eitaa logo
❤️ مادرانه 👩‍👧‍👦 کودکانه ❤️
3.3هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
3.2هزار ویدیو
60 فایل
به بهترین کانال کودکانه مذهبی خوش اومدی 😍🌴 #تبلیغ_داریم ارتباط با مدیر کانال و #تبلیغات: @SarbazeEemam لینک کانال مادرانه 👩‍👧‍👦کودکانه https://eitaa.com/joinchat/1616969830Cf1d49058f4
مشاهده در ایتا
دانلود
recording-20240109-061039.mp3
6.72M
دعای ۲۵ را به نیت عاقبت بخیری فرزندانمان قرائت میکنیم مهدی جان خودم ، همسرم و فرزندانم نذر ظهورت🌹 اللهم عجل لولیک الفرج کانال ❤️مادرانه 👩‍👧‍👧کودکانه❤️ https://eitaa.com/joinchat/1616969830Cf1d49058f4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باباها ساعت 5 صبح وقتی میخوان برن سرکار😂 مطمئنم همتون تجربش کردید🙈 . . . کانال ❤️مادرانه 👩‍👧‍👧کودکانه❤️ https://eitaa.com/joinchat/1616969830Cf1d49058f4
10.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. 🎥 راهکار بهبود رشد کودکان🧍‍♂🧍‍♀ ‼️چه غذاهایی جلوی رشد قدی کودکان رو میگیره 🧋🍭 🔅توصیه های کاربردی حکیم مزاج ✅درمان_کودک 🌱برای ۳ نفر از دوستان بفرست📲 کانال ❤️مادرانه 👩‍👧‍👧کودکانه❤️ https://eitaa.com/joinchat/1616969830Cf1d49058f4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
واسه اهل خونه کیک 🍰 درست کردم با شیر🥛 میل کنن مناسبت دیگه شم تولد گل پسسسسرمه که فردا 5 ساله میشه 🥲 جمعه تون شاااااد شاد 💖🥳 ..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ مادرانه 👩‍👧‍👦 کودکانه ❤️
#قصه_ننه_علی #پارت31 فصل پنجم : خداحافظ مادر منزل نو شبیه همه‌چیز بود جز خانه‌ی آدمیزاد! کیسه گچ
فصل پنجم : خداحافظ مادر به توصیه‌ی دکتر چند هفته‌ای در رختخواب افتادم. حال خودم بد بود، تمام تنم کوفته شده بود؛ اما شکر خدا حسین سالم بود و بلایی سرش نیامد. کم‌کم بهتر شدم و توانستم سرپا شوم. رجب نیمی از حیاط را تبدیل به مغازه کرد و کرکره انداخت. حیاط را شن و ماسه ریختیم. کم‌کم بنّاها بساطشان را جمع کردند و رفتند. خانه تکمیل نشده بود؛ مجبور بودیم به همان چهاردیواری دلمان را خوش کنیم. اتاق بزرگ جلوی حیاط را سفید کردیم و وسایلمان را داخلش چیدیم. اتاق نیمه‌کاره‌ی پشتی را به وجیه‌الله دادیم. مغازه را هم به داییِ رجب اجاره دادیم تا کار نجاری‌اش را شروع کند. آمدم نفسی بکشم که خانه‌ی نیمه‌کاره‌ام شد مثل مسافرخانه سیداسماعیل! فامیل‌های شهرستانی رجب فهمیده بودند او صاحب خانه شده، هر کسی که گذرش به تهران می‌افتاد، چند روزی رختخوابش را خانه‌ی ما پهن می‌کرد و بعد می‌رفت. کارم شده بود پذیرایی از میهمانان سرزده. روایت زندگی زهرا همایونی؛ مادر شهیدان کانال ❤️مادرانه 👩‍👧‍👧کودکانه❤️ https://eitaa.com/joinchat/1616969830Cf1d49058f4 «»
فصل پنجم : خداحافظ مادر هروقت مینی‌بوس جلوی در خانه خاموش می‌کرد، دلم آشوب می‌شد. مادرم حال و روزم را می‌دید و حرص و جوش می‌خورد. می‌گفت: «پس تو کی می‌خوای زندگی کنی دختر؟! ناسلامتی حامله‌ای! چند وقت دیگه باید زایمان کنی و هیچی معلوم نیست. واقعا بارداری؟!» راست می‌گفت؛ زمان زیادی تا فارغ شدنم نمانده بود و اصلا شبیه زنان باردار نبودم! شکمم جلو نیامده بود و بچه رشدی نداشت. هرطور شده با خنده و شوخی مادرم را راهی خانه‌اش می‌کردم تا کمتر فکرش درگیر من باشد. کانال ❤️مادرانه 👩‍👧‍👧کودکانه❤️ https://eitaa.com/joinchat/1616969830Cf1d49058f4 «»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ادامه داستان شهید قاسم سلیمانی👇👇👇 .