eitaa logo
کانال مدیریت حوزه علمیه خواهران استان مازندران
1.1هزار دنبال‌کننده
19.8هزار عکس
1.9هزار ویدیو
330 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
برگزاری مراسم جشن باسخنرانی خانم هاشمیان با موضوع " نقش دختران در بالندگی اقتصادی خانواده"همراه با مولودی خوانی و اهدا جوایز و بسته فرهنگی
من به زیر دِین هم زیر دِين مشهدم گَه به داد من برادر گاه می‌رسد پخش بسته های فرهنگی روز دختر در بین دانش آموزان مدرسه ایی و (س) بسته_درشهرستان_عباس_آباد (س)شیرود... (س) @hozeh_HazratFatemeh_ZahraShirood @mazandaran_hozeh
بسم الله الرحمن الرحیم میخوام براتون از روزهایی بگم که تمام زندگی ام شده بودگذروندن شب وروز ، شب و روزی که هر ساعتش برام به جای شصت دقیقه ،شصت ساعت می گذشت ۰ همسرم به دلیل شرایط کاریش من و پسر یک ساله و دختر هفت ساله ام را به خداسپرد و خودش به مناطق مرزی لار سیستان رفت، برای حفاظت از مرز های وطن... آن روزها خیلی تنها بودم امیدم فقط خدا بود و گوشم به تلفن تا زنگ بخوره وبا خبر بشم از سلامتیش ،کارم شده بود ،خوردن ،خوابیدن وتماشای تلویزیون از این همه انتظار و دلشوره بی تاب بودم ، تااینکه یه روز که از خرید برگشتم خونه ودروباز کردم دیدم یه پاکت افتاده زمین، روش نوشته: «شما هم دعوتید» بازش کردم یه کارت که روش عکس صفحه ی یه ساعت بود که عقربه هاشو پررنگ کشیده بودند ، بالاش نوشته بود «عقربه ها به عقب باز نمی گردند» ۰۰۰ کارت دعوت مراسم احیای شب قدر... خوب که دقت کردم دیدم آدرسش ته کوچه ی خودمونه، خیلی خوشحال شدم و تحت تاثیر اون جمله زیبا که ذهنمو درگیر کرده بود ، تااینکه اون شب همسرم از مرز تماس گرفت ،بعدِ احوالپرسی گفتم ما دعوت شدیم همسرم سریع موافقت کرد چون میدونست که من خیلی تنهام و توخونه دیگه کلافه شدم گفت حتما برو ما رو هم دعا کن ، خیلی خوشحال شدم. فرداشب با بچه ها رفتیم اونجا ، بایه جمعی روبه رو شدم خیلی صمیمی وبا جوّی بسیار دلنشین ❤️ اون شب یه دلِ سیر گریه کردم، واسه دلتنگی خودم ،واسه غربت و خطرات شغلی همسرم ،برای خانواده ی همکارهای شهیدش ، واسه شرمندگی خودم از شهدا... از خدا تو اون شب قدرفقط یه چیز خواستم، اونم صراط مستقیم بود خواستم موثر باشم، از اینهمه بی خاصیتی خسته شده بودم ۰۰۰خواستم سربارامام زمانم نباشم احساس میکردم توی تاریکی مطلق نشسته ام که هیچ نوری توش راه نداره اما خواستم از خدا که تنهام نذاره... خداروشکر رفتن به هیئت و نشستن پای روضه ی اهل بیت شد کار هر شب جمعه ی من 😊 تو هیئت باخانم های زیادی آشنا شدم خیلی ماه بودن😌 یه شب تو هیئت نشسته بودیم که دیدم یکی از خانم ها داره درمورد کارهای فرهنگی ای که انجام میدن توضیح میده ازشون خواستم بیشتر توضیح بدن ایشون گفتن حوزه ای که توش درس میخونن ، براشون کار فرهنگی خیلی مهمه ، اتفاقا واسه جشن نیمه شعبان که برای عموم بانوان ودرنمازخونه حوزه برگزار میشد ما رو هم دعوت کردن😇 ادامه👇👇👇👇👇 ۰۱۱۳۳۷۰۱۶۹۴ https://www.instagram.com/p/CCAP65tlsWF/?igshid=xdo50dcqou1
بسم الله الرحمن الرحیم میخوام براتون از روزهایی بگم که تمام زندگی ام شده بودگذروندن شب وروز ، شب و روزی که هر ساعتش برام به جای شصت دقیقه ،شصت ساعت می گذشت ۰ همسرم به دلیل شرایط کاریش من و پسر یک ساله و دختر هفت ساله ام را به خداسپرد و خودش به مناطق مرزی لار سیستان رفت، برای حفاظت از مرز های وطن... آن روزها خیلی تنها بودم امیدم فقط خدا بود و گوشم به تلفن تا زنگ بخوره وبا خبر بشم از سلامتیش ،کارم شده بود ،خوردن ،خوابیدن وتماشای تلویزیون از این همه انتظار و دلشوره بی تاب بودم ، تااینکه یه روز که از خرید برگشتم خونه ودروباز کردم دیدم یه پاکت افتاده زمین، روش نوشته: «شما هم دعوتید» بازش کردم یه کارت که روش عکس صفحه ی یه ساعت بود که عقربه هاشو پررنگ کشیده بودند ، بالاش نوشته بود «عقربه ها به عقب باز نمی گردند» ۰۰۰ کارت دعوت مراسم احیای شب قدر... خوب که دقت کردم دیدم آدرسش ته کوچه ی خودمونه، خیلی خوشحال شدم و تحت تاثیر اون جمله زیبا که ذهنمو درگیر کرده بود ، تااینکه اون شب همسرم از مرز تماس گرفت ،بعدِ احوالپرسی گفتم ما دعوت شدیم همسرم سریع موافقت کرد چون میدونست که من خیلی تنهام و توخونه دیگه کلافه شدم گفت حتما برو ما رو هم دعا کن ، خیلی خوشحال شدم. فرداشب با بچه ها رفتیم اونجا ، بایه جمعی روبه رو شدم خیلی صمیمی وبا جوّی بسیار دلنشین ❤️ اون شب یه دلِ سیر گریه کردم، واسه دلتنگی خودم ،واسه غربت و خطرات شغلی همسرم ،برای خانواده ی همکارهای شهیدش ، واسه شرمندگی خودم از شهدا... از خدا تو اون شب قدرفقط یه چیز خواستم، اونم صراط مستقیم بود خواستم موثر باشم، از اینهمه بی خاصیتی خسته شده بودم ۰۰۰خواستم سربارامام زمانم نباشم احساس میکردم توی تاریکی مطلق نشسته ام که هیچ نوری توش راه نداره اما خواستم از خدا که تنهام نذاره... خداروشکر رفتن به هیئت و نشستن پای روضه ی اهل بیت شد کار هر شب جمعه ی من 😊 تو هیئت باخانم های زیادی آشنا شدم خیلی ماه بودن😌 یه شب تو هیئت نشسته بودیم که دیدم یکی از خانم ها داره درمورد کارهای فرهنگی ای که انجام میدن توضیح میده ازشون خواستم بیشتر توضیح بدن ایشون گفتن حوزه ای که توش درس میخونن ، براشون کار فرهنگی خیلی مهمه ، اتفاقا واسه جشن نیمه شعبان که برای عموم بانوان ودرنمازخونه حوزه برگزار میشد ما رو هم دعوت کردن😇 ادامه👇👇👇👇👇 ۰۱۱۳۳۷۰۱۶۹۴ https://www.instagram.com/p/CCAP65tlsWF/?igshid=xdo50dcqou1
پروفایل | یا امام رضا نظری کن آقا جانم ... 💠 حضرت رضا عليه السّلام فرمودند: هر كس مرا با دورى راه زيارت كند و از راه دور به زيارت من آيد در روز قيامت در سه موقف به يارى او خواهم آمد تا او را از ناراحتی‌هاى آن حال نجات دهم: 1️⃣در آن هنگامی كه نامه‌هاى اعمال پخش مى‌شود 2️⃣در آن هنگام كه از صراط می‌گذرد. 3️⃣در آن وقت كه عمل او را بررسى كرده مى‌‏سنجند. 📚کتاب عیون اخبارالرضا علیه السلام، ج 2و1 🌺 ولادت با سعادت شمس الشموس، انیس النفوس، طبیب القلوب، سلطان عالم وجود، حضرت علی بن موسی الرضا(ع) مبارک باد. (س) @hozeh_HazratFatemeh_ZahraShirood @mazandaran_hozeh
برگزاری آیین پرچم گردانی پرچم حرم امام رضا(ع) درپارک بانوان شهرستان بابل باحضور خادمیاران رضوی 🍃🍃🍃🍃🍃 @Mazandaran_hozeh