بسم الله الرحمن الرحیم
والعصر
قسم به امروز
امروز که عیسی را در غزه به صلیب می کشند، امروز که از آسمان به کودکان تشنه بمب می زنند، امروز که انسانیت به پایان می رسد...
ان الانسان لفی خسر
انسان دارد رو به پایان می رود. انسان دارد بد ضرری می کند، انسان دارد ابدیت خودش را به درک می فرستد
صحبت از کسانی که بمب بر سر بیمارستانها و تشنه ها می ریزند نیست، وقتی صحبت از انسان است
صحبت از حامیانشان هم نیست
دیر شد
صحبت در این عصر که انسان را به غروب می رساند، از من است!
من که تاب دیدن تصاویر را ندارم. من که کشورم قدر قدرت ترین حامی غزه است. من که وزیر امورخارجه ام الان آمریکاست، من که توی بیانیه ی تهدید آمیز بایدن هم حتی خیلی شیک و مجلسی اسمم قلم گرفته شده است،
ای امام حسین ما را در این روزگار تنها گذاشتی و رفتی... داشتیم؟
ما که برای سفر اربعینت چه ها کردیم.... (چه ها کردیم ؟؟؟)
ما که همراه خودت توی عرفه دست به آسمان گرفتیم و هم نفست گفتیم
اعننی علی بوائق الدهور و صروف الیالی و الایام
ما که با اشک تو از چشم یمن و غزه و تهران چکیدیم
ما را در این قتلگاه تاریخی تنها گذاشتی رفتی....
ای قهرمانی که با رگهای خودت، تیغ را بریدی، ای دلاوری که به خاک و خون کشیدی شمشیر را
این رسم امیری نبود! ای امیری ای حسین!
ای علی تو بگو ما با این جان چه کار کنیم؟
تو بگو ای پدر انسان، تو بگو چطور توی چشمهای کودک ترسیده ی در حال احتضاری نگاه کنیم که با حیرت می پرسد :" مامان بابایم را نمی خواهم فقط بگویید چرا دارید ما را می کشید"
و روحمان به این زندگی نجس پایبند بماند؟
بگو دیگر...تو که آن روز می خواستی از غیرتی که روی یکی از اتباعت داشتی جان بدهی
آن روز را می گوویم که غارتی های معاویه خلخال از پای یک زن یهودی کنده بودند آن هم جایی که به زور جزو حوزه ی مسئولیت تو بود....
یادت هست رفتی روی منبر و گفتی اگر مردی از این غم جان بدهد نباید سرزنشش کرد؟
بیا ما را سرزنش کن که چطور هنوز جان نداده ایم ...بیا جان حسینت بیا
بگو چطور تماشا کنیم و زنده بمانیم؟
بگو دست مزد یک عمر دوست داشتن تو همین بود؟ همین که بچسبیم به جیفه ی منافع بلند مدت کشورمان و هیچ ....
والعصر ان الانسان لفی خسر
الا الذین آمنوا
نه امیرالمونین همه، نه پدر آدم نه این سزاوار نیست...
خواهش می کنم تجدید نظر بفرمائید
و عملو الصالحات و تواصوا با لحق و تواصوا بالصبر
لطفا لطفا به داد ما برس!
غزه و اسرائیل را رها کن
به داد جمهوری اسلامی ایران برس
در جهان رازی است که جز با خون کودکان فاش نمی شود...
و خون کودکان غزه دارد بد رازی را فاش می کند
راز اینکه تو و پسرت دیگر ما ایرانی ها را دوست ندارید!
لطفا یک کاری کن که من همه حرفهایم را پس بگیرم
کاری کن که در این آوردگاه تاریخ، از جهان بیرون بروم، که باقی ماندن در جهانی که انسانیت را در آن ذبح کرده باشند جدا خیلی نامردی است.
@kojahastim
دیشب (بامداد دوشنبه) در آسمان بیشتر مناطق کشور حدودا بین ساعات 23:30 تا 2:30 پدیده ی paraselene یا ماه کاذب یا moondog به شکل هاله ای حدود 20 درجه ای رؤیت شد.
فعلاً قصد ما تحلیلِ توضیحِ آکادمیک از این پدیده ی به اصطلاح جوّی است. در واقع می خواهیم ببینیم آیا این توضیحات می تواند درست باشد یا اساساً این پدیده نمی تواند جوّی باشد.
1 از 6 در موضوع هاله پیراماهی
@Kojahastim
طبق توضیحِ علمیِ موجود، این پدیده یا پدیده ی کاملاً مشابه آن یعنی sundog یا هالوسان که در مورد خورشید هست، زمانی اتفاق می افتد که خورشید نزدیک افق بوده و کریستال های یخی موجود در ابرهای پرارتفاعِ سیروس به شکل استوانه های شش ضلعی عمودی قرار بگیرند تا با عبور پرتوی نور افقی از این منشورهای کوچکِ طبیعی و با دو بار شکستی که درون این کریستال ها برایشان اتفاق می افتد، پرتوی نور به ناظر برسد. پرتوی نوری که علی القاعده و بدون وجود این کریستال ها به چشم ما نمی رسید و بنابراین برای ناظر این خطای دیداری پیش می آید که دو خورشید غیر از خورشید اصلی در دو طرف آن وجود دارند.
با هم این ادعا را بررسی می کنیم....
2 از 6 در موضوع هاله پیراماهی
@Kojahastim
نکته ی اول: در این توضیح به طور ساده لوحانه یا زیرکانه ای بخش بزرگ و مهمی از صورت مساله پاک می شود. گویی فقط مسأله مربوط به دو نقطه ی نورانی افقی در دو طرف ماه یا خورشید است که تنها با فرض افقی بودن پرتوی نور و عمودی واقع شدن کریستال ها، این پاسخ قابل قبول باشد.
مسأله ی اصلی وجود هاله ای دوّار به فاصله ی زاویه ای مشخصی از خورشید یا ماه هست. آن هم نه فقط برای خورشید یا ماهِ افقی، بلکه مثل پدیده ی دیشب که هاله ی موسوم به 22 درجه ای دیده شد، ماه در ارتفاع بالای رصدی واقع شده بود و این یعنی از بین هزاران و بلکه میلیاردها حالتی که کریستال های فراوان و نامنظم واقع در ابرها دور تا دور ماه دارند، دقیقاً باید همگی برای موقعیت خاص قرارگیری ناظر محلی طوری واقع شوند که همه ی نور ها پس از شکست، دقیقاً و فقط یک دایره ی منظم دور ماه تشکیل دهند. یعنی باید کریستال ها با انحنای مشخص و در فاصله ی زاویه ای مشخصی از ماه و به صورت عمود بر دید ناظر، به صورت ردیفی و دایره ای چیده شده باشند که طبیعتاً امکان چنین چیزی در مورد ابرها با حالت کاتوره ای که دارند محتمل نیست. علاوه بر آن باید در هیچ حالت دیگری هم این چینش رخ نداده باشد. زیرا وجود هر حالت دیگر باعث می شود هاله ها یا خطوط دیگری به شکل های مختلف در جهات دیگر آسمان یا به فاصله ی زاویه ای بیشتری تشکیل شوند که چنین اتفاقی نمی افتد.
3 از 6 در موضوع هاله پیراماهی
@Kojahastim
نکته ی دوم: برای جوّی بودن یک پدیده که مربوط به شکل خاصی از ابرها و در حالت خاصی است، باید آن پدیده کاملاً محلّی باشد. با یک جستجوی ساده در سایتهای مرجع علمی می توانید ارتفاعِ ابرها را ببینید. ابرهای سیروسی بین 6 تا نهایتاً 18کیلومتر ارتفاع دارند. شما میتوانید برای توجیه پذیری بیشتر، ارتفاع آنها را تا 50 کیلومتر هم در نظر بگیرید. اما دیده شدن این هاله دیشب در مشهد، ایلام، فارس، اصفهان، تهران و بوشهر با فواصلی تا قریب به 2000 کیلومتری و در شرایط جوی مختلف از آسمان کاملاً صاف گرفته تا نیمه ابری خود گویای خیلی چیزهاست.
در یک شب، ناگهان بیشتر مناطق کشور بزرگی مثل ایران درگیر یک پدیده ی دیداری جوّی می شوند که عاملش نهایتا 50 کیلومتر ارتفاع دارد. ولو خود مناطق1000 کیلومتر با هم فاصله دارند و هر کدام شرایط آب و هوایی کاملاً متفاوتی دارند! جالب تر اینکه در شب های دیگر وقوع موردی و محلی نداشتیم (دفعات گذشته نیز از استان های مختلف گزارش شده) اما در همین یک شب ناگهان کل پهنه ی ایران درگیر یک پدیده ی جوی محلی شده اند.
دقت شود که تمامی کسانی که عکس ها را تهیه کرده اند خودشان به طور واضح این پدیده را با چشم دیده اند ولی متاسفانه به علت مبتدی بودنشان در تهیه عکس، نور ماه را که مزاحمت فراوان برای دیده شدن هاله در عکس ایجاد می کند با جسم کدری مسدود نکرده اند تا وضوحی که با چشم دیده میشود در عکس ها نیز مشخص شود.
این تصاویر مربوط به استانهای فارس، بوشهر و ایلام می باشد. از شهرهای دیگر نیز گزارش داشتیم اما متاسفانه تصاویر خوبی نداریم.
4 از 6 در موضوع هاله پیراماهی
@kojahastim
نکته ی سوم: طبق شواهد میدانی این پدیده در بیشتر شهر ها حدود 2 ساعت و حتی بیشتر به طول انجامید. در این مدت هم خود ماه نسبت به ناظر تغییر مکان می دهد و هم مهم تر از آن، خود ابرها و به تبع کریستال های ادعایی جابجا می شوند. در بعضی شهرها مثل اصفهان به وضوح طی چند دقیقه ابرها از این طرف هاله به سمت ماه و بعد به سمت طرف دیگر هاله در حرکت بودند. این در حالی است که هیچ موقع هاله به هم نمی ریزد و تغییر شکل نمی دهد در حالی که طبق نکته ی اول باید چینش خاص دایره ای و عمود بر ناظر همه ی کریستال ها برای هر ناظر همواره حفظ شود تا هاله باقی بماند.
اساساً خیلی طبیعی است که طی مدت چند ساعته و حتی چند دقیقه ای ابرها حرکت می کنند (چه ابرهای واقعی در هوای مه آلود و ابری و چه ابرهای ادعایی برای هوای صاف) و حتی اگر بگوییم در آسمان صاف و هوای نه چندان سرد دیشب باز هم کریستال های کمی وجود دارد که این پدیده را رقم بزند، قاعدتاً نمی توانند همگی دقیقاً برای هر ناظر زمینی در کل این مدت به صورت هوشمند و لحظه ای دقیقاً به اندازه ی آن هاله، مدام تغییر وضعیت بدهند.
5 از 6 در موضوع هاله پیراماهی
@Kojahastim
نکته ی چهارم: این نکته تمام کننده ترین ایراد به توضیح مصطلح برای جوّی بودن این پدیده است که پیشتر در مبحث شهابواره ها نیز به آن اشاره شد. برای کسانی که با نجوم آکادمیک آشنایی دارند اختلاف منظر مبحث بسیار آشنایی است. هر گاه دو پدیده با هم زاویه ای بسازند و یکی بسیار نزدیک تر از دیگری باشد با جابجایی ناظر سریعاً نسبت ظاهری دو پدیده تغییر می کند و زاویه به هم میریزد.
اگر هالهی 22 درجهای ناشی از وقوع کریستالهای یخ در ارتفاع معینی باشد، خصوصاً با توجه به ارتفاع بسیار پایین ابرهای سیروسی، وقتی شخصی در نقطهای در حال دیدن این پدیده به شکل هالهای مدوّر با مرکزیت ماه هست، یعنی وضعیت کریستالها دقیقاً برای این ناظر به درستی تنظیم شدهاست و برای ناظری با جابجایی حتی کمتر از ده کیلومتر دیگر نباید این پدیده رؤیت شود، زیرا قسمتی از ابرها که بین این ناظر و ناظر قبلی تلاقی دارند نمیتوانند همزمان برای هر دو ناظر تنظیم شوند. این در حالی است که این پدیده توسط شاهدان عینی از مناطق مختلف یک شهر تا بیشتر به صورت همزمان رصد شده است.
در این تصویر وضعیت ابرها از نظر ناظران با فاصلهی کم به گونه ای هست که غیر از دایرهی اصلی نارنجی که مربوط به ناظر اصلی است، دیگر ناظران نیز می توانند ماه را با کریستالهای موجود در قسمت های دایرهای سبز رنگ، از منظرهای دیگر به طوری ببینند که برای هر کدام ماه در مرکز دایره باشد.
حال تکلیف کریستال های نقاط تلاقی چیست؟ بالاخره برای کدام ناظر باید تنظیم شوند و نسبت به کدام جهت عمود باشند؟
منتظر پاسخ دوستان اهل فن هستیم.
6 از 6 در موضوع هاله پیراماهی
@kojahastim
البته ایرادات دیگری نیز وجود دارد که فعلاً از بیان آن ها صرف نظر می کنیم... به نظر می رسد همین اشکالات برای فردی با ذهن پرسشگر کافی است تا بفهمد گویا خیلی از اوقات داستان نسبت دادن خیلی از پدیده های آسمانی به جوّ زمین (مثل شهابواره ها و هاله های پیراماهی یا پیراخورشیدی و...) از سنخ بهانه های طبیب نمای دروغگویی است که اصرار داشت ناخوش خَر خورده است تا طبابتش زیر سوال نرود.
@kojahastim
هدایت شده از موسسۀ تحقیقات راهبردی تمدن اسلامی - متا
به نام خدا
اراده جمهوری اسلامی در جنگ غزه كجاست؟
✍یادداشت مهم سیدمحمدصدرا متولی امامی
🔹در علوم اجتماعی، دو نگاه كلان به مقوله جامعه و تمدن وجود دارد. نگرش فرهنگي و نگرش سياسی. تفاوت ظريفی كه در اين دو نگرش وجود دارد، نوع مواجهه دولتمردان با پديدههای اجتماعی را مشخص می كند.
۱. نگرش فرهنگی، تمدن را امری زايشی میداند و نه ساختنی؛ تمدن را امری غيرسياسی تلقی میكند و ظهور يك تمدن را تنها به اراده مردم و ظرفيتهای فرهنگی تقليل میدهد. در واقع تمدنها، هنگامی ظهور میكنند كه مردم، بهصورت خودبه خودی و تاريخی، به درك خاصی از عالم و انسان رسيده باشند و در يك نظم مشخص، روابط و نظامات جديدی ايجاد نمايند.
۲. نگرش سياسی، تمدن را ساختنی میداند. هرچند در نگرش سياسي، تمدن ريشه در فرهنگ دارد و در نهايت، اين مردم هستند كه تمدنها را ايجاد ميكنند، اما اين فرهنگ ميتواند به دست حاكمان ريلگذاری شود. هرچند تمدنها با ارادههای اجتماعی، بهصورت خودبه خودی و متناسب با اقتضائات زمانه صورتبندی ميشوند، اما در اين ماجرا، سياستگذاری صحيح و حكمرانی كارآمد، میتواند در شكوفايی فرهنگ، اثر بزرگی داشته باشد.
🔸نگرش فرهنگی ميگويد برای داشتن جامعهای خوب، بايد كار فرهنگی كرد و بايد به مردم بفهمانيم كه راه صحيح كدام است؛ اما نگرش سياسی ميگويد: سهم بزرگی از افكار و انديشههای جامعه را ساختارهای سياسی و اقتصادی ميسازند. بنابراين اصلاح نظامات اجتماعی و انسانی تر كردن سياست و اقتصاد، مهمترين شرط داشتن جامعه مطلوب است.
(البته نگرش سياسی، را نبايد با سياستبازی و سياستزدگی آميخت. سياستبازان، به شكلی غيرحرفهای، خود را فعال مايشاء ميدانند و ميخواهند همه چيز را با ميل و اراده خويش در جهان تغيير دهند)
🔹تفاوت نگرش فرهنگي و سياسي، در همه حوزهها، منجر به تفاوت رفتار در مديريت اجتماعی ميشود. نگرش فرهنگی ميگويد: علم دينی، بدون وجود ريشههای فرهنگی اش به وجود نميآيد، پس علم دينی در زمانه امروز محال است؛ اما نگرش سياسی ميگويد: علم دينی، را نميتوان ساخت، اما می توان بسترهای شكوفايی آنرا به اقتضای زمانه ايجاد كرد.
- نگرش فرهنگی ميگويد: جامعه ايرانی از مقولهای مانند حجاب عبور كرده و ديگر نمی توان با ابزار سياسی و نظامی، جلوی گسترش بی حجابی را گرفت؛ اما نگرش سياسی ميگويد: بايد هنوز از مرزهای حجاب و حريم خانواده مراقبت كرد. هرچند حجاب امری فرهنگی است، اما سياستگذاری صحيح و اصلاح نظامهای اجتماعی از جمله اصلاح نظام معيشت، آزادسازی زمين و ... ميتواند رغبت اجتماعی به بدحجابی، بدن نمايی و همجنس گرایی را كاهش دهد.
- نگرش فرهنگی ميگويد: نظام پول اعتباری و صنعت بانكداری، امری جهانی شده و عبور از چنين نظام پولی، غيرممكن است؛ چرا كه زمينههای فرهنگی ظهور نظام پولی ديگری وجود ندارد؛ اما نگرش سياسی ميگويد با وجود سيطره بلامنازع صنعت بانكداری در جهان، ميتوان با استفاده از تكنولوژی روز، به پولهای ديگری به صورت موازی، از جمله پولطلا فكر كرد و با سياستگذاری صحيح، نظام توليد، انتشار و چرخش پول را در ميدانی بيرون از ميدان بانكداری دنبال كرد.
- نگرش فرهنگی ميگويد: مردم غزه بايد بهصورت طبيعی، به اين بلوغ برسند كه كشور خود را نجات دهند و بايد اسرائيل به صورت خود به خودی، از بين برود. اسرائيل بايد در كوران نفرت مردم جهان ذوب شود؛ اما نگرش سياسی ميگويد اين انديشههای فانتزی، لزوماً تحقق پيدا نميكند. هرچند نفرت از اسرائيل روزافزون شده، اما توسعه انقلاب اسلامی و گفتمان عدالتخواهی و آزادی خواهی، نيازمند اراده سياسی و جبهه سازی است. اگر حماس، بدون حمايتهای مستقيم ايران و جبهه مقاومت، از بين برود و اسرائيل بر خاك غزه مسلط شود، تمامی هستههای مقاومت در سراسر جهان از جمله يمن، عراق، سوريه، لبنان و... سرخورده خواهند شد و تبعاً نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی نيز ضعيف خواهد شد.
ادامه در پست بعدی 👇
هدایت شده از موسسۀ تحقیقات راهبردی تمدن اسلامی - متا
ادامه از پست قبلی 👆
🔹امروزه فلسطينی ها اراده بزرگی در نابودی اسرائيل پيدا كردهاند و نفرت از صهيونيسم، در جهان بی سابقه است. ورود نظامی جمهوری اسلامی در چنين شرايطی، زمينه فرهنگی مناسبی پيدا كرده و می تواند ايران را به يك ابرقدرت منطقهای و جهانی تبديل كند. تصميمگيری صحيح در اين مقطع تاريخی، تأثير بزرگی در جايگاه ايران، در نقشه سياسی آينده جهان دارد. جنگ غزه، مقطعی تاريخی برای ماست و ميتواند بيانيه گام دوم انقلاب اسلامی را از قالب يك بيانيه، به يك واقعيت بيرونی، سياسی و تمدنی تبديل كند و شعارهای فطری انقلاب اسلامی را سوار بر موج شعارهای ضداسرائيلی مردم جهان نمايد.
🔸غيرسياسی عمل كردن مسئولان جمهوری اسلامی و نفوذ نگرشهای فرهنگی به دولتمردان، وضعيت ايران را سختتر و غيرمسئولانه كرده است. انقلابی كه با نگرش سياسی ايجاد شده را نميتوان صرفا با نگرشهای فرهنگی توسعه داد. امام خمينی، هستههای مقاومت را با نگرش سياسی به جامعه جهانی ايجاد كرد و امروزه قتل عام كودكان و زنان فلسطينی، در سايه نگرش فرهنگی حاكم بر جمهوری اسلامی رقم ميخورد. همچنان كه در چهل سال گذشته، تسلط ساختارهای غربی بر ايران، در سايه نگرش مذكور بوده است.
🔹وقتی دولت امريكا، به راحتی بالاترين مقام نظامی جمهوری اسلامی، حاج قاسم سليمانی را ترور ميكند و ايران، واكنش درخوري نشان نميدهد، نشان از سيطره نگرش فرهنگی بر سياستمداران ايرانی است. بی عملی ايران در جنگ غزه، عامل تضعيف ايران و جبهه مقاومت است و نه تنها اقتدار جمهوری اسلامی را كاهش ميدهد، بلكه اسلاميت آنرا نيز خدشه دار میكند؛ چراكه پيامبر خاتم فرمود: «مَنْ سَمِعَ رَجُلاً یُنادِی یا لَلْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِم»
🔖کانال موسسه متا