دلانہ✨
نازدونهیارباب!
خانوم؟!فداتون بشم
به خدا دلمون برا باباتون تنگ شده،هجر عموعباستون میکشه مارو...
شما که دلتنگی برا این دو نفرو تجربه کردین
سخت بود،نه؟
برا ماهم خیلی سخته
دلمون خوش بود به اربعین و حالا...💔😭
#دلانه
#رقیهخاتون
🖤🥀🖤🥀🖤🥀🖤🥀🖤🥀🖤
╭═🖤════════♥️═╮
@gharghate #̶̶ق̶̶ـ̶̶ـ̶̶ـر̶̶ق̶̶ـ̶̶ـ̶̶ـا̶̶ط̶̶ـ̶̶ـ̶̶ـ̶̶ی̶̶ـ̶̶ـ̶̶ـ
╰═♥️════════🖤═╯
🍃خاک قدمِ رقیه باشی
▪️عشق است
🍃زیر علمِ رقیه باشی
▪️عشق است
🍃با مهدی صاحب الزمان
▪️از ره لطف
🍃یک شب حرم رقیه باشی
▪️عشق است
#شهادت_حضرت_رقیه(س)🥀
#تسلیت_باد💔🥀
سلام روزتون حسینی
┅═✧❁🍃🌸🍃❁✧═┅
@koocheyEhsas
┅═✧❁🍃🌸🍃❁✧═┅
#رقیهبنتالحسین🥀
بابا یکی من را به قصد کشت میزد
هر بار گفتم #یاعلی با مشت میزد
یک بار گفتم اسم #زهرا مادرت را
دیدم که نامردی #لگد از پشت میزد
13.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#رقیهبنتالحسین🥀
تا دوش تو سَریر مُقام رقیه بود
عالم شبانه روز به کام رقیه بود
تا روی زانوی تو سه ساله قرار داشت
آغوش تو دوام و قوام رقیه بود
لینک قسمت اول رمان زیبای #بیدل❤️ جدید
https://eitaa.com/koocheyEhsas/54363
لینک ۱۰۰ پارت اول خوشه ماه
https://eitaa.com/koocheyEhsas/54521
♡لینک پارت اول رمان پر خاطره ، هیجانے و عاشقانہ
💕 #رؤیاے_وصــــال💕
https://eitaa.com/koocheyEhsas/11076
پارتهاییازرویایوصالکهبهشکلعکسهستروتویکانالمیانبربخونید
@mianbore_koocheh
لینک پارت اول رمان عاشقانه و تاریخی اختر❤️
https://eitaa.com/koocheyEhsas/45464
کپی از رمان ها به هر شکلی حرام است
•┈┈••✾•♥️•✾••┈┈•
@koocheyEhsas
•┈┈••✾•♥️•✾••┈┈•
هدایت شده از ڪوچہ احساس
📌حتما بخوانید 👌👌👌
دخترک شانزده ساله بود که برای اولین بار عاشق پسر شد...
پسر قدبلند بود، صدای بمی داشت و همیشه شاگرد اول کلاس بود.
دختر خجالتی نبود اما نمی خواست احساسات خود را به پسر ابراز کند، از اینکه راز این عشق را در قلبش نگه می داشت و دورادور او را می دید احساس خوشبختی می کرد.
در آن روزها، حتی یک سلام به یکدیگر، دل دختر را گرم می کرد. او که ساختن ستاره های کاغذی را یاد گرفته بود هر روز روی کاغذ کوچکی یک جمله برای پسر می نوشت و کاغذ را به شکل ستاره ای زیبا تا می کرد و داخل یک بطری بزرگ می انداخت.
دختر با دیدن پیکر برازنده پسر با خود می گفت پسری مثل او دختری با موهای بلند و چشمان درشت را دوست خواهد داشت...
دختر موهایی بسیار سیاه ولی کوتاه داشت و وقتی لبخند می زد، چشمانش به باریکی یک خط می شد.
یک شب، هنگامی که همه دختران خوابگاه برای دوست پسرهای خود نامه می نوشتند یا تلفنی با آنها حرف می زدند، دختر در سکوت به شماره ای که از مدت ها پیش حفظ کرده بود فکر می کرد.
آن شب برای نخستین بار #دلتنگی را به معنای واقعی حس کرد.
روزها می گذشت و او زندگی رنگارنگ دانشگاهی را بدون توجه پشت سر می گذاشت.
در تمام این مدت دختر یک بار هم موهایش را کوتاه نکرد.
دختر بیست و دو ساله بود که به عنوان شاگرد اول وارد دانشگاه پسر شد. اما...
پسر در همان سال فارغ التحصیل شد و کاری در مدرسه دولتی پیدا کرد.
زندگی دختر مثل گذشته ادامه داشت و بطری های روی قفسه اش به شش تا رسیده بود.
دختر در بیست و پنج سالگی از دانشگاه فارغ التحصیل شد و در شهر پسر کاری پیدا کرد.
در تماس با دوستان دیگرش شنید که پسر شرکتی باز کرده و تجارت موفقی را آغاز کرده است.
چند ماه بعد، دختر کارت دعوت مراسم ازدواج پسر را دریافت کرد...
ادامه فقط اینجا...👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3535142995Ceb0970025a
🍁﹏﹏﹏●•۰🌻۰•●﹏﹏﹏🍁
داستان شیرین #سیناوزهرا
سلام من سینا هستم یه پسر جنوبی دوست ندارم هویتم مجهول بمونه من یه پسر تقریبا پولدار جنوبی هستم حالا میخوام داستان زندگیمو براتون بگم من پسری بودم فوق العاده مغرور چون بخاطر وضعیت اقتصادی که داشتیم باعث شده بود بیش از حد مغرور بشم و از بچگی همینطور باراومده بودم مغرور و لجباز هیچوقت تو زندگیم فک نمی کردم عاشق بشم
چون اصلا به این چیزا اعتقاد نداشتم و اینا رو یه مشت خرافات میدونستم
فک میکردم اصلا عشق واقعی وجود نداره یه روز صبح زود از خواب پا شدم و داشتم خودمو آماده میکردم برم دانشگاه که خواهرم گفت منو
میرسونی مدرسه خواهرم پیش دانشگاهی میخوند گفتم باشه میرسونمت مسیرش باهام یکی بود رفتم سوار ماشین شدم خواهرمم سوار شد و راه افتادیم خواهرمو ر
سوندم دم مدرسه پیاده شد ازش خداحافظی کردم خواستم راه بیفتم برم که...
بیا ادمه اش رو اینجا بخون و کلی داستان
https://eitaa.com/joinchat/3535142995Ceb0970025a
🍁﹏﹏﹏●•۰🌻۰•●﹏﹏﹏🍁
داستان شیرین #سیناوزهرا
سلام من سینا هستم یه پسر جنوبی دوست ندارم هویتم مجهول بمونه من یه پسر تقریبا پولدار جنوبی هستم حالا میخوام داستان زندگیمو براتون بگم من پسری بودم فوق العاده مغرور چون بخاطر وضعیت اقتصادی که داشتیم باعث شده بود بیش از حد مغرور بشم و از بچگی همینطور باراومده بودم مغرور و لجباز هیچوقت تو زندگیم فک نمی کردم عاشق بشم
چون اصلا به این چیزا اعتقاد نداشتم و اینا رو یه مشت خرافات میدونستم
فک میکردم اصلا عشق واقعی وجود نداره یه روز صبح زود از خواب پا شدم و داشتم خودمو آماده میکردم برم دانشگاه که خواهرم گفت منو
میرسونی مدرسه خواهرم پیش دانشگاهی میخوند گفتم باشه میرسونمت مسیرش باهام یکی بود رفتم سوار ماشین شدم خواهرمم سوار شد و راه افتادیم خواهرمو ر
سوندم دم مدرسه پیاده شد ازش خداحافظی کردم خواستم راه بیفتم برم که...
بیا ادمه اش رو اینجا بخون و کلی داستان
https://eitaa.com/joinchat/3535142995Ceb0970025a
#سلام_امام_زمانم
گرنباشے . .
چھکسےجاےتورامےگیرد؟
گاهےازتلخےاینفکربھهممیریزم💔!
السلامعلیڪیاخلیفةاللهفےارضھ..✋🏻🌸-
#اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج💚
حُبُّ المـهـ❤️ـدی هُویَّتُنا...
🍃🌹🍃🌹🍃
┅═✧❁🍃🌸🍃❁✧═┅
@koocheyEhsas
┅═✧❁🍃🌸🍃❁✧═┅
🌻حجاب دیدار ما با حضرت
حضرت آیت الله بهجت:
«كجا رفتند كسانی كه با صاحب الزمان ارتباط داشتند؟ ما خود را بیچاره كردهایم كه قطع ارتباط نمودهایم و گویا هیچ نداریم. اگر بفرمائید چرابه آن حضرت دسترسی نداریم؟
جواب شما این است كه چرا به انجام واجبات و ترك محرّمات ملتزم نیستید، و او به همین از ما راضی است زیرا «أورع النّاس مَن تورَّعَ عن المحرّمات»پرهیزگارترین مردم كسی است كه از كارهای حرام بپرهیزد. ترك واجبات و ارتكاب محرّمات، حجاب و نقاب دیدار ما از آن حضرت است.
🌷اگر مساله امام شناسی بالا رود، خداشناسی هم بالا می رود، زیرا چه آیتی بالاتر از امام (علیه السلام)؟! امام آیینه ای است كه حقیقت تمام عالم را نشان می دهد.
┅═✧❁🍃🌸🍃❁✧═┅
@koocheyEhsas
┅═✧❁🍃🌸🍃❁✧═┅