eitaa logo
کوثر
208 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
5هزار ویدیو
12 فایل
در صورتیکه علاقمند به فعالیت در کانال و ارسال مطالب هستید به بنده پیام بفرستید @seyedhadi6
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرگز از توکل بر خدا دست برندار و به برنامه اش ایمان داشته باش ... سعیدیسم
┄═﷽═┄ 💠میرزااسماعیل دولابی قدس سره : وقتی مادر از روی محبت لباس کثیف بچه ‌را بیرون‌ آوردہ و او را به‌حمام می برد و می شوید بچه گریه میکند. خدا هم وقتی با ابتلائات می خواهد بنده‌اش را پاک کند ، چون جاهل است گریه و ناله میکند.
⁉️ علت آسیب‌ها و‌ مشکلات ماورایی در زندگی اکثر مردم چیست!؟ ✅ دوری از نماز و قرآن و عترت.. اصلی‌ترین علت بروز مشکلات ماورایی که امروزه جامعه از آن آگاه نیستند! همین دوری از ‌واجبات و قرآن و توصیه‌های اهل بیت علیهم السلام است. ❌ به همین دلیل، فردی که بی‌نماز است و یا دچار غفلت در اعمال عبادی می‌شود، مشخصاً تحت هجمه‌های شیطان و جنودش قرار خواهد گرفت. ❌ متأسفانه معنویت‌های نوظهور غربی و شرقی، عرفا‌های انحرافی، فرقه‌های مختلف از این غفلت سوءاستفاده می‌کنند. اگر مردم همواره متمسک به قرآن و عترت و کلام علما و فقها باشند هیچگاه به دنبال دعانویس و مدعیان دروغین علوم غریبه و خفیه نمی‌روند. 🔆 علما فرموده‌اند همیشه قرآن بخوانید و قرآن را به کودکان خودتان آموزش بدهید. نیرویی فراتر از قرآن نیست. بهتر است بجای راه افتادن به دنبال نسخه‌های علوم غریبه، آموزه‌های راستین قرآنی و اهل بیتی را روانه زندگی‌مان کنیم. با سبک زندگی سالم اسلامی نماز اول وقت و فراگیری دانش معنوی قرآنی و اهل بیتی تنها راه نجات است. عرفان‌های حلقه و .. و فرقه‌ها و جریان‌های نوظهور به هیچ وجه ما را به صراط مستقیم هدایت نخواهند کرد و کسی با دعانویسی و .. به جایی نخواهد رسید. 👤 لطفاً انس بیشتری با قرآن کریم و ادعیه‌ی وارد شده از ناحیه اهل بیت علیهم السلام پیدا کنید تا روح‌تان قوی شود و به هیچ وجه به دنبال سحر و جادو نروید تا آلودگی‌های ماورایی‌ وارد زندگی‌تان نشود.
🔴حکایتی زیبا و تاثیر گذار از شیخ حسین انصاریان 🔸روزی حضرت موسی (ع) روبه درگاه ملکوتی خداوند کرد و از درگاهش درخواست نمود بارالها می خواهم بدترین بنده ات را ببینم ندا آمد که صبح زود به در ورودی شهر برو اولین کسی که از شهر خارج شد او بدترین بنده ی من است. حضرت موسی صبح روز بعد به در ورودی شهر رفت، پدری با فرزندش اولین کسانی بودند که از در شهر خارج شدند. حضرت موسی گفت: این بیچاره خبر ندارد که بدترین خلق خداست، پس از بازگشت رو به درگاه خدا کرد و پس از سپاس از خدا به خاطر اجابت خواسته اش عرضه داشت: بار الها حال می خواهم بهترین بنده ات راببینم. ندا آمد: آخر شب به در ورودی شهر برو و آخرین نفری که وارد شهر شد بهترین بنده ی من است. هنگام شب موسی(ع) به در ورودی شهر رفت و دید آخرین نفر همان پدر با فرزندش است! رو به درگاه خدا کرد و گفت: خداوندا چگونه ممکن است بدترین و بهترین بنده ات یک نفر باشد؟! ندا آمد ای موسی این بنده که هنگام صبح از در ورودی شهر خارج شد بدترین بنده من بود، اما هنگامی که نگاه فرزندش به کوه های عظیم اطراف شهر افتاد از پدرش پرسید: پدر! بزرگ تر از این کوه ها چیست؟ پدر پاسخ داد: آسمانها. فرزند پرسید: بزرگتر از آسمانها چیست؟ پدر در حالی که به فرزندش نگاه می کرد، اشک از دیدگانش جاری شد و گفت: فرزندم گناهان پدرت از آسمانها نیز بزرگتر است. فرزند پرسید: بزرگتر از گناهان تو چیست؟ پدرکه دیگر طاقتش تمام شده بود به ناگاه بغضش ترکید و گفت : عزیزم مهربانی و بخشندگی خدای بزرگ از تمام هرچه هست بزرگتر است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 لحظه دستگیری اعضای تروریست‌های انصار الفرقان توسط سپاه پاسداران
رزمنده فلسطینی و عکس حاج قاسم سلیمانی
8.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اوباش مسلح سلماس به هلاکت رسیدند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تفاوت عجیب میزان بارش برف، لب مرز ایران و ترکیه که در ۱۰۰ متر مشخصه!
5.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حضرت آقا چه چیزهایی داخل قبر مطهر گذاشتند. 🎥 سردار جباری فرمانده سابق سپاه ولی امر عجل الله (بیت رهبری) سعیدیسم
🔰خوشرویی با اهالی منزل ✍️حاج اسماعیل دولابی: وقتی می‌خواهی از منزل خارج شوی، اهل خانه را خشنود کن و بیرون بیا. وقتی هم خواستی وارد خانه شوی، بیرون در استغفار کن صلوات بفرست هر ناراحتی داری بیرون بگذار و با روی خوش داخل شو.
📚داستان کوتاه ‌استادی صاحب اسم اعظم و قدرت الهیه بود؛ شاگردش اصرار داشت که آن را به او نیز یاد دهد اما استاد خودداری می ورزید و میگفت تو تحمل اسم اعظم را نداری! شاگرد بسیار اصرار و‌ التماس کرد؛ استاد برای آزمایش به او گفت: فردا صبح به دروازه شهر برو و آن چه دیدی برای من نقل کن. شاگرد، صبح به دروازه شهر رفت؛ او پیرمرد ریش سفیدی را دید که باری از خار روی پشتش بود که به زحمت آن را برای فروش به شهر میبرد؛ در همین حال سربازی از او پرسید بار را چقدر می فروشی؟ پاسخ داد: ده درهم، سرباز پرسید: آیا به من پنج درهم میفروشی؟ جواب داد نه! سرباز با لگد، بارِ پیرمرد را بر زمین انداخت و به او ناسزا گفت و رفت. شاگرد این صحنه را دید و به شدت خشمگین شد و با خود گفت این پیرمرد با جان کندن بار را به این جا آورده و سرباز به جای کمک کردن، بار او را به زمین انداخت و به او ناسزا هم گفت! . سپس به نزد استاد آمد و آن چه دیده بود برای استاد نقل کرد؛ استاد گفت: اگر اسم اعظم را میدانستی با آن سرباز چه میکردی؟ پاسخ داد به خدا سوگند او را به خرگوش تبدیل کرده و در بیابان رهایش میساختم! استاد خندید و گفت آن پیرمرد استاد من بوده و من اسم اعظم را از او یاد گرفته ام! اگر اسم اعظم دست تو بیفتد روزی ده حیوان درست می کنی! تو هنوز لیاقت و ظرفیت آگاهی از آن را نداری؛ برو و خود را از صفات رذیله پاک کن که برای تو از هر چیزی بهتر است.