برگزاری مراسم جشن #دهه_کرامت باسخنرانی خانم هاشمیان با موضوع " نقش دختران در بالندگی اقتصادی خانواده"همراه با مولودی خوانی و اهدا جوایز و بسته فرهنگی
#مدرسه_علمیه_الزهرا_سلام_الله_علیها
#شهرستان_جویبار
من به زیر دِین #قم هم زیر دِين مشهدم
گَه به داد من برادر گاه #خواهر میرسد
پخش بسته های فرهنگی روز دختر در بین
دانش آموزان مدرسه #حضرت_آیت_الله_خامنه ایی و #هنرستان_دخترانه_حضرت_نرجس(س)
#پخش بسته_درشهرستان_عباس_آباد
#تشکر_ازحوزه_علمیه_فاطمه_الزهرا(س)شیرود...
#تولد_حضرت_معصومه
#حجاب
#دختران_انقلاب
#دهه_کرامت
#حوزه_علمیه_فاطمه_الزهرا(س) #شيرود
#استان_مازندران
@hozeh_HazratFatemeh_ZahraShirood
@mazandaran_hozeh
بسم الله الرحمن الرحیم
میخوام براتون از روزهایی بگم که تمام زندگی ام شده بودگذروندن شب وروز ، شب و روزی که هر ساعتش برام به جای شصت دقیقه ،شصت ساعت می گذشت ۰ همسرم به دلیل شرایط کاریش من و پسر یک ساله و دختر هفت ساله ام را به خداسپرد و خودش به مناطق مرزی لار سیستان رفت، برای حفاظت از مرز های وطن... آن روزها خیلی تنها بودم امیدم فقط خدا بود و گوشم به تلفن تا زنگ بخوره وبا خبر بشم از سلامتیش ،کارم شده بود ،خوردن ،خوابیدن وتماشای تلویزیون از این همه انتظار و دلشوره بی تاب بودم ، تااینکه یه روز که از خرید برگشتم خونه ودروباز کردم دیدم یه پاکت افتاده زمین، روش نوشته:
«شما هم دعوتید»
بازش کردم یه کارت که روش عکس صفحه ی یه ساعت بود که عقربه هاشو پررنگ کشیده بودند ، بالاش نوشته بود «عقربه ها به عقب باز نمی گردند» ۰۰۰
کارت دعوت مراسم احیای شب قدر... خوب که دقت کردم دیدم آدرسش ته کوچه ی خودمونه، خیلی خوشحال شدم و تحت تاثیر اون جمله زیبا که ذهنمو درگیر کرده بود ، تااینکه اون شب همسرم از مرز تماس گرفت ،بعدِ احوالپرسی گفتم ما دعوت شدیم
همسرم سریع موافقت کرد چون میدونست که من خیلی تنهام و توخونه دیگه کلافه شدم گفت حتما برو ما رو هم دعا کن ، خیلی خوشحال شدم.
فرداشب با بچه ها رفتیم اونجا ، بایه جمعی روبه رو شدم خیلی صمیمی وبا جوّی بسیار دلنشین ❤️
اون شب یه دلِ سیر گریه کردم، واسه دلتنگی خودم ،واسه غربت و خطرات شغلی همسرم ،برای خانواده ی همکارهای شهیدش ، واسه شرمندگی خودم از شهدا...
از خدا تو اون شب قدرفقط یه چیز خواستم، اونم صراط مستقیم بود خواستم موثر باشم، از اینهمه بی خاصیتی خسته شده بودم ۰۰۰خواستم سربارامام زمانم نباشم احساس میکردم توی تاریکی مطلق نشسته ام که هیچ نوری توش راه نداره اما خواستم از خدا که تنهام نذاره...
خداروشکر رفتن به هیئت و نشستن پای روضه ی اهل بیت شد کار هر شب جمعه ی من 😊
تو هیئت باخانم های زیادی آشنا شدم خیلی ماه بودن😌
یه شب تو هیئت نشسته بودیم که دیدم یکی از خانم ها داره درمورد کارهای فرهنگی ای که انجام میدن توضیح میده ازشون خواستم بیشتر توضیح بدن ایشون گفتن حوزه ای که توش درس میخونن ، براشون کار فرهنگی خیلی مهمه ، اتفاقا واسه جشن نیمه شعبان که برای عموم بانوان ودرنمازخونه حوزه برگزار میشد ما رو هم دعوت کردن😇
ادامه👇👇👇👇👇 #ثبت_نام_حوزه
#حوزه_علمیه_حضرت_نرجس_س_ساری
#غدیر_تا_ظهور
#دهه_کرامت
۰۱۱۳۳۷۰۱۶۹۴
https://www.instagram.com/p/CCAP65tlsWF/?igshid=xdo50dcqou1
بسم الله الرحمن الرحیم
میخوام براتون از روزهایی بگم که تمام زندگی ام شده بودگذروندن شب وروز ، شب و روزی که هر ساعتش برام به جای شصت دقیقه ،شصت ساعت می گذشت ۰ همسرم به دلیل شرایط کاریش من و پسر یک ساله و دختر هفت ساله ام را به خداسپرد و خودش به مناطق مرزی لار سیستان رفت، برای حفاظت از مرز های وطن... آن روزها خیلی تنها بودم امیدم فقط خدا بود و گوشم به تلفن تا زنگ بخوره وبا خبر بشم از سلامتیش ،کارم شده بود ،خوردن ،خوابیدن وتماشای تلویزیون از این همه انتظار و دلشوره بی تاب بودم ، تااینکه یه روز که از خرید برگشتم خونه ودروباز کردم دیدم یه پاکت افتاده زمین، روش نوشته:
«شما هم دعوتید»
بازش کردم یه کارت که روش عکس صفحه ی یه ساعت بود که عقربه هاشو پررنگ کشیده بودند ، بالاش نوشته بود «عقربه ها به عقب باز نمی گردند» ۰۰۰
کارت دعوت مراسم احیای شب قدر... خوب که دقت کردم دیدم آدرسش ته کوچه ی خودمونه، خیلی خوشحال شدم و تحت تاثیر اون جمله زیبا که ذهنمو درگیر کرده بود ، تااینکه اون شب همسرم از مرز تماس گرفت ،بعدِ احوالپرسی گفتم ما دعوت شدیم
همسرم سریع موافقت کرد چون میدونست که من خیلی تنهام و توخونه دیگه کلافه شدم گفت حتما برو ما رو هم دعا کن ، خیلی خوشحال شدم.
فرداشب با بچه ها رفتیم اونجا ، بایه جمعی روبه رو شدم خیلی صمیمی وبا جوّی بسیار دلنشین ❤️
اون شب یه دلِ سیر گریه کردم، واسه دلتنگی خودم ،واسه غربت و خطرات شغلی همسرم ،برای خانواده ی همکارهای شهیدش ، واسه شرمندگی خودم از شهدا...
از خدا تو اون شب قدرفقط یه چیز خواستم، اونم صراط مستقیم بود خواستم موثر باشم، از اینهمه بی خاصیتی خسته شده بودم ۰۰۰خواستم سربارامام زمانم نباشم احساس میکردم توی تاریکی مطلق نشسته ام که هیچ نوری توش راه نداره اما خواستم از خدا که تنهام نذاره...
خداروشکر رفتن به هیئت و نشستن پای روضه ی اهل بیت شد کار هر شب جمعه ی من 😊
تو هیئت باخانم های زیادی آشنا شدم خیلی ماه بودن😌
یه شب تو هیئت نشسته بودیم که دیدم یکی از خانم ها داره درمورد کارهای فرهنگی ای که انجام میدن توضیح میده ازشون خواستم بیشتر توضیح بدن ایشون گفتن حوزه ای که توش درس میخونن ، براشون کار فرهنگی خیلی مهمه ، اتفاقا واسه جشن نیمه شعبان که برای عموم بانوان ودرنمازخونه حوزه برگزار میشد ما رو هم دعوت کردن😇
ادامه👇👇👇👇👇 #ثبت_نام_حوزه
#حوزه_علمیه_حضرت_نرجس_س_ساری
#غدیر_تا_ظهور
#دهه_کرامت
۰۱۱۳۳۷۰۱۶۹۴
https://www.instagram.com/p/CCAP65tlsWF/?igshid=xdo50dcqou1
پروفایل | یا امام رضا نظری کن آقا جانم ...
💠 حضرت رضا عليه السّلام فرمودند:
هر كس مرا با دورى راه زيارت كند و از راه دور به زيارت من آيد در روز قيامت در سه موقف به يارى او خواهم آمد تا او را از ناراحتیهاى آن حال نجات دهم:
1️⃣در آن هنگامی كه نامههاى اعمال پخش مىشود
2️⃣در آن هنگام كه از صراط میگذرد.
3️⃣در آن وقت كه عمل او را بررسى كرده مىسنجند.
📚کتاب عیون اخبارالرضا علیه السلام، ج 2و1
🌺 ولادت با سعادت شمس الشموس، انیس النفوس، طبیب القلوب، سلطان عالم وجود، حضرت علی بن موسی الرضا(ع) مبارک باد.
#امام_رضا #ضامن_آهو #دهه_کرامت
#معاونت_فرهنگی
#حوزه_علمیه_فاطمه_الزهرا(س) #شهر_شهید_پرور_شیرود
#دیار_شهید_خلبان_سرلشکر_علی_اکبر_شیرودی
#استان_مازندران
@hozeh_HazratFatemeh_ZahraShirood
@mazandaran_hozeh
16.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
مراحل مقدماتی جشن ولادت خانم حضرت معصومه «س» توسط کارگروه فرهنگی و آمران به معروف «سفیران فاطمی»
🍃🍃🍃🍃🍃
#کار_گروه_سفیران_فاطمی
#دهه_کرامت
#همه_خادم_الرضاییم
#پایگاه_مقاومت_حضرت_ولیعصر_عج
#مدرسه_علمیه_حضرت_الزهرا_س_بابل
@Mazandaran_hozeh
برگزاری آیین پرچم گردانی پرچم حرم امام رضا(ع) درپارک بانوان شهرستان بابل باحضور خادمیاران رضوی
🍃🍃🍃🍃🍃
#کار_گروه_سفیران_فاطمی
#دهه_کرامت
#همه_خادم_الرضاییم
#پایگاه_مقاومت_حضرت_ولیعصر_عج
#مدرسه_علمیه_حضرت_الزهرا_س_بابل
@Mazandaran_hozeh