قسم به خدايى كه اين جهان را آفريد؛ قسم به خدايى كه مرا از خاک آفريد تا اوج عظيمى بالا برد ولى دوباره به خاك برگرداند.
من شهادت را آگاهانه انتخاب نمودم. محراب خونين على (ع) را ديدم، كربلاى خونين را ديدم ولى عاشق شدم، عاشق درسى كه حسين(ع) مى داد؛ درسى كه بايد چون شمع سوخت اما اين سوختن درد آور نبود زيرا پاداشش همراه با سوختن بود.
شنيدم حسين (ع) در خانه خدا آبروى خاصى دارد به همين خاطر در خانه حسين را زدم...
#ما_ملت_امام_حسینیم
#شهید_محمد_رضا_معبودی 🌷
@koolebar_azsh
#ناحیه_سراب
#حوزه_فاطمیه (س)
#کنگره_ملی_ده_هزار_شهید_استان_آ۰ش
مراسم سخنرانی و عزاداری به مناسبت رحلت حضرت رسول اکرم (ص) ، شهادت حضرت امام حسن مجتبی (ع) و شهادت حضرت امام رضا (ع) با سخنرانی آقای هاشم زاده ، مداحی آقای مرتضوی ، قرائت زیارت امین الله و ختم قرآن مجید در مسجد زینبیه (س) توسط حوزه مقاومت بسیج خواهران فاطمیه (س) سپاه ناحیه سراب
@koolebar_sarab
🌱ماه ربیع الاول، بهار زندگی است
رهبر معظم انقلاب: بعضی از اهل معرفت و سلوک معنوی معتقدند که ماه
ربیع الاول، ربیع حیات و زندگی است؛ زیرا در این ماه، وجود مقدس پیامبر گرامی و همچنین فرزند بزرگوارش حضرت ابیعبدالله جعفربنمحمدالصّادق ولادت یافتهاند و ولادت پیغمبر سرآغاز همهی برکاتی است که خدای متعال برای بشریت مقدر فرموده است.
#ربیع_الاول
@koolebar_sarab
شهادت، دل بریدن از عاطفه ها...
به یاد بزرگمردانی که از تعلقات خود گذشتند🌷🇮🇷
#کوله_بار_آذربایجان_شرقی
@koolebar_azsh
مردانگی و ایثارتان را فراموش نمی کنیم...
#دفاع_مقدس 🌷🇮🇷
@koolebar_azsh
بنام خدای صالحان
سردار بی ادعا
مروری بر زندگینامه سردار حمید شاهرخ
به مناسبت هفته دفاع مقدس و سالروز آسمانی شدن این سردار
قسمت اول
مثل گل بدرقه کردیم تنی تنها را
و سپردیم به خاک آن همه خوبی ها را
می نشستیم به دامان تبسم هایش
می گرفت از همه سو حسن سلوکش ما را
با تن خسته و با دست بهارانگیزش
آب می داد سحرخیزترین گل ها را
آسمانی تر از آن بود که ما فهمیدیم
جانب خاک نبست آینه ی بالا را
کمتر رزمنده ای در لشکر 31 عاشورا پیدا می شود که با رزمنده دلاوری که در تمامی مناطق عملیاتی و پدافندی از اول تا آخر جنگ تحمیلی حضور موثر داشت، آشنا نباشد. نیروهای تدارکات و بخش توزیع و تغذیه لشکر 31 عاشورا رزمندگان تلاشگر و زحمتکشی بودند که قبل از حضور نیروهای عملیاتی در خطوط مقدم حضور یافته و امکانات لازم را برای رزمندگان فراهم می نمودند . همین عزیزان آخرین نیروهائی بودند که بعد از نیروهای عملیاتی گردان ها و واحدها ضمن جمع آوری امکانات از منطقه خارج می شدند. در راس نیروهای زحمتکش و مخلص بخش تغذیه لشکر 31 عاشورا رزمنده دلاور و مخلص سرابی زنده یاد سردار حاج حمید شاهرخ حضور دائم و خستگی ناپذیر داشت و زحمات و ابتکار عمل هایش همچنان زبانزد رزمندگان و فرماندهان دوران دفاع مقدس است.
ادامه دارد
✅ 🌹شهدای شهرستان سراب🌹
https://eitaa.com/joinchat/2463760642Cc796006d85
بنام خدای صالحان
سردار بی ادعا
مروری بر زندگینامه سردار حاج حمید شاهرخ
قسمت دوم
حاج حمید شاهرخ در فروردین ماه سال 1328 در روستای قلعه جوق شهرستان سراب و در خانواده ای پرجمعیت و 14 نفره و به عنوان فرزند هفتم این خانواده چشم به جهان گشود. پدرش مرحوم حسین شاهرخ به کار آشپزی اشتغال داشت و با دسترنج خود معاش خانواده را تامین می کرد. تحصیلات ابتدائی و راهنمائی را در مدارس قلعه جوق و سراب گذراند و بعد از فوت پدر به دلیل مهاجرت فرزندان بزرگتر به سایر شهرها مسئولیت تامین زندگی خانواده را برعهده گرفت.
بعد از پایان خدمت سربازی در سال 1351 تشکیل خانواده داد و برای تامین هزینه زندگی با یکدستگاه تراکتور در امور کشاورزی مشغول بکار شد. در جریان مبارزات انقلاب اسلامی به عنوان یکی از عناصر فعال در سراب فعالیت نمود و قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در تسلیم پادگان سراب و تامین امنیت این پادگان مشارکت داشت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بلافاصله به عضویت کمیته انقلاب اسلامی در آمد و با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از اولین نفراتی بود که برای پاسداری از انقلاب عضو رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سراب شد و به عنوان مسئول عملیات سپاه شهرستان سراب فعالیت کرد.
با آغاز غائله کردستان و تهدید موجودیت نظام نوپای اسلامی از طرف گروههای ضدانقلاب و منافقین در سال ۱۳۵۹به شهرستان سردشت اعزام شد و به عنوان مسئول پایگاه با عناصر و ایادی استکبار جهانی مبارزه کرد. وقوع جنگ تحمیلی عراق علیه کشورمان نقش بی بدیل ایشان در پاسداری از انقلاب اسلامی را بیش از پیش نمایان کرد. در سال ۱۳۶۰برای شرکت درعملیات فتح المبین ، اولین عملیات گسترده زمینی سپاه وارتش برای بازپس گیری بخش بزرگی از خاک سرزمین مان، به همراه تعدادی از اعضاء رسمی سپاه سراب به مناطق عملیاتی جنوب اعزام و به تیپ ۲۷محمدرسول الله به فرماندهی شهیدان متوسلیان و حاج ابراهیم همت به عنوان نیروهای آذربایجانی ملحق شد و به عنوان فرمانده گردان در عملیات فتح المبین شرکت نمود . بدلیل کسب موفقیت در این عملیات توسط شهید حاج ابراهیم همت مورد تقدیر قرار گرفت. در پایان عملیات به دلیل مفقود شدن پیکر دوتن از دوستان و همرزمانش (شهید محمد مشهدی و شهید حسین حاجی زاده) درحالی که همه نیروها برای دیدار با خانواده عازم شهرشان بودند از همکاران سپاه سراب خواست که ضمن اجتناب از رفتن به مرخصی برای یافتن جنازه دوستانشان در منطقه بمانند...
بعد از پایان عملیات فتح المبین از طرف سپاه پنجم به عنوان مسئول عملیات و معاون سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان هشترود منصوب شد و در ادامه به عنوان مسئول طرح و برنامه و معاونت اعزام نیروی سپاه پنجم معرفی و در شکل دهی و اعزام نیروهای بسیجی نقش فعالی ایفا کرد.
با تشکیل تیپ و لشکر 31 عاشورا در سال 1361 حاج حمید که خود را موظف به دفاع از سرزمین اسلامی می دانست داوطلبانه و برای همیشه به مناطق جنگی هجرت نمود و بعد از مدتی فعالیت در واحدهای عملیاتی لشکر ۳۱ عاشورا ، با معرفی و شناخت قبلی شهید آقا مهدی باکری به عنوان مسئول تغذیه لشکر منصوب گردید.
مرحوم حاج حمید نقل می کردند که چندین بار از پذیرش مسئولیت تغذیه سرباززده و می خواستند در امور عملیاتی حضور داشته باشند ولی فرمانده شهید مهدی باکری باشوخی به ایشان گفتند که این یک دستور نظامی است و باید این مسئولیت را عهده دار شود ! بعد کاملا جدی اعلام کردند که رزمنده ها بدلیل نبود امکانات درمشکل هستند و ضروری است ایشان در رفع این مشکل کمک کنند . نهایتا حاج حمید با اصرار آقا مهدی این مسئولیت خطیر را پذیرفتند.
ادامه دارد...
✅ 🌹شهدای شهرستان سراب🌹
در ایتا 👇
https://eitaa.com/joinchat/2463760642Cc796006d85
سردار بی ادعا
قسمت سوم
جناب آقای صدقیانی همرزم همیشگی و معاون حاج حمید شاهرخ در لشکر 31 عاشورا:
"حداقل 50 درصد فعالیت تدارکات لشکر عاشورا مربوط به امر تغذیه بود. شهید مهدی باکری همواره تاکید داشتند که قبل از رساندن مهمات به خط مقدم و میدان درگیری باید به فکرغذای بچه ها باشید و نباید رزمنده ای بگوید که در لشکر عاشورا گرسنه مانده است. حاج حمید برای انجام این ماموریت از جان مایه می گذاشت و بصورت شبانه روزی تلاش می نمود. در مواقع ضروری ماهها به مرخصی نمی رفت . تا ساعت 1 تا 2 نصف شب بیدار می ماند و فعالیت می کرد. بعد از چند ساعت استراحت مجددا فعالیت خود را از اول صبح شروع می کرد. در منطقه جنوب کشور هرجا که لشکر عاشورا حضور می یافت سپاه سوم ارتش عراق به فرماندهی ارتشبد ماهر عبدالرشید حضورداشت و آتش سنگین این سپاه موضوع تغذیه نیروها را با مشکل مواجه می کرد. زمانی که بعضی از رانندگان برای بردن غذا واهمه ای از آتش دشمن به دل راه می دادند این رزمنده شجاع و نترس ابتدا خودش غذا را به خط مقدم می برد و به آنها روحیه می داد تا مبادا اندک اخلالی در تغذیه رزمندگان بوجود بیاید و با تدبیر ایشان بهترین نوع تغذیه به نیروهای لشکر عاشورا ارسال می شد .
در حالی که سایر لشکرها معمولا در شرایط سخت با کنسرو و نان از نیروهای خود پذیرائی می کردند ایشان با تدبیر و مدیریت قوی در مناطق پرآشوبی چون هورالعظیم و ... غذای گرم به رزمندگان لشکر می رساند و مدیریت ایشان در امر تغذیه زبانزد همه فرماندهان بود.
همین رویه در زمان فرماندهی سردار امین شریعتی در لشکر 31 عاشورا نیز ادامه داشت . اوج تلاش و همت حاج حمید شاهرخ در امر تغذیه نیروها در عملیات کربلای 5 و درمیدان نبرد جزیره بوارین دیده شد و علیرغم آتش سنگین عراقی ها و شهادت و زخمی شدن بسیاری از رزمندگان لشکر، ایشان با توجه به روحیه بالائی که داشت ضمن حضور مداوم در خطوط مقدم و علیرغم آسیب دیدگی های مکرر ناشی از بمباران شیمیائی و موج انفجار موضوع تغذیه نیروهای لشکر را به خوبی مدیریت نمود و علیرغم تاکید همرزمان و دوستان مثل همیشه از حضور درمراکز درمانی خودداری می کرد."
بعد از انتقال لشکر عاشورا به مناطق شمالغرب و حضور در عملیات های نصر 7 و بیت المقدس 2 و 3 در سرما و یخبندان ارتفاعات کردستان، این اقدامات ادامه یافت و واحد تغذیه لشکر عاشورا با مدیریت ایشان ضمن بسته بندی، غذای گرم را به بالای قله های دوپازا ، قامیش ، گوجار و ... می رساند و از رزمندگان اسلام بنحو شایسته پذیرایی می کرد."
آقای طالب خانی همرزم حاج حمید شاهرخ در لشکر عاشورا :
"نام حاج حمید شاهرخ برای لشکر عاشورا نامی آشنا بود؛ اخلاق و رفتار سنجیده ، منش مردانه ، خوشرویی ، تلاش دائمی و روابط عمومی بسیار خوب از ایشان شخصیتی فوق العاده ساخته بود. بخاطر همین شخصیت والا همه به ایشان (قبل از اینکه به حج برود) "حاج حمید" می گفتند و این نام کاملا در میان رزمندگان لشکر عاشورا و سپاه تثبیت شده بود. (قبل از همه آقا مهدی باکری ایشان را با نام حاج حمید صدا می کردند.) در سال 1366 قرار بود تعدادی از فرماندهان لشکرها به حج تمتع اعزام شوند. در میان این اسامی نام حاج حمید هم از طرف پشتیبانی اعلام شده بود. بعد از چند روز افرادی که اسمشان در لیست بود برای اعزام به ستاد لشکر عاشورا در پادگان شهید باکری دزفول فراخوان و اعزام شدند ولی برای اعزام از حاج حمید دعوت نشد. بعد از مدتی دلیل اینکار سئوال شد. آقای کاشانی مسئول ستاد لشکر گفته بود قرار بود کسانی اعزام شوند که قبلا به حج نرفته اند لذا وقتی بچه ها به شوخی از ایشان در مورد دلیل نرفتن به حج سئوال می کردند با خنده می گفت: " ما حج نرفته حاجی شده ایم " ...
ایده های کارساز او حلال مشکلات پشتیبانی لشکر بود. هرجا که لشکر عاشورا مستقر می شد فورا محلی برای ایجاد آشپزخانه صحرائی تعیین می کرد تا واحد مهندسی نسبت به ساخت آن اقدام کنند. علاوه بر فرماندهان لشکر عاشورا فرماندهان سایر نیروها که با لشکر عاشورا در ارتباط بودند، همچنین فرماندهان قرارگاه کربلا احترام خاصی به ایشان قائل بودند . ایشان چندین بار توسط شهید احمد کاظمی بخاطر کمک های که به نیروهای قرارگاه می رساندند تقدیر شده بود. هر وقت کمبودی در پشتیبانی لشکراحساس می شد برای اخذ حواله تدارکات ایشان راسا به قرارگاه می رفت و با سردار شهید شوشتری ملاقات می کرد و با دستان پر برمی گشت و چند برابر اجناس مندرج در حواله را برای لشکر عاشورا تامین می کرد. ایشان تمام سعی و تلاش خود را بکار می برد تا از رزمندگان لشکر به نحو احسن پذیرایی شود.
ادامه دارد ...
✅ 🌹شهدای شهرستان سراب🌹
https://eitaa.com/joinchat/2463760642Cc796006d85
سردار بی دعا
قسمت آخر
ادامه اظهادات برادر طالب خانی :
"حاج حمید شاهرخ رفاقت و صمیمیت ویژه ای با سردار شهید اوهانی ، فرمانده محور عملیاتی لشکر عاشورا، داشت .سردار اوهانی هربار که عازم خطوط مقدم می شد قبل از رفتن پیش حاج حمید می آمد و با ایشان صحبت می کرد و می گفت: وقتی شما را می بینم خوشحال می شوم و روحیه می گیرم."
در اواخر جنگ همزمان با تشکیل تیپ ۳۷حضرت عباس (ع) حاج حمید به عنوان مسئول لجستیک این تیپ منصوب و در تامین امکانات لازم برای راه اندازی آن زحمات زیادی را متحمل شد. ایشان بعد از ۲ سال خدمت در این تیپ مجددا به لشکر۳۱عاشورا مراجعت نموده و به عنوان فرمانده لجستیک قرارگاه فجر لشکر عاشورا در مناطق عملیاتی بانه حضور یافت و بعد از ۲سال به عنوان مسئول تولید لشکر عاشورا و در آخر با عنوان مسئول خودکفایی این لشکر خدمت نموده و نهایتا بازنشسته می شوند.
سردار بابازاده فرمانده وقت تیپ حضرت عباس(ع) و فرمانده فعلی قرارگاه شمالغرب:
"حضور حاج حمید در تیپ حضرت عباس(ع) پشتوانه بسیار محکمی بود که بتوانیم این تیپ را که جا و مکان مناسبی برای استقرار نیروهایش نداشت سرو سامان بدهیم. بعد از پایان جنگ تحمیلی و پذیرش قطعنامه ، تیپ حضرت عباس(ع) در مرزهای شمالغرب در منطقه بانه مستقر شد. در این زمان نیروهای حافظ صلح سازمان ملل در مرزها حضور داشتند و هرگونه تغییر در خطوط و سنگرها را ثبت و گزارش می کردند و مانع هرگونه تغییر می شدند. زمستان در راه بود و مکان مناسبی برای نیروها نداشتیم. در فاصله دو بازدیدی که تا یک هفته طول کشید توانستیم پروژه بزرگی را که شامل ساخت سنگرهای انفرادی ، سنگرهای اجتماعی و سنگر سلاح و مهمات بود ؛ ایجاد کنیم. در ساخت این پروژه حاج حمید نقش ویژه داشت. ایشان با همت ، تدبیر و تلاش شبانه روزی خود تمامی امکانات مورد نیاز طرح را با سرعتی غیرقابل باور فراهم کردند. با مشارکت همه نیروها این طرح طی مدت محدودی اجرا شد و عملکرد تیپ مورد تشویق فرماندهی نیروی زمینی سپاه قرار گرفت.
در اثر لطف و محبت مرحوم حاج حمید به همه واحدها ایشان جایگاه و محبوبیت ویژه ای در بین تمامی نیروها پیدا کرده بودند و یاد و نامش در قلوب همه دوستان و همرزمانش برای همیشه ماندگار شده است."
سردار حمید شاهرخ که دوران دفاع مقدس را با بیش از 95 ماه حضور مداوم و زحمات طاقت فرسا بدون داشتن هیچ گونه چشمداشت و ادعائی با خدمت صادقانه به رزمندگان دلاور لشکر 31 عاشورا سپری کرده بود و تن رنجورش تحت تاثیر گازهای شیمیائی دشمن و امواج انفجار بمب ها و توپ ها قرار گرفته بود بعد از گذراندن دوران نقاهت در منزل شمع وجودش خاموش و روح پاکش با ارواح شهیدان و یاران و همرزمان دوران دفاع مقدس همراه گردید.
این رزمنده دلاور علیرغم داشتن
حراحات جسمی و شیمیائی و سابقه درمان در طول جنگ تحمیلی ، علیرغم تاکید دوستان و همرزمانش از پیگیری پرونده جانبازی خود اجتناب نمود و همه تلاش ها و زحمات خود را با خدا معامله کرد . شمع وجود مجاهد خستگی ناپذیر دوران دفاع مقدس ، حاج حمید شاهرخ ، در تاریخ 25 شهریور سال 1389 خاموش شد و خانواده مقاوم و خیل دوستانش را در سوگ فرو برد.
یاد و نام این رزمنده دلاور، شجاع و خستگی ناپذیر در کارنامه دفاع مقدس همیشه خواهد درخشید.
روحش شاد و نام و یادش گرامی باد
لازم می دانم از خانواده محترم این سردار گرانقدر خصوصا فرزند گرامی و برادر عزیزشان و نیز از همرزمان و دوستان ایشان که با بیان خاطرات و ارسال اسناد و تصاویر برجای مانده از این رزمنده مخلص در تهیه این متن ما را یاری کردند صمیمانه تشکر و قدردانی نمایم.
✅ 🌹شهدای شهرستان سراب🌹
https://eitaa.com/joinchat/2463760642Cc796006d85
📚کتاب «آخرین وداع» روایتی از خاطرات آخرین وداع ۷۲ مادر شهید با فرزندانشان است که به همت حسن شکیبزاده تألیف شده و به بیان احساسات پاک و ماندگار مادران شهدا در آخرین بدرقه فرزندان دلبندشان پرداخته تا عظمت و ایثار آنان به تصویر کشیده شود.
در مقدمه این کتاب آمده است:
چقدر سخت است که مادر باشی و از پیکر بیسر، مشتی استخوان، سر بیبدن و آخرین وداع عزیزترینها بگویی، حدیثی که باید سنگ باشد تا از شنیدنش آب نشود!
🌷آخرین وداع، حدیث بیقراری ۷۲ مادر است به عدد شهدای کربلا
خاطرات مطرح شده این مادران بیشتر در قالب ادبیات احساسی و گویشهای متفاوت اجتماعی مطرح شده که نویسنده تلاش کرده است تا با حفظ کلیات، مطالب مطروحه را با ادبیات خاصی به نگارشی یک دست تبدیل نماید.
#مادران_شهدا 🌷
@koolebar_azsh
حرم عشق كربلاست و چگونه در بند خاک بماند آنكه پرواز آموخته است و راه كربلا میشناسد و چگونه از جان نگذرد آنكس كه میداند جان بهای دیدار است.
شهید آوینی🌷
#ما_ملت_امام_حسینیم
@koolebar_azsh
@koolebar_sarab
کتاب «فرزندان روحالله» روایتی کوتاه درباره یاران نوجوان امام خمینی(ره) و حضورشان در جریان پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن در هشت سال دفاع مقدس است که توسط انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس با همکاری بنیاد فرهنگی روایت فتح منتشر شده است.
از جمله عکسهای کمتر دیدهشده که در این اثر به چاپ رسیده است، میتوان به
«کفنپوشی و حضور نوجوانان در دستههای عزاداری ماه محرم در حمایت از تأسیس جمهوری اسلامی ایران»، «شرق بصره،منطقه عملیاتی کربلای۵»، «غواصان نوجوان لشکر امام حسین در عملیات کربلای۳ در شمال غربی خلیج فارس»، «شادی پس از فتح خرمشهر»، «دوره آمادگی رزمی و آموزش نظامی مخصوص دانشآموزان نوجوان»، «عزاداری و نوحهخوانی قبل از اعزام به خط مقدم عملیاتی» و ... اشاره کرد.
در یکی از عکس نوشتههای این کتاب میخوانیم:
در پی هر عملیات موفق، خیالم پر میکشید و میرسید به بالای شهر؛ مردم را میدیدم که شیرینی پیروزی را دست به دست میچرخانند و از غیرت بچهها به خود میبالند. همان فرزندان ۱۶_۱۷ ساله این مرزوبوم که در خرداد ۱۳۴۳ «در گهوارههاشان خوابیده بودند.»
#فرزندان_روح_الله 🌷🇮🇷
@koolebar_azsh
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا
الْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهید صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً
مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ
سلام از راه دور به نیابت از امام زمان(عج) و شهدا🌷
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
@koolebar_azsh
@koolebar_sarab
☑️گزارش تصویری جلسه دفاع از پایان نامه کارشناسی ارشد سرکار خانم مریم تجلایی فرزند شهید معزز سردار سرافراز اسلام علی تجلایی در دانشگاه آزاد اسلامی واحد سراب
۲۸ شهریور ۱۴۰۲
دکتر اظهری معاون فرهنگی دانشجویی و مسئول کانون بسیج اساتید که به همراه عده ای از همکاران در جلسه حضور داشت به نمایندگی از دکتر عبادی ریاست واحد وکارکنان واعضای هیات علمی دانشگاه ضمن تبریک به این دانشجوی فرهیخته از زحمات وهمراهی استادان محترم راهنما،مشاور ودیگراعضای هیات داوران سپاسگزاری کرد .
در ادامه یادگار سردار شهید با موفقیت و کسب نمره کامل از پایان نامه خود دفاع کرد و در پایان با اهدای لوح سپاس وهدایایی از طرف دفتر نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری دانشگاه ، معاونت فرهنگی دانشجویی،سپاه ناحیه سراب، کانون بسیج اساتید ، بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان سراب از این دانشجوی عزیز تجلیل شد.
#شهید_تجلایی
#کانون_بسیج_اساتید_سراب
#ناحیه_سراب