🔖منبر کوتاه🔖
🔖 چهار برنامه زندگی امام صادق علیه السلام
🔶 از امام صادق عليه السلام پرسیدند: كار خود را بر چه اساسى استوار ساخته اى؟
فرمودند: بر چهار اصل:
🌸🔸1- فهمیدم كه عمل مرا كسى ديگر انجام نمى دهد پس (برای انجام آن) تلاش نمودم
🌸🔸2- دانستم كه خدا بر کار من آگاه است، پس (از انجام کارهای ناشایست) حيا كردم
🌸🔸3- فهمیدم كه روزى مرا ديگرى نمى خورد پس آرام گرفتم؛
🌸🔸4-دانستم كه پايان كار من مرگ است پس براى آن آماده شدم.
💠قيلَ لِلصَّادِقِ ع عَلَى مَا ذَا بَنَيْتَ أَمْرَكَ ؟ فَقَالَ عَلَى أَرْبَعَةِ أَشْيَاءَ- عَلِمْتُ أَنَّ عَمَلِي لَا يَعْمَلُهُ غَيْرِي فَاجْتَهَدْتُ- وَ عَلِمْتُ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مُطَّلِعٌ عَلَيَّ فَاسْتَحْيَيْتُ- وَ عَلِمْتُ أَنَّ رِزْقِي لَا يَأْكُلُهُ غَيْرِي فَاطْمَأْنَنْتُ- وَ عَلِمْتُ أَنَّ آخِرَ أَمْرِي الْمَوْتُ فَاسْتَعْدَدْتُ.
📚بحار الانوار: ج75، ص228
🏴شهادت رئیس مذهب جعفری،مولانا امام جعفر صادق علیهالسلام تعزیت و تسلیت باد.
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷
سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️
به نیابت از شهید#حسین_آقادادی
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
#صبحتون_شهدایی📿
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
8.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀شهید سید حمید رضا هاشمی🥀
ای در این حادثه ها
نام تو آرامش من
#شهید_سیدحمیدرضا_هاشمی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
✨📚✨﷽✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨ 📚✨ ✨ صلوات و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت «#درد
✨📚✨﷽✨📚✨
📚✨📚✨
✨📚✨
📚✨
✨
صلوات و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان
📖روایت «#دردانه_کرمان»
🔸خاطراتی از سردارشهید حسین بادپا
🔹فصل :سوم
🔸صفحه: ۱۳۵-۱۳۶-۱۳۷
🔻ادامه قسمت: ۷۲
بچه ها بعد از نمازشان، نیم ساعتی آنجا استراحت می کردند.
روزی مهدی زینلی،
بعد از نماز ظهر، از خستگی زیاد توی نماز خانه خوابیده بود.
همین که بیدار شد، از نماز خانه آمد بیرون، رو به بچه ها کرد و گفت «بچه ها، می شه کسی در خواب شهید بشه؟!».
یکی از بچه ها گفت «اره؛ چون جنگه، امکان هر چیزی هست. ممکنه با بمبارون شهید بشه.
ممکنه با ترکش در حالت نماز شهید بشه.
ممکنه تو ماشین شهید بشه.
چطور مگه؟!»
مهدی رفت تو خودش.
دیگر حرفی نزد.
چند روزی گذشت. مهدی با دو نفر دیگر در فاو توی سنگر کمین که نزدیک ترین سنگر به عراقی ها بود،نگهبانی می دادند.
روال برنامه این بود که دو نفر در سنگر استراحت می کردند و یک نفر نگهبانی
می داد.
آن روز ، وقت استراحت مهدی بود.
یک نارنجک تفنگی، انگار مأموریت داشته از دریچه ی دیده بانی سنگر و از کنار نگبان و نفر دوم که توی سنگر در حال مطالعه
بوده، رد بشود و دقیقا کنار مهدی به زمین اصابت کند و مهدی را در حالت خواب به
شهادت برساند!
شهادت مهدی، خیلی روی حسین اثر گذاشته بود.
سعی می کرد بیشتر تنها باشد.
کمتر حرف می زد. شب و روزش شده بود نماز، دعا و قرآن.
نمی توانست خیلی ساده از کنار پیغام یوسف الهی رد بشود.
تصمیم خود را گرفته بود. می بایست به هر طریقی که شده،
شهادت را به دست آورد.
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
همیشه همسر داری اش خاص بود؛ وقتی می خواستیم با هم بیرون برویم لباس هایش را می چید و از من می خواست تا انتخاب کنم و از طرف دیگر توجه خاصی به مادرش داشت. هیچ وقت چیزی را بالاتر از مادرش نمی دید، تعادل را رعایت می کرد به خاطر دل همسرش دل مادرش را نمی شکست و یا به خاطر مادرش به همسرش بی احترامی نمی کرد.
#شهید_مهدی_نوروزی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥#روایتگری_شهدا💥
📌شهدا در جنگ سخت توکل به خدا داشتند ما چقدر در فضای فرهنگی از شهدا الگو گرفتیم و در میدان جهاد فرهنگی به خدا توکل کردیم.
🎥روایتگری حجت الاسلام سعید آزاده در جمع دانشجویان دانشگاه شیراز
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
با هم قرار گذاشتیم هر ڪسی شهید شد، از اون طرف خبر بیاره.
شهید ڪه شد خوابشو دیدم
داشت می رفت، با قسم حضرت زهرا(س) نگهش داشتم. با گریه گفتم: مگه قرار نبود هر ڪسی شهید شد از اون طرف خبر بیاره؟
بالاخره حرف زد گفت:
مهدی اینجا قیامتیه! خیلی خبرهاس.جمعمون جمعه، ولی ظرفیت شما پایینه هرچی بگم متوجه نمی شید.
گفتم:اندازه ظرفیت پایین من بگو
فڪر ڪرد و گفت: همین دیگه، امام حسین (ع) وسط می شینه و ما هم حلقه می زنیم دورش، برای آقا خاطره می گیم.
بهش گفتم: چی ڪار ڪنم تا آقا من رو هم ببره
نگاهم ڪرد و گفت :مهدی! همه چیز دست امام حسین(ع) همه پرونده ها میاد زیر دست حضرت. آقا نگاه می کنه هر ڪسی رو که بخواد یه امضای سبز می زنه می برندش. برید دامن حضرت رو بگیرید.
📚روایت حاج"مهدی سلحشور" از همقطار آسمانی اش شهید جعفر لاله.
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
✨آنها پیش از آنکه شهید شوند، شهید بودند؛
♦️همسایمون داشت خونه میساخت.
گل محمد اون موقع ده الی دوازده ساله بود.
یک روز دیدم چوب های سنگین رو روی دوشش گذاشته و برای بنایی میبره خونه همسایه.
بهش گفتم:«محمدجان! اونا دارن خونه میسازن، تو چرا خودت رو خسته میکنی؟»
جواب داد:«مادرجان! اینها تو خونشون مرد ندارن، وظیفه منه که بهشون کمک کنم...»
📚 کتاب کاش با او بودم، صفحه ۶۸ ، خاطرهای از زندگی سردار #شهید_گلمحمد_غزنوی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥حاج قاسم سلیمانی : جان من و همه شهیدان ارزش فدا شدن برای این ملت را دارد.
#جان_فدا
#حاج_قاسم
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
✨📚✨﷽✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨ 📚✨ ✨ صلوات و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت «#درد
✨📚✨﷽✨📚✨
📚✨📚✨
✨📚✨
📚✨
✨
صلوات و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان
📖روایت «#دردانه_کرمان»
🔸خاطراتی از سردارشهید حسین بادپا
🔹فصل :سوم
🔸صفحه: ۱۳۵-۱۳۶-۱۳۷
🔻ادامه قسمت: ۷۲
بچه ها بعد از نمازشان، نیم ساعتی آنجا استراحت می کردند.
روزی مهدی زینلی،
بعد از نماز ظهر، از خستگی زیاد توی نماز خانه خوابیده بود.
همین که بیدار شد، از نماز خانه آمد بیرون، رو به بچه ها کرد و گفت «بچه ها، می شه کسی در خواب شهید بشه؟!».
یکی از بچه ها گفت «اره؛ چون جنگه، امکان هر چیزی هست. ممکنه با بمبارون شهید بشه.
ممکنه با ترکش در حالت نماز شهید بشه.
ممکنه تو ماشین شهید بشه.
چطور مگه؟!»
مهدی رفت تو خودش.
دیگر حرفی نزد.
چند روزی گذشت. مهدی با دو نفر دیگر در فاو توی سنگر کمین که نزدیک ترین سنگر به عراقی ها بود،نگهبانی می دادند.
روال برنامه این بود که دو نفر در سنگر استراحت می کردند و یک نفر نگهبانی
می داد.
آن روز ، وقت استراحت مهدی بود.
یک نارنجک تفنگی، انگار مأموریت داشته از دریچه ی دیده بانی سنگر و از کنار نگبان و نفر دوم که توی سنگر در حال مطالعه
بوده، رد بشود و دقیقا کنار مهدی به زمین اصابت کند و مهدی را در حالت خواب به
شهادت برساند!
شهادت مهدی، خیلی روی حسین اثر گذاشته بود.
سعی می کرد بیشتر تنها باشد.
کمتر حرف می زد. شب و روزش شده بود نماز، دعا و قرآن.
نمی توانست خیلی ساده از کنار پیغام یوسف الهی رد بشود.
تصمیم خود را گرفته بود. می بایست به هر طریقی که شده،
شهادت را به دست آورد.
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
وضعیت پاهای محمدحسین خیلی خراب بود.طوری که گوشمان را به محل جراحت نزدیک می کردیم، به راحتی صدای جریان خون را در رگ هایش می شنیدیم اما او پرتوان ، خندان و خستگی ناپذیر به راه خود ادامه می داد.گفتم: آخه باباجان! یه مقدار به فکر خودت باش ، کمی استراحت کن تا جراحت پات خوب بشود.
می گفت : می دانی بابا! من تا همین اواخر سال بیشتر به این پاهای عاریتی احتیاجی ندارم....
#شهید_حسین_یوسف_الهی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
هدایت شده از خیریه جهادی حضرت زینب سلام الله علیها
25.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اینجا روستاهای دور افتاده کشورمون😔
وضعیت وحشتناک سرویس بهداشتی این عزیزان رو ببینید 😢
نود درصد اهالی این روستاها از سادات هستند 😭
ان شالله به لطف خدا و کمک شما عزیزان قراره 110 عدد سرویس بهداشتی برای این عزیزان بسازیم ✅
هزینه هر سرویس بهداشتی 20 میلیون تومان هست ✅
در این پویش مارو کمک کنید ولو به بیست هزار تومان🌹
شماره کارت بنام خیریه جهادی حضرت زینب(س)👇
6273817010138661
خیریه جهادی حضرت مادر 👇
5892107046105584
حاج آقا محمودی مسول خیریه👇
@mahmode110
09130125204
#پویش_صد_چهاردهم
#اینجا_خدمات_خیریه_جهادی_حضرت_زینب_س_ببینید
👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2894332609C5ed809a508