فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱|شوخ طبعی وشجاعت از خصوصیات رزمندگان وشهدا.
#اللهم_ارزقنا_شهادت
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
#اربعین به برکت خون شماست...
"حضور شهید محمد بلباسی در پیاده رویی اربعین"
.
#کربلا #طریق_الاقصی
#خــادم_الــشـهـیـد
#شهید_محمد_بلباسی
#رفیق_شهیدم
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷
سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️
به نیابت از شهید#_داوود_عابدی
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
#صبحتون_شهدایی📿
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#صوت_الشهدا | 🎙
شهید آوینی: اگر در جستجوی امام زمان هستی...
او را در میان سربازانش بجوی....
#شهید_مرتضی_آوینی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌷
#حاضری_به_جای_دوستت_شکنجه_بشوی؟!!
🌷روزی یکی از اسرا که اهل زنجان بود به نام "فتحعلی" را به شدت زیر شکنجه قرار دادند و من صدای نالهها و جیغ و فریاد او را میشنیدم. من هم در راهرو استخبارات بودم و هرکسی که رد میشد و میدید لباس بسیج بر تن من است، یک لگد به شکم، سر و کمر من میزد و میرفت، آنهم با پوتین تاف عراقی که لبهاش آهندار بود!!
🌷من به شکنجهگر عراقی گفتم؛ او را نزنید. او تنها پسر خانوادهاش است. سرباز عراقی رو به من گفت: داری از او طرفداری میکنی؟ الان بهت میگویم. فتحعلی به قدری شکنجه شده بود که الان جزو جانبازان اعصاب و روان است و یک گوشش اصلاً شنوایی ندارد. آنها من را به جای فتحعلی شکنجه دادند تا حدی که له شدم. فتحعلی، تا زمانی که باهم در اسارت به سر میبردیم به من میگفت:...
🌷میگفت: آقا سید، ببخشیدها، من باعث شدم شما به جای من کتک بخوری. من هم در جوابش میگفتم: اشکالی ندارد من میخواستم به جای تو فدا شوم. من قصد تعریف کردن از خودم را ندارم اما واقعیت این است که در آن زمان همه اسرا بویژه اسرای مفقودالاثر، حس ایثارگری و اخلاص بالا داشتند و همه حاضر بودند به جای دوستشان شکنجه شوند.
#راوی: آزاده سرافراز و جانباز شیمیایی سید هادی غنی که قریب به چهار سال مفقودالاثر بوده و در اسارت بعثیها به سر برده است. او سال ۶۴ شیمیایی شد، سال ۶۵ اسیر و سال ۶۹ از اسارت اردوگاه ۱۱ تکریت آزاد شد.
منبع: سایت نوید شاهد
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
نتایج کنکور دانشگاه ها آمد. جالب بود، علی آقا در دانشگاه مشهد رشته ی پزشکی قبول شد. این نشان میداد که نبوغ او در کار جنگ بیدلیل نیست. علی آقا انسان با استعدادی بود. اما به خاطر انقلاب و جنگ دانشگاه را رها کرد! میگفت میمانم و برای اسلام دفاع میکنم. همیشه در زندگیاش اولویت ها را به خوبی میشناخت. علی آقا مرد انجام تکلیف بود.
#شهید_علی_هاشمی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
34.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من رسیدم؛ خبری نیست!
* چند خاطره شنیدنی از
شهید حاج احمد کاظمی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰 حاج حسین یکتا
#در_راه_فتح_قله_ایم
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی یک مسؤولیت کوچک #قسمت_صد_و_چهل 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️ عبدالحس
خاک های نرم کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
یک مسؤولیت کوچک
#قسمت_صد_و_چهل_و_یک
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️
مکث کرد و با تردید ادامه داد: «راستش رو بخوای برام سؤال شده بود که این آقای برونسی چکاره هست که اومدن ترورش کنن؟» " 1 ".
من حسابی ترسیده بودم، برای خودم هم سؤال شده بود که مگر عبدالحسین چکاره است؟ مثل آدم های از همه جا بی خبرگفتم :«اصلا نفهمیدم اون موتوری ها برای چی اومدن؟»
گفت: «بابا ساعت خواب! پسرم یدالله رفت بسیج محل رو خبر کرد تا صبح دور خونه ی شما نگهبانی می دادن. » نگاهم بزرگ شده بود. زیر لب گفتم: «عجب!»
منتظر حرف دیگری نماندم شیر را گرفتم و سریع آمدم خانه یکراست رفتم سراغ عبدالحسین. گفتم: «من از دست
شما خیلی ناراحتم»
«چرا؟»
«شما خبر داشتی که اون دو نفر می خواستن ترورت کنن، ولی به من هیچی نگفتی»
به روی خودش هم نیاورد خندید خونسرد و خیلی طبیعی گفت:« مگه من کی هستم که بخوان ترورم کنن؟»
قیافه اش جدی شد پرسید:« اصلاً
کی این حرف رو به شما گفته؟»
«همین مادر یدالله»
سری تکان داد رفت طرف جالباسی،کتش را انداخت روی دوشش،هوا هنوز تاریک روشن بود که از خانه رفت.
پاورقی
۱- عبدالحسین همیشه به نیروهای هم محلی اش می سپرده که به خانواده هاشان هیچ حرفی درباره مسؤولیت او
نگویند
🌑🌕⚫️
🌕🌑🌕⚫️🌕🌑
#رمان_شهدایی
#هر_روز_با_یاد_شهداء
#شادی_روح_شهدا_صلوات
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
شب عاشورا، سید احمد همه بچه ها رو جمع کرد. شروع کرد براشون به حرف زدن. گفت:« حر، شب عاشورا توبه کرد. امام هم بخشیدش و به جمع خودشون راهش دادند. بیایید ما هم امشب حر امام حسین عليه السلام بشیم.»
نصف شب که شد. گفت: پوتین هاتون رو در بیارین بندهای پوتین ها رو به هم گره زد. بعد توی پوتین ها خاک ریخت و انداختشون روی دوشمون.گفت: «حالا بریم» چند ساعت توی بیابون های پیاده رفتیم و عزاداری کردیم اون شب احمد چیزهایی رو زمزمه می کرد که تا اون موقع نشنیده بودم.
راوی: همرزم_شهید
#شهید_سید_احمد_پلارک
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایت شنیدنی اولین خادم زن ایرانی حرم حضرت عباس(ع)از بازدید سرزده حاج قاسم🌷
#شهید_حاج_قاسم
#اربعین
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی یک مسؤولیت کوچک #قسمت_صد_و_چهل_و_یک 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️ مک
خاک های نرم کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
یک مسؤولیت کوچک
#قسمت_صد_و_چهل_و_دو
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️
چند دقیقه ی بعد برگشت با خنده گفت:« نه بابا اونا به من کار ،نداشتن یک برونسی دیگه رو می خواستن ترور
کنن منواشتباهی گرفتن»
آمدم مچ گیری کنم؛ به کنایه گفتم:« پس بسیج محل هم شما رو اشتباهی گرفته؟»
«چطور؟»
«چون تا صبح دور خونه ی ما نگهبانی می دادن»
محکم و با اطمینان گفت:« دروغ میگن مگه من کی هستم که بسیج وقتش رو برام تلف کنه؟»
همان جا هم نگفت که مثلاً یک مسؤولیت کوچکی تو سپاه دارم
بعد از شهادتش فهمیدم آن روز صبح رفته سر وقت یدالله،، خود یدالله می گفت:« آقای برونسی حسابی از دست من ناراحت شده بود حتی به ام تشر زد که چرا به این زن ها چیزی می گویی که تو محل فکر کنن من چکاره هستم؟» یدالله می گفت:« همان روز صبح با حاج آقا پیش مادرم هم رفتیم ذهنیتی رو که براش درست شده بود، پاک کردیم» " 1 ".
پاورقی
۱- یک بار دیگر هم شهید برونسی را می خواستند ترور کنند آن دفعه سوار ماشین بوده که به شان تیراندازی می شود. آن طور که ما شنیدیم یک نفر هم شهید شده بود همان قضیه را هم که به شهید برونسی گفتم محکم
کتمان کرده است و گفت: «شایعه است.»
🌑🌕⚫️
🌕🌑🌕⚫️🌕🌑
#رمان_شهدایی
#هر_روز_با_یاد_شهداء
#شادی_روح_شهدا_صلوات
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
💔در خاطرات شهید تهرانی مقدم هست؛ میگه رفته بودیم روسیه که یه موشک خیلی پیشرفته رو تحویل بگیریم. ژنرال روسی گفت این موشک رو دیگه نمیتونید از روش بسازید. ژنرال خندید و گفت این فناوری فقط در اختیار روسیهس. میگه نگاش کردم و گفتم اینم میسازیم. بازم خندید...
❤️🔥وقتی برگشتیم تهران خیلی تلاش کردم نمونه اون موشک رو بسازم اما به دَرِ بسته میخوردم. تااینکه سه روزِ تمام تو حرم امام رضا متوسل شدم به آقا تا راهی به ذهنم برسه. روز سوم احساس کردم عنایتی شد. سریع رفتم تو دفتر نقاشی دخترم شروع کردم به نقاشی کردن اون طرحی که به فکرم اومد. وقتی تو تهران عملیش کردم دیدم از مدل روس هم بهتر در اومد.
💔امام رضا گره سخت رو تو
دفتر نقاشی دختر بچه حلش میکنه!
🥀خاطره اى به ياد شهيد معزز حسن طهرانیمقدم
#امام_زمان
#اربعین
#کربلا
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
. 🕊 تلاوت آیات #قرآن_ڪریم ؛
💠 ۩ بــِہ نـیّـت
#شھید_محمد_بلباسی
#صفـــ۱۳ـفحه 📚
🍀|شبتون شهدایی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥روایتگری شهدا💥
📌شفا گرفتن مادر شهید
🏴🎙خاطرهای از حجت الاسلام سعید آزاده
دربارهی مادر
شهید محمد کیهانی
که میخواست در پیاده روی اربعین شرکت کنه
و دکتر بهش گفته بود شما نمیتونید در پیاده روی شرکت کنید...
صل الله علیک یا اباعبدالله الحسین
دلتنگ حسین و کربلایش هستیم 🥺💔
#امام_حسين
#اربعین
#کربلا
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
ای مردم ، خدای ناکرده مانند مردم کوفه نباشید که امام حسین (ع) را در روز عاشورا تنها گذاشتند ، همانطور که می گویید ای کاش ما در روز عاشورا می بودیم و امام حسین (ع) را یاری می کردیم امروز همان روز عاشوراست و صحنه عاشورا فرا رسیده است ، پس فرزند حسین (ع) را یاری کنید و نکند خدائی ناکرده او را تنها بگذارید .
#شهیدعبداللهدیانی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷
سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️
به نیابت از شهید#_احمد_رضایی
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
#صبحتون_شهدایی📿
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تصاویری از شهید سید ابراهیم رئیسی در پیاده روی اربعین حسینی
#شهید_سیدابراهیم_رئیسی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌷
#زندگی_زیر_آتش!!
🌷شلمچه بودیم! آتش دشمن سنگین بود و همهجا تاریک تاریک. بچهها همه کپ کرده بودند به سینهی خاکریز دورِ شیخ اکبر نشسته بودیم و میگفتیم و میخندیدیم که یه دفعه دو نفر اسلحه به دست از خاکریز اومدند پایین و داد زدند «الایرانی! الایرانی!» و بعد هرچه تیر داشتند، ریختند تو آسمون. نگاشون میکردیم که اومدند نزدیکتر و داد زدند «القم! القم! ،بپر بالا!»
🌷صالح گفت: «ایرانیند! بازی در آوردند...» عراقی با قنداق تفنگ زد به شانهاش و گفت: «الخفه شو! الید بالا!» نفس تو گلوهامون گیر کرد. شیخ اکبر گفت: «نه مثله اینکه راستی راستی عراقیند» خلیلیان گفت: «صداشون ایرانیه.» یه نفرشون، چند تیر شلیک کرد و گفت: «روح روح» دیگری گفت: «اقتلوا کلهم جمیعا!» خلیلیان گفت: «بچهها میخوان شهیدمون کنند.» بعد شهادتینشو خوند. دستامون بالا بود که....
🌷که شروع کردند با قنداق تفنگ ما رو زدن و هُلمان دادن که ببرندمون طرف عراقیا، همه گیج و منگ شده بودیم. نمیدونستیم چیکار بکنیم که یهدفعه صدای حاجی اومد که داد زد: «آقای شهسواری، حجتی! کدوم گوری رفتین؟» هنوز حرفش تموم نشده بود که یکی از عراقیا، کلاشو برداشت. رو به حاجی گفت: «بله حاجی بله! ما اینجاییم!» حاجی گفت: «اونجا چیکار میکنید؟» گفت: «چندتا عراقیه مزدور و دستگیر کردیم.» و زدند زیر خنده و پا به فرار گذاشتند....
منبع: سایت مرکز ملی پاسخگویی به مسائل دینی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
یادم هست برای یکی از آشنایان که به خاطر دیدن عملکرد های غلطِ بعضی از آدم های به ظاهر مذهبی که دست اندرکار بودند، در نمازش کاهلی شده بود، نامه نوشت. برایش نوشت که نماز ارتباط انسان با خداست و هیچ ربطی به مسائل سیاسی و اجتماعی ندارد. در هیچ شرایطی نباید آن را ترک کرد.
#شهید_مهدی_باکری
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دارن میان دونهدونه عاشقا
دارن میان همه پابرهنهها
دارن میان با رفیق و آشنا
دارن میان کربلا😭💔
🎥جدیدترین تصاویر از پیاده روی #اربعین 1446 در مناطق مختلف عراق
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی یک مسؤولیت کوچک #قسمت_صد_و_چهل_و_دو 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️ چند
خاک های نرم کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
عمل و عملیات
#قسمت_صد_و_چهل_و_سه
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️
همسر شهید
بعد از عملیات آمده بود مرخصی رو بازوش رد یک تیر بود که درش آورده بودند و کم کم می رفت که خوب بشود.
جای تعجب داشت.اگر تو عملیات مجروح شده بود تا بخواهند عملش کنند و گلوله را در بیاورند، خیلی طول می کشید.همین را به خودش هم گفتم،گفت:« قبل ازعملیات تیرخوردم.»
کنجکاوی ام بیشترشد با اصرار من، شروع کرد به گفتن ماجرا:
تیر که خوردبه بازوم،بردنم یزد تو یکی از بیمارستانها بستری شدم چیزی به شروع عملیات نمانده بود.دیرم می شدکه کی از آن جا خلاص شوم.
دکتری آمد معاینه کرد و گفت:«باید از بازوت عکس بگیرن»
عکس که گرفتند معلوم شد گلوله ما بین گوشت و استخوان گیر کرده تو فکر این چیزها و تو فکر درد شدید بازوم نبودم فقط می گفتم :«من باید برم ،خیلی زود.»
دکترهم می گفت:«شما باید عمل بشین، خیلی زودتر.»
وقتی دید اصرار دارم به رفتن ناراحت شد عکس را نشانم داد و گفت:«این رو نگاه کن تیرتو دستت مونده کجا
می خوای بری؟»
به پرستارها هم سفارش کرد مواظب ایشون باشید باید آماده بشه برای عمل
این طوری دیگر باید قید عملیات را می زدم.قبل از این که فکرهر چیزی بیفتم،
فکراهل بيت (عليهم السلام) افتادم و فکر توسل حال یک پرنده را داشتم که تو قفس انداخته بودنش حسابی ناراحت بودم و حسابی دلشکسته. شروع کردم به ذکر و دعا
تو حال گریه و زاری خوابم برد. دقیقاً نمی دانم شاید هم یک حالتی بود بین خواب و بیداری بود.تو همان عالم جمال حضرت ابوالفضل (سلام الله علیه) را زیارت کردم آمده بودند عیادت من،خیلی قشنگ و واضح دیدم که دست بردند طرف بازوم حس کردم که انگار چیزی را بیرون آوردند بعد فرمودند:«بلندشو،دستت خوب شده.»
با حالت استغاثه گفتم:«پدر و مادرم فدایت من دستم مجروح شده، تیر داره، دکتر گفته که باید عمل بشم.» فرمودند: «نه، تو خوب شدی.»
🌑🌕⚫️
🌕🌑🌕⚫️🌕🌑
#رمان_شهدایی
#هر_روز_با_یاد_شهداء
#شادی_روح_شهدا_صلوات
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
~🕊
💥تصویری تکاندهنده از یک شهید مدافع حرم
این شهید عزیز قبل از اینکه روحش برای همیشه به آسمان پرواز کند، انگشت در خون خود زد و نوشت :
«سقطنا شهداء ولن نرکع، انظرو دمائنا و تابعوا الطریق»
یعنی: در خون خود غلتیدیم و هیچگاه تسلیم نخواهیم شد.
به خون ما بنگرید و راهمان را ادامه دهید.
#شهدا_شرمندهایم🥀
نام شهید بزرگوار ذکر نشده است.
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 وصف حال شهید مدافع حرم بابک نوری 🌷 از زبان پدرش
آسمانی ها ...به شهادت نمی رسند !
این ، خاکی ها هستند ...که لایق شهادت اند ...
#شهادت_هنرمردان_خداست
#مارامدافعان_حرم_آفریدند
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی عمل و عملیات #قسمت_صد_و_چهل_و_سه 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️ همسر
خاک های نرم کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
عمل و عملیات
#قسمت_صد_و_چهل_و_چهار
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️
حضرت که تشریف بردند من از جا پریدم و به خودم آمدم انگار از خواب بیدار شده بودم. دست گذاشتم رو بازوم.
درد نمی کرد! یقین داشتم خوب شدم
سریع از تخت پریدم پایین ،سر از پا نمی شناختم، رفتم که لباس هایم را بگیرم، ندادند.
«کجا؟ شما باید عمل بشی.»
«من باید
برم منطقه لازم نیست عمل بشم.»
جر و بحث بالا گرفت بالاخره بردنم پیش دکتر پا تو یک کفش کرده بود که مرا نگه دارد. هر چه گفتم :«مسؤولیتش با خودم ،قبول نکرد» چاره ای نداشتم جز این که حقیقت را به اش بگویم ،کشیدمش کنار و جریان را گفتم، باور نکرد و گفت:« تا از بازوت عکس نگیرم نمی گذارم بری» گفتم :«به شرط این که
سرو صداش رو در نیاری
»قبول کرد و فرستادم برای عکس
.،نتیجه همان بود که انتظارش را داشتم تو عکس که از بازوم گرفته بودند، خبری از گلوله نبود.
🌑🌕⚫️
🌕🌑🌕⚫️🌕🌑
#رمان_شهدایی
#هر_روز_با_یاد_شهداء
#شادی_روح_شهدا_صلوات
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
همیشه مـــیگفت:
نباید به گناه نزدیک بشــیم!
بـایـد برای خـودمــون تـرمـز بــذاریـم،
اگر بگیم فلان کار که به گنـــاه نزدیکه
ولــی حروم نیـسـت رو انـجـام بـدیـم،
تا گناه فاصـــله نداریم..!
#شهید_مسعود_عسگری..🌷🕊
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯