eitaa logo
کلبه عاشقان صاحب الزمان رهنان 🍃
1.7هزار دنبال‌کننده
25.1هزار عکس
41.7هزار ویدیو
497 فایل
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌ 🕋عضویت در کانال🕋 👇👇👇 @kolpee
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
19.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢اگه ذره ای به محبت این خاندان شک داری این کلیپ رو حتما ببین👆😭😭 دکترا قطع امید کرده بودند ....ولی 😭😭😭😭☝️ ▪️ ▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتی رهبر هندوها از امام حسین (ع) می گوید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍁🍃 🍁🍃 🍁🍃 ⚫️ وقایع روز پنجم ماه محرم 61 🔰در این روز عبیداللّه بن زیاد، شخصی بنام "شبث بن ربعی" را به همراه یك هزار نفر به طرف كربلا فرستاد. ⚡️شبث بن ربعي در آن روز خود را به بيماري زده بود و قصد داشت كه ابن زياد او را از رفتن به كربلا معاف كند 🔥 ولي عبيدالله بن زياد براي او پيغام فرستاد كه: مبادا از كساني باشي كه خداوند در قرآن فرموده است چون به مؤمنین رسند گويند از ايمان آورندگانيم و هنگامی‌که به نزد ياران خود كه همان شیطان‌اند میروند،اظهار دارند ما با شماييم ⚡️و به او خاطرنشان ساخت كه اگر بر فرمان ما گردن مي‌نهي و در اطاعت مايي، در نزد ما بايد حاضر شوي. ♨️ عبیداللّه بن زیاد در این روز دستور داد تا شخصی بنام "زجر بن قیس" بر سر راه كربلا بایستد و هر كسی را كه قصد یاری امام حسین علیه السلام داشته و بخواهد به سپاه امام علیهالسلام ملحق شود، به قتل برساند. همراهان این مرد 500 نفر بودند. 💠در این روز با توجه به تمام محدودیتهایی كه برای نپیوستن كسی به سپاه امام حسین علیه السلام صورت گرفت، ✨ مردی به نام "عامر بن ابی سلامه" خود را به امام علیه السلام رساند و سرانجام در كربلا در روز عاشورا به شهادت رسید. 🍃🌸🌺🍃🌹🍃🌺🌸🍃 ____🍃🌸🍃____
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🏴 السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ الحُسِین علیه السلام حسین جان تو قطب جهانی،،،،همه راهها به سوی توست ... اَللّهُمَ اَرزُقنـٰا فِي اَلْدُنْیٰا زیٰارَۃ اَلْحُسَیْن وَ فِي اَلْاٰخِرَۃ شِفٰاعَة اَلْحُسَیْن ____🍃🖤🍃____
🥀 ع وقتی که از حال عمویش با خبر شد آتش وجودش را گرفت و شعله ور شد از دست‌های عمه دست خود کشید و فریاد زد: عمه دگر وقت سفر شد آمد میان گودی گودال و با دست جان عموی نیمه جانش را سپر شد تیزی تیغ حرمله بر او اثر کرد دستش برید و طفلکی بی‌بال و پر شد با دست آویزان شده بر پوست میگفت: حالا زمان دیدن روی پدر شد 🖤 🏴 🏴
🥀 🖤 سخت آلودم، هوای روضه را از من مگیر آه ای مروه، صفای روضه را از من مگیر هر لباسی جز غمت تن کردم آرامش نداشت خواهشاً رخت عزای روضه را از من مگیر هیچ طعمی مثل طعم چای بزم روضه نیست جان من ارباب، چای روضه را از من مگیر هرچه پل پشت سرم بوده خرابش کرده‌ام این دو قطره اشک پای روضه را از من مگیر تا نفس دارم برایت اشک می‌ریزم حسین آهْ آقا! های‌هایِ روضه را از من مگیر هرچه دارم می‌دهم، دار و ندارم را بگیر صاحب روضه! نوای روضه را از من مگیر رفتم اما هیچ جا کنج حسینیه نشد تا نفس دارم هوای روضه را از من مگیر 🏴 🏴