🧔🏻‍♂بابا روی میز تحریرم بود. بابا یواشکی اومده بود. قرار بود فردا با من به مدرسه بیاد. 🧕🏻فردا صبحونه خوردم و روپوشم رو پوشیدم و عکس کوچولوی بابام رو گذاشتم توی جیبم. بعد هم با بابا رفتیم بیرون. 🔎موضوعات قصه #بابا #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda

📕در این کتاب شنیدنی و دیدنی، بچه‌ها موقعیت‌های متعددی را تجربه می‌کنند. موقعیت‌هایی همچون: خانه‌تکانی، روز مادر، ساختن بادبادک، تفاوت فضولی و راهنمایی، و مسابقه و تلاش برای نتیجه. 🔎موضوعات قصه #بادبادک #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda

🧔🏽مرد دیوانه‌ای وارد شهری شد. کودکان به دیوانه سنگ می‌زدند... . 🧒🏼بزرگ‌‌ترها هم به سنگ زدن بچه‌‌ها می‌‌‌خندیدند. دیوانه‌‌ی بیچاره امنیت و آرامش نداشت. 🏰مرد دیوانه یک روز راهش را کشید و وارد قصر امیر شد. 🤴🏻 از آنجایی که بی‌‌آزار و آرام بود، کسی هم با او کاری نداشت. او رفت و رفت تا نزدیک تخت امیر شد. 🔎موضوعات قصه #دیوانه #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda

کاردستی سورپرایز تولد🎉🎉 #کاردستی 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda

🤴🏼 شاهزاده به سن ازدواج رسیده بود و شاه و ملکه، بی تاب ازدواج او بودند. 🤴🏻شاه و ملکه با پسرشان درباره ازدواج گفت و گو کردند و او را راضی به ازدواج کردند. 👸🏻 اما شاهزاده برای ازدواج یک شرط داشت. شاهزاده شرط کرد که خودش همسرش را انتخاب کند. 🔎موضوعات قصه #ازدواج #صداقت #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda

🤴🏻روزگاری پیش پادشاهی بود که هروقت کسی می‌خواست او را ببیند و با او حرف بزند، اطرافیانش نمی‌گذاشتند. 😡 کم‌کم مردم از این موضوع ناراضی شدند و اعتراض کردند. 😟 پادشاه از صدای اعتراض مردم سخت به وحشت افتاد و ترسید؛ به همین دلیل از وزیرش خواست تا.... 🔎موضوعات قصه #پادشاه #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda