11.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 #داستان_کوتاه ( مثل دریا باش )
♦️ مرد عارف رو به شاگردش کرد و گفت: مشتی نمک بیاور و داخل این لیوان آب بریز!!...حالا آب شور را بنوش!!!
@sedayemighat_channnel
راست گفت #احمدشوقی:
"اما زیباییات
به یوسف و سورهی او
قسم که تو یکی از کلمات آن هستی..!"
می دانی بعضی دردها را نمی شود گفت. نمی شود حتی نشان داد. نمی شود توصیف کرد. نمی شود ... نه نمی شود.
و این درد تا عمق سلول های ریه را می سوزاند.
درد نبودنت...
این جا در سکوت و تاریکی خانه ام، روی این صندلی و در برابر چشم هایی که این سطور را می خوانند آواز عاشقی سر دادن دشوار است.
خوب میدانی عاشق نیستم. اما از دوری ات سینه ام به تنگ آمده.
الهِجرانُ عُقوبَةُ العِشقِ ...
کاش میشد مجنون وار به کوه بزنم. اما نه ... قرار بود در دل همین خانه باشم و تو بیایی!
می دانم حواست هست دیروز بیست بودم و امروز سی را هم رد کردم و تو نیامدی.
خودت بگو باید از چند بگذرم که بیایی...
#هیام
@khoodneviss
#هرروز_یک_آیه_از_قرآن ❤️🍃
✨✨✨🌹
✨✨🌹
✨🌹
🌷بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم🌷
🌷إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ✨
🌹ﺳﺮﭘﺮﺳﺖ ﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺷﻤﺎ ﻓﻘﻂ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻭﺳﺖ ﻭ ﻣﺆﻣﻨﺎﻧﻲ [ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ ﺍﻧﺪ ] ﻛﻪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﻧﻤﺎﺯ ﺭﺍ ﺑﺮﭘﺎ ﻣﻰ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺭﻛﻮﻋﻨﺪ [ ﺑﻪ ﺗﻬﻴﺪﺳﺘﺎﻥ ] ﺯﻛﺎﺕ ﻣﻰ ﺩﻫﻨﺪ .✨
📚 سوره مائده(آیه ٥٥)
✨🌹
✨✨🌹
✨✨✨🌹
─┅═༅𖣔❄️𖣔༅═┅─
@koocheyEhsas
─┅═༅𖣔❄️𖣔༅═┅─
🦋باز هم آدینه ای آمد ولی مهدی کجاست؟
🦋یکنفر می گفت مهدی جمعه ها در کربلاست
🍂رو بسوی کربلا کردم که فریادش زنم
🍂باز هم با ندبه ای از هجر مولا دم زنم
🦋آمد از سویی ندایی:آی اهل انتظار
🦋اندکی دیگر صبوری،میرسد دیدار یار!!!
#الّلهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّکَـ_الْفَرَج
─┅═༅𖣔❄️𖣔༅═┅─
@koocheyEhsas
─┅═༅𖣔❄️𖣔༅═┅─
حکمت کار گنجشکهای تشنه
موضوع: _تلنگر
يكى از كوهنوردان مى گويد: در تمام مدت سال از منزلم تا بالاترين نقطه تپهاى كه در محيط زندگيام بود، راهپيمايى مىكردم. زمستان بسيار سردى بود، برف سنگينى زمين را پوشانده بود، از محلى كه رفته بودم برمىگشتم، در مسير راهم در بالاى تپه حوضچهاى پر آب بود.
گنجشكهاى زيادى هر روز پس از خوردن دانه به كنار آن حوضچه مىآمدند تا آب بخورند؛ آن روز سطح حوضچه را يخ ضخيمى پوشانده بود، گنجشكها به عادت هر روز كنار حوضچه آمدند و نوك زدند، اما سطح آب را يخ زده يافتند. ايستادم تا ببينم كه اين حيوانات كوچك باحوصله چه مىكنند.
ناگهان يكى از آنها روى يخ آمد و به پشت بر سطح يخ خوابيد، پس از چند ثانيه به كنارى رفت، ديگرى به جاى او خوابيد و پس از چند لحظه دومى برخاست، سومى به جاى او قرار گرفت، همينطور مسئله تكرار شد تا با حرارت بدن خود آن قسمت را آب كردند؛ وقتى یخ نازك شد با نوك خود آن را شكستند. آب بيرون زد، همه خود را سيراب كردند و رفتند.
براستى اين عمل اعجابانگيز چيست؟ از كجا فهميدند كه يخ با حرارت آب مىشود سپس از كجا فهميدند كه بدن خود آنها حرارت مناسب را دارد و از كجا دانستند كه بايد اين حرارت را با خوابيدن روى يخ، تأمین کنند و از كجا فهميدند كه با خوابيدن يك نفر مشكل حل نمىشود، بلكه بايد به نوبت اين برنامه را دنبال كرد؟ آيا جز هدايت حضرت حق اسم ديگرى بر اين داستان مىتوان گذاشت؟!
🔸برگرفته از کتاب عرفان اسلامی، جلد 13، اثر استاد حسین انصاریان.
─┅═༅𖣔❄️𖣔༅═┅─
@koocheyEhsas
─┅═༅𖣔❄️𖣔༅═┅─
#آقای_من🍃
شنبه شد ، پنجره از آمدنت وامانده ،
دوسه تا دلهره از #جمعه ز تو جامانده
جمعه و شنبه دگر فرق ندارد بی تو
تا میان من و تو فاصله بر جا مانده ...
❤️اللهم عجل لولیک الفرج❤️
─┅═༅𖣔❄️𖣔༅═┅─
@koocheyEhsas
─┅═༅𖣔❄️𖣔༅═┅─