eitaa logo
『• كُمِیْــ✌ـــــلٌ •』
116 دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
25 فایل
همـہ دست گـل بـہ "آب" مےدهند اما انگار حڪایت ما فرق دارد ما دستـہ گل به "خاڪ" میدهیم انگار آنان که زلال‌تر از آب‌اند باید "خاڪ آلود" به دیدار "رب‌الـعـالمـیـن" بروند #الهم_احفظ_قائدنا_الخامنـہ_اے ڪلـنا قـاســم‌ ســلـیـمــانـــے
مشاهده در ایتا
دانلود
❌ مرگ_ناگهان_میرسد....! ⭕ ما به امور تدريجی و زماني عادت کرده ايم و فکر می کنيم که حضرت عزرائيل هم با سر و و نشانه می آيد و جان ما را مي گيرد. مثلا فکر می کنيم که اول بايد يک پيری يا بيماری بيايد بعد حضرت بيايد. حضرت عزرائيل موجود مجرد است نه مادی و جان ما را هم که مي خواهد بگيرد مجرد است. رابطه حضرت عزرائيل با جان ما رابطه و دفعی است نه تدريجی. شبيه شماست. براي اراده کردن که می خواهد در جان شما اتفاق بيفتد زمان بر نمی دارد. اين اراده آنی است البته ممکن است برای اينکه بخواهيد حرکت کنيد و ليوان آب را برداريد زمانی طول بکشد چون بدن مادی است ولی اراده در جان شما می آيد. وقتی اجل فرا برسد پير و جوان ندارد. ❇️ حضرت در شعری می فرمايند که مرگ ناگهان می رسد. آيت الله اشک می ريخت و اين ابيات اميرالمومنين را می خواند: ای کسی که شدی و شدی از ، مرگ مي رسد. کسی نبايد خودش را ايمن از مرگ بداند و بايد هميشه آماده باشد.... 🎙 🌷 بصیرت عاشورایی_ایتا http://eitaa.com/joinchat/1411579938Ca9b189c319 🌷بصیرت عاشورایی_سروش https://sapp.ir/joingroup/dhvU3e8xEpZ0HGQtusCR4SFo
✨﷽✨ ❤️آیا خداوند همیشه گناهان ما را میبخشد؟🌺 ✅استاد فاطمي نيا: در قاموس خدا و اهل بيت علیه السلام "تا حالا كجا بودي؟" وجود ندارد! هر زمان توبه كنيم و بازگرديم، ما را راه ميدهند. پيغمبر اكرم صلی الله علیه و آله سوگندي ياد كرده است كه اين سوگند در منطقه اسم اعظم است. (هر موقع عبارت "الله لا اله الا هو" آمد، يعني منطقه ي اسم اعظم است) اگر مطلب به اين بود كه حضرت قسم به اين بزرگي نميخوردند! پيامبر فرمودند:"ولله الذي لا اله الا هو، هر بنده اي كه را به خدا نيكو كند، خداوند طبق همان گمان با او رفتار ميكند." 💥حسن داشته باشيد به خدا!يقين بدانيد وقتي توبه ميكنيد، خداوند شما را مي بخشد... 🌷بصیرت عاشورایی_سروش https://sapp.ir/joingroup/dhvU3e8xEpZ0HGQtusCR4SFo 🌷 بصیرت عاشورایی_ایتا http://eitaa.com/joinchat/1411579938Ca9b189c319
❌❌پنج‌ اثر گناه 🎙حجت الاسلام مهدی ربانی ⭕۱- نابودی اعمال نیک در آیه ۲۳ سوره فرقان می فرماید: «وَقَدِمْنَا إِلَىٰ مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاءً مَنْثُورًا» «ما به سراغ اعمالی که آنها انجام داده‌اند می‌رویم و همه را همچون ذرات غبار پراکنده در هوا می‌کنیم» دلیل نابودی اعمال نیک گناهکاران این است که وقتی کار حرامی بر آنها عرضه می‌شود و مرتکب آن می‌شوند و از آن اجتناب نمی‌کنند، ثواب گفتن هر بار لا اله الا الله یک درخت در بهشت است ولی پیامبر (صلی الله علیه و آله)فرمود: بترسید از اینکه که با گناهی که مرتکب می‌شوید آتشی به پا کنید که تمام آن درختان را بسوزاند. ⭕۲- ذلت در آیه ۲۷ سوره یونس می فرماید: «وَالَّذِينَ كَسَبُوا السَّيِّئَاتِ جَزَاءُ سَيِّئَةٍ بِمِثْلِهَا وَتَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ» «کسانی که مرتکب گناهان می شوند، جزای بدی به مقدار عملشان دارند و ذلت، صورت آنها را می پوشاند» همانطور که عزت دنیا و آخرت در گرو تقوی و دوری از گناهان است ذلت دنیا و آخرت برای کسانی است که در مقابل حرام خدا خود را می بازند و مرتکب گناه می شوند «إِلٰهِى أَلْبَسَتْنِى الْخَطايا ثَوْبَ مَذَلَّتِى» مناجات اول خمسه عشر. ⭕۳- عاقبت به شر شدن در آیه ۱۰ سوره روم می فرماید: «ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاءُوا السُّوأَىٰ أَنْ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَكَانُوا بِهَا يَسْتَهْزِئُونَ» «سپس سرانجام کسانی که اعمال بد مرتکب شدند به جائی رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به مسخره گرفتند». امام صادق( علیه السلام) در نامه‌ای که به شخصی نوشته اندفرمودند: اگر می خواهی عاقبت به خیر شوی و در حال بهترین اعمال قبض روح شوی حق خدا را بزرگ بشمار و نعمت های او را در گناهان صرف نکن. مصادیق فراوانی در تاریخ وجود دارد که افراد به واسطه گناه عاقبت به شر از دنیا رفته اند. ⭕۵- نزول بلاها در آیه ۳۰ سوره شوری می فرماید: «وَمَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَيَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ» «هر مصیبتی به شما رسد به خاطر اعمالی است که انجام داده اید و بسیاری را نیز عفو می کند» این آیه به خوبی نشان می‌دهد مصائبی که دامنگیر انسان می شود یک نوع مجازات الهی و هشدار است امام رضا (علیه السلام) می فرماید:«هرگاه بندگان گناهان جدیدی ایجاد کنند که قبلاً مرتکب نمی‌شدند خداوند نیز بلاهای جدیدی که قبلا ناشناخته بود نازل می‌کند» آیا ویروس کرونا بلای جدید ناشناخته‌ای نیست که خداوند به خاطر گناهان خانمان‌ براندازی که بشر در قالب فضای مجازی به درون خانه ها نفوذ داده،نازل کرده است،قرآن هلاکت اقوام گذشته را به دلیل گناهانشان می داند( آل‌عمران ۱۱-انعام ۶-انفال۵۲،۵۴). ⭕۶-خشم و غضب خداوند گناه، خداوند را غضبناک می کند و این غضب الهی باعث این می‌شود که نعمت‌ها را از انسان سلب کند و دعاهای او را اجابت نکند امام باقر (علیه السلام) می فرماید: «بنده از خدا طلب حاجتی می کند که دیر یا زود شایسته برآورده شدن است سپس گناهی مرتکب می شود خداوندبه فرشته اش می گوید حاجت او را براورده نکن،او با گناهش معترض غضب من شد و مستوجب محرومیت از طرف من گردید» جملات زیبای امیر المومنین (علیه السلام) در آغاز دعای کمیل تذکر به این آثار گناه است. فرصت شب های قدر را برای مناجات با خدا و طلب آمرزش گناهان و طلب توفیق دوری از گناهان، قدر بدانیم . 🌷 بصیرت عاشورایی_ایتا http://eitaa.com/joinchat/1411579938Ca9b189c319 🌷بصیرت عاشورایی_سروش https://sapp.ir/joingroup/dhvU3e8xEpZ0HGQtusCR4SFo
محمود احمدی‌نژاد، از شکوه تا سقوط سوم تیر سال ۱۳۸۴... چه ایام خوبی بود. نماینده‌ی رایحه خوش خدمت به مردم، فرعون‌ها و سامری‌ها را با دست خالی و به مدد الهی و حمایت ملت، کنار زده بود. امید در مردم پدیدار شد که مردی از جنس مردم آمده است. او کار کرد. ولایتمدار و ساده‌زیست و پر تلاش و استکبارستیز بود. جریان رسانه‌ای فرعون، در داخل و خارج او را تخریب می‌کردند و سر راه او برای حرکت عدالت‌طلبانه، موانع ایجاد می‌کردند اما حضرت امام خامنه‌ای (حفظه‌الله) از خدمات شایسته و حقیقی او به مردم و اسلام و انقلاب، دفاع می‌کرد... زمان گذشت و احمدی نژاد به اواخر قدرت نزدیک شد و چندین بار خطاهایی داشت و شیاطین اطراف او همچون وسواس خناس، یک به یک مشغول نابود کردن زحمات و فعالیت‌های حسنه او شدند. به جای روی چشم گذاشتنِ نصیحت‌های ولایت، به نصیحت شیاطین گوش می‌داد تا اینکه در سال ۹۶ و بر خلاف توصیه‌ای که امام خامنه‌ای تحت عنوانِ "برادر مومن" کرد، در انتخابات ثبت‌نام کرد و نمکدان شکست و از چشم انقلابیون و ولایت‌مداران افتاد. این سقوط و دوری از راه حق، مرحله به مرحله ادامه پیدا می‌کند و عبرتی برای همه است که چگونه کسی که استکبارستیز بود، همچون حرامیان فتنه‌گر، دم از مذاکره با شیطان بزرگ می‌زند و این روزها هم برای خوشایند رقاصان و جاهلان، مطالب زرد مطرح می‌کند و پازل بی‌لیاقتی و نارضایتی‌تراشی و خیانت‌های تزویرگرایان در جدایی مردم از انقلاب را تکمیل می‌کند. این موارد نشان می‌دهد که احمدی‌نژاد متاسفانه در این باتلاق خودساخته، هر چه بیشتر دست و پا بزند، بیشتر فرو می‌رود و از ولایت، انقلاب و مردم دورتر می‌شود. خدا عاقبت همه ما را ختم بخیر کند. از صدر اسلام تاکنون، خواص بسیاری داریم که بعد از خدمت به اسلام و اهل بیت علیهم‌السلام، خیانت کرده‌اند. مثل شمر که سردار شجاع و جانباز امام علی (ع) در صفین بود یا طلحه و زبیر که مدال طلحه‌الخیر و سیف‌الاسلام از رسول خدا(ص) داشتند یا شریح قاضی. در عصر انقلاب اسلامی هم منتظری‌ها و رفسنجانی‌ها را داریم که چه مبارزاتی با طاغوت داشتند و چه مجاهدت‌هایی برای انقلاب کردند، اما عاقبت یکی، خون دل کردن حضرت امام(ره) شد و عاقبت دیگری غرق شدن در استخر طاغوتی‌ها. این نشان می‌دهد که شیطان برای منحرف کردنِ حامیان حق، خیلی سرمایه‌گذاری می‌کند تا همواره از عِده و عُده‌ی جریان حق بکاهد، لذا باید عبرت گرفت و از خدا بخواهیم تا آخرین لحظه زندگی‌مان، محیا و ممات ما را با محمد و آل محمد صلوات‌الله علیهم قرار دهد و توجه و عنایت خود را همواره به ما مبذول دارد و آخرین لحظه عمر ما را شهادت در راه محمد و آل محمد صلوات‌الله علیهم اجمعین قرار دهد. ما در شخص متوقف نیستیم بلکه ملاک ما، راه حق است و هر کس بیرق حق را بلند کند و تحت این بیرق حرکت کند، پشتیبانش خواهیم بود و امروز این بیرق بر دستان سیدعلی حسینی خامنه‌ای (حفظه‌الله) است. هر کس هم پشیمان شود و به سوی بیرق‌های متنوع باطل، کوچ کند، از چشم حق‌طلبان خواهد افتاد. اگر برخی دوستان هنوز مشغول توجیه وجدان خود هستند و به خاطر ایام شیرینِ خدمات و موضع‌گیری‌های خوب احمدی‌نژاد، هنوز اعتقاد دارند که او در مسیر صحیح است، باید کمی تامل و تفکر کنند و بین ولایت و طاغوت، یکی را برگزینند و بدانند که میزان، حال فعلی افراد است. این نکته هم بگویم که اگر امروز احمدی‌نژاد سقوط کرده، اگر به سال ۸۴ و ۸۸ برگردیم، باز هم به او رای می‌دهیم و سقوط امروز او، دلیلی بر پشیمانی ما برای دفاع از او در آن سال‌ها که در مدار حق بود، نیست. سلام بر حضرت امام خامنه‌ای و فرزندانش همچون حاج قاسم‌ها و حججی‌ها و کسانی که با خون خود، پایداری در مسیر حق را تا آخرین لحظه زندگی امضا کردند. لعنت خداوند متعال و فرشتگانش بر دشمنان اسلام و انقلاب و ولایت. چون کوه استواریم، تا خصممان بداند، ما اهل کوفه نیستیم، علی تنها بماند🇮🇷✌ @mobahesegroup
خلاصه خطبه های نماز جمعه ۱۳۹۹/۰۴/۲۰ خطیب حجت الاسلام والمسلمین حمید عبدالهیان امام جمعه موقت شاهرود مرجعیت شیعه عامل وحدت و یکپارچگی امت اسلامی امام جمعه موقت شاهرود با بیان اینکه مرجعیت شیعه عامل وحدت و یکپارچگی امت اسلامی هستند گفت: در قضیه کشف حجاب نیز محور ایستادگی و مقاومت ملی مرجعیت شیعه بودند. حجت‌الاسلام والمسلمین حمید عبداللهیان در خطبه‌های نماز جمعه این هفته شاهرود در حسینیه اعظم مدرسه قلعه این شهر ضمن محکوم کردن اهانت یکی از رسانه‌های وابسته به آل سعود به آیت الله سیستانی اظهار کرد: آمریکا به دنبال تفرقه افکنی بین شیعه و سنی در عراق است در حالی که مرجعیت عامل یکپارچگی مردم این کشور به شمار می‌رود. امام جمعه موقت شاهرود افزود: محتوای کاریکاتور منتشر شده این است که کار مرجعیت در عراق جلوگیری از اتحاد بین مردم این کشور و آقایی و سیادت آن هاست. وی با بیان اینکه در زمان استعمار انگلیس در عراق، مرجعیت ایستادگی کرد، گفت: امروز انگلیس رفته و آمریکا آمده که این کشور هم در ایران و هم در عراق ازمرجعیت سیلی خورد و به همین دلیل آن را هدف قرار داده است. امام جمعه موقت شاهرود به ۲۱ تیر سالروز حمله رضاخان به مسجد گوهرشاد و تلاش برای کشف حجاب بانوان اشاره کرد و اظهار کرد: به گفته یکی از شاهدان این ماجرا برای حفظ حجاب و حرمت زن مسلمان ایرانی، در تهاجم رضاخان به مسجد گوهرشاد حدود یکهزار و ۶۰۰ تن به شهادت رسیدند و محور این ایستادگی و مقاومت نیز مرجعیت شیعه بود. عبداللهیان با تأکید بر اینکه محرمات الهی کمیت بردار نیست، گفت: باید از نیروی انتظامی به دلیل اجرای طرح ناظر ۱ و ناظر ۲ که در آینده اجرایی می‌شود قدردانی کرد، زیرا به کسانی که حجاب خود را در خودرو‌ها و مکان‌های عمومی رعایت نمی‌کنند تذکر داده می‌شود. وی به تحریم‌های آمریکا در برابر ایران نیز اشاره و اظهار داشت: یکی از اهداف آمریکا ضعیف کردن اقتصاد ایران و کاهش توان معیشتی مردم است تا از این راه به کمک ستون پنجم و ابزار‌های رسانه ای، اعتراض‌های عمومی و ناآرامی در کشور ایجاد کند. امام جمعه موقت شاهرود ادامه داد: هدف دیگر آمریکا این است که ایران تسلیم شود و پای میز مذاکره برود. عبداللهیان با بیان اینکه ما داغ مذاکره را به دل رییس جمهوری آمریکا می‌گذاریم، یادآور شد: این موضوع از هوشمندی رهبر معظم انقلاب است، اما برخی در داخل که هم لباس ما هم هستند دست به قلم می‌شوند و در همان راهی گام برمی دارند که آمریکا و اتحادیه اروپا به دنبال آن است. 🌷 بصیرت عاشورایی_ایتا http://eitaa.com/joinchat/1411579938Ca9b189c319
🌹✨خواص و برکات اذکار ✨🌹 🌟امام صادق (ع) فرموده است: در شگفتم برای کسی که از چهار چیز بیم دارد، چگونه به چهار کلمه پناه نمی‌برد! ☘️در شگفتم برای کسی که طالب دنیا و زیبایی‌های دنیاست چگونه به ذکر «ماشاءالله لا قوه الا بالله» پناه نمی‌برد، زیرا خداوند بعد از ذکر یاد شده فرموده است: «مردی که فاقد نعمت‌های دنیوی بود، خطاب به مردی که از نعمت‌ها برخوردار بود) فرمود: اگر تو مرا به مال و فرزند، کمتر از خود می‌دانی امید است خداوند مرا بهتر از باغ تو بدهد.» ☘️در شگفتم برای کسی که اندوهگین است چگونه به ذکر «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین» (سوره انبیاء آیه ۸۷) پناه نمی‌برد. زیرا خداوند به دنبال این ذکر فرموده است: «پس ما یونس را در اثر تمسک به ذکر یاد شده، از اندوه نجات دادیم و همین گونه مومنین را نجات می‌بخشیم.» (سوره انبیاء آیه ۸۸) ☘️در شگفتم برای کسی که ترس بر او غلبه کرده، چگونه به ذکر «حسبنا الله و نعم الوکیل» (آل عمران ایه ۱۷۱) پناه نمی‌برد. در صورتی که خداوند به دنبال ذکر یاد شده فرموده است: پس (آن کسانی که به عزم جهاد خارج گشتند، و تخویف شیاطین در آن‌ها اثر نکرد و به ذکر فوق تمسک جستند) همراه با نعمتی از جانب خداوند (عافیت) و چیزی زاید بر آن (سود در تجارت) بازگشتند، و هیچگونه بدی به آنان نرسید. ☘️در شگفتم برای کسی که مورد مکر و حیله واقع شده، چگونه به ذکر «افوض امری الی الله، ان الله بصیر بالعباد» (سوره غافر آیه ۴۴) ... پناه نمی‌برد. 🍃زیرا خداوند به دنبال ذکر فوق فرموده است: «پس خداوند (موسی را در اثر ذکر یاد شده) از شر و مکر فرعونیان مصون داشت.» (سوره غافر آیه ۴۵) ختوم_اذکار کانال پایگاه عاشورا🌷🌷 @ashourabasij
💚💚روزی پیامبر اکرم(صلوات الله علیه و آله) برای اقامه نماز عصر از منزل خارج شد. در کوچه‌های مدینه کودکان وقتی حضرت را مشاهده کردند دست از بازی کشیدند و به دور آن حضرت حلقه زدند و به هوا می­پریدند و می‌گفتند: شتر من باش! پیامبر(صلوات الله علیه و آله) هم یکی یکی آنها را روی کول خود می­گذاشت. اصحاب حضرت که در مسجد به انتظار نشسته بودند وقتی با تأخیر حضرت مواجه شدند نگران شدند. بلال از مسجد خارج شد تا ببیند چه اتفاقی باعث تأخیر پیامبر(صلوات الله علیه و آله) شده است. . ⭕همین که بلال در راه با این جریان مواجه شد، به کودکان اعتراض کرد و خواست کودکان را از اطراف پیامبر دور سازد و آن حضرت را از دست آنان نجات دهد، ولی پیامبر اکرم(صلوات الله علیه و آله) با اشاره او را از این کار بازداشت و آرام به او فرمود: به منزل برو ببین چیزی پیدا می­کنی برای اینها بیاوری. . ⭕بلال به منزل پیامبر(صلوات الله علیه و آله) رفت و هشت گردو یافت و آنها را نزد پیامبر(ص) آورد. پیامبر گردوها را در دست گرفت و خطاب به کودکان فرمود: آیا شتر خود را به این گردوها می‌فروشید؟ کودکان به این معامله رضایت دادند و با خوشحالی حضرت را رها کردند. پیامبر نیز عازم مسجد شد و فرمود: خدا رحمت کند برادرم یوسف را که او را به چند درهم فروختند و مرا نیز به هشت گردو. . منبع: عوفی بخاری، سدید الدین محمد، جوامع الحکایات و لوامع الروایات، باب دوم از قسم دوم، ص 30، تهران، دانشگاه تهران(مؤسسه چاپ و انتشارات)، چاپ اول، 1371ش. 🌷 بصیرت عاشورایی_ایتا http://eitaa.com/joinchat/1411579938Ca9b189c319 🌷بصیرت عاشورایی_سروش https://sapp.ir/joingroup/dhvU3e8xEpZ0HGQtusCR4SFo ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌
جمعی از اصحاب در محضر رسول خدا بودند، حضرت فرمود: می خواهید کسل ترین، دزدترین، بخیل ترین، ظالم ترین و عاجزترین مردم را به شما نشان دهم؟ اصحاب: بلی یا رسول الله! فرمود: 1- کسل ترین مردم کسی است که از صحت و سلامت برخوردار است ولی در اوقات بیکاری با لب و زبانش ذکر خدا نمی گوید. 2-دزدترین انسان کسی است که از نمازش می کاهد، چنین نمازی همانند لباس کهنه در هم پیچیده به صورتش زده می شود. 3-بخیل ترین آدم کسی است که گذرش بر مسلمانی می افتد ولی به او سلام نمی کند. 4- ظالم ترین مردم کسی است که نام من در نزد او برده می شود، ولی بر من صلوات نمی فرستد. 5-و عاجزترین انسان کسی است که از دعا درمانده باشد. 📚داستان های بحارالانوار جلد 9 🌷بصیرت عاشورایی_سروش https://sapp.ir/joingroup/dhvU3e8xEpZ0HGQtusCR4SFo 🌷 بصیرت عاشورایی_ایتا http://eitaa.com/joinchat/1411579938Ca9b189c319 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎
✨﷽✨ ⭕علامه امینی و شب عروسی دخترش دختر علامه از توصیه‌های پدرانه پیش از شب ازدواجش می‌گوید: «عصر شبی که قرار بود مرا به خانه داماد ببرند، به مادر پیغام داده بودند که این دختر را یک ساعتی بیاور بالا به اتاق من. رفتم اتاق ایشان و نشستم و مرحوم پدرم با من حرف زدند. خوب خاطرم هست که به من گفتند باباجان! داری از خانه من با چادر سفید می‌روی و آن‌قدر آن‌جا می‌مانی که شوهرت چادر سفید را بکشد رویت و از خانه‌اش بیرون بیایی. اگر روزی از او یک جفت جوراب خواستی و آمد خانه و دیدی برایت نخریده، نگو چرا نخریدی و نیاوردی. تو دلت بگو ان‌شالله یادش رفته که این جوراب را برای من نخریده. تا مبادا باعث کینه و اختلافی شود. به من گفت هر روز نگو این را می‌خواهم آن را می‌خواهم. مگر تا گفتی جوراب می‌خواهم، او باید برای تو بخرد و بیاورد؟ من هم گفتم چشم» ⭕مراعات همسر ❤روزى حضرت اميرالمومنين عليه السلام وارد منزل شدند و فرمودند: «یا فاطمه! در منزل چه داريم؟» حضرت زهرا سلام اللّه عليها پاسخ دادند: «قسم به حقيقت تو! سه روز است كه هيچ نداريم.» امام عليه السلام فرمودند: «چرا در این سه روز چیزی به من نگفتى؟» حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند: «من از خداى خود، شرم دارم كه از تو چيزى را درخواست نمايم در حالی که تو توانایی تهيه آن را نداشته باشى.» منبع:بحارالانوار ، جلد ۴۳ ، صفحه ۳۱ أمالی شیخ طوسی ، جلد ۲ ، صفحه ۲۲۸ 🌷 بصیرت عاشورایی_ایتا http://eitaa.com/joinchat/1411579938Ca9b189c319 🌷بصیرت عاشورایی_سروش https://sapp.ir/joingroup/dhvU3e8xEpZ0HGQtusCR4SFo ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌
❤️بندگی خدا...❤️ . 🌺آیت الله شیخ محمدتقی بهلول میفرمودند:ما با کاروان و کجاوه به«گناباد» می‌رفتیم. وقت نماز شد.مادرم کاروان‌دار را صدا کرد و گفت:کاروان را نگه‌دار می‌خواهم اول وقت نماز بخوانم.کاروان دار گفت: بی‌بی! دوساعت دیگر به فلان روستا می‌رسیم.آنجا نگه می‌دارم تا نماز بخوانیم.مادرم گفت:نه! می‌خواهم اول وقت نماز بخوانم. .کاروان‌دار گفت:نه مادر.الان نگه نمی‌دارم.مادرم گفت:نگه‌دار. او گفت:اگر پیاده شوید، شما را می‌گذارم و می‌روم.مادرم گفت:بگذار و برو. .من و مادرم پیاده شدیم.کاروان حرکت کرد.وقتی کاروان دور شد وحشتی به دل من نشست که چه خواهد شد؟ .من هستم ومادرم.دیگر کاروانی نیست. شب دارد فرا می‌رسد وممکن است حیوانات حمله کنند.ولی مادرم با خیال راحت با کوزه‌ی آبی که داشت،وضو گرفت و نگاهی به آسمان کرد،رو به قبله ایستاد و نمازش را خواند.لحظه به لحظه رُعب و وحشت در دل منِ شش هفت ساله زیادتر می‌شد.در همین فکر بودم که صدای سُم اسبی را شنیدم.دیدم یک دُرشکه خیلی مجلل پشت سرمان می‌آید. .کنار جاده ایستاد و گفت:بی‌بی کجا می‌روی؟مادرم گفت:گناباد. او گفت:ما هم به گناباد می‌رویم.بیا سوار شو.یک نفس راحتی کشیدم.گفتم خدایا شکر.مادرم نگاهی کرد و دید یک نفر در قسمت مسافر درشکه نشسته و تکیه داده.به سورچی گفت:من پهلوی مرد نامحرم نمی نشینم. سورچی گفت:خانم! فرماندار گناباد است. بیا بالا. ماندن شما اینجا خطر دارد. کسی نیست شما را ببرد.مادرم گفت: من پهلوی مرد نامحرم نمی‌نشینم! در دلم می‌گفتم ماد بلند شو برویم. خدا برایمان درشکه فرستاده است؛ ولی مادرم راحت رو به قبله نشسته بود و تسبیح می‌گفت!آقای فرماندار رفت کنار سورچی نشست. گفت مادر بیا بالا.اینجا دیگر کسی ننشسته است. مادرم کنار درشکه نشست و من هم کنار او نشستم ورفتیم.دربین راه از کاروان سبقت گرفتیم و زودتر به گناباد رسیدیم. .عزیزان... اگر انسان بنده‌ٔخدا شد،بيمه مى‌شود و خداوند امور اورا كفايت و كفالت مى‌كند. «أَلَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ» زمر/۳۶ ‌‌ ‌ 🌷 بصیرت عاشورایی_ایتا http://eitaa.com/joinchat/1411579938Ca9b189c319 🌷بصیرت عاشورایی_سروش https://sapp.ir/joingroup/dhvU3e8xEpZ0HGQtusCR4SFo ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌
⭕با دعای مادر❤تاجر خرما فروشی که هرگز ضرر نمی کند حکایت چنین است که ... تاجری دمشقی همیشه به دوستانش می گفت که من در زندگی ام هرگز تجارتی نکرده ام که در آن زیان کنم حتی برای یک بار ! دوستانش به او می خندیدند و می گفتند که چنین چیزی ممکن نیست که حتی یکبار هم ضرر نکرده باشی ... تا اینکه یکبار تاجر آنها را به مبارزه طلبید تا به آنها نشان دهد که راست می گوید .. او از دوستانش خواست که چیزی محال و نشدنی از او بخواهند تا او انجام دهد .. دوستانش به او‌ گفتند : اگر راست می گویی به عراق برو و خرما ببر و بفروش و در این امر موفق شو زیرا که آنجا خرما مثل خاک صحرا زیاد است و ‌کسی خرمای تو را نمی خواهد .. تاجر قبول کرد و خرمایی که از عراق آمده بود را خریداری کرد و به طرف بغداد راهی شد .. آورده اند که در آن هنگام خلیفه عراق برای تفریح و استراحت به طرف موصل رفته بود .. زیرا موصل شهری زیبا و بهاریست که در شمال عراق قرار دارد و به خاطر طبیعت زیبایش اسم دوبهاره را رویش گذاشته اند زیرا در سرما و‌گرما همچون بهار است دختر خلیفه گردنبند خود را در راه بازگشت از سفر گم کرده بود ، پس گریه کنان شکایت پیش پدرش برد که طلایش را گم کرده است .. خلیفه دستور به پیدا کردنش داد .. وبه ساکنان بغداد گفت هرکس گردنبند دخترش را بیابد پس پاداش بزرگی نزد خلیفه دارد و دختر خود را به او خواهد داد .. تاجر دمشقی وقتی به نزدیکی بغداد رسید مردم را دید که دیوانه وار همه جا را می گردند ... از آنها سؤال کرد که چه اتفاقی افتاده است ؟! آنها نیز ماجرا را تعریف کردند و بزرگشان گفت : متاسفانه فراموش کردیم برای راه خود توشه و غذایی بیاوریم و اکنون راه بازگشت نداریم تا اینکه گردنبند را پیدا کنیم زیرا مردم از ما سبقت می گیرند و ممکن است گردنبند را زودتر پیدا کنند .. پس تاجر دمشقی دستانش را به هم زد و گفت : من به شما خرما می فروشم ... مردم خرماها را با قیمت گرانی از او خریدند ...و او گفت : هاااا ... من برنده شدم در مبارزه با دوستانم ... این سخن به گوش خلیفه رسید که تاجری دمشقی خرماهایش را در عراق فروخته است !! این سخن بسیار عجیب بود زیرا که عراق نیازی به خرمای جاهای دیگر نداشت ! بنابراین خلیفه او را طلبید و ماجرا را از او سؤال کرد ؛ پس تاجر گفت : هنگامی که کودکی بودم، یتیم شدم و مادرم توانایی کاری نداشت ، من از همان کودکی کار می کردم و به مادرم رسیدگی می کردم ، و نان زندگی مان را در می آوردم .. در حالیکه پنج سال داشتم ... و کارم را ادامه دادم و کم کم بزرگ شدم تا به بیست سالگی رسیدم .. و مادرم را اجل دریافت ... او دستانش را بلند کرد و دعا کرد که خداوند مرا موفق گرداند و هرگز روی خسارت و زیان را نبینم در دین و دنیایم .. و ازدواج مرا از خانه حاکمان میسر گرداند و خاک را در دستانم به طلا تبدیل کند ... دراین هنگام که دعاهای مادر را برای خلیفه تعریف می کرد ناخودآگاه دستش را در خاک برد و بالا آورد و مشغول صحبت کردن بود که خلیفه گردنبند دخترش را در دست او دید ! خلیفه تبسمی کرد ، تاجر که آنچه در دستش بود را احساس کرد فهمید چیزی غیر از خاک را برداشته به دستان خود نگاه کرد دانست که این گردنبند دختر خلیفه است پس آن را برگرداند و دانست که از دعای مادرش بوده است ... اینچنین بود که برای اولین بار خرما از دمشق برای فروش وارد عراق شد .. و او نیز داماد خلیفه گشت !! سبحان الله از دعای مستجاب مادر که چنین زندگی فرزند را می سازد ... خداوندا برّ و نیکی به والدین را به ما عطا کن . ‌ ‌ 🌷 بصیرت عاشورایی_ایتا http://eitaa.com/joinchat/1411579938Ca9b189c319 🌷بصیرت عاشورایی_سروش https://sapp.ir/joingroup/dhvU3e8xEpZ0HGQtusCR4SFo ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌
🔴عاشق شدن جن زیبا وجوانی به نام عباس 👌یکی از بچه ها به نام عباس مرد متدین ودقیق در انجام تکالیف شرعی است که با مادر وهمسر خود زندگی می کند.روزی از محل کار خود خارج شده به سوی منزل میرود در بین راه صدای دختری به گوش میرسد که ایشان را با نام صدا میزند.وقتی که بر میگردد دختری زیبا با قیافه بسیار دلفریبی را مشاهده میکند آن دختر اظهار می کند عباس من عاشق تو شدم و در خواست ازدواج با تو را دارم .عباس با شنیدن این کلام در حالی که از اتهام مردم هراسان است که در کوچه با چنین دختری مشغول صحبت گردیده گفت : من همسر و مادری در تحت تکلف خود دارم و هیچ گونه توانایی اراده دو همسر ومادرم را ندارم .دختر اظهار میکند که من از شما توقع مخارج وغیره را ندارم بلکه نیازهای مادی شما را هم هرچه باشد برطرف خواهم کرد . عباس می گوید چون نمی خواستم در جایی که مردم متوجه بودند با او صحبت کنم تا مبادا آبرویم خدشه دار شود لذا بی اعتنایی کرده و به سوی منزل روانه شدم . وقتی به منزل رسیدم دیدم جلوتر از من آمده و در منزل نشسته است .گفتم: من تا به امروز اصلا تو را ندیده ام تو چطور ندیده عاشق من شده ای؟ گفت : من از طایفه جن هستم انسان نیستم ولی چکنم عاشق و دلباخته تو شده ام از تو تقاضای ازدواج دارم و تمام زندگی ترا تضمین میکنم که با خوشبختی زندگی کنی .عباس میگوید او هرچه اصرار می کرد من مخالفت میکردم تا اینکه گفت : عباس من میروم تو تا فردا با مادر و همسرت مشورت کن. در همین حال مادر وهمسرم نشسته بودند گفتند : گویا تو با کسی صحبت میکنی ما که غیر از تو کسی را نمی بینیم من جریان را شرح دادم مادرم گفت : عباس جن زده نشده باشی؟ آن روز گذشت فردا من طبق معمول به دکان رفته مشغول کار شدم ودر وقت همیشگی به خانه بر گشتم وقتی که وارد شدم دیدم باز آن دختر نشسته و منتظر است . بعد از سلام و جواب گفت : عباس! با مادر وهمسرت مشورت کردی؟ گفتم: دیروز من به تو گفتم من نیازی به ازدواج دوم ندارم و خواهش میکنم که دست از من بردار. او گفت : من در عشق تو بیقرارم و می سوزم استدعا میکنم با من ازدواج کنی و همین طور اصرار میکرد .گفتم : خلاصم کن من ابدا به ازدواج دوم تن نخواهم داد باز دیدم رهایم نمی کند ناچار برای خلاصی خود سیلی محکمی به صورتش زدم . نگاه به من کرد وگفت: اگر من چنین سیلی به تو بزنم زنده نخواهی ماند .در همین حال وقتی از من مایوس شد یک سیلی به من زد .دیگر نفهمیدم جریان چه شد وقتی مادر وهمسرم می بینند من نقش زمین شدم مرا به پزشک می رسانند . ولی چون کاملا لال شده بودم از معالجه من نا امید می شوند. عباس بعد از مدت مدیدی با همین حال که قادر به سخن نبود زندگی میکند تا اینکه روزی آرزو میکند که به زیارت امام رضا (ع) نائل آید و این آرزو را با اشاره به نزدیکان خود میفهماند . مادر وهمسر و برادری که در تهران زندگی میکرد به همراه عباس به مشهد مقدس عازم میشوند . یک هفته در مشهد میمانند و هر روز به زیارت مشرف میشوند تا اینکه روزی در منزل عباس امام رضا(ع) وامام زمان (عج) را در خواب میبیند و شفای کامل پیدا میکند. اقا سید محمد ابراهیم حسینی منبع:داستانی،از اجنه و انسانها ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌🌷 بصیرت عاشورایی_ایتا http://eitaa.com/joinchat/1411579938Ca9b189c319 🌷بصیرت عاشورایی_سروش https://sapp.ir/joingroup/dhvU3e8xEpZ0HGQtusCR4SFo