eitaa logo
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
5.2هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
1.8هزار ویدیو
82 فایل
﴾﷽﴿ • - اینجا خونه شُهداست شهدا دستتو گرفتنا ، نکنھ خودت دستتو بڪشی .. • . پاسخ‌بھ‌ناشناس‌ها؛ 〖 @komeil_212 〗 • اندکـےشࢪط! 〖 @Komeil32 〗 . هیئت‌کانالمون!(: 〖 @Komeil_78
مشاهده در ایتا
دانلود
دردودلاتورامن‌بگوداداشـے.. منم‌مادرموازدست‌دادم🥀 منم‌پھلوشودیدم😭 چرااینجوری‌کِزمیکنـے..؟!💔'
بـھ‌حرف‌اومد.. شروع‌کردگریـھ‌کردن..!😭 گفت‌زینب.. توکـھ‌نبودی‌انقدرمادرم‌خوشحال‌بود.. اینقدرذوق‌میکرد..:)🥀 گفت‌حَسن‌فدڪ‌روگرفتم... حالافدڪ‌رومیدم‌بہ‌علـے، خرج‌این‌مردم‌نامرددنیاکنـھ:)))💔 دست‌ازسرعلـےبردارن..
زینب.. یِ‌وقت‌دیدم‌کوچـھ‌تاریڪ‌شد😭💔 *یازهـــــــــرا🖤* نگاه‌ڪردم‌دیدم‌یِ‌غول‌بـےشاخ‌ودم، یِ‌لندهورازروبـھ‌روداره‌میاد... جلومادرموگرفت..💔
مادرم‌رفت‌بہ‌سمت‌راست، اونم‌اومدسمت‌راست... مادرم‌رفت‌بـھ‌‌چپ،اونم‌اومدچپ...🖤 رفتم‌‌جلوگفتم‌چیـھھھ؟!! اونم‌بـےحیاقدش‌درازه... دستشوبلندکرد... اما‌حیف!! قدم‌کوتاه‌بود😭💔
*همین‌قدربھتون‌بگم‌رفقآ.. صدایِ‌نالـھ‌حَسن‌بلندشده‌بود..😞🖤*
یارب‌نصیب‌هیچ‌غریبـےدگرمکن.. داغـےکـھ‌گیسوان‌حَسن‌راسپیدکرد!😞💔
بلندشین‌هندزفریاروبیارین(:💔 امشب‌شب‌امام‌حسنِ‌ها..! یِ‌نوحھ‌مشتـےبفرستم‌حال‌وهوایِ‌دلامون ‌امام‌حسنۍشھ!🚶🏿‍♂
『بسم‌رب‌نگآھ‌‌چشمآنِ‌ابراهیم♥🌱'』
.🌱♥️🖇-!
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
.🌱♥️🖇-!
♥ 🍃 🍃 • • ‹•روایتـےازطُ🌿'•› حوالی میدان خراسان از داخل پیاده رو با سرعت در حال حركت بودیم، یكباره سرعتش رو كم ڪرد، برگشتم عقب گفتم: “چی شد؟! مگه عجله نداشتی؟!” ‌همین طور كه آرام راه می رفت به جلو اشاره كرد: یه خرده یواش بریم تا از این آقا جلو نزنیم كمی جلوتر از ما، یك نفر در حال حركت بود كه به خاطر معلولیت، پایش را روی زمین می كشید و آرام راه می رفت، ابراهیم گفت: اگر ما تند از كنار او رد بشیم، دلش میسوزه كه نمیتونه مثل ما راه بره، یه كم آهسته بریم كه ناراحت نشه. 📚' ⸤ Eitaa.com/komeil3
❥↬|@JONON_128|_۲۰۲۱_۰۹_۱۴_۱۲_۴۲_۳۲_۶۵۲.mp3
5.22M
حـرم‌بنامیشـھ ، شبیـھ‌اربعین‌بروبیامیشـھ :))💔