eitaa logo
کوچه شهدا✔️
84.2هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
2.1هزار ویدیو
6 فایل
🔷 شهید آوینی: «آیا‌ می‌ارزد که در‌ برابر‌ِ متاع‌ِ زودگذر‌ِ دنیا به عذابِ‌ همیشگیِ‌ آخرت مبتلا‌ شوید؟» ♦️واقعا آیا می ارزد؟ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ خادم الشهدا 👇 @mahmode110 تبلیغات،تبادل👇 @tabligh810
مشاهده در ایتا
دانلود
تو حلب شب‌ها با موتور، حسن غذا و وسائل مورد نیاز به گروهش می‌رسوند. ما هر وقت می‌خواستیم شب‌ها به نیروها سر بزنیم با چراغ خاموش می‌رفتیم. یک شب که با حسن می‌رفتیم غذا به بچه‌هاش برسونیم چراغ موتورش روشن می‌رفت! چند بار گفتم چراغ موتور رو خاموش کن امکان داره قناص‌ها بزنند. خندید. من عصبانى شدم با مشت تو پشتش زدم و گفتم: مارو می‌زنند. دوباره خندید و گفت: مگر خاطرات شهید کاوه رو نخوندی که گفته شب روى خاکریز راه می‌رفت و تیرهاى رسام از بین پاهاش رد می‌شد نیروهاش می‌گفتن فرمانده بیا پایین تیر می‌خورى در جواب می‌گفت اون تیرى که قسمت من باشه هنوز وقتش نشده و شهید مصطفى می‌گفت: حسن می‌خندید و می‌گفت: نگران نباش اون تیرى که قسمت من باشه هنوز وقتش نشده. و به چشم دیدم که چند بار چه اتفاق هایى براش افتاد و بعد چه خوب به شهادت رسید... راوی: شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده 💚 🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
. 🕊 تلاوت آیات‌ ؛ 💠 ۩ بــِہ نـیّـت‌         📚 🍀|شبتون شهدایی ‎‎‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 خدا اینقدر به شهدا قدرت و آبرو داده که شفاعت ما برایشان کاری ندارد ... شهدا دست شون خیلی بازه ، رفیق شهید تون را پیدا کنید. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
شهید حسین معزغلامی به ذکر «الهی به رقیه» خیلی اعتقاد داشت میگفت‌ تا گره‌ای به کارتون افتاد یه تسبیح بردارید و بگید :الهی به رقیه ... خدا حتما به سه‌ ساله ارباب نظر میکنه و مشکلتون‌ حل میکنه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀 ... ✋💔 یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️ به نیابت از شهید اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن 📿 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| 🎙 صحبت های شنیدنی و تکان دهنده شهید مدافع حرم،محسن حججی قبل از شهادتش! ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
🌷 🌷 !! 🌷شبی كه آقا‌ سعید در بامداد آن، شهید شدند دسته‌ی ما عملیات داشت. یكی دو ساعت به غروب مانده بود.... سعید به من گفت: «تو الان در سِنّی قرار داری كه در معرض نگاه حرام هستی. چشمانت را پاك نگهدار و از گناه دوری كن.» گفتم: «آقا سعید روزگار طوری نیست كه بشود تقوا را آن‌طور كه شما می‌گویید نگه داشت. صبح كه از منزل بیرون می‌آییم كسانی را می‌بینیم كه حجابشان را درست رعایت نمی‌كنند.» 🌷آقا ‌سعید همان‌طور كه سرش را با حوله خشك می‌كرد، پرسید: «سن شما بیشتر است یا من؟» گفتم: شما. حوله را از روی صورتش كنار زد و گفت: «به وجود مقدس امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) تا به امروز یك نگاه حرام نكرده‌ام.» این قسم بزرگترین قسم سعید بود و چنان این حرف را محكم زد كه اشك در چشمانم حلقه بست.... 🌹خاطره ای به یاد شهید معزز سید محمدسعید جعفری : سید شجاع‌الدین جعفری برادر گرامی شهید ❌️❌️ توانستند؛ پس می‌شود!! ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
یکی از بارزترین ویژگی های سید، احترام فوق العاده اش به والدین بود. هر سال اسفند که بحث راهیان نور پیش می‌آمد می‌گفتیم سید امسال هم رفتنی هستی؟! می‌گفت معلوم نیست! باید مادرم اجازه بده. اگر کار های مادرم تمام شد من هم رفتنی هستم. تمام کار های مربوط به خانه تکانی و ... را انجام می‌داد و بعد می‌رفت. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
29.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞🚨یوسفی که بعد از مرگ یعقوب برگشت..😭 ماجرای عجیب مادر هوشنگ خوش خبر که پسر شهیدش سالها در شهرستان به عنوان دفن بوده ...🥺 🕊 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی بعد از عملیات 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️ چیزی نگفت. انگار حدس زد باید خبرهایی باشد به ناراحتی ادامه دادم: «دکترها گفتن خوب نمی شه الانم حالش خیلی خرابه تا حتی...» می خواستم بگویم امکان مردنش هست صدام لرزید و نتوانستم. چند لحظه ای ساکت .ماند بعدش غمگین و گرفته گفت :«این جا شرایط طوری هست که نمی تونم بیام عقب حتماً باید بمونم حتی اگر بابا فوت کنه!» با پرخاش :گفتم:: این چه حرفیه شما می زنی؟» «ملاحظه ی جبهه و جنگ از هر چیز دیگه ای واجبتره» «پس اگه خدای نکرده بابات طوری شد چکار کنیم؟!» آهسته و به اندازه :گفت:« ببرین دفنش کنید.» چند روز بعد همین طور شد پدرش مرحوم شد ولی ما جنازه را دفن نکردیم برادرها و خواهرها، و تمام قوم و خویشش منتظر ماندند تا او بیاید عملیات میمک " ۱ " تازه شروع شده بود به هر زحمتی که بود با چند تا واسطه پیدایش کردم و بالاخره تلفنی باهاش حرف زدم گفتم :«بابات به رحمت خدا رفت.» آهسته از پشت تلفن گفت:« انالله و اناالیه راجعون» گفتم:« ما هنوز جنازه رو دفن نکردیم» «برای چی؟» «این جا همه منتظرن شما بیاین بعد دفنش کنن» گفت: «اون دفعه که زنگ زدی هنوز عملیات شروع نشده بود،حالا که شروع شده، دیگه اصلا نمی تونم بیام» «مگه میشه؟! بیست و چهار ساعت بیا و زود هم برگرد.» 🌑🌕⚫️ 🌕🌑🌕⚫️🌕🌑 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
از مادر شهید پرسیدن: حالا که بچه ات شهید شده،میخوای چیکار کنی؟ ایشونم دست گذاشتن روی شونه ی نوه شون و گفتن: «یه مصطفی دیگه تربیت میکنم❤️:)» ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
. 🕊 تلاوت آیات‌ ؛ 💠 ۩ بــِہ نـیّـت‌         📚 🍀|شبتون شهدایی ‎‎‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥صحبت های شهید حاج قاسم سلیمانی درباره شهید شهدا را یاد کنید با صلوت🌹🕊 ‎‎‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
🥀چون بدون زیارت و با آرزوی زیارت کربلا از این دنیا میروم خواهش میکنم که انشاء الله بعد از آزادی کربلا عکس مرا به عنوان زائر امام حسین (ع), بزرگ آموزگار شهادت به کربلا برده و در زیر پای امام ( ع) نصب نمائید و در زیرش جمله ( با آرزوی زیارت تو شهید شدم یا حسین) را بنویسید.😔😔 ‎‎‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀 ... ✋💔 یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️ به نیابت از شهید اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن 📿 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| 🎙 با همه ارتباط برقرار کنید شهید حاج قاسم سلیمانی: با همه ارتباط خوب و مثبت برقرار کنید حتی با کسانی که ظاهرشان با شما متفاوت است. اگر هدف داری نترس! برو و اثر بگذار... ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
🌷 🌷 .... 🌷قرار بود یک پمپ بنزین بزرگ را که در پشت جبهه به تانک‌های عراقی سوخت می‌داد، بمباران کنیم. این هدف مهم نزدیک یا چسبیده به شهر العماره بود.... صبح زود توجیه انجام شد و طبق قرار با خلبان شماره دو کارهای قبل از پرواز را انجام داده و استارت زدیم. در همان اول کار شماره دو متوجه نقص فنی در هواپیما شد و به من اعلام کرد مشکل دارد. به او گفتم: «هواپیما را خاموش کند و برگردد گردان.» خودم به تنهایی بلند شدم و به سوی هدف پرواز کردم. از دور هدف مشخص شد و من برابر دستورالعمل‌های بمباران با زاویه در محل تعیین شده اقدام به اوج‌گیری و شیرجه کردم. 🌷همه چیز برای زدن هدف آماده بود و داشتم به سرعت و ارتفاع مناسب می‌رسیدم تا چهار پاد راکت (۷۶ تیر راکت) را شلیک کنم که متوجه شدم سمت شیرجه طوری است که ممکن است تعدادی از راکت‌ها به خانه‌های مسکونی اصابت کنند. در آن لحظه از فشردن دکمه شلیک راکت‌ها منصرف شده و بار دیگر از سمت مناسب آمدم و عملیات را با موفقیت انجام دادم، دود و آتش به هوا بلند شد. پدافندی که در حمله اول غافلگیر شده بود، حالا کاملاً آگاهانه به سمت من تیراندازی می‌کرد. ولی لطف الهی باعث شد سالم از مهلکه خارج شوم. 🌷در برگشت نزدیک هورالعظیم یک دستگاه تانک ایستاده بود و راننده‌اش روی آن نشسته بود. وقتی تانک را دیدم از رویش رد شده بودم. تصمیم گرفتم برگردم و آن را با مسلسل نابود کنم. وقتی برگشتم متوجه راننده شدم که به ریشش دست می‌کشید و خواهش می‌کرد که او را نزنم. احساس کردم خداوند هنوز روزی او را قطع نکرده است. به همین دلیل از زدنش منصرف شده به پایگاه دزفول برگشتم. همیشه آن حالت فرد عراقی را در ذهن دارم. اگر چه نمی‌دانم حالا زنده است یا نه. : آزاده و جانباز ۷۰ درصد سرافراز، سرلشگر خلبان غلامرضا یزد ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
برخی از دوستان از ما می‌پرسند که شخصیتِ علی‌عباس کجا و چگونه شکل گرفت که الگوی بسیاری از جوانان شد و مجموعه ای از صفات عالی انسانی را در خود به وجود آورد. شخصیت برادر ما، در مسجد شکل گرفت. او در مسجد جوادالائمه و در محضر اساتید و علما حضور داشت و استفاده می‌کرد. او تلاش می‌کرد به آموخته هایش عمل کند و در این راه موفق بود. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
(داستان هایی از پیاده روی اربعین) 🔰ماجرای پیاده‌روی اربعین به روایت شهید ابومهدی المهندس ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی بعد از عملیات 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️ گفت الان تو جبهه بیشتر به من احتیاج هست تا اون جا ،خودتون ببرین جنازه رو دفن کنید.» " ۲ ". چهلم خدا بیامرز پدرش، آمد.هم‌ تو مشهد تعزیه گرفتیم،هم روستا،تو مسجد روستا،خودش رفت پای منبر و گفت:«الان اهل آبادی همه شون این جا جمع شدن» بعضی ها هم که صحبت می کردندساکت شدند.پیش خودم گفتم:«:چی می خواد بگه؟» صدایی صاف کرد و بلند گفت:« هر کی از بابای خدا بیامرز من هر ناراحتی که داره یا قرض و طلبی داره همین جا بیاد به خودم بگه تا مسأله رو حل کنیم»..... پاورقی ۱- بعدها وقتی از شرایط سخت و استثنایی عملیات میمک می شنیدم،فهمیدم او تا چه حد از خود فداکاری و ایثار نشان داده است. ۲- بعد از شهادتش آقای مجید اخوان می گفتند:همان جا که شما تلفنی صحبت می کردید ما کنار حاج آقا بودیم و از دستش خیلی هم ناراحت شدیم وقتی فهمیدیم تصمیمش برای نیامدن به مشهد قطعی شده، یکی از بچه ها گفت: حاج آقا مگر می شودکه شما تو تشییع جنازه نباشی؟ خدا رحمتش کند، در جواب گفت::حضور من آلان این جا لازم است من هم پدر این بسیجی ها هستم چه فرقی می کند.تا آخر عملیات هم ماند تمام اهداف راکه گرفتیم و تمام مواضع که تثبیت شد، آمد مرخصی. 🌑🌕⚫️ 🌕🌑🌕⚫️🌕🌑 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
🔻 همه‌ی کسانی که با ابراهیم بودند، می‌دانند؛ ابراهیم خیلی دست‌ودلباز بود. اگر کسی به ابراهیم می‌گفت عجب ساعت قشنگی، یا عجب لباس قشنگی داری، ساعت یا لباس یا هر وسیله‌ی دیگری را که داشت، درمی‌آورد، می‌گفت بیا! مال تو! هیچ‌وقت دل به چیزی نمی‌بست. یک جمله داشت که همیشه آن را می‌گفت: «به دنیا دل نبنده هر که مَرده!» ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿شهیدی که زمین با او حرف میزد! شهید♥️🕊 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی گلایه 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️ همسر شهید تو خانه که بود اصلاً و ابدأ نمی شد مثلاً بگوییم امروز این همسایه رفت خانه ی آن همسایه. تا می خواستیم حرف کسی را بزنیم زود می گفت:«به ما مربوط نیست ما برای خودمون کار و زندگی داریم چکار داریم به این حرف ها؟» خودش حتی از حرف های بیهوده عجیب پرهیز داشت تا چه برسد به غیبت و دروغ و این طور گناهان. یک بار با هم رفته بودیم روستا، چند وقت پیش،ظاهراً به مادرش آب و ملکی رسیده بود. آمد کنار عبدالحسین نشست با لحن شکایت آمیزی گفت:«نمی دونم تو دیگه چطور پسری هستی مادر جان!» عبدالحسین لبخندی زد و پرسید:« برای چی؟» گفت: «هی می آی روستا خبر می گیری و می ری، ولی یکدفعه نشد بگی تنه این آب و ملک تو کجاست؟» تا این را گفت عبدالحسین اخمهاش را کشید به هم ناراحت جواب داد:« منو با ملک و املاک شما کاری نیست!» مادرش جا خورد درست مثل من، ادامه داد: «فکر کردم کنار من نشستی که بگی،چقدر نماز قضا خوندم یا چقدر نماز شب خوندم؛ حرف ملک و املاک چیه که شما می زنی؟» انتظار این طور برخوردها را همیشه از او داشتم ولی نه دیگر با مادرش، معترض گفتم::«یعنی همین جوری درسته؟ ناسلامتی مادر شماست!» زود تو جوابم گفت:« یعنی همین درسته که مادر من با این سن و سال بالا، بیادبشینه صحبت دنیا رو بکنه؟» 🌑🌕⚫️ 🌕🌑🌕⚫️🌕🌑 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
-میگن‌چرا‌میخوای‌شهید‌شی؟! +میگم‌دیدید‌وقتی‌یه‌معلم‌رو‌دوست‌داری خودتو‌میکشی‌تو‌کلاسش‌نمره‌²⁰بگیری و‌لبخند‌رضایتش‌دلت‌رو‌آب‌کنه؟! منم‌دلم‌برا‌لبخند‌خدام‌تنگ‌شده(:" میخوام‌شاگرد‌اول‌کلاسش‌شم♥️🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
. 🕊 تلاوت آیات‌ ؛ 💠 ۩ بــِہ نـیّـت‌         📚 🍀|شبتون شهدایی ‎‎‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯