فاطمهی عزیزم سلام؛
تولدتو به عنوان اولین نفر تبریک میگم.
سال نسبتا سختی رو پشت سر گذاشتی ؛
یکی از مهمترین تصمیمات زندگیت رو گرفتی ..
با کلی حس بد جنگیدی و کلی حس خوب رو تجربه کردی ..
یه سری آدم سمی رو از زندگیت حذف کردی ولی به جاش کلی آدم خفن تر و مهربون تر اومدن توی زندگیت ..
کلی دلت شکست و کلی خورد شدی ولی دستتو به زانوت گرفتی و دوباره بلند شدی ..
از طرف یه سریا طرد شدی و دلت شکست ولی به خودت امید دادی و این اتفاقات رو به فال نیک گرفتی برای بزرگتر شدنت ..
خیلی شبا رو با گریه سر کردی و خودت اشکاتو پاک کردی ..
سخت ترین شبتو یادته که از شدت استرس توی تاریکی و تنهایی گریه میکردی؟
دیدی اونم صبح شد؟!
پس میگذره .
سخت میگذره ولی گذراست..
از لطف و امید به خدا غافل نشو که اگه امروز داری تولد ۱۶ سالگیت رو میگیری لطف خداس .
راستی! یه تشکر اساسی باید ازت بکنم که تا اینجا دووم آوردی و منو همراهی کردی ؛
برات آرزوی خوشبختی و عاقبت بخیری میکنم ، چون میدونم که لایقشی .
تولدت مبارک منِ عزیزم :)
هیام🇵🇸؛
فاطمهی عزیزم سلام؛ تولدتو به عنوان اولین نفر تبریک میگم. سال نسبتا سختی رو پشت سر گذاشتی ؛ یکی از
خب؛
امشب میشم یه ادم ۱۶ ساله..
باید بگم حس غریبیه ، حسِ بزرگ شدن!
کاش بچه میموندم ، اون موقع ها همهچی بهتر بود ، همه چی.
کاش میتونستم هرچی تو دلمه رو بریزم اینجا و خودمو خالی کنم ، ولی اون حرفای نگفته به جایی که حرف بشن و روی زبون بیان یا کلمه بشن و رو قلم بیان ، اشک میشن و روی گونههام جاری میشن.
امسال سال سختی رو پشت سر گذاشتم ، جنگیدن با کلی حسِ بد ، انتخاب رشته ، کوچ کردن به یک مدرسه جدید ، خدافظی از دوستایی که خیلی دوستشون داشتم ، طرد شدن از طرف یه سری آدما و ...
انگار هرچی بزرگتر میشیم زندگی کم کم اون روی دیگهشو بهمون نشون میده ، دلم میخواد زمان متوقف بشه ، احساس میکنم تحمل این همه بار سنگین رو روی شونههام ندارم .
ولی یه صدایی تو ذهنم میگه زندگی همینه عزیزِمن! باید سختی بکشی و بزرگ بشی. نه سنی ، بلکه روحی!
ولی کاش یکی رو داشتم که وقتی حرفای نگفتهی توی گلوم ، اشک شدن روی شونش خالیشون کنم!
هیچکی نیست غیر از خودم و خدا...
میدونم که خودش هوامو داره، مثل همیشه؛ و من مثل همیشه بی وفا ترینم!
.
به وقت هفتمین روز از هفتمین ماه سال هزار و سیصد و هشتاد و شیش که شنبه بود .
ساعت ۱۱ و ۲۲ دقیقه🌱
.
و امروز هفتمین روز از اولین ماهِ پاییزِ قشنگ که روز جمعهست.
ساعت ۰۰:۹
از قشنگیای امروز :
بدون برنامه ریزی قبلی و خیلی اتفاقی ، روز تولدم از جلوی بیمارستانی که ۱۶ سال پیش توش به دنیا اومدم رد شدیم :)))))
برای سلامتی یکی از دوستام که تصادف کرده میتونین نفری چندتا صلوات بفرستین؟
ممنونتون🤍