11.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📖 #داستان_خرگوشی_با_دماغ_قرمز
📚به فرزند دلبندتان بگویید: این یک کتاب قصه است و دانش اموزی که پارسال کلاس اول بوده اون رو خیلی قشنگ می خونه انشالله تو هم که رفتی کلاس اول با کمک معلم خوبت میتونی خوب بخونی و بنویسی
دوباره داستان رو گوش کن من از اون چند تا سوال از تو می پرسم ببینم چقدر با دقت گوش کردی!
👂گوش خرگوش چه رنگی بود؟
👃دماغش چه رنگی؟
🦊روباه به خرگوش🐇 نزدیک شد ولی چرا اون رو نخورد❓
اول قصه خرگوش از اینکه گوشش ابی🔵 و دماغش قرمز🔴 بود خوشحال بود؟ آخر قصه
✅ مجله کودکانه
فیلم،قصه،کلیپ ومطالب جالب در مورد فرشته های کوچولو
آنچه شما دوست دارید 🧑🎄
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@koodaks
#کودک #قصه #بازی
#آموزشی
از راهکارهای موثر برای تقویت هوش هیجانی کودکان می توان از نقاشی نام برد .
از او بخواهيد احساسات خودش را نقاشی کند.
به او بگوييد فکر می کنی وقتی عصبانی هستی چه شکلی می شی؟!
✅ مجله کودکانه
فیلم،قصه،کلیپ ومطالب جالب در مورد فرشته های کوچولو
آنچه شما دوست دارید 🧑🎄
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@koodaks
#کودک #قصه #بازی
#تغذیه
پنکیک_بیستکویتی
ده_ماهگی
🥞پنکیک خیلی صبحانه خوب و مقویه برای بچه ها و میشه با کره ، عسل ، شکلات صبحانه ، خامه و ... بهشون داد
🔸️تخم مرغ یک عدد (زیر یکسال اگه سفیده ندادید یا حساسیت داره فقط زرده بریزید)
🔸️آرد گندم یک ق غ خ
🔸️بیسکوییت مادر یا بتی پور سه عدد
🔸️شیر نصف استکان
🔸️روغن یا کره ذوب شده یک ق م خ
🔸️شکر قهوه ای اندازه دلخواه
♻️همه ی مواد رو با هم میکس کنید، غلظتش باید مثه ماست سون باشه اگه رقیق هست با ارد یا بیسکوییت غلیظترش کنید .
تابه رو بزارید خوب گرم بشه، نیازی به روغن نیست ، با ملاقه از موادتون بردارید و بریزید تو تابه، شعله رو کم کنید وقتی یکطرفش حباب زد و دید راحت برمیگرده برش گردونید تا اونطرفش هم بپزه عجله نکنید با شعله کم بزارید خوب بپزه.
✔پنکیک بار اول دوم خوب نمیشه باید هی امتحان کنید دیگه دستتون میاد چجوری درست کنید ولی خیلی راحته🤗 ✔میتونید بیسکوییت نریزید و فقط آرد بریزید .
✅ مجله کودکانه
فیلم،قصه،کلیپ ومطالب جالب در مورد فرشته های کوچولو
آنچه شما دوست دارید 🧑🎄
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@koodaks
#کودک #قصه #بازی
#شعر
🔸️معلم مهربان
🌸تو دفتر نقاشی
🌱عکس یه گل کشیدم
🌸گلی از آن قشنگتر
🌱دور و برم ندیدم
🌸روی گل قشنگم
🌱اسم تو را گذاشتم
🌸اسمی از آن قشنگتر
🌱براش سراغ نداشتم
🌸اسم تو را معلّم
🌱تو را که مهربانی
🌸در باغ علم و ایمان
🌱همیشه باغبانی
✅ مجله کودکانه
فیلم،قصه،کلیپ ومطالب جالب در مورد فرشته های کوچولو
آنچه شما دوست دارید 🧑🎄
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@koodaks
#کودک #قصه #بازی
#کودکانه
بچههای کند ، دست پرورده والدینی هستند که همیشه عجله دارند
گاه بدون آن که بدانیم به فرزندمان اضطراب و استرس وارد می کنیم و در انتها از بیقراری او متعجب می شویم :
❌ « زود باش كار دارم»،
❌«زود بگو باید برم»
❌ «بدو دیرم شده»
و...استرس را در جان كودك می نشاند.
این وظیفه والدين است كه زمان را طوری تنظیم كنید كه مجبور به عجله كردن نباشند .
✅ مجله کودکانه
فیلم،قصه،کلیپ ومطالب جالب در مورد فرشته های کوچولو
آنچه شما دوست دارید 🧑🎄
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@koodaks
#کودک #قصه #بازی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#داستانک
فیلم کوتاه: از پدر به پسر (با موضوع الگوپذیری فرزندان)
قال امیرالمومنین علی علیه السلام:
🔹إِنَّما قَلبُ الحَدَثِ كَالارضِ الخاليَةِ ما اُلقىَ فيها مِن شَىْ ءٍ قَبِلَتهُ
🔸دل کودکان و نوجوان مانند زمين آماده است كه هر بذرى در آن افشانده شود، مى پذيرد.
✅ مجله کودکانه
فیلم،قصه،کلیپ ومطالب جالب در مورد فرشته های کوچولو
آنچه شما دوست دارید 🧑🎄
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@koodaks
#کودک #قصه #بازی
#داستان
بچه بی ادب
یکی بود یکی نبود. در یکی از خانههای این شهر پسری بود به نام سیاوش. سیاوش پسری بی ادب و عصبانی بود. معمولا آدمهای دور و اطراف او از برخوردهایش ناراحت و دلگیر میشدند، چون او سعی نمیکرد با هیچ کس مودب صحبت کند. سیاوش قصهی ما هر وقت هر چی میخواست بدون اجازه برمیداشت و یا هر وقت کسی ازش کمک میخواست بدون توجه رد میشد و میرفت. اگر کسی را اذیت میکرد بدون توجه به احساسات طرف مقابل به او میخندید. بابا و مامان سیاوش سعی میکردند که کلمات جادویی یعنی لطفا، متشکرم و ببخشید را به او یاد دهند، ولی او نه تنها از این کلمات استفاده نمیکرد بلکه هر کسی را هم که از این کلمات استفاده میکرد، مسخره میکرد.
بالاخره یک روز وقتی سیاوش داشت دم در خانه بازی میکرد یک پیرمرد رهگذری که داشت از جلوی خانهی آنها رد میشد آدرس خانهای را از او پرسید. سیاوش با بداخلاقی گفت: پیر احمق نمیبینی دارم بازی میکنم؟ برو از یکی دیگه بپرس. پیرمرد بسیار خجالت کشید و گفت: باشه میرم، ولی اینو بدون که از این به بعد هر بار که حرف زشتی بزنی و یا بی ادبی بکنی صورتت زشت و زشتتر میشه. پیرمرد این را گفت و با لبخندی دور شد. در همان لحظه سیاوش پایش به پله گیر کرد و صورتش به دیوار کشیده شد و خراشی روی آن افتاد.
فردای آن روز سیاوش به پارک رفت. بچهها او را به خاطر بی ادبی و اخلاق زنندهاش بازی نمیدادند پس سیاوش فقط به تماشای آنها نشست. زمانی که بچهها فوتبال بازی میکردند توپ با سرعت به سمت او آمد. او توپ را مهار کرد. یکی از پسرها به سمت او آمده و از او خواست توپ را برایش پرت کند، ولی سیاوش با بی ادبی گفت: مگه کورید؟ اصلا توپو نمیدم. پسر بچه عصبانی شد و مشتی به صورت سیاوش زد و خراشی دیگر روی صورت سیاوش پدیدار شد. سیاوش به شدت احساس درد کرد و به خانه برگشت. مادر سیاوش در حالی که میخواست او را بغل کرده و ببوسد گفت: عزیزم چرا صورتت زخمی شده. ولی سیاوش با اخم و بی حوصلگی گفت: چیکار به صورت من داری؟ همان لحظه برادر کوچکش که در حال بازی بود به او برخورد کرد و صورت سیاوش به کابینت خورد. سیاوش برادرش را هل داد و به دستشویی رفت تا صورتش را با آب بشوید.
وقتی جلوی آینه دستشویی ایستاد و صورتش را دید بسیار ناراحت شد. به همهی اتفاقاتی که در آن دو روز و بعد از حرف پیرمرد افتاده بود فکر کرد و متوجه شد که هر بار کار بی ادبی میکند و با تندی با دیگران رفتار میکند صورتش زخمی و زشت میشود. زمانی که از دستشویی بیرون آمد پدرش را دید که از سر کار برگشته است. بابا از او پرسید: چرا صورتت اینجوری شده بچه؟ سیاوش با چشمانی پر از اشک گفت: بابا لطفا ولم کن. اما پدر با اصرار او را در آغوش گرفت و زخمش را بوسید.
بعد از آن وقتی داشت از جلوی آینه میگذشت متوجه شد که زخمش کم رنگ شده است. او وقتی این اتفاق را دید و متوجه شد که اگر با ادب باشد و از کلماتی، چون لطفا، ببخشید و دیگر کلمات محبت آمیز استفاده کند، زخمهایش به سرعت خوب میشوند. او تصمیم گرفت بد اخلاقی را کنار گذاشته و از کلمات زشت استفاده نکند.
از فردای آن روز سیاوش سعی کرد با خواهر و برادرش و دیگر بچهها مودب برخورد کند. بچههای پارک بعد از دیدن رفتار درست سیاوش از او خواستند تا با آنها فوتبال بازی کند. وقتی سیاوش داشت از پارک به خانه میآمد دوباره پیرمردی را که یک بار دیده بود دید. به سمت او رفت و با لبخند گفت: از شما ممنونم که مرا از اخلاق زشتم با خبر کردید.
✅ مجله کودکانه
فیلم،قصه،کلیپ ومطالب جالب در مورد فرشته های کوچولو
آنچه شما دوست دارید 🧑🎄
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@koodaks
#کودک #قصه #بازی