هدایت شده از داودی
"این داستان واقعی رو که تو کازرون اتفاق افتاده بخونید، خوندش خالی از لطف نیست"
بعد از ۶۰ سال پادویی و زحمت، تو این دنیا ۴ دهنه مغازه دارم و یک باب آپارتمان با همسرم تنها زندگی میکنم.
۴ فرزندم زندگی تشکیل دادهاند، دوتا عروس دارم و دو تا داماد و چند تا هم نوهی شیرین زبان...
یکی از مغازهها را خودم میچرخانم و بقیه را اجاره دادهام.
اوایل شروع "کرونا" همسرم خیلی اصرار داشت که این روزها مغازه را تعطیل کنم چون با مشتریهای زیادی سر و کار دارم، نکند کرونا بگیرم، اما من گوش نکردم!
همسرم برای اینکه مرا متقاعد کنه، همهی بچهها را شام دعوت کرده بود و کلی تدارک دیده بود...
من اطلاع نداشتم و دَم عید مشتری زیاد بود و دیر وقت رسیدم خونه!
دیدم همسرم خیلی گرفته و غمگین نشسته و کلی غذا و میوه و...
پرسیدم: چی شده مهمان داریم؟ چرا ناراحتی؟
گفت: بشین خستگی رفع کن فعلا شام بخور برات تعریف میکنم.
بعد از شام گفت: امروز زنگ زدم به بچهها گفتم پدرتون حرف منو گوش نمیکنه میره درِ مغازه با این همه آدم سروکار داره میترسم کرونا بگیره من نگرانش هستم، امشب همتون بیایید شام خونه ما ببینیم راضیش میکنیم نره مغازه، اما همشون به بهانههای مختلف زنگ زدن و گفتن نمیتونیم بیایم!!
گفتم: اینکه ناراحتی نداره حتما کار داشتند.
گفت: چه کاری، اونا از ترس اینکه تو کرونا نگرفته باشی نیومدن.!
راستش خودم هم حالم گرفته شد و چند تا لعنت و نفرین کردم به کرونا و این وضع که پیش اومده و...
به خاطر نگرانی همسرم، مغازه را تعطیل کردم و بدون اطلاع بچهها رفتیم کیش.
بعد از چند روز یکی از پسرا زنگ زد که بگه مادر بزرگ زنش چشم عمل کرده که بریم بهش سر بزنیم، ولی همسرم حرفشو قطع کرد و از روی دق و دلی و با ناراحتی بهش گفت: تو به فکر مادر بزرگ زنت هستی، نمیپرسی بابات کجاست و حالش چطوره؟!!
پسره گفت: چطور مگه؟!
همسرم گفت: راستش بابات گرونا گرفته الان چند روزه آوردمش بیمارستان حالش وخیمه و احتمالا یکی دو روز دیگه هم زنده نیست...!
پسره مثلا ناراحت شد و گفت: نمیشه که ما بیایم بهش سر بزنیم باید چکار کنیم؟
همسرم گفت: هیچی اگه فوت کرد خودشون دفنش میکنند و مراسم هم که ممنوعه و...
من هم کلی خندیم و گفتم خوب فکری کردی که اینطوری بهشون گفتی، ببینیم چه کار میکنند!!
ما حدود یه هفته تو کیش موندیم و برگشتیم، البته تو این مدت بچهها باز هم زنگ زدند و احوال منو از مادرشون پرسیدن و ایشون هم روز آخر گفت که من فوت کردم و مشغول کارهای قانویش برای دفن هست.!!
آخرین باری که بچهها به مادرشون زنگ زدند همه میگفتند: احتمالا تو هم گرفتی، آزمایش دادی؟
ایشون هم گفت: نه، ممکنه!!
چون همش پیش باباتون بودم.
بههمین خاطر اصلاً نیامدن که به مادرشون هم سر بزنند تا اینکه یه روز بهشون گفت: نترسید آزمایش دادم، من ندارم، اومدن خونه رو هم ضد عفونی کردند...
گفتند: پس شب میاییم پیشت.
قرار گذاشتیم من تو اتاق پنهان بشم و بازی را ادامه بدیم...
وقتی بچهها اومدن، پس از کمی ناراحتی و پخش یه جعبه خرمایی که یکیشون آورده بود و... یکی از عروسا گفت: خدا بیامرزه، عمر خودشو کرده بود، خوب شد بچهها نیومدن که بگیرن.!
یکی از دامادا گفت: خدا رحمت کنه، حمید دیر وقته اون برگهها را نشون مامان بدید.
یکی از دخترا ناراحت شد و گفت حالا چه وقت این کاره و...
هر چهارتاشون رفته بودند دنبال انحصار وراثت و بین خودشون مغازهها را تقسیم کرده و آپارتمان را برای مادرشون در نظر گرفته بودند و کاغذی بین خودشون امضا کرده بودند و حالا سراغ سندها را میگرفتند!!!
همسرم گفت: بذارید کفنش خشک بشه و... از اتاق اومدم بیرون و کلی سرشون دادم زدم و...
وقتی دیدم به جای ۴ تا فرزند، «چهار تا کرونا» بزرگ کردم، همانجا تصمیم گرفتم مغازهها و آپارتمان را بفروشم و پولشو برای کمک به بیماران کرونایی اهدا کنم و با همسرم به دیاری دیگر کوچ کنیم.
دیاری روستایی و عشایری که چند تا گوسفند بگیریم و تا پایان عمر با احشام و حیوانات زندگی کنیم که «چوپانی گوسفندان» به مراتب از بزرگ کردن این گونه فرزندان بهتر و پر بارتره!!
✍️" امیرستار نصیریانی، نیکوکاری که پول فروش چهار مغازه را به بیماران کرونایی کازرون، اهدا کرد."
#داستانهای_آموزنده
•──── · ⋆ 𖦹 ⋆ · ────
التماس دعا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#چادرانه🕊💌
#چادر کہ بہ سر کردے❗️
باید خیلی چیز ها را ز سر برون کنی...
یادت نرود تو بہترین و #ارزشمند ترین خلقت خدایے❗️
#ریحانہ ے زیباے #خدا...🌸
^سخنت
^رفتارت
^ظاهرت
بیانگر بانو بودنت هست❗️
بانو بودن کم #مسئولیتی نیست...
#مسئولیت پذیر ڪہ باشے...
ڪار حساس تر مےشود❗️
اینجا دیگر تنہا بحث چادر نیست...
#علاقہ و احساست
دخترانگے هایت
#زیبایے هایت
فقط و فقط میشود سهمِ #یڪ نفر...
ڪسے ڪہ حتے بہ #باد هم #حسادت میکند اگر ببیند #زلف هاے پاکت را پریشان کرده❗️
#تعهد داشته باش بہ این حسِ عاشقانہ...
متعہد بودن ڪار سختے نیست❗️
مطمئن باش طعم شیرین #خوشبختے را میچشے...
📩#Join👇
#عیارمعرفت 🌤
🆔@naze_eshgh✍
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
🖤🕊
تاریخ بازگشت خادم الرضا به آستان رضا ۱۴۰۳/۳/۳
چه برنامه ریزی قشنگی شده برات مرد.
هشتمین رئیس جمهور بودی که روز تولد امام هشتم به مسئولیت نشست و روز تولد امام هشتمم مهر پایان مسئولیتت با شهادت خورد.
چه زحمتایی که تو این سه سال نکشیدی مرد.
۳سال در تولیت آستان قدس
۳سال در قوه قضائیه
۳سال درریاست جمهوری...
وحالا در تاریخ ۳/۳/۳
چیکار کردی سیدجان اینجوری شد
📩#Join👇
#عیارمعرفت 🌤
🆔@naze_eshgh✍
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤🕊
چهلمت میشه ولادت امام
موسی کاظم علیهالسلام
و مصادف با شهادت شهیدبهشتی،
به راستی تو که بودی که ما نمی دانستیم ...
📩#Join👇
#عیارمعرفت 🌤
🆔@naze_eshgh✍
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
6.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهادت افتخار ماست ...
🔹اینجا نه یک شهر بلکه نمایشگاهی کمنظیر از حضور یک ملت است که با گریه و التماس به تشییع شهیدان خدمت آمدهاند.
📩#Join👇
#عیارمعرفت 🌤
🆔@naze_eshgh✍
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
🔸 درسی بزرگ .
بخوانید و نشر دهید ‼️
تا وقتی که بود؛ از او انتقاد میکردیم. آدمیزاد بود ولیکن از او معجزه میخواستیم. توقعمان آن بود که یک شبه تمامِ گرفتاری هایمان را حل کند. صبر و حوصلهیمان کجا رفته بود؟ نمیدانم.
عده ای که دشمنش بودند به کنار، ما دوستدارانش هم در دفاعِ از او و اعمالش کم گذاشتیم. خودمانیم ... گاهی حتی حرفهای کذبِ آدمیزادگانِ غیرخودی را، به زبان میآوردیم و هرآنچه نباید را میگفتیم.
من مخالف انتقاد نیستم، اما در کنار تمام مطالبهها و کم بودن ها و نبودن ها، خیلی اتفاقاتِ عظیمِ خوبی به دستِ او رقم خورد که همهی ما شاهدش بودیم. انصاف و انسانیت آن بود که در کنار انتقاد، قدردان باشیم و خستگی را از تنِ او بیرون کنیم.
حالا که نبودنش را به نظاره نشستهایم، قلم برداشته و داریم از فعالیتهای شبانه روزی و اقداماتِ کمنظیرش برای جهانیان مینویسیم.
آن روزها که بود حواسمان به خستگیهایش و به دغدغه و مردمی بودنش، بود؟
آه که چقدر حسرت در سینه داریم و چقدر زبانمان برای از او گفتن بند میآید. هرکسی را در این ایام دیدم میگفت در دلم از سید حلالیت خواستم. برای تمام کم بودنم هایمان و تمام وقتهایی که حق را دیدیم و حقیقت را نگفتیم.
حالا که رفته است تا ابد از او خواهیم گفت و صدایمان را بلند خواهیم کرد و فریاد سرخواهیم داد. تا تمام دنیا بداند در ایرانِ ما مسئولین و مردم در یک طبقهاند و شهادت رزق و روزی آنهاییست که خوب میدانند باید چگونه خدمت کنند.
خدا رحمت کند مردی را که در تمامِ سالهای خدمتش، خود را طلبهی خدمتگزار مردم معرفی کرد. و در آخر خدای همان مردم خریدارش شد.
2_144217444430539101.mp3
11.27M
عجب رسمیه
#رسول_نجفیان
🖤🖤🖤🖤🖤
😭😭😭😭😭
#پنجشنبه_های_دلتنگی
#پنجشنبه_های_شهدایی
🏴#بیرق_شیعہ_چادر_خاڪے_توست_یا_زهرا
🖤کپی با ذکر #۵صلوت بلامانع است. #چادر_خاکی_مادر
╭═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╮
@CHadorhkaki
╰═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╯
مداحی آنلاین - نماهنگ رو سپید - هلالی.mp3
5.64M
◾️ #نماهنگ جدید و فوق زیبا رو سپید ویژه شهادت شهدای خدمت
حتما دعای نیمه شبای
تو حرم امام رضا یه روز میگیره
حیفه یه خادم بعد یه عمری
شبیه آدمای معمولی بمیره😭😭
#عبدالرضا_هلالی
#شهیدان_خدمت💔
#التماس_دعا🥀
🏴#بیرق_شیعہ_چادر_خاڪے_توست_یا_زهرا
🖤کپی با ذکر #۵صلوت بلامانع است. #چادر_خاکی_مادر
╭═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╮
@CHadorhkaki
╰═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╯