- خیلی خب دیگه بهتره بشینید و کمی هم مراعات آقا محمد رو بکنید. بنده خدا دل تو دلش نیست.
همه با این حرف حاج آقا با خنده به محمد که کلافه شده بود نگاه کردن. همه نشستیم. من روی صندلی کنار محمد نشستم. حاج آقا نگاهی به مدارک هامون کرد و بعد صیغه محرمیت سه ماهه ای برامون خوند.
قبلت رو که گفتم سرم رو پایین انداختم ولی محمد نفس عمیقی کشید و با لبخند سرش رو کمی بلند کرد.
- اجازه میدی؟
محمد رو نگاه کردم از تو جیب کتش انگشتر نشون رو درآورد و با لبخند دستش رو گرفت سمتم. دستم که میلرزید رو گذاشتم تو دستش و انگشتر رو تو انگشتم کرد. دستام یخ بسته بود و نگام از خجالت جمع پایین بود......
http://eitaa.com/joinchat/2008219670Ca8c79f11fb
عاشقانه ای ناب و زیبا🌸💕💞
ڪوچہ احساس
- خیلی خب دیگه بهتره بشینید و کمی هم مراعات آقا محمد رو بکنید. بنده خدا دل تو دلش نیست. همه با این
داستانش فوقالعاده زیبا و دلنشین هست😊
خودم دوباره دارم میخونمش👌🏻
انقدر که لذت بخش نوشته شده💝
بیا کوچه همیشگی احساسم را با من قدم بزن
نگاهت شعر می شود
و صدایت آینه دار عشق💕
با تو انگار کوچه خاموش احساسم بهاریست
قدمهای تو مرا که هیچ یک شهر را عاشق می کند
سعید علیپوریان
•┈••✾•🍃💠🍃•✾•┈•
@koocheyEhsas
•┈••✾•🍃💠🍃•✾•┈•
🍁🍂🍃🍁🍂🍃🍁🍂🍃🍁🍂🍃
گفتمش مولا چرا ما را به کویت راه نیست
گفت بنگر پیش از اینت کرده های خویش را
#علیحدادقناعتی
🍁🍂🍃🍁🍂🍃🍁🍂🍃🍁🍂🍃
⚘﷽⚘
⚘الســـــــــــــلام علیکــــــــ یامـولانا یا صـاحب الزمـان (عج)⚘
#مولاےمهربانغزلهاےمنسلام
الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج
═══🌸🌿🌿🌸═══
@koocheyEhsas
🍃💚🍃💚🍃💚
💚🍃💚🍃💚
🍃💚🍃💚
💚🍃💚
🍃💚
💚
#داستانهای_کوتاه
💢 اﺯ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﯼ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ..
اﺯ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﯼ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ : ﺍﮔﺮ ﺗﻮ ﮔﺮﮒ ﺑﻮﺩﯼ ، ﭼﻪ ﻛﺎﺭ ﻣﯽ ﻛﺮﺩﯼ ؟
ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﮔﻔﺖ : ﻣﻦ ﮔﺮﮒ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﻠﻒ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻋﺎﺩﺕ ﻣﯽ ﺩﺍﺩﻡ ،
ﺗﺎ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﻫﺎﯼ ﺑﯽ ﮔﻨﺎﻩ ﺣﻤﻠﻪ ﻧﻜﻨﻨﺪ .
ﺍﺯ ﮔﺮﮔﯽ ﻫﻢ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ : ﺍﮔﺮ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺑﻮﺩﯼ ، ﭼﻪ ﻛﺎﺭ ﻣﯽ ﻛﺮﺩﯼ ؟
ﮔﻔﺖ : ﻣﻦ ﺑﻪ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﻫﺎ ﻣﯽ آﻣﻮﺧﺘﻢ ﻛﻪ ﭼﻪ ﻃﻮﺭ ﺑﺎ ﺩﻭ ﭘﺎﯼ ﻋﻘﺒﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﺳﺮ ﮔﺮﮒ ﻫﺎ ﺑﺰﻧﻨﺪ
ﻭ آﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﻜﺸﻨﺪ .ﺫﺍﺕ ﻫﯿﭻ ﺣﯿﻮﺍﻧﯽ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﻋﻮﺽ ﻛﺮﺩ
ﻭ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﻫﻢ ﺑﺎ ﭘﻮﺷﯿﺪﻥ ﻟﺒﺎﺱ ﻫﺎﯼ ﺭﻧﮕﺎﺭﻧﮓ ﺫﺍﺗﺸﺎﻥ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻧﻤﯽ ﻛﻨﺪ.
•┈••✾•🍃💠🍃•✾•┈•
@koocheyEhsas
•┈••✾•🍃💠🍃•✾•┈•