6.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من دنبال یک تیر سرگردانم.
یک چیزی که فاتحه ام را بخواند ،و تمام..!🌸🌿
#شهید_مجید_پازوکی
#شهیدانهـ
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
✨#تـمـــام_زنــدگــــے_مــن ✍شـهـید ســیــدطـاهـا ایـمـانــــے 🌹قــسـمـت ســـے ویـڪـم (سـلام پــدر)
✨#تـمـــام_زنــدگــــے_مــن
✍شـهـید ســیــدطـاهـا ایـمـانــــے
🌹قــسـمـت ســـے و دوم
(حـلال)
در رو بست و اومد تو ... وارد حال ڪه شد چشمش به آرتا افتاد ... جلوے شومینه، نشسته بود بازے مے ڪرد ...
- خوبه شبیه تو شده، نه اون شوهر عوضیت ...
مادرم با دلخورے اومد سمت ما ...
- این تمام احساستت بعد از سه سال ندیدن دخترته؟ ... خوبه هر بار ڪه زنگ مے زد خودت باهاش حرف نمے زدے ... اون وقت شڪایت هم مے ڪنے ...
تا زمان شام، نشسته بود روے مبل و مثلا داشت روزنامه مے خوند ... اما تمام حواسم بهش بود ... چشمش دنبال آرتا مے دوید ... هر طرف ڪه اون مے رفت، حواسش همون جا بود ..
مےز رو چیدیم ... پرده ها رو ڪشیدم و حجابم رو برداشتم ...
- ڪے برمے گردے؟ ...
مادرم بدجور عصبانے شد ...
- واقعا ڪه ... هنوز دو ساعت نیست دیدیش ...
- هیچ وقت ...
مادرم با تعجب چرخید سمت من ... همین طور ڪه مے نشستم،گفتم ...
- نیومدم ڪه برگردم ...
پاهاش سست شد ... نشست روے صندلے ...
- منظورت چیه آنیتا؟ ... چه اتفاقے افتاده؟ ...
نمی دونستم چے باید بگم ... اون هم موقع شام و سر میز ... بے توجه به سوال، خندیدم و گفتم ...
- راستے توے غذاے من، گوشت نزنید ... گوشت باید ذبح اسلامے باشه ... بعید مے دونم اینجا گوشت حلال گیر بیاد...
پدرم همین طور ڪه داشت غذا مے ڪشید ... سرش رو آورد و بالا و توے چشم هام خیره شد ...
- همین ڪه روش آرم مسلمون ها باشه مے تونے بخوری؟...
از سوالش جا خوردم ... با سر تایید ڪردم ...
- هفته دیگه دارم میرم هامبورگ ... اونجا مسلمون زیاده...
ادامه دارد...
تعجیل در ظهور حضرت مهدے عج #صلوات
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
🌷شهید #عباس_متقی🌷
کار برای خدا انجام دهید، وقتی رضایت خدا حاصل شد، انسان قلبش سبک و پاک میشود.
#شهادت
#خبرفوری
#حجاب
#ماه_رجب
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
یکبار در اثر جراحت یک طرف بدنش
کاملا فلج شده بود. او را به مشهد مقدس اعزام کردند و همانجا خوب شد.
خودش می گفت: « اینبار قرص شفاعت
خوردم بار دیگر حتما باید شربت شهادت بنوشم! ما اگر در این دنیا بمانیم جز گناه کاری از دستمان بر نمی آید.»
راوی: همسر شهید
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهید_محسن_بلندیان
#ماه_رجب
#شهادت
#خبرفوری
#حجاب
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
5.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ته بازار نشستیم
که ما را نپسندند ..
حرف سود و ضررش نیست
تو ما را بخر از ما ..
#شب_جمعه
#حرم
#کربلا
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
✨#تـمـــام_زنــدگــــے_مــن ✍شـهـید ســیــدطـاهـا ایـمـانــــے 🌹قــسـمـت ســـے و دوم (حـلال) در ر
✨#تـمـــام_زنــدگــــے_مــن
✍شـهـید ســیــدطـاهـا ایـمـانــــے
🌹قــسـمـت ســـے وســوم
(روزهــاے خــوش مـن)
راحت تر از چیزے بود ڪه فڪر مے ڪردم ... اون شب، دو رڪعت نماز شڪر خوندم ... خیلے خوشحال بودم ... اصلا فڪر نمے ڪردم پدرم حاضر به پذیرش من بشه ... هیچے ازم نپرسید... تنها چیزے ڪه بهم گفت این بود ...
- چشم هات دیگه چشم هاے یه دختربچه نازپرورده نیست... چشم هاے یه آدم بالغه ...
شاےد جمله خاصے نبود اما به نظر من، فوق العاده بود ...
پدرم ڪم ڪم سمت آرتا رفت ... اولین بار، یواشڪے بغلش ڪرد... فڪر مے ڪرد نمے بینمش ... اما واقعا صحنه قشنگے بود ... روزهاے خوشے بود ... روزهایے ڪه زیاد طول نڪشید ...
طرف قرارداد پدرم، قرارداد رو فسخ ڪرد و با شرڪت دیگه اے وارد معامله شد ... اگر چه به ظاهر، غرامت فسخ قرارداد رو پرداخت ڪرد اما شرڪت تا ورشڪستگے پیش رفت ...
پدرم سڪته ڪرد ... و مجبور شدیم همه چیز رو به خاطر پرداخت بدهے بانک، زیر قیمت بفروشیم ...
فقط خونه اے ڪه توش زندگے مے ڪردیم با مقدارے پول برامون باقے موند ... پدرم زمین گیر شده بود ... تنها شانس ما این بود ... بیمه و خدمات اجتماعے، مخارج درمان و زندگے پدر و مادرم رو مے دادن ...
نمی دونم چرا ... اما یه حسے بهم مے گفت ... من مسبب تمام این اتفاقات هستم ... و همون حس بهم گفت ... باید هر چه سریع تر از اونجا برم ... قبل از اینڪه اتفاق دیگه اے براے ڪسے بیوفته ...
ادامه دارد...
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
🔗رافت و مهربانی نسبت به کشاورز
یکبار سید از کشاورزی بار سیب زمینی خرید، بارش خیلی خوب نبود، فرستاد تهران و برگشت خورد. با قیمت پایینتری بارش را فروخت و مقداری ضرر کرد.
❓گفتم سید چرا موقع خرید دقت نکردی
🔸گفت اشکال نداره خودم میدونستم بارش خیلی خوب نیست، اما اون کشاورز بنده خدا دستش خالی بود. آدم زحمتکشی بود. خواستم کمکی به اون بنده خدا کرده باشم. حتی اگر خودمم ضرر کنم، اشکال نداره خدا با ماست. 😊
🤔 حرفهای سید برای ما عجیب بود. اما سید با اعتقاداتش کار میکرد. خیلی اهل دنیا نبود. شاید به خاطر همین کارهاش خیلیها ملامتش میکردند. اما من اثر این رفتارهای سید را توی زندگیاش دیده بودم که چقدر زندگیاش با برکت بود.🌿
#شهید_سید_میلاد_مصطفوی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
. 🕊 تلاوت آیات #قرآن_ڪریم ؛
💠 ۩ بــِہ نـیّـت
#شهید_مجید_سلمانیان
#صفـ۱۵۳ـفحه 📚
🍀|شبتون شهدایی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
14.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴شرمنده شدم.....
📌قسمتی از صحبتهای مقام معظم رهبری که خیلی بازتاب وسیعی داشته.
#رهبرمعظمانقلاب
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
🔹پای چپش رو تو دفاع مقدس جا گذاشت و جونشو تو دفاع از حرم؛ اما تا لحظه آخر از یادِ خدا جا نموند...
[شهید مدافع حرم حمیدرضا ضیائی]
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
🍂•
شجاعتش زبانزد بود و
از مرگ هیچ باکی نداشت و
حتی آن را به سخره میگرفت،
و من یقین دارم آن را
از مولای متقیان گرفته بود که
این جملهی ایشان را
دائما متذکر میگفت:
"من این جمله از امام علی را
خوب به خاطرم سپرده ام که گفت:
دو روز در زندگی انسان هست،
روزی که در آن مرگ سرنوشت تو نیست،
و روزی که مرگ سرنوشت تو است."
#شهیدیحییسنوار
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷
سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️
به نیابت از شهید#اسماعیل_مسعودی🌹
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
#صبحتون_شهدایی📿
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯