🔶شعر داستانی 🍃🌸🍃🌸🍃 « مسلمان شدن یهودی » 🌸گویند پیغمبر 🌱هر روز با یاران 🌸از کوچه رَد می شد 🌱با چهره‌ی‌خندان 🌸مَردی یهودی با 🌱صد کینه‌ی در جان 🌸از پُشتِ بامِ خود 🌱می‌ریخت او آسان 🌸خاکسترِ منزل 🌱روی سرِ ایشان 🌸پیغمبرِ اسلام 🌱چون بود با ایمان 🌸چیزی نمی‌‌فرمود 🌱میخواند او قرآن 🌸یک روز پیغمبر 🌱پرسید از یاران 🌸از چه‌ یهودی نیست 🌱بر روی بام الان 🌸خوبست ما پرسیم 🌱از حالِ این انسان 🌸گفتند او گشته 🌱بیمار و هم نالان 🌸خوابیده در بستر 🌱با دردِ بسیار آن 🌸در را زدند آنگاه 🌱اصحاب و آن یاران 🌸در خانه اش گشتند 🌱از حالِ او پرسان 🌸پرسید پیغمبر 🌱از درد و از درمان 🌸مَردِ یهودی شد 🌱شرمنده‌ی ایشان 🌸شرمنده از کار و 🌱وکردار خود یک آن 🌸با دیدنِ لُطفِ 🌱پرورده‌یِ قرآن 🌸شد او مسلمان و 🌱آنگه بداد او جان 🌸فرمود پیغمبر 🌱شادیم ما الآن 🌸شد دربهشتِ حق 🌱همسایه‌ام مهمان 🌸دور است او الآن 🌱از آتشِ سوزان 🌸وقتی که اخلاقت 🌱خوب است ای انسان 🌸همسایه هم گردد 🌱اهلِ بهشت اینسان 🌸❤️🌸❤️🌸

🔸️شعر مخصوص تاب بازی 🌸🌼🍃🌼🌸 🌸 تاب تاب تاب بازی 🌱 خدا که بی نیازی 🌸 یه کار کنم تو بازی 🌱 از من تو باشی راضی 🌸 شکرت کنم که دادی 🌱 سلامتی و شادی 🌸 من‌ توی تاب می‌شینم 🌱 طنابها رو میگیرم 🌸 تاب و طنابِ شادی 🌱 خدا به من تو دادی 🌸 از لطفِ تو ممنونم 🌱 یه‌شعر واست می‌خونم 🌸 از ما خطر رو بردار 🌱 مارا خودت نگهدار 🌸 خدای مهربون شکر 🌱 زمین تا آسمون شکر 🌸🌼🍃🌼🌸 شاعر: سلمان آتشی #تاب_بازی_شادی #شکرگزاری_کودکان_هنگام_بازی https://eitaa.com/ashaarekoodakaneh