کد شرکت کننده در پویش:
#۶۶
نام داستانک:
کی رشد میکنه؟
پسرک گفت:بابا!مثل دندونام که افتادن و باز رشد کردن پاهام کی دوباره رشد میکنه؟
پدر با بغض فرزندش را در آغوش گرفت و گریست....
#کودک فلسطینی
🎤پویش بزرگ #کودکانفلسطینی
🇵🇸@koodakgaza
کد شرکت کننده در پویش:
#۶۶
نام داستانک:
کفش سفید
مادر زهرا هنگام خرید کفش به زهرا گفت:
دخترم کفش سفید زود چرک میشود،رنگی بردار.
دخترک اصرار کرد که کفش سفید میخواهد....
مادر راست میگفت فردا کفش ها خونی شدند....
#کودک فلسطینی
🎤پویش بزرگ #کودکانفلسطینی
🇵🇸@koodakgaza
کد شرکت کننده در پویش:
#۵۶
نام داستانک:
"توپ آرزو"
به هوش که آمد و فهمید کجاست، سراغ پاهایش را گرفت.
برادرش گفت:- سرجاشونن، دردت اینقدر زیاده که حسشون نمیکنی!
عاشق فوتبال و تیم بارسلوناست.
آرزو دارد بزرگ که شد فوتبالیست شود.
توی مدرسه، مربیشان آهوی تیز پا صدایش میزند از بس خوب میدود. توی دفاع، حریف ندارد.
دستهایش را به میلهی سرد تخت میگیرد تا کمی سرش را بلند کند. دلش میخواهد ببیند کفش مارک ورزشیاش به پایش مانده یا نه؟!
همان کفشی که با جمع کردن پول تو جیبیاش چند ماهی طول کشید تا بخرد. چشمهایش که به باند پیچی زانوهایش میافتد تازه میفهمد آرزوهایش را توپ و خمپاره از جا کنده است.
زیر لب الحمداللهی میگوید و خیرهی سقف سفید بیمارستان میشود.
#کودک فلسطینی
🎤پویش بزرگ #کودکانفلسطینی
🇵🇸@koodakgaza
کد شرکت کننده در پویش:
#۹
نام داستانک:
مامان کوچولو
لبخندش فاتح این جنگ نابرابرانه بود ،با دستان کوچکش خاکها راکنار زد برادر کوچکترش را پیداکرد .
نگاهی به تلی ازخاک وآواربرجامانده ازخانه ی امیدشان کرد.
محکم برادرش را درآغوش کوچکش فشرد ودم گوشش گفت :«نگران نباش ازاین پس من مامانتم داداشی».
#کودک فلسطینی
🎤پویش بزرگ #کودکانفلسطینی
🇵🇸@koodakgaza
کد شرکت کننده در پویش:
#۹
نام داستانک:
دانه زیتون
مادرم با احتیاط دانه های زیتون را جدا میکرد .
کار حوصله بری که مرا کلی کلافه میکرد.
مادرم روی دانه های زیتون حساس بود.
ازاوپرسیدم «مادر برای چه دانه ها رابااحتیا ط درمی آوری ؟».
مادرسرش رابلند کردبا چشمانی که اشک درآنها حلقه بسته بود وآماده ی بارش بود گفت «این دانه های کوچک مبارزین آینده ای این خاک وسرزمینن »
#کودک فلسطینی
🎤پویش بزرگ #کودکانفلسطینی
🇵🇸@koodakgaza
کد شرکت کننده در پویش:
#۴
نام داستانک:
(کور کورانه)
زیر بیمارستان الشفاء پایگاه نظامی نداریم.
به جای اینکه کور کورانه موشک شلیک کنید.
بهتر بود با چشمهای باز میدیدید.
#کودک فلسطینی
🎤پویش بزرگ #کودکانفلسطینی
🇵🇸@koodakgaza
نام کد شرکت کننده در پویش:
#۷۸
نام داستانک:
توکل
پسرک با دستانی غرق در خون بر دیوار خانه به یادگار نوشت:آخر این اشک ها،
لبخند هاست.
#کودک فلسطینی
🎤پویش بزرگ #کودکانفلسطینی
🇵🇸@koodakgaza
کد شرکت کننده در پویش:
#۴
نام داستانک:
(کور کورانه)
زیر بیمارستان الشفاء پایگاه نظامی نداریم.
به جای اینکه کور کورانه موشک شلیک کنید.
بهتر بود با چشمهای باز میدیدید.
#کودک فلسطینی
🎤پویش بزرگ #کودکانفلسطینی
🇵🇸@koodakgaza
کد شرکت کننده در پویش:
#۴
نام داستانک:
(توپ)
صدای توپ خانه غزه به گوش میرسد.
صدای توپ، صدای اقتدار است.
غزه با اقتدار ایستاده و خواهد ایستاد.
تا حماس زنده است، غزه زندگی میکند.
#کودک فلسطینی
🎤پویش بزرگ #کودکانفلسطینی
🇵🇸@koodakgaza
کد شرکت کننده در پویش:
#۸۰
نام داستانک:
جواب موشک بود
پدر جسد کودکش را بالا برد و فریاد زد:هل من ناصر ینصرنی؟
جوابش موشک بود!
#کودک فلسطینی
🎤پویش بزرگ #کودکانفلسطینی
🇵🇸@koodakgaza
کد شرکت کننده در پویش:
#۷۹
نام داستانک:
کودک بی قرار
کودک بی قرار را در آغوش گرفت و به او گفت:خانواده ات در بهشتند و ما در جهنم اسرائیل میسوزیم....
#کودک فلسطینی
🎤پویش بزرگ #کودکانفلسطینی
🇵🇸@koodakgaza