eitaa logo
ڪوچہ‌ احساس
8.1هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
2.2هزار ویدیو
19 فایل
لینک کانال تبلیغات http://eitaa.com/joinchat/826408980C73a9f48ae6
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال مولودی مجمع الذاکرین.mp3
1.95M
سبک بال ملایک واشده.... شد اولین روز رجب عید دُرّ ِ پنجم شده جبینش مخزن ِ نور شمس و انجم رسیده نور الهدی' راوی کرب وبلا شکافنده ی علوم باقر آل عبا یا ابوجعفر مدد..... 🌸🌸🌸🌸🌸 هفتمین مه ِ حامل ِ نور بادَوومه نوه ی حسین وحسن باقرالعلومه داره وجه مصطفی' کرامت ِمجتبی' اگه بیاد حرف رزم کرّاره چون مرتضی' یا ابوجعفر مدد..... 🌸🌸🌸🌸🌸 با احادیث کربلاش زنده مونده اسلام با طاقت و صبرش، خراب شد ابهّت شام کسی تو قصر یزید خمی به ابروش ندید با صولت حیدریش سینه ی ظلمو درید یا ابوجعفر مدد..... 🌸🌸🌸🌸🌸 تو قلب ما وقف شما عشق مُستدامه خاک بقیع انورت سُرمه ی نگامه نوه ی ارباب ما به ما عنایت نما کی میشه ما از بقیع بریم تا کربوبلا یا ابوجعفر مدد..... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
‌ قشنگ‌ترین دعایی که شنیدم این بود : «وَ لاتُعَنِّنی بِطَلَبِ مالَمْ تُقَدِّرْ لی فیهِ رِزْقاً.»‌ در جستجوی آن‌چه برایم مقدر نکرده‌ای، خسته‌ام مکن .
‌ ‌ ‌‌ زندگى برای اینکه احساساتتو پنهون کنی خیلی کوتاهه ، از بیان کردن چیزی که احساس میكنى نترس .
شیخ رجبعلی خیاط میفرمود بطری وقتی پر است و می‌خواهی خالی اش کنی ، خمش می‌کنی ... هر چه خم شود خالی تر می‌شود ؛ اگر کاملا رو به زمین گرفته شود سریع تر خالی می‌شود ... دل آدم هم همین طور است ؛ گاهی وقت‌ها پر می‌شود از غم ، غصه ، از حرف‌ها و طعنه‌های دیگران ... قرآن می‌گوید : "هر گاه دلت پر شد از غم و غصه ها ؛ خم شو و به خاک بیفت ؛ " این نسخه‌ای است که خداوند برای پیامبرش پیچیده است
♦️ پادشاهی به وزیرش گفت: دقت کردی، همیشه خدمت‌کارم از من خوشحال‌تر است در حالی که او هیچ چیز ندارد!! و منِ پادشاه که همه چیز دارم، حال و روزِ خوبی ندارم!!؟ وزیر گفت: سرورم شما باید قاعده ۹۹ را امتحان کنید!! پادشاه گفت: قاعده ۹۹ چیست؟!! وزیر گفت: ۹۹ سکه_طلا در کیسه‌ای بگذارید و شب، هنگام رفتن خدمتکار به اوبدهید و بگویید این ۱۰۰ سکه طلا هدیه‌ای است برای تو و ببینید فردا چه اتفاقی رخ می‌دهد!! پادشاه نقشه را آن‌طور که وزیر به او گفته بود، انجام داد.... خدمتکار پادشاه، آن کیسه را برداشت و از پادشاه بخاطر این انعام گرانبها تشکر فراوان کرد، موقعی که به خانه رسید سکه‌ها را شمرد، متوجه شد یکی کم دارد!! پیش خود فکر کرد که شایدآن را در مسیر راه گم کرده است!! همراه با خانواده‌_اش کل شب را دنبال آن یک سکه طلا گشتند و هیچی پیدا نکردند!! خدمتکار ناراحت و ناامید به خانه برگشت!! هزار فکر و پریشانی به سراغش آمد که این یک سکه را کجا گم کرده، با آنکه آن‌ همه سکه‌های دیگر را در اختیار داشت!! تمام فکرش معطوف به آن یک سکه بود... روز بعد خدمتکار پریشان حال بود چرا؟! چون شب نخوابیده بود، وقتی که پیش پادشاه رسید چهره‌ای درهم و ناراحت داشت، مثل روزهای قبل شاد و خوشحال نبود!! پادشاه آن موقع فهمید که معنی قاعده ۹۹ چیست!!  آری، قاعده ۹۹ آن است که : ✅ داشته های خود را نمیبینیم و تمرکز ما بر روی نداشته هاست... و در تمام ادوار زندگیمان دنبال آن یک  گمشده می‌گردیم و خودمان را به خاطر آن ناراحت می‌کنیم و فراموش کرده‌ایم که شاید داشته های ما بسیار بیشتر از نداشته هایمان است. ✨ قاعده ۹۹ همان تمامیت خواهی و کمال گرایی افراطیست. قاعده ۹۹، زیستن در فضای ناهوشیاریست. ✨پس به داشته_هایمان بیاندیشیم و قدر آنها را بدانیم. ✨آسایش و آرامش و رشد در فضای شکرگزاری و افکار مثبت حاصل می‌شود.
گاهی قضاوت نادرست درباره کسی، ممکن است به قیمت تباهی زندگی او تمام شود. حقیقت زندگی انسان ها شاید با برداشت شما از آن فرسنگ ها فاصله داشته باشد!
❤️ حضرت زینب علیهاسلام بسم الله الرحمن الرحیم نقل كرده‏ اند كه:روزى حضرت اميرالمومنين علیه السلام ميهمانى را به همراه خود به منزل آورد به حضرت زهرا عليها السلام فرمودند:در خانه براى مهمان چه دارى؟ عرض كرد يا على فقط يك گرده نان در خانه است كه آن را براى دخترم زينب گذارده ‏ام. حضرت زينب در بستر بود ولى هنوز بيدار بود، تا اين سخن را از مادرش شنيد با اينكه چهار ساله است! گفت: مادر جان نان را براى مهمان ببريد، جود و سخاى زينب از همان خرد سالگى معلوم است تا چه رسد به روز عاشورا و فدا کردن فرزندانش. حضرت زينب دو فرزند بنام عون و محمد با يك مقدماتى رفتند ميدان و كشته شدند، حضرت امام حسين (عليه السلام) كشته آنها را رو به خيمه آورد. حضرت زينب از خيمه خود بيرون نيامد ولى برعكس هنگامى كه كشته على اكبر ميوه دل امام حسين (عليه السلام) را آوردند از خيمه بيرون آمد روى كشته على اكبر (عليه السلام) چه ناله‏ ها و چه گريه‏ هايى مى ‏كرد، مثل اينكه فرزند خودش است دو نور ديده‏ اش را داده ولى از خيمه بيرون نمى‏ آيد. 📗زندگانى حضرت زينب عليها السلام ص 26 امام سجاد عليه السّلام فرمودند: عمّه ام ، زينب ، با وجود همه مصيبت ها و رنج هايى كه در مسيرمان به سوى شام به او روى آورد ، حتّى يك شب اقامه نماز شب را فرو نگذاشت . 📗وفيات الأئمه ، ص 441
🖌 چهار جمله از چهار کودک که در تاریخ بشر به خط سیاه حک شده است ▫️اولی : دختربچه سوری بود که در لحظات آخر زندگیش گفت: همه چیز را به خداوند خواهم گفت. ▫️دومی : دختر معصومی که از وحشت جنگ سوریه از صحنه جنگ فرار میکرد خطاب به خبرنگاری که میخواست ازش فیلم بگیرد در حالت گریه وزاری گفت: عموبه خاطر خدا عکسم را نگیر چون بی حجاب‌ام. ▫️سومی : دختر کوچکی بود که از گرسنگی چنین گفت: ای الله چیزی نمانده از گرسنگی بمیرم نان خوردن نداریم مرا به جنت خود ببر که در آنجا نان بخورم. ▫️چهارمی : دختر افغانی بود که در انفجار دستش زخمی شده بود دکتر درحال آمادگی برای عمل جراحی بود تا دستش را قطع کند دخترک گفت: آقا دکتر آستینم را پاره نکن جز این لباس دیگر ندارم. 🤲 الهی به ناله های طفلان معصوم و مظلوم فلسطین و غزه 🤲 جهت تعجیل در فرج تنها چاره و پناه عالم حضرت منتظر(علیه‌السلام) بفرستیم ۱۰۰ مرتبه با وعجل‌فرجهم
📘 💠امام عسکری علیه السلام و مرد دروغگو 🔹مردی به نام اسماعیل می‌گوید: بر سر راه امام حسن عسکری علیه السلام نشسته بودم، چون حضرت خواست بگذرد، جلو رفتم، شرح نیازمندی و پریشانی خود را به آن حضرت گفتم و سوگند خوردم که درهمی ندارم، نه صبحانه ای و نه شامی. 🔹حضرت فرمود: «به نام خداوند سوگند دروغین یاد میکنی در حالی که دویست دینار را پنهان کرده ای! ولی این سخن من برای آن نیست که تو را کمک نکنم.» سپس حضرت به غلام خود فرمود: «ای غلام آنچه همراه داری به این مرد بده.» غلام صد دینار طلا به من داد. 🔹حضرت فرمود: «از آن دینارها که پنهان کرده ای، محروم خواهی شد در حالی که به شدت به آنها نیاز داشته باشی.» 🔹اسماعیل می‌گوید: این سخن امام عسکری (علیه السلام) درست بود، زیرا من دویست دینار پنهان کرده بودم. این قضیه گذشت، تا این که هر چه داشتم خرج کرده، به مشکل بسیار بزرگی گرفتار شدم و درهای روزی به رویم بسته شد، به سراغ دینارها رفتم، دیدم دزدی آن دینارها را برده است و دیگر هرگز به دیناری از آنها دست پیدا نکردم. 📚بحار، ج ۵۰، ص ۲۸.
✍ﺩﻭﺳﺘﯽ ﻣﯿﮕﻔﺖ: ﯾﮏ ﺷﺐ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﺳﺮ ﻣﯿﺰ ﻏﺬﺍ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪﻡ ﺷﻨﯿﺪﻡ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺑﺎﺑﺖ ﺳﻮﺧﺘﮕﯽ ﺗﻪ ﺩﻳﮓ ﻫﺎ ﺍﺯ ﭘﺪﺭﻡ ﻋﺬﺭﺧﻮﺍﻫﯽ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ 🔷ﻫﺮﮔﺰ ﺟﻮﺍﺏ ﭘﺪﺭﻡ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﺨﻮﺍﻫﻢ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﮔﻔﺖ : ﻋﺰﯾﺰﻡ! ﻣﻦ ﻋﺎﺷﻖ ﺗﻪ ﺩﻳﮕﻬﺎﻱ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺮﺷﺘﻪ ﻫﺴﺘﻢ ...😉😋 🔷ﻫﻤﺎﻥ ﺷﺐ، ﮐﻤﯽ ﺑﻌﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﺭﻓﺘﻢ ﺑﻪ ﭘﺪﺭﻡ ﺷﺐ ﺑﺨﯿﺮ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺁﯾﺎ ﻭﺍﻗﻌﺎً ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﺗﻪ ﺩﻳﮕﻬﺎﻳﺶ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ؟ ﺍﻭ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﮐﺸﯿﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻣﺎﺩﺭﺕ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺭﻭﺯ ﺳﺨﺘﯽ ﺭﺍ ﮔﺬﺭﺍﻧﺪﻩ ﻭ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ؛ ﺑﻌﻼﻭﻩ، ﺗﻪ ﺩﻳﮕﻬﺎ ﻱ ﮐﻤﯽ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﮐﺸﺪ! ✅ ﻣﻤﻠﻮ ﺍﺯ ﭼﯿﺰﻫﺎﯼ ﻧﺎﻗﺺ ﻭ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎﯾﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﭘﺮ ﺍﺯ ﮐﻢ ﻭ ﮐﺎﺳﺘﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﻬﻤﺘﺮﯾﻦ ﺭﺍﻩ ﺣﻞ ﻫﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﺭﻭﺍﺑﻂ ﺳﺎﻟﻢ، ﻣﺪﺍﻭﻡ ﻭ ﭘﺎﯾﺪﺍﺭ ،ﺩﺭﮎ ﻭ ﭘﺬﯾﺮﺵ ﻫﺎﯼ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﻭ ﺷﺎﺩ ﺑﻮﺩﻥ ﺍﺯ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﺑﺎ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ 🌸 ﺩﻋﺎﯾﻤﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﯾﺎﺩ ﺑﮕﯿﺮﯾﻢ ﻗﺴﻤﺖ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺏ، ﺑﺪ ﻭ ﻧﺎﺧﻮﺷﺎﯾﻨﺪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﭙﺬﯾﺮﯾﻢ...
ساده زیستی ملاهادی سبزواری حکیم بزرگ حاج ملاهادی سبزواری که دارای شاگردان بسیار ممتاز و صاحب تالیفاتی همانند شرح منظومه در فلسفه است، از کسانی بود که زندگی بسیار ساده ی او زبان زد تاریخ شد. در تاریخ صفر ۱۲۸۴ ه ق ناصرالدین شاه قاجار در راه رفتن به خراسان در سبزوار توقف نمود و عازم خانه ی ایشان شد و تنها و بدون محافظا وارد منزل او گردید. هنگام ظهر حاجی و مشغول غذا خوردن بود. پادشاه قاجار مشاهده کرد که غذای این دانشمند یک گرده نان است و لقمه های نان را در یک ظرف کوچک که مایعی در آن بود، فرو می کرد و در دهان می گذاشت؛ فهمید آن ظرف درونش سرکه است شاه نظری به حالش کرد و نظری به خانه انداخت و دید در آن اتاق جز یک قطعه نمد، چیزی دیده نمی شود که سفره روی آن قرار دارد شاه می بیند در دو اتاق دیگر، فرش آن نمد است و می گوید: فکر میکردم زندگی شما خوب. است، ولی این طور نیست؟ حاجی می فرماید: این سه قلعه نمد را هم که کف اتاق انداخته ام باید در جهان بگذارم و بروم، این نمدها در دنیا می ماند و من رفتنی خواهم بود. 📚سیمای فرزانگان ص 460 ـ مقدمه کتاب اسرار الحکم
🔴 این هم یک نوع نیکی به برادران است ابراهیم بن هاشم گفت عبدالله جندب را دیدم در موقع عرفات، حال هیچکس را بهتر از او ندیدم. پیوسته دست های خود را بسوی آسمان بلند کرده و آب دیده اش بر روی او جاری بود تا به زمین می رسید. چون مردم فارغ شدند به او گفتم در این پایگاه وقوف هیچکس را بهتر از تو ندیدم. گفت به خدا قسم دعا نکردم مگر برای برادران مومن خود زیرا که از امام موسی بن جعفر (ع ) شنیدم هر کس دعا کند برای برادران مومن خویش پشت سر آنها، از عرش ندا رسد که از برای تو صدهزار برابر باد. به خدا قسم دست برندارم از صدهزار برابردعاء فرشتگان که قطعا مستجاب و مقبول است برای یک دعای خودم که معلوم نیست مستجاب شود یا نه! ( منتهی الامال، ج 2، ص 164) '