eitaa logo
کوچه شهدا✔️
91.3هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
2.7هزار ویدیو
6 فایل
🔷 امام خامنه ای: ‌‌امروزه زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا کمتر ازشهادت نیست✔️ شهید زندگی کنی شهید میمیری🌹 اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ خادم الشهدا 👇 @mahmode110 تبلیغات،تبادل👇 @tabligh810
مشاهده در ایتا
دانلود
هرکس که بیشتر برای خدا کار کرد بیشتر باید فحش بشنود ما باید برای فحش شنیدن ساخته بشویم. برای تحمّل تهمت و افترا و دروغ، چون ما اگر تحمّل نکنیم باید میدان را خالی کنیم. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
همیشه دائم الوضو بود. موقع اذان خیلی‌ها می‌رفتند وضو بگیرند، ولی حاج حسن، اذان و اقامه‌اش رو می‌گفت و نماز رو شروع می‌کرد. میگفت: زمین جای جمع کردن ثوابه...حیف زمین خدا نیست آدم بدون وضو روش راه بره...؟ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀 ... ✋💔 یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️ به نیابت از اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن 📿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥شهیدی که پیکر مطهرش بعد از 16 سال سالم پیدا شد🕊 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق 🕌قسمٺ #صدودوازده بلکه وحشت این شب طولانی تمام شود.😣😥 چشمم به پرچم سبز
🕌رمـــــان 🕌قسمٺ مبادا عطر عشقش مستم کند... آفتاب بالا آمد و خبری از رسیدن نیروهای ارتش نبود مگر رگبار گلوله ای که تن و بدن مردم را میلرزاند... مصطفی لحظه ای نمی نشست،.. هر لحظه تا درِ حرم میرفت و دوباره برمیگشت تا همه جا زیر نظرش باشد.. و ابوالفضل دلی برایش نمانده بود که در تماس آخر، ردّ پای اشک را روی صدایش دیدم _زینب جان! نمیترسی که؟😢 و مگر میشد نترسم..😥😨 که در همهمه مردم میشنیدم هر کسی را به اتهام تشیّع یا حمایت از دولت سر میبرند..و سر بریده سیدحسن را به چشمم دیده بودم.. تا سه روز بعد که ذخیره آب و غذای حرم و خانواده ها تمام شد. دست خالی و مراقبت از همین امانت جان مصطفی را گرفته بود.. که خبر ورود ارتش به داریا در حرم پیچید... ابوالفضل بلافاصله تماس گرفت📲 تا بی معطلی از داریا خارج شویم که میدانست این آتش اگر دوباره شعله بگیرد خاکستر داریا را به باد خواهد داد... حرم حضرت سکینه(س) و پیکر سیدحسن در داریا بود که با هر قدم، مصطفی جان میداد و من اشکهایم را از چشمانش مخفی میکردم تا کمتر زجرش دهم...😞😢 با ماشین🚙 از محدوده حرم خارج شدیم و تازه میدیدیم کوچه های داریا مقتل مردم شده است...😨😱 آنهایی که فرصت نکرده بودند جایی پنهان شوند یا به حرم بیایند، در همان میان خیابان سلاخی شده و پیکرهای پاره پاره و غرق به خون هر جا رها شده بود... مصطفی خیابان ها را به سرعت طی میکرد.. 💨🚙تا من و مادرش کمتر جنازه مردم مظلوم داریا را ببینیم..😥😥 و دلش از هم پاشیده بود که فقط زیر لب خدا را صدا میزد. دسته های ارتش در گوشه و کنار شهر... ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
✍فرمانده پا برهنه با دکمه های لنگه به لنگه سردار شهید محمد نصراللهی... 🔹تا لباسی را پاره و نخ نما نمی کرد دست از سرش بر نمی داشت در این عکس یادگاری هم که با حاج قاسم انداخته مشخص است از لباس چند سال کار کشیده و دکمه هایش با هم متفاوت هست. 🔸در مسجد یک نفر اشتباهی پوتین هایش را پوشیده بود و رفته بود وقتی همه از مسجد خارج شدند یک جفت پوتین در کنار جا کفشی مانده بود. 🔹هر چه اصرار کردند پوتین ها را به جای مال خودش بپوشد قبول نکرد و پا برهنه از مسجد خارج شد. 🔹می گفت : می ترسم این پو تین ها را بپوشم و نتوانم صاحبش را پیدا کنم. 🔸آن شب فاصله مسجد تا قرارگاه را پا برهنه رفت و از آن به بعد به شوخی پا برهنه صدایش می زدند. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙همه مدیون خون شهدا هستیم 🎶📢 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
🌷 🌷 .... 🌷روز تاسوعا قرار شده بود پنج شهيد گمنام در شهر دهلران طى مراسمى تشييع شوند. بچه‌هاى تفحص، پنج شهيد را که مطمئن بودند گمنام هستند انتخاب کردند. ذره ذره پيکر را گشته بودند. هيچ مدرکى بدست نيامده بود. قرار شد در بين شهدا يکى از آن‌ها را که سر به بدن نداشت به نيابت از ارباب بی‌سر، آقا اباعبدالله الحسين(ع) تشييع و دفن شود. کفن‌ها آماده شد. شهدا يکى يکى طى مراسمى کفن می‌شدند. 🌷آخرين شهيد، پيکر بی‌سر بود. حال عجيبى در بين بچه‌ها حاکم بود. خدا اين شهيد کيست که توفيق چنين فيضى را يافته تا به نيابت از ارباب در اين روز تشييع شود؟! ناگهان تکه پارچه‌اى از جيب لباس شهيد به چشم خورد. روى آن نوشته‌اى بود که به سختى خوانده می‌شد؛ "حسن پرزه اى، اعزامى از اصفهان" 🌹خاطره ای به یاد شهید معزز حسن پرزه اى ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
از مسائلی که او بسیار به آن اهمیت می‌داد، نماز جمعه بود. هر چند از زمانی که نماز جمعه شکل گرفت، ابراهیم در کردستان و یا در جبهه‌ها بود. ابراهیم هر زمان که در تهران حضور داشت، در نماز جمعه شرکت می‌کرد. می‌گفت: شما نمی‌دانید نماز جمعه چقدر ثواب و برکات دارد. امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند: قدمی نیست که به سوی نماز جمعه برداشته شود، مگر اینکه خدا آتش را بر او حرام می‌کند. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
من ادواردو نیستم 2.mp3
15.43M
📗کتاب صوتی بسیار شنیدنی من ادواردو نیستم "سرگذشت ثروتمندترین شهید شیعه" قسمت 2⃣ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق 🕌قسمٺ #صدوسیزده مبادا عطر عشقش مستم کند... آفتاب بالا آمد و خبری از
🕌رمـــــان 🕌قسمٺ دسته های ارتش در گوشه و کنار شهر مستقر شده..وخبرنگاران از صدها جسدی که سه روز در خیابان مانده بود، فیلم برداری میکردند... آخرین صحنه شهر زیبا و سرسبز داریا، قبرستانی بود که داغش روی قلبمان ماند.. 😢😒 و این داغ با هیچ آبی خنک نمیشد که تا زینبیه💚😭 فقط گریه کردیم... مصطفی آدرس را از ابوالفضل گرفته و مستقیم به خیابانی در _حرم حضرت زینب(س) رفت... ابوالفضل مقابل در خانه ای قدیمی🏘 ایستاده و با نگاهش برایم پَرپَر میزد😥😍 که تا از ماشین پیاده شدم،.. مثل اینکه گمشده اش را پیدا کرده باشد، در آغوشم کشید... در این سه روز بارها در دلم رؤیای دیدارش را به قیامت سپرده بودم وحالا در عطر ملیح لباسش گریه هایم را گم میکردم.. تا مصطفی و مادرش نبینند و به خوبی میدیدند که مصطفی از قدمی رفت و مادرش عذرتقصیر خواست😔 _این چند روز خیلی ضعیف شده، می خواید ببریمش دکتر؟😥 و ابوالفضل از حرارت پیشانی ام تب تنهایی ام را حس میکرد.. که روی لبش لبخندی نشست و با لحنی دلنشین پاسخ داد _دکترش حضرت زینبه.😊 خانه ای دو طبقه برایمان تهیه کرده بود و میدانست چه بهشتی از این خانه نمایان است که در را به رویمان گشود و با همان شرین زبانی ادامه داد _از پشت بام حرم پیداس!😊 تا شما برید تو، من میبرمش حرم رو ببینه قلبش آروم شه! و نمیدانستم پشت این نسخه، رازی پنهان شده... که دستم را گرفت و از راه پله باریک خانه، پا به پای قامت شکسته ام تا بام آمد.. قدم به بام خانه نهادم و خورشید حرم💚 در آسمان آبی دمشق طوری به دلم تابید😍 که نگاهم از حال رفت...😍😭☺️ حس میکردم گنبد حرم... ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
اسمش را گذاشته اند شهیدِ عطری مادرش می‌گوید: از سن تکلیف تا شهادتش، نماز شبش ترک نشده بود... ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯