فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😍چی از این قشنگتر...؟!
خودش گفته
نترسید هواتونو دارم ...😊
چیزی که الان تو رو ناامید کرده
در برابر قدرت خدا
هیچ و پوچه...
🦋تو همونی باش
که از نا امیدی هاش ،
امید می سازد و از دردهایش ، پلّه...
میدونم زندگی برات آسون نگذشته،
اما الان بخاطر همونا تو قوی شدی،
تو باید در روزهای سخت و اتفاقهای سخت، قوی و محکم باشی
خداوند تک تک این روزهای سخت
کنارتِ، می شنوه و میبینه
مثل یک مادر مهربون
که بچش زمین میخوره و بلند میشه
از دور مراقبشه تا کودکش اعتماد به نفس خودش و پیدا کنه و در عین حال هر جا لازم شد کمکش کنه ❤️
خدا خیلی خطرای بزرگی رو کنار میزنه
اما ما خیلی هاشو اصلا متوجه نمیشیم 😔
اون همینجاست نه اون بالای آسمون
کنار من و تو
مراقبمونِ
باورش کن ❤️❤️
🦋قَالَ لَا تَخَافَا إِنَّنِي مَعَكُمَا أَسْمَعُ وَأَرَىٰ
🌺🌿ﺧﺪﺍ ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﻧﺘﺮﺳﻴﺪ ﻛﻪ ﻣﻦ ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﺑﺎ ﺷﻤﺎ ﻫﺴﺘﻢ [ ﺳﺨﻦ ﺍﻭ ﻭ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ]ﻣﻰ ﺷﻨﻮم ﻭ [ ﺍﻋﻤﺎﻟﺘﺎﻥ ﺭﺍ ] ﻣﻰ ﺑﻴﻨﻢ .
سوره طه (٤٦) 🌿
#آرامش_با_قرآن
#اسرار_الهی_آرامش
🍃🌹عضویت در کانال کلبه عاشقان صاحب الزمان عج
👇👇👇
@kolpee
==== 🍃🌹🌸🍃
📚بوذرجمهر و خزانهدار انوشيروان
انوشيروان عادل وزيرى داشت بهنام بوذرجمهر که در سياست و عقل لنگه نداشت. اين وزير داراى پنج پسر و پنج دختر بود.
يک روز دختر کوچک وزير که خيلى عزيز کرده بود، آمد پيش پدرش و گفت: ”من در بازار يک گل الماسى ديدم و عاشقش شدم. پول بده تا آن را بخرم.“ بوذرجمهر گفت: ”اى فرزند پول من کفاف اين خرجها را نمىدهد“.
دختر گفت: ”تو وزير انوشيروان و عقل او هستي، چطور براى يک گل الماسى پول نداري. اگر تا سه روز ديگر، آنرا برايم نخرى خود را مىکشم.“
فردا بوذرجمهر به نزد انوشيروان رفت. انوشيروان ديد بوذرجمهر خيلى ناراحت است. علت را پرسيد. بوذرجمهر آنچه را بين خود و دخترش گذاشته بود براى او گفت.
و بعد اضافه کرد که : ”شما خوب است يک مقدار به معاش من مدد برسانى تا بتوانم جواب بچههايم را بدهم.“ انوشيروان خزانهدار را صدا زد و گفت: ”در اين ماه هر چه بوذرجمهر پول خواست به او بده.“ بوذرجمهر رفت.
خزانهدار شاه گفت: ”همهٔ چيزها در دست بوذرجمهر است. ماليات در دست او است. هست و نيست سلطان در دست او است. آنوقت براى اين که خودش را به شما پاک نشان دهد، مىگويد پول يک گل الماس را ندارم.“
انوشيروان در فکر فرو رفت و با خود گفت: ”سلطان هم بايد يک خرده عقل داشته باشد، دروغگو را بشناسد، راستگو را بشناسد“.
در آن زمان، انوشيروان يک زنجير به در بارگاه نصب کرده بود که يک سرش به زنگى وصل و در اتاق خودش بود. اگر رعيتى با او حرفى داشت، زنجير را تکام مىداد.
❌ ادامه در پست های بعد...
@kolpee
زنگ صدا مىکرد و انوشيروان براى شنيدن حرفهاى رعيت نزد او مىآمد. انوشيروان با خودش فکر کرد: ”شايد محافظين نمىگذارند کسى به زنجير نزديک شود.“ بوذرجمهر را خواست و گفت: ”امروز بگو جار بزنند که من بار عام مىنيشينم و هر کس مىخواهد بيايد“ جار زدند. مردم شهر جمع شدند.
انوشيروان بوذرجمهر را دنبال نخود سياه فرستاد. آن وقت رو به جمعيت کرد و گفت: ”هر کس از وزير من، بوذرجمهر، گله و شکايتى دارد بدون واهمه بگويد.“ از هيچکس صدا درنيامد.
انوشيروان با عصبانيت گفت: هيچکس شکايتى ندارد؟“ همهٔ مردم فرياد زدند: ”شکايتى نداريم“. پيرمردى بلند شد و گفت: ”يک نفر در اين شهر هست که روزى يکبار براى من آذوقه مىآورد. دو روز است که نيامده، من از او شکايت دارم“ انوشيروان گفت: ببين ميان جمعيت هست؟“
پيرمد گفت: ”نگاه کردهام. اگر بود يقهاش را مىگرفتم و مىپرسيدم که چرا نيامده.“ انوشيروان فرستاد دنبال بوذرجمهر. وقتى بوذرجمهر آمد. پيرمرد گفت: ”قربان اين همان شخص است“.
سلطان، خزانهدار را خواست و به او گفت: ”اى حرامزادهٔ بخيل، هيچکس از بوذرجمهر شکايتى نداشت تو مىخواستى وزيرى را که نمىگذارد کسى در مملکت گرسنه بخوابد، از من جدا کني؟ خزانهدارى مثل تو به درد من نمىخورد“. بعد از بوذرجمهر پرسيد: ”چرا آذوقهٔ پيرمرد را اين دو روز ندادي؟“
بوذرجمهر گفت: ”چون مىدانستم که اين خزانهدار براى من مايه مىگيرد، من مخصوصاً آذوقه پيرمرد را نبردم که بدانى چطور مملکت را اداره مىکنم
🍃🌹عضویت در کانال کلبه عاشقان صاحب الزمان عج
👇👇👇
@kolpee
==== 🍃🌹🌸🍃
🔴 معلم و دزدی دانشآموز
در مراسم عروسی، پیرمردی در گوشه سالن تنها نشسته بود که داماد جلو آمد و گفت: سلام استاد آیا منو میشناسید؟
معلّم بازنشسته جواب داد:
خیر عزیزم، فقط میدانم مهمان دعوتی از طرف داماد هستم.
داماد گفت:
آخه مگه میشه منو فراموش کرده باشید؟! یادتان هست سالها قبل، ساعت گرانقیمت یکی از بچهها گم شد و شما فرمودید که باید جیب همه دانشآموزان را بگردید و گفتید همه باید رو به دیوار بایستیم.
من که ساعت را دزدیده بودم از ترس و خجالت خیلی ناراحت بودم که آبرویم را میبرید، ولی شما ساعت را از جیبم بیرون آوردید و تفتیش جیب بقیه دانشآموزان را تا آخر انجام دادید و تا پایان آن سال و سالهای بعد در آن مدرسه هیچکس موضوع دزدی ساعت را به من نسبت نداد و خبردار نشد.
استاد گفت:
باز هم شما را نشناختم! ولی واقعه را دقیق یادم هست. چون من موقع تفتیش جیب دانشآموزان چشمهایم را بسته بودم.
تربیت و حکمت معلّم، دانشآموز را بزرگ میکند!
🍃🌹عضویت در کانال کلبه عاشقان صاحب الزمان عج
👇👇👇
@kolpee
==== 🍃🌹🌸🍃
❤️ علی کیست؟
جابربن عبدالله انصاری گفت: ما در کنار خانه خدا در خدمت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نشسته بودیم که علی (علیه السلام) به سوی ما آمد هنگامی که چشم پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به او افتاد فرمود: برادرم به سراغ شما می آید. سپس رو به کعبه کرد و گفت به خدای این کعبه قسم که این مرد و شیعیانش در قیامت رستگارند بعد رو به ما کرد و فرمود: او قبل از همه شما به خدا ایمان آورد و قیام او به فرمان خدا بیش از همه شما است وفایش به عهد الهی از همه بیشتر، قضاوتش به حکم الله افزون تر، مساواتش در تقسیم بیت المال از همه زیادتر، عدالتش درباره رعیت از همه فزون تر و مقامش نزد خدا از همه بالاتر است.
جابر گفت: در اینجا آیه ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات اولئک هم خیراًبریه( بینه/7) نازل شد و پس از آن هنگامی که علی (علیه السلام) می آمد اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می گفتند بهترین مخلوق خدا بعد از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم آمد.(1)
۱_ تفسیر نمونه
هزار و یک داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام)
نویسنده : محمد رضا رمزی اوحدی
🍃🌹عضویت در کانال کلبه عاشقان صاحب الزمان عج
👇👇👇
@kolpee
==== 🍃🌹🌸🍃
📚 داستان کوتاه
روزی مردی خواب عجیبی دید. دید که پیش فرشته هاست و به کارهای آنها نگاه می کند. هنگام ورود، دسته بزرگی از فرشتگان را دیدکه سخت مشغول کارند و تند تند نامه هایی را که توسط پیک ها از زمین می رسند، باز می کنند و آنها را داخل جعبه می گذارند.
مرد از فرشته ای پرسید: شما چکار می کنید؟
فرشته در حالی که داشت نامه ای را باز می کرد، گفت: اینجا بخش دریافت است و ما دعاها و تقاضاهای مردم از خداوند را تحویل می گیریم.
مرد کمی جلوتر رفت. باز تعدادی از فرشتگان را دید که کاغذهایی را داخل پاکت می گذارند و آن ها را توسط پیک هایی به زمین می فرستند. مرد پرسید: شماها چه کار می کنید؟
یکی از فرشتگان با عجله گفت: اینجا بخش ارسال است، ما دعاهای مستجاب شده و الطاف و رحمت های خداوند را برای بندگان به زمین می فرستیم .
مرد کمی جلوتر رفت و یک فرشته را دید که بیکار نشسته است. با تعجب از فرشته پرسید: شما چرا بیکارید؟
فرشته جواب داد: اینجا بخش تصدیق جواب است. مردمی که دعاهایشان مستجاب شده، باید جواب بفرستند ولی فقط عده بسیار کمی جواب می دهند.
مرد از فرشته پرسید: مردم چگونه می توانند جواب بفرستند؟!!! فرشته پاسخ داد: بسیار ساده، فقط کافیست بگویند: خدایا شکرت .
برای هر نعمتی خدا رو شکر کنید
🍃🌹عضویت در کانال کلبه عاشقان صاحب الزمان عج
👇👇👇
@kolpee
==== 🍃🌹🌸🍃
📚 داستان کوتاه
ﻭﺻﯿﺖ ﻧﺎﻣﻪ ﻣﺮﺩ ﺧﺴﯿﺲ !
ﺭﻭﺯﯼ ﻣﺮﺩ ﺧﺴﯿﺴﯽ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﻋﻤﺮﺵ ﺭﺍ ﺻﺮﻑ ﻣﺎﻝ ﺍﻧﺪﻭﺯﯼ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﭘﻮﻝ ﻭ ﺩﺍﺭﯾﯽ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺟﻤﻊ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ، ﺳﺨﺖ ﺑﯿﻤﺎﺭﺷﺪ .
ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﺑﻪ ﺯﻧﺶ ﮔﻔﺖ : ﻣﻦ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺍﻣﻮﺍﻟﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﺒﺮﻡ . ﺍﻭ ﺍﺯ ﺯﻧﺶ ﻗﻮﻝ ﮔﺮﻓﺖ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﭘﻮﻝ ﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﺩﺭ ﺗﺎﺑﻮﺕ ﺩﻓﻦ ﮐﻨﺪ . ﺯﻥ ﻧﯿﺰ ﻗﻮﻝ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﭼﻨﯿﻦ ﮐﻨﺪ
. ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﻣﺮﺩ ﺧﺴﯿﺲ ﺩﺍﺭ ﻓﺎﻧﯽ ﺭﺍ ﻭﺩﺍﻉ ﮔﻔﺖ ...
ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺎﻣﻮﺭﺍﻥ ﮐﻔﻦ ﻭ ﺩﻓﻦ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﻣﺨﺼﻮﺹ ﺭﺍ ﺑﺠﺎ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻨﺪ ﺗﺎﺑﻮﺕ ﻣﺮﺩ ﺭﺍ ﺑﺒﻨﺪﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﺑﮕﺬﺍﺭﻧﺪ ، ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﮔﻔﺖ : ﺻﺒﺮ ﮐﻨﯿﺪ ؛ ﻣﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﻭﺻﯿﺖ ﺷﻮﻫﺮ ﻣﺮﺣﻮﻣﻢ ﻋﻤﻞ
ﮐﻨﻢ .
ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﺻﻨﺪﻭﻕ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺗﺎﺑﻮﺗﺶ ﺑﮕﺬﺍﺭﻡ ، ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺁﻥ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﮐﻪ ﺍﺯ ﮐﺎﺭ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﻣﺘﻌﺠﺐ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﺁﯾﺎ ﻭﺍﻗﻌﺎً ﺣﻤﺎﻗﺖ ﮐﺮﺩﯼ ﻭ ﺑﻪ ﻭﺻﯿﺖ ﺁﻥ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﻋﻤﻞ ﮐﺮﺩﯼ ؟
ﺯﻥ ﮔﻔﺖ : ﻣﻦ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺑﺮ ﺧﻼﻑ ﻗﻮﻟﻢ ﻋﻤﻞ ﮐﻨﻢ ، ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺩﺍﺭﺍﯾﯽ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺗﺎﺑﻮﺗﺶ ﺑﮕﺬﺍﺭﻡ ﻭ ﻣﻦ ﻧﯿﺰ ﭼﻨﯿﻦ ﮐﺮﺩﻡ .
ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻣﻦ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺩﺍﺭﺍﯾﯽ ﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺟﻤﻊ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﻭﺟﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺣﺴﺎﺏ ﺑﺎﻧﮑﯽ ﺧﻮﺩﻡ ﺫﺧﯿﺮﻩ ﮐﺮﺩﻡ . ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﭼﮑﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﻣﺒﻠﻎ ﺩﺭ ﻭﺟﻪ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﻧﻮﺷﺘﻢ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺗﺎﺑﻮﺗﺶ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ، ﺗﺎ ﺍﮔﺮ
ﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻭﺻﻮﻝ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﻣﺒﻠﻎ ﺁﻧﺮﺍ ﺧﺮﺝ ﮐﻨﺪ !!!
ﺷﯿﻄﺎﻥ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺍﯾﻦ ﻣﺎﺟﺮﺍ ، ﺍﺳﺘﻌﻔﺎﻧﺎﻣﻪ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﺍ ﺗﻘﺪﯾﻢ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﮐﻼﺳﻬﺎﯼ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﻗﻠﻤﭽﯽ ﺭﻓﺖ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺻﻔﺮ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﻨﻪ
🍃🌹عضویت در کانال کلبه عاشقان صاحب الزمان عج
👇👇👇
@kolpee
==== 🍃🌹🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعای روز پنجشنبه به همراه متن و ترجمه
التماس دعا از همه عزیزان
____🍃🌸🍃____
🍃🌹عضویت در کانال کلبه عاشقان صاحب الزمان عج
👇👇👇
@kolpee
==== 🍃🌹🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊🌹🕊
🔸 گل نرگس نظرے ڪن ڪه جهان بی تاب است
◽️ روز و شب چشم همه منتظر ارباب است
🔸 مهدے فاطمه پس ڪے به جهان مے تابی؟
◽️ نور زیباے تو یک جلوه اے از محراب است
الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّڪَـــ الْفَـــرَج
سلام بر مشڪل گشاے عالم✋
____🍃🌸🍃____
🍃🌹عضویت در کانال کلبه عاشقان صاحب الزمان عج
👇👇👇
@kolpee
==== 🍃🌹🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تمام عواملی که به نوعی تو می خواهی
بهش بنازی، افتخار کنی و...
سخنان شیرین دکتر عرشیانفر
____🍃🌸🍃____
🍃🌹عضویت در کانال کلبه عاشقان صاحب الزمان عج
👇👇👇
@kolpee
==== 🍃🌹🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸پنج شنبه است
🕯و دلمان براى آنهایى که
🌸دیگر نداريمشان تنگ است
🕯پنج شنبه است
🌸جاى خالى عزیزان
🕯دوباره احساس میشود
🌸ارزش داشتن همه عزيزانمان
🕯را بدانيم فرصت بيش از آنچه
🌸فكرش را ميكنيم كوتاه است
🕯روح تمامى درگذشتگان شاد
🌸 يادشون گرامى و قرین رحمت الهی
🍃🌸🌺🍃🌹🍃🌺🌸🍃
🍃🌹عضویت در کانال کلبه عاشقان صاحب الزمان عج
👇👇👇
@kolpee
==== 🍃🌹🌸🍃