eitaa logo
کمیته مرکزی خادمین شهداء گرمی ، انگوت ، موران
357 دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
3.5هزار ویدیو
1.1هزار فایل
┅═✧☫ کمیته خادمین شهداء شهرستان گرمی،انگوت، موران ☫✧═┅ موسس کل : #علی_مرادی_کلان تاریخ تأسیس: ۱۳۹۴/۱۱/۳۰ . شناسایی و جذب ،اطلاع رسانی برنامه ها . 👤ارتباط‌با‌ ادمین : @Alimoradikalan 🕊️ 🏢 شناسه ثبت : 1-1-874541-64-0-2 🕊خــ♥️ـادم الشـَـہـیـد🕊
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهیدان سخت دلتنگ وغریبم خمار جرعه ای امن یجیبم شهیدان خدایی بی قرارم خدایا طاقت ماندن ندارم 🌷چه تنها مانده ام افسرده برخاک شما رفتید تا افلاک چالاک مرا تنها رها کردید و رفتید به حسرت مبتلا کردید و رفتید 🌷شما رفتید و من اینجا غریبم زفیض سرخ مردن بی نصیبم شهادت !!! ای شهادت ناز شصتت!!! تأسی کن مرا قربان دستت. اَللهُمَ اَسئَلُکَ مِنَ الشَهادَةِ اَقسَطَها اللهم ارزقنا..🥀🥀 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🥀@koolebar_germi
🌴دورم از رفیقان، ببین شکسته بالم... گفتمش جانا نرو‌ نشنید و رفت... 🌷" ما شهید زیاد داریم، در بین سرداران هم شهید داریم، در بین آحاد معمولی هم شهید داریم، امّا شهیدی که به دست خبیث‌ترین انسانهای عالم یعنی خود آمریکایی‌ها به شهادت برسد و آنها افتخار کنند که او را توانستند شهید کنند، چنین شهیدی غیر از حاج قاسم من کس دیگری را یادم نمی‌آید." رهبر انقلاب 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🥀@koolebar_germi
618.8K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹به یاد مداح عارف و دلسوخته شهید مسعود ملا صلی‌الله‌علیک‌یا‌ابا‌عبدالله‌الحسین صدای‌ملکوتی‌شهید 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🥀@koolebar_germi
10.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سالروز تولد شهید محمدرضا ‌تورجی‌زاده/ روضه‌ای که شهید تورجی‌زاده پشت بی‌سیم برای شهید خرازی خواند گفتنی است مزار شهید تورجی‌زاده گلستان شهدا اصفهان می‌باشد. شادی روحش صلوات🌹 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🥀@koolebar_germi
🍂 🍂 🌷کتاب نیمه پنهان یک اسطوره، جلد اول از مجموعه‏ «بانوی ماه»، به گفت و گوی انجام شده توسط احد گودرزیانی با همسر ابراهیم همت فرمانده شهید لشکر 27 محمد رسول الله (ص) می‌پردازد. 🌷گفتن از این اثر، مانند تشریح رنگ‌ بال پروانگان و یا توضیح دادن درباره آواز پرندگان است. بدیهیان در مصاحبه با گودرزیانی، سخن را از آن‌جا شروع می‌کند که با بچه‌های واحد جذب دانشگاه اصفهان وارد پاوه شده و شهید همت را می‌بیند. همت دو بار از او خواستگاری می‌کند اما بدیهیان جواب رد می‌دهد. 🌷با این وجود، انگار تقدیر بر این وصلت رقم خورده است. زیرا آن‌ها دوباره سر راه یکدیگر قرار می‌گیرند و در نهایت 22 دی 1360 به عقد هم درمی‌آیند. حاصل این ازدواج هم دو سال و دو ماه زندگی مشترک است که البته از این مدت، سردار بزرگ جنگ حتی نمی‌تواند سه وعده غذا در یک روز را، کنار خانواده‌اش بگذراند. ‏ 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🥀@koolebar_germi
🍂 🍂 🌷داستان سالار تکریت، داستان و خاطرات سید حسین سالاری است. آزاده جانبازی که در جنگ تحمیلی ایران و عراق حضور داشت، گلوله خورد و مدتی را هم در اسارت زندگی کرده بود. قسمتی از کتاب: 🌷فرصت چندروزه مرخصی و دیدن‌کردن‌ها به سرعت تمام شد. وقت رفتن رسید. مادر کاغذی آورد و به من داد. پرسیدم: «این چیه؟ برای کسی باید ببرم؟» گفت: «بله. ببر بده به فرمانده‌ات!» وقتی آن را خواندم با پیگیری شورای محل از طرف دفتر حاج‌آقا صدوقی سفارش شده بود که به خاطر شرایطی که دارم، مرا به خط مقدم نبرند. 🌷 از این اتفاق خوشحال نشدم، ولی به روی خودم نیاوردم تا دلش نشکند. کاغذ را در ساک گذاشتم و تشکر کردم. روز پنجم عید سال ۶۶، باز هم خداحافظی بود و دورشدن از مادر. این دفعه در چهره و رفتارش مشخص بود که تحمل دوری از من برایش آسان‌تر است. تنها غصه‌ام این بود که نمی‌توانم در مراسم سالگرد بابا شرکت کنم. 🌷از وقتی از پیش ما رفته بود، روزهای اول سال برایم تداعی لحظه‌های درد و رنج چند ساله‌اش بود. با جعفر شاکر هماهنگ کرده بودم که در بین مسیر، سوار اتوبوس شود. از اردکان با هم شدیم و به طرف باختران رفتیم. بالاخره رسیدیم و خود را به لشکر ۸۱ زرهی معرفی کردیم. زمانی که وارد پادگان شدیم، یکی از فرماندهان که درجه سرهنگی داشت، انگار از دیدن قدوقواره و ترکیب من که به سربازها نمی‌خورد، تعجب کرده باشد، پرسید: «کی تو را اینجا فرستاده؟!» .. 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🥀@koolebar_germi
🌴یکی از سرکرده های اشرار، شخصی به اسم «عید محمد بامری» - معروف به «عیدوک» - بود. حاج قاسم گفت با ترفندی عیدوک را دستگیر کردیم. رفتم خدمت آقا تا این خبر مهم را به ایشان بدهم آقا خوشحال شدند. 🌷بعد فرمودند «چطور او را گرفتید؟» گفتم «با او قرار گذاشتیم و سر قرار دستگیرش کردیم». آقا فرمودند «یعنی به او امان دادید؛ بعد دستگیرش کردید؟ همین الآن بروید او را آزاد کنید.»! عرض کردم «آقا آزادش کنیم؟» فرمودند «بله. 🌷 شما به او تأمین داده اید، آمده اسلام اجازه چنین کاری نمیدهد». از همان جا مستقیم رفتم زندان به عیدوک گفتم «مقام معظم رهبری، حکم به آزادی ات دادند. برو. آزادی!». باور نمیکرد گفت «من از زندان بیرون نمیروم». وقتی فهمید خبر درست است از مریدان آقا شد و همکاری مؤثری با ما کرد 🇮🇷خاطرات علی شیرازی از رفاقت 40 ساله با حاج قاسم 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🥀@koolebar_germi
🌴برای پیروزی نیازمند بالا بُردن آمادگی جسمانی نیروها بودیم هر چه در دوره‌ های آموزشی عرقِ بیشتری ریخته می‌ شد ؛ در شب‌های نبرد؛ خونِ کمتری بر زمین می‌ریخت ... 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🥀@koolebar_germi
🍂 🍂 🌷زندگی داستانی فرمانده دلاور لشکر 14 امام‌حسین(ع) اصفهان، شهید حسین خرازی که با یک دست لشگری را فرمان می‌داد. 🌷در غائلۀ کردستان بعد از رشادت‌هایی که در زمینۀ آزاد کردن شهر سنندج از خود نشان داد، به سمت فرماندهی گردان ضربت درآمد و پس از یک سال خدمت صادقانه در کردستان راهی خط مقدم جنوب کشور شد. پس از عملیات پیروزمندانۀ طریق القدس بود که تیپ امام‌حسین(ع) رسمیت یافت. 🌷حاج‌حسین در سمت فرماندهی رشادت‌های بسیاری از خود نشان داد. در عملیات کربلای پنج سال 1365 با خمپاره‌ای که در نزدیکی‌اش منفجر شد روح عاشورایی او به ملکوت اعلی پرواز کرد. گزیدۀ کتاب عقیق: 🌷عملیات والفجر مقدماتی تعیین‌کننده بود. دشمن در منطقه حضور فعال داشت عبور از دل رمل‌های جنوب و غرب بستان بزرگ‌ترین مانع به حساب می‌آمد. منطقۀ فکه با انبوهی از لشکرهای سپاه و ارتش مواجه شد. حسین تعدادی از فرماندهان لشکر را فراخواند. عملیات که شروع شد، لشکر در وهلۀ اول با مشکل روبه‌رو شدند. 🌷 حسین نگران عملیات بود که پشت بی‌سیم خبر شهادت حبیب‌اللهی را به او دادند به حبیب‌اللهی عشق می‌ورزید. خواست لشکر فرماندهان را ترک کند. ردانی‌پور بلند شد که مانعش شود. 🌷حسین گفت: «می‌دانی حبیب‌اللهی را از دست دادن یعنی چه؟» ردانی‌پور با حالتی جدی گفت: «شما فرمانده لشکر نیستید، یک سپاه در اختیار شماست.» من سپاه را هم در خط مقدم فرماندهی خواهم کرد. ردانی‌پور ساکت شد... 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🥀@koolebar_germi
🕊🌴 شهیدا اول پروا کردند یعنی تقوا رو رعایت کردند بعد پرواز کردند 🌹 تاریخ تولد : ۱۳۶۴/۱۱/۲۲ 🌱 تاریخ شهادت : ۱۴۰۱/۱۰/۱۰ 🥀 نحوه شهادت : به ضرب گلوله معاندین نظام 🍂 مزار : استان اصفهان، شهر سمیرم 🌷از ویژگی های بارز شهید، دستگیری از خانواده‌های بی‌بضاعت، احترام به پدر و مادر، اطاعت از ولایت، پرهیز از هرگونه غیبت، امر به معروف و نهی از منکر و ترک محل غیبت بود. 🥀 همسر شهید می‌گفت محسن رزق شهادت خود را شب شهادت حضرت زهرا(س) با نذری سمنویی که در منزل پختیم گرفت، و همان شب گفته سیاه‌پوشی و پرچم حضرت زهرا(س) را باز نکنید چون برای شهادتم نیاز می‌شود.  شهید والامقام محسن رضایی🥀 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🥀@koolebar_germi