eitaa logo
کوچه شهدا✔️
94.3هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
2.6هزار ویدیو
6 فایل
🔷 امام خامنه ای: ‌‌امروزه زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا کمتر ازشهادت نیست✔️ شهید زندگی کنی شهید میمیری🌹 اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ خادم الشهدا 👇 @mahmode110 تبلیغات،تبادل👇 @tabligh810
مشاهده در ایتا
دانلود
9.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کشف پیکر مطهر شهیدی که پوتین هایش پس از سال ها همچنان در پایش مانده بود ۸ آبان ماه ۱۴۰۳ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
بسم الله الرحمن الرحیم #قسمت_چهارم #داستان_عشق_آسمانی_من خانم سلیمانی را از دور میبینم،به سمتش
بــســم الــلــه الــرحــمــن الــرحــیــم بــعــد از نــمــاز مــصــاحــبــه را ادامــه مــیــدهیــمــ. خــانمــســلــیــمــانــے چــنــدثــانــیــه مــڪــث مــیــڪــنــد و ســپــس ادامــه مــیــدهد: منــاصــلــا دخــتــر آرامــے نــبــودمــ در ذهن هیــچ احــدالــنــاســے نــمــیــگــنــجــیــد آذر شــیــطــون همــســر یــڪ پــاســدار و در پــے آن همــســرش شــهیــد بــشــود. یــادمــمــے آیــد دبــیــرســتــانــے بــودم یــڪــبــار دوچــرخــه مــســتــخــدم مــدرســه را بــرداشــتــم و در حــیــاط مــدرســه دوچــرخــه ســوارے ڪــردم آن روز هم از ســمــت مــدیــر دبــیــرســتــان هم از ســمــت خــانــواده تــوبــیــخ ســخــتــے شــدم. بــے صــدا مــیــخــنــدمــ. همــانــســال رشــتــه نــرم افــزار قــبــول شــدمــ حــجــاب ڪــامــلــے داشــتــم امــا چــادرے نــبــودمــ.همــانــشــب ڪــه دانــشــگــاه قــبــول شــدم مــادرم بــرایــم چــادر گــرفــتــ روے تــخــت دراز ڪــشــیــده بــودمــ،مــادرمــوارد اتــاق شــد و پــارچــه مــشــڪــے رنــگ را بــیــن مــن و خــودش پــهن ڪــرد... مــیــتــوانــسمــحــدس بــزنــم پــارچــه مــشــڪــے رنــگ حــتــمــا چــادر اســتــ! مــنــتــظرمــانــدم تــا مــادرم حــرف را شــروع ڪــنــد مــادر هم خــیــلــے مــنــتــظــرم نــگــذاشــتــ:آذرجــان پــدرت دوســت داره حــالــا ڪــه دانــشــگــاه قــبــول شــدے تــو دانــشــگــاه چــادر ســرڪــنــیــ عــجــولــانــه بــیــن ڪــلــام مــادر مــیــپــرم و مــیــگــویــم :فــقطــدانــشــگــاه دیــگــه؟! "آرهفــقــط دانــشــگــاه" غــافــل از ایــنــڪــه ڪــمــتــر از یــڪ ســال عــشــق مــحــمــد ڪــارے مــیــڪــنــد ڪــه خــود چــادر را انــتــخــاب ڪــنــم. _مــحــیــا بــا ســرعــت بــه ســمــت مــا مــے آیــد و بــا لــحــن دلــنــشــیــن ڪــودڪــانــه اش مــیــگــویــد:مــامــانــبــریــم خــونــه؟ خــانمــســلــیــمــانــے دســتــش را روے ســر مــحــیــا مــیــڪــشــد:عــزیــزم تــا ۵دقــیــقــه دیــگــه مــیــریــمــ... دســتــش را بــه ســمــت مــن مــے آورد و مــیــگــویــد:زهراجــان ان شــاءالــلــه ادامــش بــراے فــردا قــبــل از نــمــاز مــغــرب وعــشــا بــاشــه . مــحــےاخــســتــه شــده نــگــاهے بــه مــحــیــا ڪــه چــهره اش داد مــیــزنــد خــســتــه اســت مــے انــدازمــ:بــلــه،بــبــخــشــےدمــن غــرق داســتــان شــده بــودمــ،حــواسمــبــه مــحــیــا جــان نــبــود. خــانمــســلــیــمــانــے دســت مــحــیــا را مــیــگــیــرد:نهعــزیــزم ایــرادے نــداره. چــادرمــرا چــنــدبــار روے ســرم حــرڪــت مــیــدهم و مــرتــب مــیــڪــنــمــ:مــمــنــونمــاز لــطــف شــمــا. بــوسهاے بــر گــونــه مــحــیــا مــیــزنــم و مــیــگــویــمــ:مــحــےاجــان خــدافــظ عــزیــزمــ. مــوبــاےلــرا از داخــل ڪــیــف بــرمــیــدارم.نــام مــهدیــه را پــیــدا مــیــڪــنــم و ســریــع تــایــپ مــیــڪــنــمــ:ســلــامــ،خــســتهنــبــاشــے ڪــلــاســت ڪــے تــمــوم مــیــشــه؟ چــنددقــیــقــه ڪــه مــیــگــذرد صــداے زنــگ مــوبــایــلــم بــلــنــد مــیــشــود. "ســلــامــ،ســلــامتــبــاشــے نــیــم ســاعــت دیــگــه حــرمــمــ" مــوبــایــل را داخــل ڪــیــف مــیــگــذارم و زیــپــش را مــیــڪــشــمــ. باقــدم هاے آهســتــه بــه ســمــت حــرم مــیــروم.بــوے عــطــر حــرم بــه مــشــامــم مــیــرســد. نــام نــویــســنــده:بــانــویــمــیــنــودرے ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
. . قلاب آهنی رو انداخت روی یخ و کشید. اولین قالب یخ رو از دهانه تانکر انداخت تو آب، یه نفر از توی صفِ جماعت معترضش شد که از کله سحر تا حالا ایستادم برایِ دو تا قالب یخ، مگه نوبتی نیست؟ علی گفت: «اول نوبت گلوی تشنه‌ی پسر فاطمه، بعد نوبتِ بقیه »... . با صاحب‌ کارخونه یخ شرط کرده بود که شاگردی می‌کنه، خیلی هم دنبال مزد نیست اما اول یخِ تانکر نذری رو میده، بعد بقیه رو خودش هم با خطِ نه چندان خوبش روی تانکر نوشته بود: «سلام به گلوی تشنه حسین عليه‌السلام » ✍ راوی: مادر شهیـد ‎‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
. 🕊 تلاوت آیات‌ ؛ 💠 ۩ بــِہ نـیّـت‌         📚 🍀|شبتون شهدایی ‎‎‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 ۱۰ آبان سالروز شهادت اولین شهید محراب انقلاب، آیت الله قاضی طباطبایی گرامی باد. ▪️ تعابیر عجیب و بسیار منحصر به فرد شهید آوینی در خصوص نماز و محراب مسجد ‎‎‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
❇️ سلام سرباز امام زمانم ❣️ 💠 شهید قاسم سلیمانی: خون فرزندان فلسطین، درخت آزادگی را آبیاری می‌کند. 🤲 الّٰلهُمَّ ارْزُقْنٰا الشَهٰادَةَ فِی سَبیلِک 🤲 ‎‎‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
🌷 #هر_روز_با_شهدا #این_همه_سنگینی.... 🌷وقتی در عملیات "کربلای پنج" به دشمن حمله کردیم، تعدادی از ب
🌷 !! 🌷شهید حاج عبدالله عرب نجفی در عملیات مرصاد، فرمانده گردان کربلا بود. پسر دوازده ساله‌اش را هم با خودش آورده بود. از همان اول کار توی تنگه ماندو حتی روی ارتفاع هم نیامد. با این‌که تیربار دشمن لحظه‌ای امان نمی‌داد قد راست ایستاده و با صدای گرمش به بچه‌ها روحیه می‌داد. و به آن‌ها می‌گفت: بعد از خدا امیدم به شماست. یک لحظه هم از آن‌ها غافل نشوید بهشان امان ندهید و.... ترس این را داشتم که هدف قرار گیرد. هرچه می‌گفتم: شما هم هم یک اسلحه بردار. 🌷....می‌گفت: اگه لازم بشه از اسلحه شما استفاده می‌کنم. شاید از تنها چیزی که ترس نداشت مرگ بود. از روز اول جنگ بند پوتین‌هایش را بسته بود. خودش را به خطر می‌انداخت تا مجروحین را به عقب بیاورد حتی جنازه شهدا را مثل پدری دلسوز کول می‌کرد و می‌آورد. همیشه می‌گفت: من لیاقت ندارم که فرمانده این بچه‌ها باشم. این‌ها همه نمازشب می‌خوانند. اون وقت من به آن‌ها دستور می‌دهم من از روی هر کدام از آن‌ها خجالت می‌کشم. 🌹خاطره ای به یاد فرمانده شهید معزز حاج عبدالله عرب نجفی، [فرمانده گردان کربلا] 🇮🇷 ‎‎‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
🔹 خواهر شهید صحبتی با ایشان داشتند که حالا درس واجب است و درستت را ادامه بده و حالا به جبهه نروید، ◇ اما ایشان می‌گویند: ″ما ضامن وظیفه هستیم، نه ضامن نتیجه! و با این جواب خط مشی خود را به همه اعلام می‌کنند." ✍ به روایت: مادر بزرگوار شهید 🔹 در آخرین فراز از وصیت‌نامه‌ی شهید این چنین آمده... ◇ رسیدن به خدا، زحمت می‌خواهد، تهذیب می‌خواهد، ◇ نمازها را در اول وقت خواندن، دعاها و راز و نیاز کردن تا به صبح می‌خواهد، ◇ در این عبادات و راز و نیازها است که پرده حجاب کنار می رود و نظاره به جمال کبریایی و جبروتی بارگاه قدس حضرت حق جلت عظمه می‌کند.  ◇ سعی نمائید از قافله عقب نمانید و یاد خدا را در دلهایتان زنده نگهدارید. ‎‎‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکی از گنده لات‌های سه راه ورامین بود! رفت جبهه، توبه کرد و بعد شهید شد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‎‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
بــســم الــلــه الــرحــمــن الــرحــیــم #قــســمــتــ_پــنــجــم #داســتــانــ_عــشــقــ_آســمـ
بــســم الــلــه الــرحــمــن الــرحــیــم وارد صحن مطهر میشــوم ،گوشهای مینشـینم،زیپکیفم را میکشم و مفاتیح ڪوچڪم را برمیدارم. کتاب را باز میکنم زیارت عاشورا زمزمه میکنم الــســلــامــُ عــلــیــڪ یــا ابــا عــبــدالــلــه،الــســلــامــعــلــیــڪ یــابــن رســول الــلــه.... بغضو دلـتنگی ڪربلـا مـیتـرڪد ڪربلـایے ڪه همـین شــهدا را واسـطه قـرار دادم برای رفـتـنـش ... _حرم_‌حجــت_اســدی 😔😔😔این شـهید را واسـطـه ڪردم برایدگرفتن برات ڪربلا و فاطمیه گذشته ڪربلایی شــدم اشڪهایم بـنـد نـمی آید،باڪف دسـتم اشڪهایم را پاک مـیڪنـم،صدای زنگ موبایل میان هق هق من مـیـپـیچد نام فرحناز روی صفحه خودنـمایـی مـیڪنـد. باهمــان صــدای گرفـته ام جواب میدهم:جانم فرحناز "سلام زهرا گریه مـیڪنـید؟" صدای مرا صاف میڪنم:نه داشـتـم زیارت عاشــورا میخوندم "قبول با شــه،چه خبر تا ڪجا پیش رفتی؟" آرام مفاتیح را میـبـندم : تادانـشـگاه خانم ســلـیمـانی پیش رفتم ، فرحناز نمـیـدونی چقـد مهربونه همـسـر شهید."ای جان سلامت باشن" _شما چه خبر؟ "سلامتی ،بامطـهره میخوایم بریم چادر بخریم" آرام میگـویم : منم چادرم مـیخـوام، میخواید بدون من برید؟ صدای مطهره خیلی ضعیف به گوشم میرســد : قم که مرڪز چادره، فرحنازحرف مـطهره را قـطع مـیڪنـد : راست میگه ،همونجاچادر بگیر. نگاهی به ســاعت مچی ام می اندازم و جــواب مــیدهم :باشه،به مطـهره سـلام بــرســون "سـلامت بــاشـی،مــراقب خودت باش" چـشمانم را مـیبندم و نفس عمـیقـی مـیڪشم ،مگرمیشــود از این هوا دل بـکنم؟! به ثانیه نمیکشید گرمی دستی را روی شانه ام حس میکنم چشمانم را باز میکنم صدای مهدیه در سرم میپیچد زهراخوابید؟ آرام میگویم:نه و سریع ادامه میدهم مـهدی همـیشه یه روز بریم بهشــت مـعصـومـه؟ دانه های تسبیح را میان دو دستش میگیرد : آره عزیزم کنارم مینشیند و لبخند میزند ، از آن لبخندهای معروف . لبخندش حرف دارد همانطور که نگاهش را به من دوخته میگوید : زهرا فردا شام دعوتی جاریم دعوت کرده متعجب میگویم: من راضی به زحمتشون نیستم کیفش را روی شانه اش حرکت میدهد و میگوید : چه زحمتی عزیزم و بالافاصله میگوید : بریم؟ از جایم بلند میشوم : برویم قدم هایم را آهسته برمیدارم ، چشمم به عروسکی می افتا روبه مهدیه میگویم : مهدیه بیا اینجا من عروسک بگیرم برای محیا...... نام نویــســنـده:با نویمـیـنودری ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‎‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
شهید آسدمرتضی آوینی: «این جبهه‌ها به گستردگی تاریخ است، تاریخ مبارزه انبیا و مومنین با طواغیت و مستکبرین، و ما از ″نماز″ برای نبرد با دشمن قدرت می‌گیریم.» تصویرشهیدصفی‌الدین درحرم‌حضرت‌معصومه(س) ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‎‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
21-shahid-toorajizadeh4(www.rasekhoon.net).mp3
7.02M
دعای کمیل با صدای شهید محمد رضا تورجی زاده ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯