🔹#بوسیدن کودک چه فایده ای دارد؟
فرزندانتان را زیاد ببوسید؛
پیامبر اکرم فرمودند:
"هر کس فرزندش را ببوسد ،
خداوند عزوجل براى او #حسنه مى نویسد"
💋 #بوسیدن فرزند #پرخاشگری او را کاهش میدهد!
💋 #بوسیدن فرزند انرژی های اضافی او را تخلیه میکند!
💋 #بوسیدن فرزند باعث میشود رابطه عاطفی و روانی بین فرزند و والدین تقویت شود!
❤️کانال مادرانه👩👧👦 کودکانه
https://eitaa.com/joinchat/1616969830Cf1d49058f4
10.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کاردستی
مامان باباها وقتی میبینی کوچولوت علاقه داره به ماشین بازی
دست به کار بشین این کاردستی خوشگل وبهمراه کوچولوتون درست کنین😍
❤️کانال مادرانه👩👧👦 کودکانه
https://eitaa.com/joinchat/1616969830Cf1d49058f4
14.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ_آموزشی
کلیپ شاد مسواک زدن
❤️کانال مادرانه👩👧👦 کودکانه
https://eitaa.com/joinchat/1616969830Cf1d49058f4
13.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بازی پیدا کردن رنگ ها
#تقویت_مهارت_دیداری
#تقویت_مهارت_شنیداری
#تقویت_عضلات_دست
#زیر_پیش
❤️کانال مادرانه👩👧👦 کودکانه
https://eitaa.com/joinchat/1616969830Cf1d49058f4
9.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ شاد آموزش روزهای هفته
❤️کانال مادرانه 👩👧👦 کودکانه
https://eitaa.com/joinchat/1616969830Cf1d49058f4
13.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ مناسبتی روزپرستار
❤️کانال مادرانه 👩👧👦 کودکانه
https://eitaa.com/joinchat/1616969830Cf1d49058f4
15.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
..
سلام قوی ترین ها✌️
الحمدلله عزیزترینم
یعنی (همسرم) مرخص شدن😍
با دعای خیر شما عزیزان
حالشون رو به بهبوده ان شاءالله😭
بچه ها با دیدن باباشون
عجیب دلشون شاد شد خداروشکر🌷🌷🌷
الحمدلله بابت لطف خدا که
شامل خانواده م شد 🥲
خدایاشکرررررررررررت 🤲
رضا به رضاک..❤️
به حق دل شاد بچه هام
الهی سایه ی پر مهر همسرانتون ،
پدر بچه هاتون بالای سرتون باشه عمر عزیزانتون بابرکت و با عزت ان شاءالله🥰
.
🏴 مادرانه 👩👧👦 کودکانه 🏴
#قصه_ننه_علی #پارت37 فصل پنجم : خداحافظ مادر ماه مهر نزدیک بود و امیر باید میرفت کلاس اول. نزدیک
#قصه_ننه_علی
#پارت38
فصل پنجم : خداحافظ مادر
چند روزی از مادرم خبر نداشتم. تلفن زدم به خوشبخت؛ او هم بیخبر بود و گفت مادر خیلی وقت است به دیدن او نرفته. دلشوره گرفتیم. به محمدحسین خبر دادیم. چند روز دنبال مادر میگشتیم؛ اما خبری از او نشد. بیمارستان و کلانتریای نبود که سر نزده باشیم. شب و روزم شده بود گریه؛ تا اینکه یک روز محمدحسین با چشمانی سرخ آمد و خبر مرگ مادرم را داد.
گوشم سوت کشید، کر شدم، چشمانم سیاهی رفت، نفسم بند آمد و غش کردم. مادرم روزی که از خانهی ما رفت، در سهراه آذری موقع عبور از خیابان، پوست موز زیر پایش میرود و زمین میخورد. همان لحظه یک کامیون با سرعت زیاد از روی بدن مادرم رد میشود. بلایی سرش آمد که پیکرش قابل شناسایی نبود!
تا هفتم مادرم با پای خودم میرفتم خانهاش و شب جنازهام را از مطب دکتر میآوردند. همه میگفتند زهرا تا چهلم دوام نمیآورد و کنار مادرش خاک میشود؛ اما کدام قبر؟! بندهی خدا چون قابل شناسایی نبود، گمنام و بیکس دفنش کردند. افسرده شدم و فقط با قرص آرام میگرفتم. همهی دل خوشیام در روزهای سخت زندگی، مادرم بود. دردهایم را وقتی در آغوشش میگرفتم و سرم را روی زانوهایش میگذاشتم فراموش میکردم. بهیکباره کمرم شکست و بیکس شدم. بابا هم حال و روزش بهتر از ما نبود. طاقت خانهی بدون مادرم را نداشت و بعد از چند روز برگشت خانهی ارباب. اوضاع روحی و جسمی بدی داشتم. خودم هم امیدی به زنده ماندن نداشتم. محمدحسین پایش را کرده بود در یک کفش که راننده فراری کامیون را پیدا کند. شبی خواب دیدم مادرم در جوار اهلبیت (علیهمالسلام) و حضرت زهرا (علیهاالسلام) است. بانویی نورانی گفت: «ما خیلی وقته منتظر مادرت بودیم. جای خوبی تو بهشت داره؛ نگران نباش.»
روایت زندگی زهرا همایونی؛ مادر شهیدان #امیر_و_علی_شاه_آبادی
کانال ❤️مادرانه 👩👧👧کودکانه❤️
https://eitaa.com/joinchat/1616969830Cf1d49058f4
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»