eitaa logo
کوله بار
4.8هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
35 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 زکات فطریه میهمان 💠 سؤال: آیا پرداخت فطریه مهمان به عهده میزبان است؟ ✅ جواب: فطریۀ میهمان یک شبه، به عهده میزبان نیست؛ در وجوب فطریه میهمانی که پیش از غروب آفتاب بر میزبان وارد می شود، شرط است که جزء افراد نانخور و تحت عنوان عائلۀ میزبان محسوب شود، مانند خدمتکار یا بعض افراد فامیل که هر از چند گاه چند روزی در منزل شخص بسر می برند. https://eitaa.com/joinchat/1783562245Ca8e2abcbea
هدایت شده از کوله بار
دوشنبه سوری همراه اولی ها *۱۰۰*۶۴# https://eitaa.com/joinchat/1783562245Ca8e2abcbea
💠دعای ماه رمضان 🔹أللَّهُمَّ اجْعَل سَعْیی فیهِ مَشْکوراً وَ ذَنْبی فیهِ مَغْفوراً وَ عَمَلی فیهِ مَقْبولاً وَ عَیبی فیهِ مَسْتوراً یا أسْمَعَ السّامِعین 🔸خدایا! کوشش مرا در این ماه قدردانی‌شده قرار بده، گناهم را در این ماه آمرزیده، عملم را در آن مورد قبول و عیبم را در آن پوشیده. ای شنواترین شنوایان! https://eitaa.com/joinchat/1783562245Ca8e2abcbea
جزء 26.mp3
3.99M
💠 تحدیر (تند خوانی) قرآن کریم 🎙 استاد معتز آقایی https://eitaa.com/joinchat/1783562245Ca8e2abcbea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وداع امام سجاد علیه‌السلام با خیلی جالبه؛ انگار با دوستش خداحافظی می‌کند: 🔺 بدورد ای رفیق! وقتی بودی چه پر ارزش بودی و وقتی نیستی، دوری‌ات برایم بسیار دردناک است. 🔻 خداحافظ ای همراه من! تا بودی، دل من نرم بود و از آن سر سختی‌هایش، بیرون آمده بود. من همراه تو لطیف شده بودم و به سراغ خدا می‌رفتم... 🔺 وقتی که تو آمدی، گناهانم کم شد و اکنون که می‏روی، مرا به وحشت می‏اندازی، که بدون تو چه کنم. 🔻 خداحافظ ای ماهی که گناهان را پاک کردی و آنها محو نمودی.. السَّلَامُ عَلَيْكَ مِنْ قَرِينٍ جَلَّ قَدْرُهُ مَوْجُوداً... 📗 صحیفه سجادیه دعای ۴۵ فقط چند روز مانده تا رفیق برود... https://eitaa.com/joinchat/1783562245Ca8e2abcbea
📚 زکات فطریه میهمان ⁉️ آیا پرداخت فطریه مهمان به عهده میزبان است؟ 🤔 ✅ فطریۀ میهمان یک شبه، به عهده میزبان نیست؛ در وجوب فطریه میهمانی که پیش از غروب آفتاب بر میزبان وارد می شود، شرط است که جزء افراد نانخور و تحت عنوان عائلۀ میزبان محسوب شود، مانند خدمتکار یا بعض افراد فامیل که هر از چند گاه چند روزی در منزل شخص بسر می برند. 📚منبع:پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری https://eitaa.com/joinchat/1783562245Ca8e2abcbea
کوله بار
❓سوال مسابقه ⁉️ اگر شخصی عمدا روزه ماه رمضان را نگیرد ، یا عمدا آن را باطل کند؟ 💢الف) فقط قضای روز
⁉️ سوال مسابقه ⏳ مهلت تا چهارشنبه ۳۰ ساعت ۲۲ 👆👆 ♻️ شما هم در نشر این حکم شرعی سهیم باشید
📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 ۲۴ ... عصر خودم را جمع و جور کردم و رفتم برای دیدن فاطمه. راهم را کج کردم تا گل‌فروشی. از پشت شیشه گل‌فروشی، گُل سرخی بدجور به چشم می‌آمد. خریدمش. زشت است آدم دستِ خالی برود به دیدار محبوبش؛ باید یک‌جوری علاقه را نشان داد و چه چیزی بهتر از گل. من این دیدارها را یک فرصت می‌دانم؛ فرصتی برای تکمیل همه آن‌چه که باید از هم بدانیم. درست است که در این سال‌ها به خاطر خویشاوندی، شناختی از هم پیدا کرده‌ایم اما کندوکاوِ شخصیت‌ها برای زندگی مشترک، چیزِ دیگری است. تعارفات معمول را که از سر می‌گذرانیم، می‌رویم سراغ اصل مطلب! فاطمه با چادر گل‌گلی‌اش روبروی من نشسته و منتظرِ آزمونیم! سوال‌های جامانده‌ی پس از محرمیت را از هم می‌پرسیم. نتایج مشورت‌هایی که درباره ازدواج کرده بودم جلوی چشمم رژه می‌روند و ایضا آن کاغذ آچهار! -شما وقتی عصبانی میشی چیکار می‌کنی؟! راهکار فاطمه «سکوت» بود. دارم راهکارش را در ذهنم بررسی می‌کنم که سوال خودم را از خودم می‌پرسد. -من خودمُ کنترل می‌کنم و سعی می‌کنم فضا رو عوض کنم. یادم آمد که چند وقت قبل، توی دفترم چیزی در همین رابطه نوشته بودم:«وقتی شرایط نامساعدی پیش می‌آید، عکس‌العمل نشان نده، آن را قبول کن و سپس با آرامش اقدام کن... اگر نمی‌دانی چه بکنی، هیچ‌کاری نکن! صبور و معقول باش!» عصبانیتِ بی‌جا، نشانه ضعف است. قدرت این است که اولا موقع عصبانیت از خودت بی‌خود نشوی! و دوم این که سنگینی فضا را بشکنی. خشم البته نعمت خداست و باید جایی خرجش کنیم که بیرزد!...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 ۲۵ ...کمی که حرف زدیم، یکی از کلیپ‌های با دوز پایین‌تر از آنی که به بابا نشان داده‌ام را نشانِ فاطمه می‌دهم؛ تصاویری از خشمِ نامقدس انسان. فاطمه باهوش است؛ حتما معنی این کلیپ گذاشتن‌ها را می‌فهمد. حجابی از حیرت چهره‌اش را می‌پوشاند؛ حیرت از رفتار انسان با انسان. فاطمه! می‌بینی، این آدم‌ها وقتی عصبانی می‌شوند چه می‌کنند؟ و چرا عصبانی می‌شوند؟ به نظرم، آن‌چه که آدمیزاد را عصبانی می‌کند، سنجه‌ای برای وزن کردن شخصیت اوست! جنبانندگان این خشم‌ها چه کسانی هستند؟ فکرم را مشغول کرده‌اند این کلیپ‌ها. در این تصاویر، صورت آدم‌هایی را می‌بینم که انگار با آدمیت بیگانه‌اند. صدای گریه کودکان سوری توی سرم می‌پیچد؛ کودکانی که من هم‌عصرِ آن‌ها هستم. آن‌ها را ندیده‌ام اما لابد، در سخت‌ترین شرایط، مثل هر انسانِ دیگری، امید دارند که کمکی از راه برسد... آخرِ همه‌ی دیدارهای عاشقانه که نباید شیرین باشد! سریال است مگر؟! ... 📔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍁 ✅شُتر دیدی ندیدی ✍️من خودم شنیدم که مدیرش داشت دعواش می‌کرد، حتماً چیزایی که در موردش می‌گن درسته! من خودم نامه انتقالی‌اش از یه واحد به واحد دیگه رو دیدم؛ حتماً یه کاری کرده که جابه‌جاش کردن! من خودم اونا رو توی سالن دادگاه دیدم، احتمالاً بین‌شون اختلاف افتاده! چجوری خواهرت به این سرعت خونه خریده، حتماً بابات بهش کمک مالی کرده، اما به تو نگفته! چجوری توی کارش اینهمه رشد کرده، حتماً از یه رانت، یا حمایتِ ویژه‌ای استفاده میکنه، که هیچ‌وقت دست تو بهش نرسیده! و..؛ اگر عادت دارید دیدن‌ها و شنیدن‌های شما حتماً برای شما یک توقف ذهنی ایجاد کرده، و شما رو به نتیجه خاصی برسونند،نشونه اینه که به سطحی از تجاوزگری مبتلایید و از قضاوت دیگران هیچ ترسی ندارید. آنچه می‌بینید یا می‌شنوید در اکثر موارد صرفاً همانی نیست که ظاهراً در حال وقوع است! و شما، با دیدن‌ها یا شنیدن‌ها در معرض آزمودنِ خویشید! شُتر دیدی ندیدی؛ "هُنرِ قلب‌های سالم است" https://eitaa.com/joinchat/1783562245Ca8e2abcbea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
|🌸|عکـس ارسـالـی شـرکـت کننـده جـشنـواره عکـاسی 🌱عیـدتاعیـد محـله امـام رضـا(ع)🌱 🎗سرکار خانم قنبری🎗 🏵بـا موضـوع هفت سین با شهدا🏵 :۱۵۷ • ↳| @emamreza_slm |🌱
‌ در واپسین روزهای ماه مبارک رمضان یا رَبَّ دواےهمه خسته دلان دست توست و شفای همه بیماران به نگاه توست خدایا به لطف خود همه را حاجت روا بفرما و ما را از بهترین بندگانت قرار ده https://eitaa.com/joinchat/1783562245Ca8e2abcbea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عبد هر گره‌ ڪورے داشتہ باشد در ماه‌ مبارڪ رمضان با ربّ‌ خود در میان بگذارد، خداوند آن را باز مے‌ڪند. پس، از غفلت نڪنیم!💛 لحظات اخر ماه رمضان @kole_bar971122
Reza Narimani - Refighe Khobe Zendegim (128).mp3
3.75M
رفیق خوب زندگیم .... واقعا حال آدم خوب میشه حتما دانلود کنید و گوش کنید https://eitaa.com/joinchat/1783562245Ca8e2abcbea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠امام على عليه السلام: 🌱مَن عَرَفَ العِبرَةَ فَكَأَنَّما عاشَ فِي الأَوَّلينَ 🌱كسى كه عبرت شناس باشد، چنان است كه با گذشتگان زيسته است 📚غررالحكم حدیث8850 https://eitaa.com/joinchat/1783562245Ca8e2abcbea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صبر در مشکلات.mp3
1.7M
▫️ صبر در مشکلات 👤 مرحوم آیةالله میرزا علی فلسفی
. 📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 ۲۶ ... این پا و آن پا کردم که بگویم یا نگویم. کفه‌ی گفتن سنگین‌تر شد. نگاهم را دوختم به زمین که چشم‌های حاجی را نبینم:«حاجی! تو رو خدا بذار برم سوریه!» هی گفتم و گفتم! از لحن حاج‌حمید پیدا بود که فهمیده است، جنس این خواستن‌ها با خواستن‌های قبل فرق دارد. شاید حدس می‌زد اما می‌خواست از زبان خودم بشنود:«طوری شده؟» اصل ماجرا را گفتم:«دارم زمین‌گیر میشم حاجی!» حاجی گفته بود که عاشق‌پیشه می‌شوم. او مرا از خودم بهتر می‌شناسد. پیش‌بینی‌اش درست از آب درآمده بود. «عَشَقه» داشت می‌پیچید به دور دست و پایم. و این نعمت است! اگر ترجیحات آدم، ساده باشند که اهمیتی ندارند؛ اگر انتخاب بین دو رفتار و دو تصمیم، ساده باشد که لذتی ندارد. من می‌خواهم خودم را و عشق را در مسیر هدفم به خدمت بگیرم. «این تازه هنوز اول بسم‌الله است!» حرف‌هایم را زدم اما حاج‌حمید هیچ نگفت:«خواجه دانست که من عاشقم و هیچ نگفت!» سکوتش را نشانه رضا گرفتم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 ... وقتم را خالی کردم که بنشینیم و با فاطمه فیلم تماشا کنیم:«در میان ستارگان» من قبلا دیده بودمش اما بار دوم دیدنش با فاطمه لذت دیگری دارد. تا روزها فکرم را مشغول کرده بود. برای فاطمه هم از سوال‌هایی گفتم که توی ذهنم چرخ می‌زدند. از دنیای فیلم که بیرون می‌رویم، دست فاطمه را می‌گیرم و راهی چیذر می‌شویم. چرخی می‌زنیم توی شهر. اولین‌بار است که با هم به امامزاده علی‌اکبر(ع) می‌رویم. قلبم تند می‌زند وقتی با فاطمه جلوی ورودی حرم می‌ایستیم و سلام می‌دهیم. گنبد سبزِ حرم از همیشه سبزتر است. قرار می‌گذاریم که چند دقیقه بعد، توی صحن باشیم. می‌روم و دل را می‌زنم به دریای آرامش حرم. ضریح را که می‌بوسم، چشم‌هایم در آن سوی ضریح دنبال فاطمه می‌گردند. آرزوها ردیف می‌شوند توی سرم، برای فاطمه، برای خودمان، زندگی‌مان... نمازی می‌خوانم و برمی‌گردم به قرارِ صحن. یادم می‌افتد که شهید محمدرضا دهقان‌امیری، ابووصال، همین‌جا آرام گرفته است. پرسان‌پرسان می‌گردم به دنبال مزارش. هنوز چهار ماه هم از شهادتش نگذشته است. به حساب سال‌های دنیا، دو سال از من کوچکتر است. می‌نشینم کنار مزارش و احساس کوچکی می‌کنم در برابرش. فاطمه کنارم ایستاده و نگاهم می‌کند. شرم دارم از حضورش. صدایم آرام می‌شود، آن‌قدر که فقط خودم بشنوم. بندهای وصیت‌نامه‌ محمدرضا توی ذهنم تداعی می‌شود:«بال‌هایم هوس با تو پریدن دارد...» خطاب او به محبوبش، حالا خطاب من به خود اوست. چشم‌هایم را می‌بندم، دست می‌گذارم روی سنگِ سردِ مزارش و با او نجوا می‌کنم. دلم گرم می‌شود. محمدرضا! کارم را ردیف کن! ...