سلام و عرض شب بخیر خدمت همه عزیزان
ان شاءالله فردا صبح قرعه کشی مسابقه احکام انجام میگیره
و اسامی برندگان داخل کانال گذاشته می شود
و سوال بعد هم ان شاءالله فردا شب ارسال می شود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نیایش صبحگاهی🌸🌿
امروز سه شنبه ۱۶ شهریور💕
✨الهی
🌸به من و همه ى دوستان و عزيزانم
🌿سلامتی شادمانی آرامش
🌸موفقيت و عشق ارزانی دار
🌿تا عمر مانده را به شادى بگذرانيم
✨مهربانا...
🌸یاریمان کن تا همديگر را دوست بداريم
🌿به همه ی ما عطا کن
🌸چشمي كه زيبايی را قسمت كند
🌿دستی كه به ياری بشتابد
🌸زبانی كه ذكر مهر بگويد
🌿و دلی كه تسكين درد گردد
✨خداوندا
🌸از تو می خواهم در این سه شنبه زیبا
🌿برای همه دوستانم روزی زیبا رقم بخورد
الهی آمین
@kole_bar971122
#دست_نوشته
#شهدا
ارسالی اعضای کانال
به آرامی دستگیره در چوبی قدیمی را چندبار بالا و پایین کرد، دستانش میلرزید، نمیتوانست در را باز کند، انگار زبانه در گیر بود. با چند ضربه ی دست در باز شد.
صدای قیژ قیژ در گوش خراش بود و نیاز به روغن کاری داشت.
در نیمه باز بود که فضا پر شد از عطر محمدی و صدای در فراموشش شد.
اولین چیزی که به چشمش میخورد قاب عکس شیشهای مربعی فرزند شهیدش بود که در کنار حاج قاسم آرام گرفته بود.
آرام آرام روی قالی قرمز دست بافت سه در چهار وسط اتاق قدم گذاشت. انگار تمام گلهای دنیا فرش راهش بودند.
فانوس نفتی ترک برداشتهی داخل طاقچه را با کبریت کنارش روشن کرد.
دستی به عکس علی کشید و با صدای آهسته صلواتی فرستاد.
پارچه سفید گلدار را از روی صندلی چوبی کنار زد، با طمانینهی همیشگی روی صندلی نشست.
تمام حواسش به سمت دیواری بود که عکس کربلا بر آن نقش بسته بود و صدای جیر جیر صندلی را نمیشنید.
نگاهش به گلهای محمدی و شمعدانی پشت پنجره افتاد که با گلبرگهای زیبایشان جلوهگری میکردند. دستش را به دیوارگچی اتاق گرفت و خودش را به گلهای درون طاقچه رساند.
دست نوازشی بر سر گلهایش کشید و با لیوان سفالی گلدار کنار گلدانهای پلاستیکی صورتی و آبی، آنها را سیراب کرد.
با دستمال سفید سادهی کنار گلدانها شیشهی پنجرهی رو به حیاط را گردگیری کرد و با لبخندی بر لب بچههایی را که داخل حیاط بازی میکردند نگاه میکرد.
✍به قلم:...
@kole_bar971122
🌱میشود نیمه شبی گوشه بینالحرمین
من فقط اشک بریزم، تو تماشا بکنی؟
@kole_bar971122
✍امام زين العابدين عليه السلام :
بينوا آدمى! هر روز سه مصيبت به او مى رسد و حتى از يكى از آنها پند نمى گيرد كه اگر پند مى گرفت، سختيها و كار دنيا بر او آسان مى شد: مصيبت نخست روزى است كه از عمر او كم مى شود. در صورتى كه اگر از مال او چيزى كم گردد، اندوهگين مى شود حال آن كه درهم (مال) جايگزين دارد اما عمر از دست رفته جبران نمى شود. مصيبت دوم اين است كه روزيش را به طور كامل دريافت مى كند كه اگر از راه حلال باشد بايد حساب پس دهد و اگر از راه حرام باشد كيفر مى بيند. مصيبت سوم از اينها بزرگتر است. عرض شد: آن چيست؟ فرمود: هيچ روزى را به شب نمى رساند مگر اين كه يك منزل به آخرت نزديك شده است، اما نمى داند به سوى بهشت يا به سوى آتش ؟!
📚 بحار الأنوار : 78/160/20.
@kole_bar971122
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خلاقیت
🌀آموزش ساخت جاشمعی با بطریهای دورریختنی😍
@kole_bar971122
7.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
〖 🖤🥀 〗
.
•
ساڪنم زیࢪ پࢪچم ټو ...🏴
.
•• دلٺنگ_حرم💔••
.
🤲🏼¦⇢#اللہم_ارزقنا_کربلا
ـ ـ ـ ــــــ❁ــــــ ـ ـ ـ
@kole_bar971122