیری در صحنههای نبرد میدانی بهدست آورد که باعث آزادسازی منطقه وسیعی از خاک پاک کشورمان و نیز حصر سوسنگرد و آبادان شد. اما در عملیات بیتالمقدس باوجود اینکه موجب آزادسازی خونین شهر و دیگر مناطق مهم و استراتژیک گردید ولی یک هدف دست نیافتنی شد و آن عدم دسترسی ایران به مناطقی مثل دریاچه ماهی بود حال علت چی بود، متخصصان امر باید بگویند.
گزارش از معصومه درخشان
انتهای پیام/60020/س/و
خبرگزاری فارسفارس تبریزمعصومه درخشانحسنعلی ابراهیمی سعیدعملیات رمضانهشت سال دفاع مقدسشهید مهدی فیروزان
لحظات سخت و نفسگیر عملیات رمضان/ گلوله تانک در مقابل فشنگ کلاش | خبرگزاری فارس
سلام اسناد
ایام بکام و عیدتان مبارک
لینگ را بزنید مصاحبه خودم هست با خبرگزاری فارس
حسنعلی ابراهیمی سعید
https://www.bloghnews.com/doc/news/390320/%d9%84%d8%ad%d8%b8%d8%a7%d8%aa-%d8%b3%d8%ae%d8%aa-%d9%86%d9%81%d8%b3-%da%af%db%8c%d8%b1-%d8%b9%d9%85%d9%84%db%8c%d8%a7%d8%aa-%d8%b1%d9%85%d8%b6%d8%a7%d9%86-%da%af%d9%84%d9%88%d9%84%d9%87-%d8%aa%d8%a7%d9%86%da%a9-%d9%85%d9%82%d8%a7%d8%a8%d9%84-%d9%81%d8%b4%d9%86%da%af-%da%a9%d9%84%d8%a7%d8%b4
اظهارات عجیب سرلشکر رحیم صفوی
خوشبه حالتان سردار
دیروز خبرگزاریها از قول سرلشکر رحیم صفوی نوشتهاند: «ای کاش آقایان سیاسی بعد از عملیاتهای والفجر 8 و کربلای 5 با فرماندهان هماهنگ میشدند و به جنگ پایان میدادند.»
در اینجا تنها چند روایت تاریخی از میان روایتهای منتشرشده در سپاه را به ایشان یادآوری میکنم.
پیروزی ایران در عملیات والفجر 8 که از میانهی زمستان 1364 آغاز شد، در بهار 65 تثبیت شد و اتفاقا در همان ایام، حسن روحانی تلاش بسیاری انجام داد تا مقامات عالی کشور را قانع کند که باید جنگ را پایان داد.
اما نظر سپاه چه بود؟
روحانی مدیرِ جلسهای با حضور نمایندگان مجلس با نام مجمع عقلا بود. این جلسه در بهار 65 با پیگیریهای فرماندهی سپاه تعطیل شد. محسن رضایی بحثهای مطرحشده در مجمع عقلا را به ضرر جنگ میدانست و در گفتگویی که سال 65 انجام شده، میگوید: «آمدند به نظر خود، بحثهای اصولی را طرح کردند. مثلا وضع دشمن چطور است؟ وضع ما چطوره؟ اقتصادمان چطوره؟ چه کار باید بکنیم؟ فرانسه چکار میتواند بکند؟ چقدر اسلحه میتوانیم بخریم؟ اسلحه به ما میدهند؟ نمیدهند؟ این بحثها را کرده بودند و خوف این میرفت که این بحثها به خارج مجلس سرایت بکند و به جنگ لطمه وارد شود. خب امام به محض اینکه این جلسه را فهمیده بود، دستور داده بود... بگویید این جلسات را منحل کنند و این حرفها را نزنند و بگویید این جلسه تعطیل بشود.» (محسن رضایی در گفتگو با راویان...، سپاه، ص 69)
روحانی میگوید یکی از اعضای جلسهی مجمع عقلا به محسن رضایی گفت که اینها دنبال صلح هستند و محسن رضایی هم نامهای به امام نوشت و امام ماجرا را از آقای هاشمی جویا شد. روی اعضای جلسه تاثیر بدی گذاشت؛ «گفتند عجب! ما که اینجا نشستهایم و همه زحمت میکشیم امکانات کشور را برای یک عملیات بزرگ بسیج کنیم... جلسهی بعدی که تشکیل شد، بعضیها گفتند ما نمیآییم. به تعبیر آن روز دیگر خطرناک است.» (ازمصاحبهی مصطفی حریری با حسن روحانی)
آیا وقتی جلسهی نمایندگان مجلس تحمل نشود کسی میتواند از پایان جنگ سخن بگوید؟
سرلشکر صفوی از کربلای ۵ نیز به عنوان مقطع مناسب برای پایان دادن به جنگ یاد کرده است.
بگذارید از جلسهی هاشمی رفسنجانی و فرماندهان سپاه در روز 18 دی بنویسم. روزی که شبش عملیات کربلای 5 آغاز میشد. هاشمی در جلسه از محدودیتهای کشور برای ادامهی جنگ گفت. ابراهیم محمدزاده، مسئول دفتر سیاسی سپاه، به هاشمی گفت: «امام گفتهاند این جنگ ممکن است بیست سال هم طول بکشد. سپاه هم واقعا میخواهد بیست سال بجنگد... ولو اینکه نهایت این بیست سال جنگ هم کربلا باشد.» هاشمی از او میپرسد: «شما فکر میکنید امام میخواهند ما همینطوری بجنگیم؟»
محمدزاده میگوید: «ما اینطوری فهمیدیم. یک ماه و نیم پیش فرماندهان سپاه رفتند پیش ایشان» و «امام فرمودند: شما انشالله میروید کربلا. من هم میآیم آنجا نماز میخوانیم.» ادامهی بحث نیز خواندنی است و در صفحهی 457 از جلد 46 روزشمار جنگ که سپاه منتشر کرده، میتوانید آن را ببینید.
سردار! با این نگاههایی که میان شما و دوستانتان رایج بوده آیا کسی میتوانست به پایان جنگ فکر کند؟ جنگ را به جاهای عجیبی وصل کرده بودید.
خاطرتان هست که مرداد 61 بعد از عملیات ناموفق و تلخ رمضان، فرماندهان جلسهی پرچالشی داشتند و بحثهای داغ انتقادی در جلسه مطرح شد؟
در اواخر جلسه شما به فرماندهان گفتی برایشان مژده داری، مژدهی پیروزی و چند حدیث برایشان خواندی و از روایات و استدلالهای قرآنی گفتی و توضیح دادی که روایات دینی از قیام مردمانی از قم خبر میدهد که اسراییل را هم سرکوب میکنند و گفتی طبق روایات، لشکر ایرانی از طریق بصره وارد عراق خواهد شد. تاکید کردی: «عین روایات هست، الان کتابش هم موجود است، کتاب یومالخلاص که یک کتاب قدیمی است، مترجمش کامل سلیمان است که یک سنی است.» توضیح دادی که در این کتاب به صدام هم اشاره شده و گفتی که همهی اینها علائم ظهور حضرت ولی عصر است. (روزشمارجنگ سپاه، ج 20، ص 479)
نام کتاب را درست گفته بودی؛ اما این کتاب قدیمی نیست و تنها چند سال قبل از سخنان شما چاپ شده بود. کامل سلیمان نویسندهی کتاب است و نه مترجم. همچنین او شیعهی لبنانی است و نه سنی.
امیدوارم آینده را دریابید تا این چرخه تکرار نشود.
نکتهی آخر اینکه اینروزها شما میتوانید هرچه دوست دارید بگویید و هرچه دوست دارید منتشر کنید. اما کتاب «نکتههای تاریخی» من دربارهی جنگ توقیف است.
آیا نباید مخاطبان را دعوت کرد تا از زاویههای دیگر نیز، جنگ را ببینند؟
خوشبهحالتان سردار.
جعفر شیرعلینیا
پاییز 1401
jafarshiralinia
شمادعوت هستید به کانال👇
@kohnesrbazaniran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ارتش ایران
🎥رژه نظامی فوق العاده نیروهای دانشگاه افسری ارتش در حضور رهبر انقلاب ۳-۸-۹۶
شمادعوت هستید به کانال👇
@kohnesrbazaniran
اخبار خارجی
⭕️ بسم الله القاصم الجبارین
🔻فهرست کنیم:
۱- انفجار و نشت آمونیاک در کارخانه یک صنعتی، در شمال سرزمینهای اشغالی (شهرک کریات شیمونه)؛ پنج واحد آتشنشانی به محل انفجار اعزام شدند
۲- انبار تسلیحات سعودی در شهر مارب با موشکهای بالستیک مورد هدف قرار گرفت و منهدم شد؛ سامانههای پدافندی آمریکایی/صهیونیستی طبق معمول در رهگیری موشکهای فوقالذکر ناموفق بودند
۳- ساختمان محل استقرار افسران سیا و موساد در منطقه داونتاون دبی مورد هدف قرار گرفت و دچار آتشسوزی گسترده شد
۴- زیردریایی هستهای HMS Victorious انگلیس دچار انفجار و آتشسوزی شد
۵- یک افسر سیا در بغداد، منطقه «کاردا خارج»، به هلاکت رسید
۶- یک افسر سازمان اطلاعاتی ارتش کانادا به نام اریک شیونگ، در بغداد به هلاکت رسید
٧- مریم علوی طالقانی عضو شورای مرکزی سازمان تروریستی منافقین(مجاهدین)خلق به هلاکت رسید.
٨- به دلیل احتمال وقوع یک اتفاق، نخستوزیر انگلیس از کنفرانس COP27 توسط ماموران امنیتی به بیرون از محل سالن، فراری داده شد
٩- ارتش ایالات متحده در ۲۴ ساعت گذشته حداقل ۱۱ پیام اضطراری EAM صادرکرده است.
EAM:Emergency Action Messega
١٠- يک پالایشگاه در کالیفرنیای امریکا طعمه حریق شد
۱۱- یک آتش سوزی گسترده در مجاورت نیروگاه اتمی دیامونا
🔥هرکس بادبکارد طوفان درومیکند
و این داستان ادامه دارد...
✍مخاطب خاص
شمادعوت هستید به کانال👇
@kohnesrbazaniran