eitaa logo
کودکان پاک(نسل ظهور )
418 دنبال‌کننده
927 عکس
609 ویدیو
32 فایل
شیوه های جالب و جذاب برای انتقال مفاهیم مذهبی برای والدین دغدغه مند داستان، لالایی، شعر، کلیپ کودکانه، سرود، نکات روانشناسی، ارسالی، مسابقه @moheb_alhoseini کانال حدیث و احکام @hadiahk14 کانال منجی آخرالزمان @monjiedonya کانال حسینیه آل الله @ghadiriam
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🌸🌸 گل همیشه زیبا امام مهدی ما تو خوب و مهربانی تو صاحب الزمانی تو آخرین ستاره میان آسمانی دل زمین برایت همیشه بی قرار است بیا که با تو دنیا برای ما بهار است. @raispur🌴🌴 🔹🔹🔹🔹🔹
🌴🌹شعر نماز🌹🌴 وقتی نماز می خونم انگار تو آسمونم من از زمین جدایم پیش فرشته هایم دست های من تو دستشون پر میکشم تو آسمون من با اونا میرم بالا می چینم از ستاره ها ستاره از دست های من می باره پر می شه جا نمازم از ستاره ستاره های رحمت الهی می دم به تو اگه تو هم بخواهی به شرطی که تو هم نماز بخونی ترک نکنی قدر شو خوب بدونی @raispur🌴🌴
شعری از یک داستان واقعی زندگی دختر رسول الله صلی الله علیه واله 🎀🎀🎀🎀🎀🎀 لباس شب عروسی دیروز که من بچّه ی خوبی بودم توکارا به مامان کمک می دادم فرشته ی مهربونم منو دید یک کتاب قصّه واسه من خرید زود اومدم تا کادومو بازکنم خوندن این قصه رو آغاز کنم امّا یادم اومد سواد ندارم خوندن این قصه رو یاد ندارم اما میدونم که چه مهربونه مامان جونم برام اونو می خونه قصه ی یک خانومِ مهربونه که قدر خوبی کردنو میدونه خانوم قصه مون خانومْ فاطمه است اون که خانوم تراز خانوما همه است ریحانه ی ناز پیامبرِ ما همسر ِمهربونِ شیرِ خدا اون که مامان جونش بوده خدیجه رفته وقتی فاطمه بوده بچه فاطمه مونده با باباش پیامبر دوست داره دختر و یه عالم پدر پیامبرِ خدا که مهربونه مردمو به دین خدا می خونه اونایی که خوبن میان کنارش بعضی ها هم فقط میدن آزارش سختی ها رو کرده بابا تحمّل کنارِ یک دخترِ خوب مثلِ گل اما دیگه وقتِ تحمّل نبود چون که می خوان آدم بدا صبحِ زود بپوشونن چهره ی پر کینه شون یواشکی بیان تویِ خونه شون می خوان بابایِ فاطمه نباشه دنیا پیشِ چشمایِ اون سیا شه با شمشیرایِ تیز بیان تو خونه زود بکشن که هیچ کسی نبینه بعدش فرار کنن تو تاریکیا تموم بشه رسمِ همه نیکیا خدایِ مهربون ولی می دونه بزرگ ترین فرشته رو می خونه می گه برو بگو تو ماجرا رو نجات بده پیامبرِ خدا رو بزرگترین فرشته زودی اومد قصه رو گف به حضرت محمد(ص) نقشه ی آدم بدا رو پیامبر خوند و اومد پیش علیّ حیدر گفت که باید کاری کنیم نفهمن یواشکی برم از این خونه من یکی باید به جایِ من بخوابه اون که شیر و شجاعِ بی حسابه گفت علی که شما سالم می مونین؟ منو امینِ کاراتون بدونین جایِ شما تو رختخواب می مونم قدرِ پیامبرم رو خوب می دونم ایشالله که توفیق اینو دارم دخترتونو پیشتون میارم صبح سحر آدم بدا اومدن یواشکی لحاف رو یک سو زدن می کُشیمت پیامبر الان، ولی دیدن خوابیده جایِ ایشون علی باور نکردن چیزی رو که دیدن از عصبانیت یه داد کشیدن علی رو چند تایی یه چند تا زدن ناراحت از اونجا بیرون اومدن رسید پیامبر به یه شهرِ جدید خبر به آدمایِ اونجا رسید آدما دوستایِ پیامبر شدن تو خوبیا از همه بهتر شدن اما ایشون منتظر علی بود علی اومد پیشِ اونا خیلی زود فاطمه رو پیشِ پیمبر رسوند لبایِ بابا رو دوباره خندوند ✨🌷✨🌷✨🌷 یک خبرِ خوب از خدا رسیده فرشته گفت این خبرِ جدیده هیچ کی نمیشه همسرِ فاطمه جز علی که بهترِ اون از همه خدا می خواد که این عروس و داماد داشته باشن یه جشنِ کوچیک و شاد یه جشنِ ازدواج تو آسمونا رو زمینَم یه جشن خوب و زیبا جشنی که هم ساده و هم قشنگه شادیاشم پاک و خدایی رنگه فاطمه حالا یک عروسِ نازه عروسی که دنیا بهش می نازه با یک لباسِ خوشگلِ پر از چین قشنگ ترین عروسِ رویِ زمین یه خونه ی کوچیک علی خریده خونه ای که تمیزه و جدیده یک خانومی درِ خونه رو می کوبه می دونه که خانومِ خونه خوبه می گه خانوم کمک کنین فقیرم پول ندارم یه دست لباس بگیرم اول خانم لباسِ ساده می ده اما میگه این جوری یک کم بده گفته خدا از اون چی که دوست دارین بدین به هم اگه که ایمان دارین لباس خوشگلش رو در میاره تویِ یه بقچه ی تمیز میذاره میده لباسو به خانوم فقیره میگه بیا بهتره رو تو بگیر شبِ عروسی لباسش رو میده خانوم به این مهربونی کی دیده باید بشیم ما هم مثل فاطمه همیشه و هر جا به فکرِ همه چیزی رو که بهتره قسمت کنیم دوستی رو تویِ دلها دعوت کنیم باید به همدیگه محبت کنیم اونی که دوست داریم رو قسمت کنیم شعر شماره45 زمان حدود سال89 @fkpoem
شعر کودکانه امام زمانی بسم الله الرحمن الرحیم 🎊🎀🎊🎀🎊🎀🎊🎀🎀🎊 🎊🎀🎊🎀🎊🎀🎊🎀🎊🎀 🎊🎀🎊🎀🎊🎀🎊🎀🎊🎀🎊 👼👼👇👇👇👇👇👇👼👼 سلام سلام بچه ها بچه های با خدا هیچ میدونین کی هستش امام آخر ما🤔😊 مهدی صاحب زمان اون پدر مهربان همیشه هست به فکر آدمای این جهان🌇 اون قوی و پر کاره آدما رو دوست داره💚💚 به برکت دعاشه بارون اگه میباره🌧🌦🌧 خال سیاه رو گونه ش برای ما نشونه س برای دیدن او دلم پی بهونه س دعا برای فرج🙏 همیشه ذکر لبه👄 منتطر دیدنش چشم ما روز و شبه👀 مثل بابای خوبی واسه همه مردمه وقتی بیاد تو دنیا فصل گل و گندمه🌾💐🌾🌼🌾🌸🌾🌷🌾🌹🌾🌻🌾🌺 یه جمعه یا یه شنبه میاد کنار کعبه یک صدایی می شنوه👂👂 هر کی بیدار یا خوابه😴😯 صدای جبرئیله میگه آقا اومده🎉🎊🎉🎊🎉 بابای مهربون و💚💚 امام ما اومده😌😀😌😀 تا بیاد اون روز خوب😌🌸😌🌸 ما منتظر می مونیم تا اینکه زود تر بیاد با هم دعا می خونیم برای بهتر شدن بازم تلاش می کنیم ما قدر این امام خوبمونو می دونیم🌺🌻🌹🌷🌼🌸💐🌾🌿🌱 شعر 5 زمان شعر فروردین 95 @fkpoem
چقدر تا حالا دعای فرج رو خوندیم و به معنیش دقت نداشتیم 🕛شعر کودکانه ترجمه دعای سلامتی اللهم کن لولیک الحجه بن الحسن،صلواتک علیه و علی ابائه فی هذه الساعه و فی کل ساعه ولیا و حافظا وقایدا و ناصرا و دلیلا وعینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا با نام و یاد خدا....میخوایم بخونیم دعا دعا برا ظهور و ....سلامتی مولا امام آخر من....هس حجه بن الحسن سلام حق بر او و....امامای خوب من این ساعت و همیشه....خدا نگهدارش باش حفظش کن از بدی ها....راهنما و یارش باش تا برسه به مقصد....کمک کن اش خدایا تا روزی که می رسیم....ما به حضور آقا زمین پر از گل بشه....زیر پاهای امام عمر طولانی شونو....خداجون از تو می خوام شعر 6 زمان شعر:فروردین 95 @fkpoem
🌸به نام حی🌸 برای دختران پاک سرزمینم ما درد عشق را به دل و جان خریده ایم از لحظه ای که صوت خدا را شنیده ایم 🌹🌹🌹🌹🌹 هم رنگ جامعه نشدیم و قرار نیست الگوی خود قرار دهیم آنچه دیده ایم رو سوی آسمان هفتم و از ابتدای راه با فوج فوج بال ملائک پریده ایم 🦋🦋🦋🦋🦋 دنیا برای دختر خود آرزو بساز ما دختران نور،به غایت رسیده ایم مادل سپرده ایم به بانوی روشنی زیباست کوچ شب زدگان سوی روشنی ☀☀☀☀☀ هر بار خسته از غم مردم شویم ما کافی است راهی حرم قم شویم ما یک لحظه در تلاطم ایوان آینه از خود به در شویم و در او گم شویم ما ⭐⭐⭐⭐⭐ ای دختری که آبروی عالمان شدی در شرح علم و عشق و ادب قهرمان شدی آنجا بروز می کند اوج مقام که خود یک تنه شفیع همه شیعیان شدی 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 ای با وقار ،علم مطلق و ای صبر بی شکیب آواره ی حمایت مولایمان شدی 🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀 ایران بلوغ عاطفه را وامدار توست حتی غریب توس دلش بی قرار توست ⚡⚡⚡⚡⚡🌈🌈🌈🌈🌈☔☔☔☔☔ ما اقتدا به حضرت معصومه کرده ایم آنجا که درد را به دل وجان خریده ایم شعر شماره 50 زمان:خرداد98 @fkpoem
هدایت شده از شعر مذهبی جوان( صله از دست تو مولای غریب )
پیشاپیش به مناسبت روز دختر👧👩👱‍♀
25 ذیحجه نزول سوره شعر کودکانه سوره دهر..فداکاری اهل بیت ماجرای سوره انسان ماه،رمضون، رسید و من دوباره دلم پر از شکوفه و بهاره آدم تو این روزا یه حسی داره نمیشه اون رو بر زبون بیاره سحر نگو، لحظه خوب پرواز وقت اذون افطار و عطر نماز اما حالا روزا یه کم بلنده گرسنگی دست و پامو می بنده یه روز همین جور که دلم ضعف رفت کمی دراز کشیده بودم رو تخت مامان دلش سوخت و نشست کنارم گفت که برات قصه خوبی دارم میخوایم بریم پیش رسول خدا گوش ات با من باشه و با من بیا به خونه دختر خوب رسول حضرت صدیقه زهرا بتول که داره حضرت دو تا نور دیده هیچ کسی مثل اون دو گل ندیده سرور کل جوونای بهشت این رو پیامبر واسه اونها نوشت برادر بزرگ امام حسن امام حسین امام سوم من اما یه روزاومد تو باغ باد سرد که این دو تا نو گلو پژمرده کرد مریض شدن غنچه های نازنین مادرشون حضرت زهرا غمین پدر بزرگ مهربون هم اومد سری به گل های مریض او زد گفت عزیز قلب پدر دخترم یه پیشنهاد خوب براتون دارم نذر کنید اگر خدا شفا داد این دو گلو دوباره به شما داد شما سه روز روزه بگیرین همه به اطف حق موثره فاطمه اونا قبول کردن وعهدی بستن منتظر جواب حق نشستن خدام اونا رو زود زود شفا داد به باغ اونها دوباره صفا داد وقت چیه؟وقت وفا به پیمان از طرف اون گلای با ایمان امام علی بابای خانواده که خیلی از شفای اونها شاده آرد کمی تهیه کرد و آورد به دست همسر گل خود سپرد گفت خانومم بگیر اینو خمیر کن نون بپز و بچه هامون رو سیر کن چن تایی نون بپز برای افطار به من بگو اگه داری با من کار پنج نفری گرفتن اونها روزه مامان بابا برادرا با فضه فضه کیه ؟خادم خانواده یه خانوم مومن و خوب و ساده از بودنه با این عزیزا شاده دل به محبت اونا نهاده اذون روز اول از راه رسید چهره ی نورانی اونها رو دید بعد نماز اومدن و نشستن وای که اونا چه مومنایی هستن یک دفه یک صدا اومد:" فقیرم پول ندارم یه تکه نون بگیرم می گن شماهمگی با صفایین اهل بیت پیامبر خدایین میشه که این گرسنه رو سیر کنین از غذایی که توی خونه دارین" مامان بابا نون هاشونوگذاشتن آخه به جز اونها چیزی نداشتن بعد اونا حسن حسین با فضه نکردن اون نون ها رو حتی مزه نون ها همه روی هم و خیلی زود پنج تا نون تو دستای فقیر بود افطاری شون فقط آب و دعا بود اما دلاشون خونه ی خدا بود روزه ی روز دوم و دوباره سفره ی اونها غیر نون نداره در خونه دم اذون صدا کرد یتیمی بود که اونها رو دعا کرد گفت:" شما زینت مومنینید الهی که همگی خیر ببینید گرسنه ام ای اهلبیت رحمت یه کم به من غذا بدین بی زحمت" دوباره اول بابا دست به کار شد و پنج تا نون کنار هم قطار شد یتیم دوباره اون ها رو دعا کرد گرسنگی چی کار با اون گلا کرد؟ افطار اونها دوباره فقط آب گرسنه رفتن اونا تو رختخواب روزه ی سوم که رسید بچه ها لحظه افطار همه غرق دعا اگر چه رنگ از رخاشون پریده اما دلا شون چقدر سفیده مهمون ناخونده شون این بار کی بود؟ اون که میاد لحظه ی افطار، کی بود؟ اسیری بود غریب و تنها شده با صد امید راهی اونجا شده دوباره اون دل های پر محبت به آب،دم افطاری کردقناعت ولی دیگه رمق نداشتن اونها برادرا راهی شدن با بابا به سمت مسجد طرف پیامبر تو خونه مشغول نمازه مادر پدر بزرگ وقتی عزیزاشو دید زود حال مادر اونا رو پرسید گفت چرا زرد شدین می لرزین به سوی خونه زودی راه بیفتین دختر دردونه مو هم ببینم نکنه یه وقت تو شما غم ببینم وقتی با هم به خونه شون رسیدن مادرو مشغول عبادت دیدن رنگ ولی به صورتش نمونده نشسته،شايد كه،نماز مي خونده گلای باغ زندگی چی شده؟ چی بر سر گلهای من اومده؟ تشکر خدا از اونها چی بود؟ سوره ای که همون جا نازل نمود جبرئیل اومد با پیام جدید بازم پیامش سر موقع رسید سوره ای آورده به نام انسان که سوره ای معروفه توی قرآن داره یه عالم آیه های قشنگ برای آدمای زبر و زرنگ تا بخونن اون رو و یاد بگیرن تا بی محبت علی نمیرن محبت حسن حسین و زهرا که ايثارو ياد دادن اون ها به ما گرچه می خواستن خودشون نونا رو ترجیح دادن محبت خدا رو خدام میده امان روز جزا به اونها و شیعه و دوست اونها یه عالمه نعمتای بهشتی جایزه ی اعمالیه که کاشتی قصه مامانی تموم شد دیگه اما دلم یه چیزی با من می گه منتظراذون دیگه نموندم رفتم و این سوره ی نازو خوندم شعر 13 زمان شعر تابستان 88 @fkpoem
@fkpoem کانال اشعار خودم هست که بخشی رو در ایتا آوردم و کاملترش در سروش و تلگرام موجوده
سلام اگر موضوعی پیشنهاد داشتید و برای یچه ها لازم دونستید بگید تا ان شالله باهم براش شعر بسازیم
بسم الله الرحمن الرحیم سلام😊 طاعاتتون قبول✨ خدا قوت🌻 این بار به مناسبت سالروز ورود❤️ امام رضا❤️ سلام الله علیه به شهر عزیز مون نیشابور❤️شهر حدیث سلسله الذهب 10تیر شعر کودکانه ای براتون دارم که البته خوندنش برای بزرگترها هم شاید بد نباشه😎 (وزن شعر یکی دو جا عوض میشه) 🌴🐪امام رضا علیه السلام در نیشابور🌴🐪 پر شده کوچه هامون از گل و نور می خواد بیاد امام رضا نشابور 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 با صدای پرنده ها اینجا چراغون شده محبت اومده؛ بدی ،از دلا بیرون شده تموم مردم اومدن به دشت و صحرای دور دستها شده سایه بون چشمای اونها تو نور یکی صدا زد :اومدن،....راست می گفت چیزی که دل ها همه می خواست می گفت صدای تکبیر می اومد تو کل دشت و صحرا یک صلوات احمدی نذر قدوم آقا به موج جمعیت ،آقا،...لحظه نگاهی کردن دل ها رو تا شهر مدینه،یک هو راهی کردن یکدفه دست بدست هم شد همه آیینه ها تبدیلِ به شادی و نور شدن همه کینه ها هر کسی میخواست که خودش ،میزبان ِآقا بشه خادمِ افتخاری،چند روزی ،برای مولا بشه می گفت:بفرمایید آقا!خونه ی ما وسیعه گر چه شما مقامتون بلنده و رفیعه.. امام که می خواست دلای همّگی خندون باشه چشم ها همه پر از امید،شادی فراوون باشه گفت:شترم خوب می دونه کجا باید بمونیم هر جا اگر باشیم بازم،مهمون همّه تونیم 🐪🐪🐪🐪🐪🐪🐪 هر جا می رفت تو کوچه آفتاب می شد قند تو دل ِ صاحب اون آب می شد ☀️☀️☀️ ولی شتر رفت و رسید به جایی که صاحبش ،خانومی بود خدایی خونه ش اگر حقیر و مختصر بود دلش پر از ستاره و گهر بود امام رضا پسندیدن خونه شو خونه ی کوچیک ؛دل ِ بی کینه شو آفتاب اومد؛خونه ش پر از نور شده قشنگ ترین بیتِ نشابور شده گذاشتن اسم اون زنو :"پسنده" اقبال اون خانوم چقد بلنده درخت بادومی امام اونجا کاشت چه فایده هایی که واسه محل داشت امام رضا!ممنون تیم آقاجون حدیثتون پیچیده تو گوشامون * وقتی امام می خواست بره از اینجا جواهری به یادگار داد به ِما عالما مون قلم به دست دویدن به ناقه ی امام رضا رسیدن گفتن :اگر وقت جدایی شده زمانِ تقدیر خدایی شده لا اقل از اون همه علمِ پربار بدین به ما یه خوشه ای یادگار امام ،سوار ناقه بود،و،ایستاد پرده رو از کجاوه یک طرف داد گــــفت حدیثی که فقط طلا بود از طرف حجت هایِ خدا بود از پدرش،پدربزرگ و اجداد که رحمت ِ خدا به همّه شون باد 🌻🌻🌻🌻🌻 امامِ کاظم از امامِ صــادق و پنجمین آینه ی حقایق امامِ سجاد و امامِ شـــهید نوبتِ به امام ِ اول رسید که از رسول حق شنیده این رو این سخن پر گهر و وزین رو فرشته ی امینِ حق شنیده حدیثی که از خودِ حق رسیده: نیـــست خدایی به جز "الله ِ"پاک این کلمه ،آینه ای تابناک قلعه ی محکمی که هستش امان برایِ وارد شدگان ِدر آن از غضب و عذاب پروردگار منتها یک شرطی داره این قرار شرط اونم ولایت اولیاست دوستی با بنده های ِ خوب ِخداست که جانشینان پیامبر بودن بعدِ نبی از همه بهتر بودن امام رضا مکثی نمود و فرمود و جمله ی آخر اون حدیث بود: منم یکی از اون 12 مدار شرط ورود قلعه ی کردگار شعر شماره 17 زمان شعر تابستان 95 @fkpoem اگر خواستید نشر بدید @koodakepak
شعر زیبا: در وصف امام زمان (عج)😍❤️ مادرم میگوید یک نفر در راه است از صدای پایش دل ما آگاه است وقتی او می آید قاصدک میخندد راه های غم را برهمه میبندد ابرها میبارد چشمه ها میجوشد هردرختی در باغ رخت نو میپوشد مادرم میگوید روی ماهش زیباست گرچه از او دوریم اوهمیشه با ماست برای سلامتی و فرج امام زمان عج #صلوات 💐💐💐💐💐💐💐💐💐 #هدیه_عمو_انصاری #کانال تربیتی جوانــــــــــ🌹ــــــــــه ها 👇👇👇 ╲\╭┓ ╭ 🌸🍃 🆑 @amooansari ┗╯\╲