#قصه_شب
قصه ناخدا و ماهی کوچولو
در این قصه شب برای کودکان آمده است که یک کشتی زیبا و بزرگ که ناخدایی مهربان داشت، همیشه در دریاها و اقیانوس ها شناور بود. یک روز که برای تعمیرات کشتی در دریا، ناخدا دستور متوقف کردن کشتی را داده بود، و روی عرشه ایستاده بود دید که ماهی کوچک زیبایی روی سطح آب اومد و شروع کرد بازی کردن و بالاو پایین پریدن.
ناخدا بعد از دیدن این ماهی کوچولو و زیبا بهش گفت، اینجا جای بازی کردن نیست و ممکنه آسیب ببینی ، چون هر لحظه ممکنه موتور کشتی روشن بشه و بدنت رو زخمی کنه. اما ماهی کوچولو اصلا اهمیت نداد و دوباره به بازی کردن ادامه داد.
چند دقیقه بعد موتورهای کشتی روشن شدند و ناگهان ماهی کوچولو رو به سمت خودشون کشیدند، کاپیتان به محض اینکه دید ماهی کوچولو در خطره ، سریع دستور داد تا موتورها را خاموش کنند، اما ی مقدار دیر شده بود و یکی از باله های ماهی کوچولو زخمی شده بود ، ناخدا ماهی کوچولو را از آب بیرون آورد و داخل ی تنگ انداخت و باله اش را پانسمان کرد و بعد از چند روز که خوب شد ، ازش خداحافظی کرد و انداختش داخل آب.
ماهی کوچولو از اینکه باله اش خوب شده بود و میتونست حرکتش بده خیلی خوشحال بود و موقع خداحافظی به ناخدا قول داد که همیشه همه جا بازی نکنه و مواظب خودش باشه.
🆔 @koodakemaa
〰〰〰〰〰〰〰
#شعر_کودکانه
🌸 مادر
مامان جونم چه ماهی
فدات بشم الهی
زحمت برام کشیدی
نتیجشو ببینی
مریض نشی تو مادر
اگه گفتی چی پرپر
اخم مامان جونم پر
رنج مامان جونم پر
🍃🌸🍃
مامان جونم چه ماهی
فدات بشم الهی
خیر ببینی ان شاءالله
برام زحمت کشیدی
نتیجه شو ببینی
مریض نشی تو مادر
اگه گفتی چی پرپر
کلاغ پر, گنجشک پر
رنج مامان جونم پر
اخم بابا جونم پر
غصه و غم همش پر
🆔 @koodakemaa
〰〰〰〰〰〰〰
#نقاشی_خلاق
ایده نقاشی خلاق جوجه تیغی با تراشه مداد
🆔 @koodakemaa
〰〰〰〰〰〰〰
#کاربرگ_هوش
#هماهنگی_چشم_دست
#افزایش_مهارت_دیداری
چی به چی مربوطه؟
✔️ مناسب ۳ تا ۷ سال
🆔 @koodakemaa
〰〰〰〰〰〰〰
#قصه_شب
🏡 خانه برای اسباب بازی ها
مادر علی با صدای جیغ از خواب پرید. سریع به سمت اتاق علی دوید. علی روی زمین نشسته بود. دستش را روی پایش گذاشته بود و گریه می کرد. مادر به سمتش دوید و پرسید:« چی شده؟ بزار پاتو ببینم».
علی همین طور که گریه می کرد گفت: «پام رفت روی یکی از این خونه سازی ها، دیگه دوستشان ندارم همش پاهایم را زخم می کنن!»
مادر علی را بوسید و گفت: «عزیزم چیزی نشده، یه خراش کوچیکه. زود خوب میشه». مادر چسب زخمی به پای علی زد. چون کف پایش زخم شده بود.
علی دیگر نمی توانست در اتاق بدود، برای همین جلوی تلویزیون نشست تا کارتون ببیند.
مدتی گذشت، علی مادرش را صدا زد و گفت: «مامان گرسنمه، یه چیزی بیار بخورم». مادر لبخند زنان برایش یک بشقاب میوه آورد. ناگهان فریادی کشید و بشقاب میوه از دستش رها شد. مادر پایش را روی یک خانه سازی گذاشته بود.
علی گفت: «چی شد مامان؟ چرا افتادی؟»
مادر گفت:« از دست خونه سازی های تو» علی زد زیر گریه و گفت: «من که بهتون گفتم خیلی بد هستن کاش بریزمشون دور!»
مادر گفت: « تقصیر اینا نیست، اگر براشون خونه درست کنیم زیر پا نمی مونن!» علی با تعجب گفت: «خونه شون؟»
مادر گفت: «امروز هم پای من زخم شد، هم پای خودت». علی سرش را پایین انداخت و اشکهایش را پاک کرد.
مادر از جایش بلند شد و گفت: «پسر قشنگم اسباب بازی هاتو یه جا روی زمین نریز، هر کدام رو لازم داری بردار بقیه را از خونه شون بیرون نیار».
علی گفت: «امروز دایناسورم رو می خواستم که ته سبد بود مجبور شدم همه رو روی زمین بریزم».
مادر کمی فکر کرد و گفت: « پس باید یه کاری کنیم تا زودتر اسباب بازیهات رو پیدا کنی». علی گفت:ذ«بله مامان جون. همه ی اسباب بازی های من توی یک سبده. وقتی یه چیزی میخوام مجبورم همه رو روی زمین بریزم»
مامان علی به سمت آشپزخانه رفت و با چند تا سطل بزرگ برگشت. یکی از آنها را برداشت و به علی گفت: «این سطل برای حیوونات باشه، یعنی توی این سطل فقط حیوونات رو بریز». علی سطل بعدی را برداشت و گفت:« این سطل هم برای خونه سازیها»
مامانش گفت:« آفرین. توی هر سطل یه چیزی بریز و روش هم یه نقاشی بچسبون که معلوم بشه توش چیه».
علی خیلی خوشحال شده بود به اتاقش رفت. چند تا ورق آورد و چند تا نقاشی کشید و روی سطل ها چسباند.
بعد با کمک مامانش اسباب بازی هاش را جمع کرد. اتاقش تمیز و مرتب شد. به مادرش گفت:«مامان چقدر خوب شد، حالا هر چی می خوام میتونم زود پیدا کنم». بعد مادرش را بغل کرد و صورتش را بوسید و از او تشکر کرد.
✍ نويسنده: خانم مريم فیروز، از اعضای خوب کانال کودک خلاق🌸
🆔 @koodakemaa
〰〰〰〰〰〰〰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
📒 انواع دفتر مشق و نقاشی
سیمی، چسبی و منگنه ای
🔅جلد گلاسه، جلد طلقی، جلد پرسی
با کیفیت عالی
📒 دفترچه یادداشت، دفتر برنامه ریزی و ...
✳️ کیف دبستان، پیش دبستانی و مهد کودک، جامدادی و ...
📐 ست ۵ تکه چوبی لوازم تحریر با طرح ایرانی اسلامی 📏😍
❀ https://eitaa.com/joinchat/703660361C0554c8d5cc
👆👆
تا ۱۰ آذر ماه همه محصولاتمون ۱۰ درصد تخفیف داره😍👆
کودک خلّاق (بازی، کاردستی...)
. 📒 انواع دفتر مشق و نقاشی سیمی، چسبی و منگنه ای 🔅جلد گلاسه، جلد طلقی، جلد پرسی با کیفیت عا
.
فروشگاه رضوان تحت مدیریت مادرانه و کودک خلاق است. لطفا حمایت کنید.
#بازی
#دست_ورزی
#هماهنگی_چشم_دست
از کودک بخواهيد گلها را با خط راست به گلدان وصل کند.
✔️ مناسب 2/5 تا 4 سالگی
🆔 @koodakemaa
〰〰〰〰〰〰〰
#کاربرگ_ریاضی
#افزایش_مهارت_دیداری
آشنایی با مفاهیم سبک و سنگین
شکل های سمت راست صفحه را در جای مناسب جدول سمت چپ قرار دهید.
✔️ مناسب ۳ تا ۶ سال
🆔 @koodakemaa
〰〰〰〰〰〰〰
#قصه_شب
🍃 آتى و تاتی
در یک کمد لباس دو لنگه جوراب کنار هم زندگی می کردند. اسم یکی آتی و دیگری تاتی بود. لنگه جوراب ها خیلی همدیگر را دوست داشتند و همیشه با هم بودند.
یک روز صاحبشان دمپایی هایش را پوشید و به نانوایی رفت. آتی و تاتی از سوراخهای دمپایی به آدمها ، درختها و ماشینها نگاه می کردند و با هم می خندیدند.
وقتی صاحبشان نان خرید، در راه برگشت پایش روی یک پوست موز رفت و زمین خورد. یک پایش شکست. مردم او را به بیمارستان بردند و دکتر پایش را گچ گرفت.
از آن موقع به بعد او فقط می توانست یک لنگه جوراب بپوشد. آتی را پوشید و تاتی را زیر تخت انداخت. جورابها از هم دور شدند. دلشان برای همدیگر تنگ می شد. تاتی که زیر تخت افتاده بود از غصه چروک شده بود.
آتى هم روزهای سختی را می گذراند. آنقدر تنهایی این طرف و آن طرف می رفت که بالاخره سوراخ شد. صاحب جورابها وقتی دید که شصتش از جوراب بیرون زده، آتى را از پایش در آورد و تاتی را پوشید. حالا آتى زیر تخت تنها بود. تازه فهمید که چقدر تنهایی بد است.
چند روز بعد تاتی هم سوراخ شد. صاحبشان تصميم گرفت آنها را دور بياندازد.
آتى و تاتی دوست نداشتند به شهر زباله ها بروند. از بوی زباله بدشان می آمد.
صاحب جوراب ها نظرش عوض شد. آنها را برداشت و با آنها یک عروسک درست کرد. این طوری آتى و تاتی همیشه در کنار هم بودند.
🆔 @koodakemaa
〰〰〰〰〰〰〰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگه فرزندت دائم غر میزنه، قهر میکنه، زود عصبانی میشه، با حجاب مشکل داره، نماز نمیخونه، سؤالات دینی میپرسه و منتظر جوابه، هر کتابی در این زمینه ها بخوای تو کتابفروشی ما پیدا میشه.
#کتابفروشی_رضوان👇👇
📚 رمانهای جذاب ویژه نوجوانان
📕 داستان رده سنی ۳ تا ۱۲ سال
📖 قصه قرآنی و زندگی ائمه اطهار(ع)
💌 خداشناسی کودکان
📝 کتاب کار و آموزش الفبا
🗂 هوش و خلاقیت
📗 کتابهای چند زبانه
https://eitaa.com/joinchat/4011720751C49bba0503c
فراموش نکنید بعد از ورود به کانال روی گزینه پیوستن بزنید.👆
❌کپی بنر ممنوع❌