eitaa logo
ڪوچہ‌ احساس
7.3هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
1.9هزار ویدیو
18 فایل
لینک کانال تبلیغات http://eitaa.com/joinchat/826408980C73a9f48ae6
مشاهده در ایتا
دانلود
636731228511990961.mp3
1.9M
زیارت امام زمان( عج الله ) در روز جمعه رو از دست ندید 👌👌👌 این زیارت کوتاه و بسیار زیباست با ترجمه بخونید . •┈┈••✾•♥️•✾••┈┈• @koocheyEhsas •┈┈••✾•♥️•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب انتهای زیباییست 🌸برای امتداد فردایی دیگر ✨تـــا زمانی کــــه 🌸سلطان دلت خـداست ✨کسی نمی تواند 🌸دلخوشیهایت را ویران کند ✨شبــتون زیبا و در پناه خــدا
لینک قسمت اول رمان زیبای ❤️ جدید https://eitaa.com/koocheyEhsas/54363 لینک پارت اول رمان عاشقانه و تاریخی اختر❤️ https://eitaa.com/koocheyEhsas/45464 کپی از رمان ها به هر شکلی حرام است •┈┈••✾•♥️•✾••┈┈• @koocheyEhsas •┈┈••✾•♥️•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به مناسبت ایام معصومیه مسابقه معارفی در سه بخش کودک ، نوجوان و عمومی برگزار می گردد. 💠هدایا: ۱۷ پک متبرک فاطمی ۱۷ تابلو فرش متبرک فاطمی ۱۷ پک فرهنگی آموزشی 📅مهلت شرکت در مسابقه: از ۱۲آبان الی ۳۰ آبان 🌐لینک شرکت در مسابقه: Fatemi.amfm.ir 🔸🔹💠🔸🔹 جوان نو؛ رسانه اختصاصی نوجوانان فاطمی آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها http://eitaa.com/joinchat/3295150098C8f44199aee ⌨️https://javaneno.amfm.ir
هدایت شده از RadioMighat | رادیو میقات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 داستان کوتاه ( تا دیر نشده) ♦️ مرد: اشکهات رو پاک کن دخترم، دیگه هم گریه نکن...الان باهم میریم داخل گل‌فروشی من برات یه دسته گل رز خوشگل می‌خرم ♦️ دخترک: آخ جون...جانمی جان...یه دسته گل رز؟! ممنونم آقا مهربونه ،مادرم خییییییییلی خوشحال میشه صداپیشگان: نازنین زهرا رضایی، مسعود صفری ، کامران شریفی نویسنده و کارگردان: علیرضا عبدی @radiomighat @radiomighat
هدایت شده از RadioMighat | رادیو میقات
17.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 { اینگونه مباش } قسمت سوم ♦️ آهای با تو هستم! آره؛ با تو که دیگران را قضاوت میکنی! تو که فکر میکنی همه بد هستن و تو خوبی! بذار یه چیزی را بهت رُک بگم اینگونه مباش... ♦️ پندهای شیرین مرحوم محمد صادق کتابی معلم اخلاق ♦️ پخش: هر هفته روزهای 3 شنبه از کانال رادیو میقات @radiomighat @radiomighat
حُسنا یہ پزشکه کہ توسفر کربلا اسیر داعش میشن.😭😱 و اونجا مجبور میشه به عقد طوفان در بیاد . طوفان مهندس و نخبه ی ایرانی متاهل هست و به شدت عاشق حسنا میشه، بعد از ازادی بین دوراهی عشق و وجدان گیر میکنه و نمیدونه زن خودش رو نگه داره یا حسنارو😢😢😢 داستانے لبریز از عشق و غیرت ❤️ https://eitaa.com/joinchat/1843265684C8672323f1c
ڪوچہ‌ احساس
حُسنا یہ پزشکه کہ توسفر کربلا اسیر داعش میشن.😭😱 و اونجا مجبور میشه به عقد طوفان در بیاد . طوفان مه
❤️🍃روسریم رو درآوردم که وضو بگیرم .وقتے برگشتم تو چارچوب در ایستاده بود. براے اولین بار منو با این وضعیت مےدید. عمیق نگام کرد. من از خجالت سرمو زیر انداختم. سرم رو کہ بلند کردم چشماشو بست. قطره اشکش روی گونه‌اش افتاد.صورتش قرمز شده بود.خواستم رد بشم دستمامو گرفت برای اولین بار....رگ غیرتش بالا زده بود... _ آخه تو با این ظاهر زیبا ... چرا اومدی اینجا؟ بہ سختی لب زد اگر کسی تو رو ... کم آورد ...سرش رو به دیوار گذاشت و صدای هق هقش بلند شد.... https://eitaa.com/joinchat/1843265684C8672323f1c فوق العاده هیجانے
لینک قسمت اول رمان زیبای ❤️ جدید https://eitaa.com/koocheyEhsas/54363 لینک پارت اول رمان عاشقانه و تاریخی اختر❤️ https://eitaa.com/koocheyEhsas/45464 کپی از رمان ها به هر شکلی حرام است •┈┈••✾•♥️•✾••┈┈• @koocheyEhsas •┈┈••✾•♥️•✾••┈┈•
🌸 برای خودتون 💖و خانواده های پُر مهرتون 🌸 و برای همه ی كسانی 💖كه دوسشون داريد 🌸 آرزوی سلامـتی و 💖حالِ خوبِ خوب دارم 🌸عصرتون بخیر و شادی ☕️ ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐
هدایت شده از RadioMighat | رادیو میقات
15.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 داستان صوتی { همینجا خوبه } ♦️ پدر: پسرم من نمیگم نرو! اما الان با 16 سال سن کجا میخوای بری؟ یه بچه مدرسه ای کجای این جنگ جا میشه؟! ♦️ پسر: بابا دشمن حمله کرده! بزرگ و کوچیک هم سرش نمیشه!همینجوری به خاک و خون میکشه و میاد جلو...اینکه جای من تو جنگ کجاست نمیدونم،ولی همین من نمیذارم پای این دشمن به خاک وطنم برسه،باید از مردم ایرانمون دفاع کنیم... ♦️ صداپیشگان: محمدرضا گودرزی، مریم میرزایی، کامران شریفی، مجید ساجدی، محمدرضا جعفری ، امیر مهدی اقبال ♦️ نویسنده و کارگردان: علیرضا عبدی @radiomighat @radiomighat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 زیارت امام زمان (عج) در روز جمعه 🔵 اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حُجَّةَ اللهِ في اَرْضِهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَيْنَ اللهِ في خَلْقِهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا نُورَ اللهِ الَّذي يَهْتَدي بِهِ الْمُهْتَدُونَ، وَيُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخآئِفُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْوَلِيُّ النّاصِحُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا سَفينَةَ النَّجاةِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَيْنَ الْحَيوةِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ صَلَّي اللهُ عَلَيْكَ وَعَلي آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ عَجَّلَ اللهُ لَكَ ما وَعَدَكَ مِنَ النَّصْرِ وَظُهُورِ الاَْمْرِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يامَوْلايَ، اَنـَا مَوْلاكَ عارِفٌ بِاُوليكَ وَاُخْريكَ، اَتَقَرَّبُ اِلَي اللهِ تَعالي بِكَ وَبِآلِ بَيْتِكَ، وَاَنْتَظِرُ ظُهُورَكَ، وَظُهُورَ الْحَقِّ عَلي يَدَيْكَ، وَاَسْئَلُ اللهَ اَنْ يُصَلِّيَ عَلي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَاَنْ يَجْعَلَني مِنَ الْمُنْتَظِرينَ لَكَ وَالتّابِعينَ وَالنّاصِرينَ لَكَ عَلي اَعْدآئِكَ، وَالْمُسْتَشْهَدينَ بَيْنَ يَدَيْكَ في جُمْلَةِ اَوْلِيآئِكَ، يا مَوْلايَ يا صاحِبَ الزَّمانِ صَلَواتُ اللهِ عَلَيْكَ وَعَلي آلِ بَيْتِكَ، هذا يَوْمُ الْجُمُعَةِ وَهُوَ يَوْمُكَ، الْمُتَوَقَّعُ فيهِ ظُهُورُكَ، َالْفَرَجُ فيهِ لِلْمُؤْمِنينَ عَلي يَدَيْكَ، وَقَتْلُ الْكافِرينَ بِسَيْفِكَ، وَاَنَا يا مَوْلايَ فيهِ ضَيْفُكَ وَجارُكَ، وَاَنْتَ يا مَوْلايَ كَريمٌ مِنْ اَوْلادِ الْكِرامِ، وَمَأْمُورٌ بِالضِّيافَةِ وَالاِْجارَةِ، فَاَضِفْني وَ اَجِرْني، صَلَواتُ اللهِ عَلَيْكَ وَعَلي اَهْلِ بَيْتِكَ الطّاهِرينَ.
هدایت شده از RadioMighat | رادیو میقات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 داستان کوتاه ( کفش مجانی) ♦️ مرد: آقا ببخشید شرمنده خیلی به شما زحمت دادم قیمت این کفش چنده؟ ♦️ فروشنده : نه آقا اختیار دارید چه زحمتی؟ این کفش ؟! هه... راستش این قیمتی نداره! ♦️ مرد: چرا میخندی مرد حسابی منو مسخره می کنی؟! صداپیشگان: مسعود صفری، نسترن آهنگر، محمدرضا جعفری، کامران شریفی ♦️ نویسنده و کارگردان: علیرضا عبدی @radiomighat @radiomighat
رمان تموم شده همه پارت هارو یکجا دریافت کنید😍😍
روز ها لبخندی بچسبانید گوشه لبتان دلیلش مهم نیست اصلا نيازی به دليل ندارد لبخند است دیگر هفت خان رستم که نیست بخند ... سلااااااامممم👸 صبح زیباتون بخیر و شادی 💞 ًُ💞 ─━━━━⊱💝⊰━━━━─
لینک قسمت اول رمان زیبای ❤️ جدید https://eitaa.com/koocheyEhsas/54363 لینک پارت اول رمان عاشقانه و تاریخی اختر❤️ https://eitaa.com/koocheyEhsas/45464 کپی از رمان ها به هر شکلی حرام است •┈┈••✾•♥️•✾••┈┈• @koocheyEhsas •┈┈••✾•♥️•✾••┈┈•
🌟در زندگي مثل "تمبرپستی" باشید... 🌟وقتی به چیزی میچسبید 🌟تارسیدن آن به مقصد، آن را رهانکنید..
خیلی تند رفت ، کودکی هایم با آن دوچرخه قراضه اش کاش ... همیشه پنچر می ماند ... ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️اینکه راه جمکران از قم می‌گذرد برای آن است که همه، معلم مکتب انتظار را بشناسند؛ باید پای درس حضرت معصومه سلام الله علیها نشسته باشی تا بتوانی جمکرانی شوی. گرچه پایان قصّه انتظار او وصال نبود، اما تا دنیا دنیاست او آموزگار منتظران است.✋ 🏴 سالروز شهادت حضرت معصومه سلام الله علیها تسلیت باد. •━━━━•|•♡•|•━━━━• ⊰ • ⃟♥️྅ ⊰ • ⃟♥️྅
لینک قسمت اول رمان زیبای ❤️ جدید https://eitaa.com/koocheyEhsas/54363 لینک پارت اول رمان عاشقانه و تاریخی اختر❤️ https://eitaa.com/koocheyEhsas/45464 کپی از رمان ها به هر شکلی حرام است •┈┈••✾•♥️•✾••┈┈• @koocheyEhsas •┈┈••✾•♥️•✾••┈┈•
هدایت شده از ڪوچہ‌ احساس
حُسنا یہ پزشکه کہ توسفر کربلا اسیر داعش میشن.😭😱 و اونجا مجبور میشه به عقد طوفان در بیاد . طوفان مهندس و نخبه ی ایرانی متاهل هست و به شدت عاشق حسنا میشه، بعد از ازادی بین دوراهی عشق و وجدان گیر میکنه و نمیدونه زن خودش رو نگه داره یا حسنارو😢😢😢 داستانے لبریز از عشق و غیرت ❤️ https://eitaa.com/joinchat/1843265684C8672323f1c
هدایت شده از ڪوچہ‌ احساس
❤️🍃روسریم رو درآوردم که وضو بگیرم .وقتے برگشتم تو چارچوب در ایستاده بود. براے اولین بار منو با این وضعیت مےدید. عمیق نگام کرد. من از خجالت سرمو زیر انداختم. سرم رو کہ بلند کردم چشماشو بست. قطره اشکش روی گونه‌اش افتاد.صورتش قرمز شده بود.خواستم رد بشم دستمامو گرفت برای اولین بار....رگ غیرتش بالا زده بود... _ آخه تو با این ظاهر زیبا ... چرا اومدی اینجا؟ بہ سختی لب زد اگر کسی تو رو ... کم آورد ...سرش رو به دیوار گذاشت و صدای هق هقش بلند شد.... https://eitaa.com/joinchat/1843265684C8672323f1c فوق العاده هیجانے
هدایت شده از RadioMighat | رادیو میقات
19.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 { اینگونه مباش } قسمت چهارم ♦️ آهای با تو هستم! آره؛ با تو که دیگران را قضاوت میکنی! تو که فکر میکنی همه بد هستن و تو خوبی! بذار یه چیزی را بهت رُک بگم اینگونه مباش... ♦️ پندهای شیرین مرحوم محمد صادق کتابی معلم اخلاق ♦️ پخش: هر هفته روزهای 3 شنبه از کانال رادیو میقات @radiomighat @radiomighat
هدایت شده از گسترده رشد
نخون حاج اقا.. خطبه رو نخون، ده بارم بخونی باطله رنگ پریدگی مادرم رامیبینم. عمواصغر به طرف امیرعلی میرود:اقا بفرما بیرون. . امیرعلی :اخه خداروخوش میاد یه دختر معصوم رو زورکی پای سفره عقد بشونن، نهال عشق منه، باید زن من بشه...♥️ محسن باتعجب به من نگاه میکند.خشم بدی توی چشمهاش میبینم. :نهال اینجا چخبره.؟ به یکباره امیرعلی سفره عقد جلومان را ازهم میپاشد. محسن با عصبانیت از جا بلند میشود وبه طرفش میرود. میان. هیاهو وشلوغی ها ازجام بلند میشم و با سرعت از دفتر محضر بیرون میزنم . توی راه .... https://eitaa.com/joinchat/2170552385C0a48376672
ڪوچہ‌ احساس
نخون حاج اقا.. خطبه رو نخون، ده بارم بخونی باطله رنگ پریدگی مادرم رامیبینم. عمواصغر به طرف امیرعلی م
پر هیجان ترین رمان عاشقانه ی ایتا♥️🍃 خود نویسنده هم اینجا رمان میخونه😄🤭 .
از زیر زمین عمارت صدای سه تاری بلند شده بود. نزدیک رفتم و گوش ایستادم.از لای در نگاه کردم .حسام بود که یه تار میزد...محوش شده بودم که یه دفعه عطسه ام گرفت. دست به دهان گرفتم و با عجله از پله های زیر زمین بالا اومدم. همین که پامو توی حیاط گذاشتم صدام زد و گفت: همیشه عادت دارید فال گوش وایسید؟ سرجام میخکوب شدم. وقتی برگشتم با لبخندی که سعی داشت پنهونش کنه نگام میکرد. _من...چیزه ..صدایی میومد اومد ببینم صدای چیه که دیدم شما دارید ... چشمامو بستم و با لحن دردمندی گفتم:ببخشید دستاش میلرزید. نزدیک بود قلبش از قفسه ی سینه اش بزنه بیرون .با سرعت دوید و سرش رو توی حوض فیروزه ای حیاط فرو کرد. هینی کشیدم و جلو رفتم . _اینجوری مریض میشید آخه چرا ...؟ سرش را بالا آورد و گفت:خواهش میکنم برید...تو رو خدا برید. دلش لرزیده بود؟💔 https://eitaa.com/joinchat/1843265684C8672323f1c 😍 پارت‌های داغ آنلاین🔥❤️
ڪوچہ‌ احساس
از زیر زمین عمارت صدای سه تاری بلند شده بود. نزدیک رفتم و گوش ایستادم.از لای در نگاه کردم .حسام بود
هیوا دختر یه خونواده ی فقیره که به هر دری میزنه تا پول عمل پدرش رو فراهم کنه😔 مجبوری میره تو یه خونه کارمیکنه صاحب اون خونه حسام هست پسر یه کارخونه دار بزرگ و ثروتمند که تازه هم از خارج برگشته . هیوا مجبوره زیر دست حسام کار کنه .حسام عاشقش میشه و.... https://eitaa.com/joinchat/1843265684C8672323f1c 😍 پارت‌های داغ آنلاین 🔥❤️