🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷
سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️
به نیابت از شهید#افشین_ذورقی🌹
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
#صبحتون_شهدایی📿
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ | 📽
"شب تولدش خونه نورانی شد"
#شهید_محمد_حسین_یوسف_الهی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
✨📚✨﷽✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨ 📚✨ ✨ صلوات و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت «#درد
✨📚✨﷽✨📚✨
📚✨📚✨
✨📚✨
📚✨
✨
صلوات و سلام خداوند بر ارواح طیبه ی شهیدان
📖روایت «#دردانه_کرمان»
🔸خاطراتی از سردار شهید حسین بادپا
🔹فصل: دوم
🔸صفحه: ۷۹_۸۰
🔻قسمت ۴۷
خواب یکی از دوستان بابا را دیدم. به من می گفت احسان، تا چند روز دیگه، بابات شهید می شه. از خواب که بیدار شدم، خیلی ناراحت بودم. رفتم پیش مامانم. ازش پرسیدم مامان، چند روز یعنی چند تا؟! گفت نمی دونم؛ شاید یه هفته. آخر هفته شد. مدرسه تعطیل شد. آمدم بیرون مدرسه. همیشه مامان می آمد دنبالم؛ ولی این بار خواهرم فاطمه آمده بود. رفتم جلو، سلام کردم. گفتم فاطمه، پس چرا مامان نیومد؟! گفت مامان کار داشت. به من گفت بیام دنبالت. با خواهرم رفتم خانه. همین که در را باز کردم، دیدم خانه مان خیلی شلوغ است. داداشم، عموهام، دوستان بابا، فامیل و... همه خانه ی ما بودند. تعجب کردم! گفتم چی شده؟! گفتند هیچ چی. یکی از دوست های بابات شهید شده. گفتم خوب، دوست بابا شهید شده! پس چرا همه اومده ان خونه ی ما؟! رفتم پیش مامانم، و گفتم مامان، ما باید بریم خونه ی دوست بابا که شهید شده! چرا این ها اینجا جمع شده ان؟! میدانستم بابا شهید شده؛ آخر، یک هفته شده بود. گریه ام گرفت. به مامانم گفتم بابا چی شده؟! گفت مجروح شده. آن شب، چیزی بهم نگفتند. فردا صبح، از فاطمه اجازه گرفتم، گوشی اش را برداشتم. رفتم توی عکس های گوشی اش. چند تا از عکس های بابا را زمانی که زخمی شده بود، دیدم. دیگر کاملا فهمیدم بابام شهید شده. اون ها، این را از من مخفی می کردند.
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
#برشی_از_خاطرات 📜
سه روز تا شروع عملیات مانده بود. شب جمعه برای دعای کمیل به مقر نیروها در هتل آمدیم. رفتار او خیلی عجیب شده. وقتی سید دعای کمیل را می خواند شاهرخ از شدت گریه شانه هایش می لرزید ! با دیدن هت ناخوداگاه گریه ام گرفت. سرش پائین و دستانش به سمت آسمان بود. مرتب هی گفت: الهی العفو. صبح فردا، یکی از خبرنگاران تلویزیون به میان نیروها آمد و با همه بچه ها مصاحبه کرد. خبرنگار از او پرسید: چه آرزوئی داری؟ گفت: پیروزی نهایی برای رزمندگان اسلام و شهادت برای خودم
#شهید_شاهرخ_ضرغام
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‼️ پیشگویی که با قاطعیت امروز را پیشبینی کرده...
جوانی شهید #سلیمانی رو در کنارشون ببینید...
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
✨﷽✨
✳ هرطور در دنیا خود را بسازیم، همانگونه محشور میشویم
✍ انسان با حیوان این تفاوت را دارد که حیوان، جهازات روحی و جهازات جسمیاش با هم ساخته میشود... زنبور عسل همان روزی که به دنیا میآید، هرچه که کمالات باطنی، روحی و حیاتی دارد،
🔺با همان ساختمان فیزیولوژیاش آمده است... انسان فقط از نظر #جسم، قالب مشخص دارد؛ از نظر #روح، قالب مشخصی ندارد، قالبش همان است که در این #دنیا میسازد. ممکن است آنچنان #بزرگ بسازد که از دنیا و مافیها بزرگتر باشد و ممکن است چنان #کوچک و #حقیر ساخته بشود که از یک مورچه هم کوچکتر باشد؛
🔺ممکن است آنچنان #زیبا ساخته بشود که هیچ #فرشتهای هم به زیبایی او نرسد، ممکن است آنچنان #زشت ساخته بشود که «یحسن عندها القردة و الخنازیر» میمونها و خوکها پیش او زیبا هستند! انسانها هر طور که اینجا ساخته شوند، همانگونه محشور میشوند.
👤 شهید مطهری
📚 از کتاب انسانشناسی قرآن صفحات ۸۸ و ۸۹
🍃
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
بعد از آنکه محسن وارد سپاه شد، عصر ها به کتابفروشی می آمد و پولی را که از این کار به دست می آورد برای اردوهای جهادی کنار می گذاشت.
محسن کار برق کشی هم انجام می داد، پول دست مزدش را در قُلَّکی که برای این کار کنار گذاشته بود، جمع می کرد و هر دفعه که به اردوی جهادی می رفتیم، سه، چهار میلیونی که جمع کرده بود را خرج اردو می کرد.
#شهید_محسن_حججی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥#روایتگری_شهدا
🎙روایتگری شیخ سعید آزاده
🔸 روایت نوجوانی که به امام فحش نداد و عراقی ها...
🔺#راهیان_نور ۱۴۰۱
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
✨📚✨﷽✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨ 📚✨ ✨ صلوات و سلام خداوند بر ارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت «#د
✨📚✨﷽✨📚✨
📚✨📚✨
✨📚✨
📚✨
✨
صلوات و سلام خداوند بر ارواح طیبه ی شهیدان
📖روایت «#دردانه_کرمان»
🔸خاطراتی از سردار شهید حسین بادپا
🔹فصل: دوم
🔸صفحه: ۸۰
🔻قسمت: ۴۸
فرزند شهید: محمدمهدی
زمانی که فهمیدم دشمن قرار است پیکر بابا راباگرفتن امتیازاتی تحویل بدهد،خیلی ناراحت شدم.
بابا برای مقابله رفته بود ؛نه مبادله.
به خاطر رضای خدا بود که همه ی مابااین که دوری اش برایمان خیلی سخت بود، راضی بودیم که بابا برود و در این مسیر قرار بگیرد.
هدفش خیلی مقدس بود.
اصلاًحاضر نبودیم به دشمن باج بدهیم.
نه بابا راضی بود ونه خدا.
اعتقاد قلبی بابا، این بود: جبهه ای که در سوریه رقم می خورد، مقدس تر از جنگ تحمیلی ست.
هم رزمانش، افرادی که تا آخرین لحظه در کنار بابا بودند، می گفتند که «حاج حسین، گاهی وقت ها،در اوج عملیات و درگیری های شدید، وقتی زیر بارون تیر بودند، دستور به اقامه ی نماز جماعت می داد.
به هیچ وجه از عملیات و تیر وحشت نداشت.»
این روحیه ی بابا، نشانه ی عزّتی بود که خدا بهش داده بود.
حالا با چنین شناختی که از بابا داشتیم، اصلاً حاضر به چنین مبادله ای نبودیم.
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
از سن ۱۰سالگی تا لحظه شهادت در تمام فراز و نشیب ها نمازش را ترک نمی کرد.!
روزی از یک سفر طولانی و خسته کننده به منزل باز گشت، پس از استراحت مختصر شب فرا رسید. ابراهیم آن شب با تمام خستگی هایش تا پگاه بع نماز و نیایش ایستاد!! وقتی مادرش او را به استراحت سفارش نمود؛ گفت: مادر حال عجیبی داشتم. کاش این حالت زیبای روحانی را از من نمی گرفتی.!
#شهید_ابراهیم_همت
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
من را به همراه سه نفر از بچههای روستاهای تبریز و مشهد با لباسهای رزمندگیمان از موصل به سمت بغداد بردند تا طی یک مصاحبه بینالمللی با کلیه خبرنگاران خارجی باعث ضعف روحیه ملت ایران باشیم. بعثیها در بغداد از من خواستند به نمایندگی از آن چند نفر، با خبرنگاران مصاحبه کرده و به سئوالاتشان جواب بدهم و گفتند به خاطر سن کم و بیان خوب، فقط شما صحبت کن!
من هم از این موقعیت استفاده کرده و به بچهها گفتم: تا من جواب ندادم، شما با هیچ خبرنگاری حرف نزنید. بچهها هم پذیرفتند. تمام خبرنگاران از من خواستند صحبت کنم. گفتم: تا حجابتان رعایت نشود هیچ کس با شما صحبت نمیکند؛ درحالیکه تمام ژنرالها حضور داشتند، یکی از خبرنگاران فرانسوی جلو آمد و از من خواست با او صحبت کنم. او به نمایندگی از بقیه خبرنگاران جلو آمده و روسری بر سر کرده بود.
من هم قبول کردم و اولین سئوالش را جواب دادم. پرسید: چرا شما ایرانیها به ملت عراق میگویید کافر؟ تمام چشمها به جواب من دوخته شده بود. سرم را بالا گرفتم و با صدای رسا به همهی خبرنگاران گفتم: ایران هیچوقت نمیگوید ملت عراق کافر است، آنها مثل ما مسلمان هستند، بلکه ایران مدعی است ما با دولت عراق میجنگیم و آنها کافر هستند.
🎙راوی: آزاده سرافراز احمدرضا طهماسبی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷
سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️
به نیابت از شهید#حمید_عارف🌹
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
#صبحتون_شهدایی📿
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#صوت_الشهدا | 🎙
صوت کمتر شنیده شده شهید حاج قاسم سلیمانی: ما به مردم قول دادیم ببریمشان کربلا. ولو اینکه با دادن خونمان باشد...
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
✨📚✨﷽✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨ 📚✨ ✨ صلوات و سلام خداوند بر ارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت «#در
✨📚✨﷽✨📚✨
📚✨📚✨
✨📚✨
📚✨
✨
صلوات و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان
📖روایت «#دردانه_کرمان»
🔸خاطراتی از سردارشهید حسین بادپا
🔹فصل : سوم
🔸صفحه : ۸۴-۸۳
🔻قسمت: ۴۹
همرزم شهید: محمد شرفعلی پور
من و چند نفر از دوستانم که در اردوگاه سپنتا در اهواز بودیم،
تصمیم گرفتیم به واحد تخریب برویم.
تا این که چند ساعت بعد، یکی از برادران واحد شناسایی و اطلاعات به نام آقای یوسف الهی آمد.
بچّه ها جمع شدند.
آقای یوسف الهی، خودش را معرفی کرد.
بعد درباره ی کار حساس و مهم واحد شناسایی و اطلاعات صحبت کرد.
کلام آخرش، این بود که《ما به نیرویی نیاز داریم که برای شناسایی، شب بره میدان مین؛
البته بدون سلاح! اگه سلاح داشت هم تا جایی که ممکنه، از اون استفاده نکنه. از کنار سنگر کمین رد بشه، بره پشت خط دشمن، برای ما اطلاعات بیاره...》
فکر کردم، دیدم روحیه ی من با این کار سازگارتر است.
اجباری در کار نبود. کار دلی و داوطلبانه بود.
با حرف های آقای یوسف الهی، من و عده ای از بچّه ها، کار شناسایی و اطلاعات را به واحد تخریب ترجیح دادیم.
ما را از مقر گردان ها به مقر لشکر بردند.
در آنجا، آموزش های شناسایی چون دیده بانی، کار با قطب نما، گراگیری و ... دیدیم.
تا این که شب 19 ماه مبارک رمضان، آقای یوسف الهی آمد و ما را از اهواز به مهران برد.
شب استراحت کردیم. فردا صبح که بیدار شدیم، از گوشه و کنار شنیدیم که شب گذشته، سه نفر از بچّه های اطلاعات به نام های اسلام لو، صانعی و جلال مآب به شهادت رسیده اند!
با شهادت این بچّه ها، همان روز اوّل فهمیدیم کار ما چه حساسیت خاصی دارد.
کارمان را با جدیّت شروع کردیم. هر روز از جبهه و فضای معنوی آن، چیزی یاد می گرفتیم.جبهه،دیگر شده بود خانه مان. بچّه ها هم شده بودند خانواده مان.
در چند عملیات بدر، خیبر، والفجر3 و ... حاضر بودم.
دو سال از کارم در این واحد می گذشت. بعد از عملیات بدر، حدود بیست سی نیروی جدید که میانگین سنّی شان نوزده سال بود، به جمع بچّه های شناسایی و اطلاعات آمدند: حسین بادپا، مهدی زینلی، غلام امیری، متصدی، و غلام حسین شجاعی.
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
#برشی_از_خاطرات 📜
سخت ترین دوران زندگی ما تازه بعد از انقلاب و شروع جنگ آغاز شد. سید دیگر در خانه نمی ماند. من بودم و ۵ تا بچه قد و نیم قد، هر روز خودم می رفتم و کرکره مغازه را بالا می کشیدم و کار می کردم. سید هم خیالش از بابت من راحت بود. وقتی هم که می آمد تهران کارش این طرف و آن طرف دویدن بود تا اسلحه تهیه کند و یا غذا برای نیروهایش بفرستد و یا به خانواده شهدا سرکشی و به آنها کمک مالی کند.
#شهید_مجتبی_هاشمی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
ابراهیم میگفت:
به حجاب احترام بزاریدکه حفظ آرامش وبهترین امربه معروف برای شماست...
تولدت مبارک:
تولد:یک اردیبهشت
شهید ابراهیم هادی شادی روح پاکش صلوات🌷🕊
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
هدایت شده از خیریه جهادی حضرت زینب سلام الله علیها
#گزارش_کار
مادری گرامی جهت شفای مریضشون برای هفت خانواده یتیم نفری ۶/۷۰۰/۰۰۰ریال پول واریز کردن✅
جهت شفای تمام بیماران مخصوص این بیمار مد نظر لطف کنید صلواتی ختم کنید🌹
شماره کارت بنام خیریه جهادی حضرت زینب(س)👇
💳6273817010138661
حاج آقا محمودی مسول خیریه👇
@mahmode110
09130125204
#پویش_صد_چهاردهم
#کانال_خیریه_جهادی_حضرت_زینب_س
👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2894332609C5ed809a508
44.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 تلک القضیه
👆روایت امیر عید، خواننده معروف عرب از جنگ غزه است...
#غزه | #فلسطین | #طوفان_الاحرار
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
در سال های جنگ، بنیاد شهید به تعدادی از خانواده های ایثارگران در یکی از شهرک های تازه تاسیس تهران زمین می داد. دوستان صیاد شیرازی که از نزدیک وضع مالی او را می دانستند، از رئیس بنیاد شهید خواستند به فرمانده نیروی زمینی که جانباز هم بود، قطعه زمینی اختصاص بدهند. رییس بنیاد هم که از زندگی او بی اطلاع نبود، موافقت کرد. دوستان برای این که او را در مقابل کار انجام شده قرار دهند، وام گرفتند و حتی خود نیز پولی فراهم کردند و دست به کار ساختمان سازی شدند.
تا این که در نیمه کار صیاد فهمید. چنان عصبانی شد که حتی صدایش می لرزید. شاهدان ماجرا اذعان می کنند که هر گز او ر ا چنین ندیده بودند.
او حتی برای نخستین بار بر دوست قدیمی اش داد زده بود که: «شما چطور توانستید بدون اجازه من دست به چنین کاری بزنید؟» عصبانیتش که فروکش کرد، از آنان عذرخواست. گفت می داند آنان قصد خدمت به او و خانواده اش را داشته اند، اما او چنین استحقاقی ندارد. بعد برای رییس بنیاد شهید نامه ای نوشت به این مضمون:«اکنون در وضعیتی قرار دارم که احساس می کنم به ازای رسیدن به مسکن، بهای گرانی را دارم می پردازم، آن هم ثمره همه مجاهدت های فی سبیل اللهی (که اگر خداوند آن را تایید فرماید) که قلبم رضایت نمی دهد چنین شود. لذا با توجه به این که خدا می داند، نه تنها خود را لایق چنین عنایاتی از جمهوری اسلامی نمی دانم بلکه هم چنان مدیون هستم و باید تا روزی که نفس در بدن دارم، عاشقانه به اسلام عزیز خدمت نمایم. قاطعانه اقدام فرمایید که ساختمان نیمه کاره مسکن این جانب را از طرف بنیاد شهید تحویل گرفته و فقط مخارجی را که اضافه بر وام واگذاری (مبلغ چهارصد هزار تومان) هزینه شده است، به ما پرداخت نمایند تا به صاحبانش مسترد نمایم»
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهید_صیاد_شیرازی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
وسط ضجه و اضطراب جماعت، درگوشی از همسر شهید پرسیدم: "وصیت نکرده بود چیزی بذاری کنارش موقع دفن؟"
انگار از قبل آماده باشد دستم را گرفت برد سر دو تا کشو!
یک شیشه آب معدنی پر از خاک، یک کیسه کوچک پر از خاک، تسبیح تربت...
دلم خون شد.
- اینا چیه؟
- با این دستکشا و دستمالا حرم بیبی زینب رو غبارروبی کرده، آخه مدافع حرم بود. گفته بذارید توی لحدم! این خاک تدفین زائر اربعینه...این خاک مسیر کربلاست...این تربتیه که تو دستاش بوده...
کشو دوم هم که پر از شال عزا بود...
- چرا انقدر دم دست؟
- کل داراییش همینها بود... همهش خاک!
#امیر_حسین_حسن_نژاد
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
آقا میری.mp3
6.45M
🎧#روایتگری_شهدا
سید حسین آقامیری
(خادم الشهید .. )
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
✨📚✨﷽✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨ 📚✨ ✨ صلوات و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت «#درد
✨📚✨﷽✨📚✨
📚✨📚✨
✨📚✨
📚✨
✨
صلوات و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان
📖روایت «#دردانه_کرمان»
🔸خاطراتی از سردارشهید حسین بادپا
🔹فصل : سوم
🔸صفحه : ۸۶-۸۵
🔻 ادامه قسمت : ۵۰
هم رزم شهید:محمد شرفعلی پور
حسین و مهدی، هر دو، بچه ی رفسنجان
بودند. همان روز اولی که دیدم شان، به رابطه ی دوستی و صمیمیتی که با هم
داشتند، پی بردم.
آن زمان،مسؤل واحد، آقای راجی بود.
ایشان، من و آقای ابراهیم
هندوزاده را مسؤل آموزش این بچه ها گذاشت. بچه ها برای آموزش بیشتر به مهران بردیم.
در آنجا یک اورژانس زیر زمینی
بود که برای آموزش بچه ها آماده شده بود.
حدود سه هفته آموزش هایی چون شناسایی درشب، کار با قطب نما در
روزوشب، گراگیری، دیده بانی، آشنایی با کمین، و....می دادیم.
در این مدت، با بچه ها بیشتر آشنا شدم.
همه با سن و سالی کم، ولی با قلبی بزرگ آمده بودند.
براشان مهم نبود که کار سخت است.
تمام تلاش خود را می کردند که آموزش های اولیه را خیلی زود یاد بگیرند.
سرانجام آموزش ها تمام شد. بچه ها از آن به بعد، هر کاری را بهشان محول می شد، از دیده بانی،
گراگیری و هر کار دیگری را به نحو احسن انجام می دادند.هرروز، تجربه ی بیشتری کسب می کردند و از نظر روحی هم کم کم اماده می شدند.
قسمت: ۵۱
همرزم شهید: حسین متصدی
تابستان ۱۳۶۳ پس از ورود به اهواز، به اردوگاه سپنتا رفتیم که برای لشکر۴۱ ثارالله بود.
فرماندهان واحد های مختلف، بچه ها را جمع می کردند و ساعتی درباره ی جنگ،
وضعیت کاری واحد مربوط و سختی کار برایشان حرف میزدند. از بچه ها می خواستند فکرشان را بکنند و بعد تصمیم بگیرند.
ادامه دارد...
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
بهش گفتن؛ خوش حالت ابراهیم !هم ورزشکاری و هم خوش چهره ،هر وقت از خیابون رد میشی دخترا نگاهت میکنن .
از فرداش به جای لباس ورزشی با لباس گشاد و سر تراشیده اومد بیرون که دیگه کسی نگاهش نکنه ...!
#شهید_ابراهیم_هادی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
🌹دوم اردیبهشت سالروز تاسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به فرمان حضرت امام خمینی (ره) گرامی باد
♦️ امام خامنه ای :"سپاه پاسداران در سایه روحیه انقلابی و معنویتی که از سرچشمه جوشان دل منور و روح مصفای آن امام عارفان و قدوه صالحان پیوسته می جوشید و بیش از همه، جوانان رزمنده و خالص سپاه و بسیج را سیراب می کرد، توانست نقش تعیین کننده ای را در دفع حمله ایادی استکبار به جمهوری اسلامی ایفا کند و در کنار ارتش و با به کارگیری بسیج مردمی، درس تلخی به دشمنان اسلام بدهد و حفظ استمرار نظام جمهوری اسلامی را تضمین کند.
♦️ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که مولود مبارک انقلاب اسلامی است، در همه جهان پس از صدر اسلام پدیده بی سابقه ای است. این پدیده در حقیقت، مظهر عینی و مجسمی است برای شعارهای انقلاب اسلامی، شعار ایستادگی در مقابل همه قدرتهای بزرگ با سلاح اتکال به خدا، شعار ایستادگی در مقابل همه قدرتهای بزرگ با سلاح اتکال به خدا، شعار غلبه خون بر شمشیر و شعار حرکت برای نجات مستضعفان و از همین رو است که سلطه های بزرگ در سراسر جهان با چشم انزجار و نفرت، بدین پدیده الهی می نگرند چنانکه به انقلاب اسلامی."
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷
سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️
به نیابت از شهید#رضا_رحیمی🌹
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
#صبحتون_شهدایی📿
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯