eitaa logo
پ‍ﻨﺎܣگـاه:))
239 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
410 ویدیو
65 فایل
-﷽- چه خوبه عاشق کسی باشی که هر لحظه باهاته … از رگ گردن نزدیک تر … خدا … کپی؟! حلالت‌رفیق فقط‌یھ‌صلوات‌واسہ‌ظهور‌مولا‌و‌سلامتے‌حضرت‌ بفرست:)) پل‌ارتباطی‌ما‌با‌شما‌=) @Shahideh_h_313 @Yazahra_m_313
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید حججی عزیز حجت خداوند در مقابل چشم همگان شد. [سید‌علی‌خامنه‌ای]
سعی کن یه جوری زندگی کنی، که خدا عاشقت بشه اگه خدا عاشقت بشه خوب تو را خریداری میکنه :)
5.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آی عاشقای شب جمعه...😭 بیاید مهمون سرزده امام حسین (ع) بشیم😭
از درد بی حساب سرم را گرفته ام با دستمال بال و پرم را گرفته ام از صبح تا غروب نشسته ام یکی یکی این خارهای موی سرم را گرفته ام دردم زیاد بود طبیبم جواب کرد یعنی اجازه ی سفرم را گرفته ام مانند من ز ناقه نیفتاد هیچ کس این جا منم فقط کمرم را گرفته ام
❖میگفت:🗣 ۝فڪرت‌‌كه‌شد ،، ۝ دلت‌‌میشه‌امام زمانی ۝ عقلت‌‌میشه امام‌زمانے ۝ تصمیم‌هات‌‌میشه‌امام زمانے ۝ تمام‌ زندگیت میشه امام‌زمانی ۝... ⃤🌹 فقط‌اگه‌توی‌فكرت‌دائم امـام‌زمانـت‌باشه...🌱 ⃤🌹خودتودرگیرامام‌زمان‌کن‌رفیق!! تا فکرگناه هم‌طرفت‌نیاد؛ ‌‌『』 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
📚 پس گردنی!!! هنوز انقلاب اوج نگرفته بود. مردم و دانشجوها شعار می‌دادن: «قانون اساسی، اجرا باید گردد». من و رحمت الله هم بعدش داد می‌زدیم: «این شاه آمریکایی، اخراج باید گردد». همینطور که داشتیم می‌رفتیم یهو یه نفر محکم زد پس کله مون!😄 اول فکر کردیم مأمورا هستن، ولی وقتی برگشتیم، دیدیم ابراهیم همته! آخه تنظیم شعارا با اون بود. گفتیم: «برای چی می‌زنی؟!» گفت: «برای اینکه اخلال می‌کنین، با این شعارا ممکنه مردم بترسن ودیگه جمع نشن. اینا مال مراحل بعدیه». روزای دانشگاه و مبارزه گذشت و انقلاب پیروز شد و بعد جنگ و... حاج همت شد فرمانده‌ي لشکر. یه روز بهم گفت: «یادته یه پس گردنی بهت زدم؟😄 یا حلالم کن یا قصاص!» باورم نمی‌شد هنوز یادش باشه! دلم نمی‌خواست ناراحت بشه. بهش گفتم: «قصاص می‌کنم!» بعد رفتم طرفش و بغلش کردم؛🥺 بوسیدمش وگفتم: «قصاص شدی!» بعد طرف دیگه صورتش رو بوسیدم و گفتم: «اینم از طرف رحمت الله که الآن مفقوده،‌ مطمئن باش که قصاص شدی». چیزی نگفت، ولی لبخند رضایتی رو صورتش بود. 🌱
میگفتند وجود ندارد... رقیه ای نبوده تو کربلا ، پس باید این حرم و این قبر خراب بشه!!! چون هنوز در شام کافرها هستند! همون ایام بود که سید ابراهیم دمشقی که سه تا دختر داشت، دختر بزرگش خواب میبینه: دختر سه ساله ی ارباب بهش میگه میان قبرم آب افتاده به پدرت بگو بیاد تعمیر کنه... صبح بیدار میشه و به پدرش میگه... ولی سید از ترس اهل تسنن به خواب اعتنا نمیکنه.شب دوم دختر وسطی سید ابراهیم دمشقی دوباره همون خواب رو میبینه... شب سوم دختر سوم... و شب چهارم خود سید ابراهیم دمشقی خواب حضرت رقیه (س) رو میبینه! حضرت بهش میفرمایند سید ابراهیم قبرم آب افتاده بیا تعمیرش کن... سید صبح بیدار که میشه میره پیش والی شام و خوابش رو تعریف میکنه. والی به علماء و صلحاء شام از شیعه و سنی امر میکنه که غسل کنند و لباس های پاکیزه بپوشند، به دست هر کس قفل ورودی حرم مطهر باز شد، همون بره و قبر مقدس خانوم سه ساله رو نبش کنه ، پیکر مطهر رو بیرون بیاره تا قبر رو تعمیر کنند. صلحاء . بزرگان از شیعه و سنی در کمال آداب غسل کردند و لباس پاکیزه پوشیدند، قفل به دست هیچ کس باز نشد مگر به دست خود مرحوم سید، و چون میان حرم آمدند، کلنگ هیچ کدام بر زمین اثر نکرد ، مگر به دست سید ابراهیم. سید ابراهیم در قبر رفت، همینکه خشت بالای سر رابرداشت دیدند، سید افتاد. زیر بغلش را گرفتند، هی میگفت : « ای وای بر من... وای بر من...  به ما گفته بودند یزید لعنت الله علیه ، زن غساله و کفن فرستاده ولی اکنون فهمیدم دروغ بوده، چون دختر با پیراهن خودش دفن شده.» سید بدن شریف را از قبر بیرون آورد و سه شبانه روز بدن رو روی زانوی خودش نگه داشت تا قبر تعمیر بشه!!! توی این سه شبانه روز به آب و غذا احتیاجی نداشت. و فقط موقع نماز بدن رو روی پارچه ی تمیزی میزاشت. این یکی از معجزات حضرت رقیه سلام الله علیها بود. این اتفاق تقریبا حدود 150 سال پیش رخ داده... و سید اون زمان 90 ساله بود! بعد از تعمیر قبر وقتی خواست بدن مبارک رو دفن کنه دعا کرد تا خدا بهش پسری بده! و در سن 90 سالگی صاحب پسری شد، که تا چندین نسل مستجاب الدعوه بودند... « یا رب الرقیه بحق الرقیه اشف صدر الرقیه بظهور الحجة » منابع: اسرار الشهاده، صفحه 406 منتخب التواریخ، صفحه 388 مقتل جامع مقدم ، جلد 2 صفحه 208 تراجم اعلام النساء ، جلد 2 صفحه 103
چند روزی است غمی سخت دلم را برده هاتفی داد ندا : پنجِ صَفر نزدیک است...
بی رقیه آمدن خیلی برایش سخت بود در حقیقت آن خرابه قتلگاه زینب است