eitaa logo
کمیته خادمین شهداء گرمی ، انگوت ، موران
369 دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
3هزار ویدیو
968 فایل
┄┅═✧☫ کمیته خادمین شهداء شهرستان گرمی ، انگوت، موران ☫✧═┅┄ موسس : #علی_مرادی_کلان تاریخ تأسیس: ۱۳۹۴/۱۱/۳۰ . شناسایی و جذب ،اطلاع رسانی برنامه ها . 👤ارتباط‌با‌ ادمین : @Alimoradikalan 🕊️ 🏢 کد شامد: 1-1-874541-64-0-2 🕊خــ♥️ـادم الشـَـہـیـد🕊
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂 🍂 🌷کتاب نیمه پنهان یک اسطوره، جلد اول از مجموعه‏ «بانوی ماه»، به گفت و گوی انجام شده توسط احد گودرزیانی با همسر ابراهیم همت فرمانده شهید لشکر 27 محمد رسول الله (ص) می‌پردازد. 🌷گفتن از این اثر، مانند تشریح رنگ‌ بال پروانگان و یا توضیح دادن درباره آواز پرندگان است. بدیهیان در مصاحبه با گودرزیانی، سخن را از آن‌جا شروع می‌کند که با بچه‌های واحد جذب دانشگاه اصفهان وارد پاوه شده و شهید همت را می‌بیند. همت دو بار از او خواستگاری می‌کند اما بدیهیان جواب رد می‌دهد. 🌷با این وجود، انگار تقدیر بر این وصلت رقم خورده است. زیرا آن‌ها دوباره سر راه یکدیگر قرار می‌گیرند و در نهایت 22 دی 1360 به عقد هم درمی‌آیند. حاصل این ازدواج هم دو سال و دو ماه زندگی مشترک است که البته از این مدت، سردار بزرگ جنگ حتی نمی‌تواند سه وعده غذا در یک روز را، کنار خانواده‌اش بگذراند. ‏ 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🥀@koolebar_germi
🥀میگفت.. جنگیدن‌درراه‌خداخستگی‌ندارد، اگرداریم‌خسته‌میشیم‌احتمالاچیزی‌غیراز خداقاطی‌قضیه‌است.. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🥀شهید حسن‌ باقری 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🥀@koolebar_germi
🌷روزۍڪه‌جنازه‌اش‌راآوردندخانہ‌و به‌داخل‌اتاقش‌بردنددوستان‌جوانش دورجنازه‌جمع‌شده‌بودند. گریه‌میڪردندومیگفتنددیگررسول نیست‌به‌ما‌بگویدغیبت‌نڪن‌،تھمت‌نزن.🌷✨ ✍🏻به روایت مادر +شهیدرسول‌خلیلی 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🥀@koolebar_germi
🔅«سکوت» 🌴کلافه شده بودم. رفتم پیش حاجی. گزارش طرف را دادم بهش. گفتم: «فلانی کارهای اشتباهش انگار تمومی نداره. 🌷 پشت‌هم داره تکرار می‌کنه.» ساکت بود. من را نگاه کرد. در جوابم یک جمله گفت: «یه درصد احتمال می‌دی توی این مسیر بمونه و خوب بشه⁉️» 🌱رفتم توی فکر. جواب دادم: «بله.» مهربان نگاهم کرد. .گفت: «پس دیگه هیچی نگو.» کاش کمی هم مثل سردار باشیم . گِرمی 🥀@koolebar_germi
🍂 🍂 🌷داستان سالار تکریت، داستان و خاطرات سید حسین سالاری است. آزاده جانبازی که در جنگ تحمیلی ایران و عراق حضور داشت، گلوله خورد و مدتی را هم در اسارت زندگی کرده بود. قسمتی از کتاب: 🌷فرصت چندروزه مرخصی و دیدن‌کردن‌ها به سرعت تمام شد. وقت رفتن رسید. مادر کاغذی آورد و به من داد. پرسیدم: «این چیه؟ برای کسی باید ببرم؟» گفت: «بله. ببر بده به فرمانده‌ات!» وقتی آن را خواندم با پیگیری شورای محل از طرف دفتر حاج‌آقا صدوقی سفارش شده بود که به خاطر شرایطی که دارم، مرا به خط مقدم نبرند. 🌷 از این اتفاق خوشحال نشدم، ولی به روی خودم نیاوردم تا دلش نشکند. کاغذ را در ساک گذاشتم و تشکر کردم. روز پنجم عید سال ۶۶، باز هم خداحافظی بود و دورشدن از مادر. این دفعه در چهره و رفتارش مشخص بود که تحمل دوری از من برایش آسان‌تر است. تنها غصه‌ام این بود که نمی‌توانم در مراسم سالگرد بابا شرکت کنم. 🌷از وقتی از پیش ما رفته بود، روزهای اول سال برایم تداعی لحظه‌های درد و رنج چند ساله‌اش بود. با جعفر شاکر هماهنگ کرده بودم که در بین مسیر، سوار اتوبوس شود. از اردکان با هم شدیم و به طرف باختران رفتیم. بالاخره رسیدیم و خود را به لشکر ۸۱ زرهی معرفی کردیم. زمانی که وارد پادگان شدیم، یکی از فرماندهان که درجه سرهنگی داشت، انگار از دیدن قدوقواره و ترکیب من که به سربازها نمی‌خورد، تعجب کرده باشد، پرسید: «کی تو را اینجا فرستاده؟!» .. 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🥀@koolebar_germi
🌴یکی از سرکرده های اشرار، شخصی به اسم «عید محمد بامری» - معروف به «عیدوک» - بود. حاج قاسم گفت با ترفندی عیدوک را دستگیر کردیم. رفتم خدمت آقا تا این خبر مهم را به ایشان بدهم آقا خوشحال شدند. 🌷بعد فرمودند «چطور او را گرفتید؟» گفتم «با او قرار گذاشتیم و سر قرار دستگیرش کردیم». آقا فرمودند «یعنی به او امان دادید؛ بعد دستگیرش کردید؟ همین الآن بروید او را آزاد کنید.»! عرض کردم «آقا آزادش کنیم؟» فرمودند «بله. 🌷 شما به او تأمین داده اید، آمده اسلام اجازه چنین کاری نمیدهد». از همان جا مستقیم رفتم زندان به عیدوک گفتم «مقام معظم رهبری، حکم به آزادی ات دادند. برو. آزادی!». باور نمیکرد گفت «من از زندان بیرون نمیروم». وقتی فهمید خبر درست است از مریدان آقا شد و همکاری مؤثری با ما کرد 🇮🇷خاطرات علی شیرازی از رفاقت 40 ساله با حاج قاسم 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🥀@koolebar_germi
🌴برای پیروزی نیازمند بالا بُردن آمادگی جسمانی نیروها بودیم هر چه در دوره‌ های آموزشی عرقِ بیشتری ریخته می‌ شد ؛ در شب‌های نبرد؛ خونِ کمتری بر زمین می‌ریخت ... 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🥀@koolebar_germi
🌴ما نسل جوان ادامه‌دهنده راه امام حسین(علیه السلام) هستیم و خون امام حسین(علیه السلام) و اهل بیت در رگ‌های ما جریان دارد پس می‌رویم 🌷 می‌رویم تا دشمن نتواند نگاه چپ به ناموس ما، به کشور ما و به انقلاب ما و به اسلام بکند.» ‎‎‌‌‎‎  🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🥀@koolebar_germi