eitaa logo
خانه ایثار نجف آباد
1.9هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.1هزار ویدیو
8 فایل
⭕️نجف آباد، قدس غربی. ⭕️ شروع فعالیت از شهریور1399. با حمایت «شهرداری نجف آباد » و استفاده از منابع مختلف از جمله آرشیو «کنگره شهدای نجف آباد» ⭕️ شرعی و قانونی اجازه دارید حتی بدون ذکر منبع، از مطالب این کانال استفاده کنید. @njf_sakha ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ شهید (نفر اول از سمت چپ) از رزمندگان شجاع لشکر8 نجف اشرف که پا به پای جوانان و حتی جلوتر از آن ها در تمامی عرصه ها حضور داشت. او استاد بنایی بود و بیست و هشتم بهمن 64 در سن 57 سالگی طی عملیات والفجر8 در شبه جزیره فاو به شهادت رسید. @najafabadnews_ir_shahid
خانه ایثار نجف آباد
⭕️ شهید #جعفر_یزدانی (نفر اول از سمت چپ) از رزمندگان شجاع لشکر8 نجف اشرف که پا به پای جوانان و حتی ج
⭕️ توضیح تصویر: از راست به چپ: مصطفی نمازیان چهره انقلابی و شاخص نجف آباد، دکتر محمد علی ابوترابی پزشک همیشه انقلابی نجف آباد و مرحوم حاج علی منتظری پدر مرحوم آقای منتظری @najafabadnews_ir_shahid
⭕️ شهید (نفر دوم از چپ) در جمع تعدادی از نجف آباد. تصویر مربوط به اولین ماه های آغاز است. @najafabadnews_ir_shahid
⭕️ تنها لباس من، پیراهنی با یک آستین و شلوارکی ریش ریش شده بود. با وجود سردی نسبی هوا، معمولاً لباس گرم نمی پوشیدیم. سنگینی لباس، محدودمان می کرد و با تحرکی که داشتیم، سرما حس نمی شد. به پوشیدن زیرپوش نیز عادت نداشتم. عبور از سرمای شب ماجرای دیگری داشت. غروب آفتاب، طلوع غصه های من بود. سایۀ عصرگاهی درختان، شدت گرما را کم میکرد ولی برای فرار از سایه، توانی نمانده بود. تا خودِ صبح دندانها مثل صدای یک کارخانه، «تِق تِق» به هم می خورد. آنقدر شدید که هر لحظه منتظر شکستن یا «دَررفتن» استخوان های فک و صورت بودم. مغزم تا مرز انفجار پیش می رفت، با دستانی که روز به روز ضعیف تر میشد، سرم را محکم می گرفتم. برای فرار از سرما، چند متری به حالت غلتیدن از آب دور شدم. جای خوابم، دست اندازهای زیادی داشت. با دست و چوب، سنگ های ریز و درشت زیرم را در آوردم. باقیماندۀ آنها، هر بار جایی از بدن را اذیت می کرد. طول شب، هر پنج دقیقه جابه جا میشدم. از خوابیدن به شکم به حالتِ «طاق باز» رسیده و یا پهلو به پهلو می شدم. فکر نکنم، الآن قادر به چنین میزانی از فعالیت باشم. حالت تب و لرز نیز پیدا کردم. حالتی که امید مرگ در دقایق پیشرو را افزایش میداد. آرزویی بزرگ داشتم؛ پاهایم را روی هم بیاندازم.گاهی در خواب، پای سالم روی کناری میرفت ولی چسبندگی چرک و خون چنان چندش آور بود که این حالت به سرعت تغییر پیدا می کرد. (بخشی از کتاب «معجزه شیلر»، روایتی از رزمنده لشکر8 نجف اشرف. کتاب را انتشارات مهر زهرا به چاپ رسانده است) @najafabadnews_ir_shahid
⭕️ شهید نفر ششم از سمت چپ @najafabadnews_ir_shahid
⭕️ شهید نفر اول از سمت چپ. اواخر سال 1360 حوالی شهر شوش. @najafabadnews_ir_shahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ شهید ، 22 اسفند63 طی در سن 26 سالگی به شهادت رسید و در گلزار شهدای رضوانشهر به خاک سپرده شد. استخراج اطلاعات از پایگاه اطلاع رسانی کنگره شهدای نجف آباد @najafabadnews_ir_shahid
⭕️ شهید در حال توجیه کادر فرماندهی گردان ها. ، فروردین 61. شهید نفر اول از سمت چپ دیده می شود. @najafabadnews_ir_shahid
هدایت شده از نجف آباد نیوز
⭕️ ویژه برنامه «شهید آبروی محله» سیمای اصفهان در روز یکشنبه 28 اردیبهشت 99 به شهید (نفر اول از سمت چپ) از نیروهای تخریب لشکر8 نجف اشرف اختصاص دارد. این برنامه ساعت هشت و نیم شب پخش شده و تکرار آن را می توانید روز بعد ساعت نه و بیست و پنج دقیقه صبح ببینید. شهید مهدی قربعلی 28 اسفند 62 طی عملیات خیبر در جزایر مجنون در سن 27 سالگی به شهادت رسید. کمتر از پنج ماه قبل از این تاریخ هم برادر کوچکتر او «محسن» طی والفجر4 شهید شده بود. مادر این شهید، چندی پیش فوت کرد. @najafabadnews_ir
⭕️ عکس امام در نجف آباد عکس ، نجف‌آباد خواهان زیاد داشت ولی گیر نمی‌آمد. به رستگاری که پیشنهادش را دادم، نشانی یکی از همکارانش در کوچۀ تلفنخانۀ اصفهان را داد تا برایمان یک کلیشه از حضرت‌امام درست کند. «مظاهری» از بچه‌های اصفهان با صاحب چاپخانه هماهنگ کرد که این‌کار را برایمان انجام دهد ولی بندۀ خدا از ترس به این راحتی زیرِ بار نمی‌رفت و می‌گفت ساواک کارگاهش را زیر نظر دارد. بالاخره بعد از کلی اصرار و پیگیری قبول کرد و بعد از ده روز خبر داد که کلیشه را داخل سطل زباله‌ای در بیرونِ کارگاهش جاساز کرده. با یک موتور یاماها125 که به سه‌هزار تومان خریده بودم، رفتم اصفهان و کلیشه را رساندم به چاپخانۀ رستگاری. سری اول هزارتا چاپ از عکس امام زدیم و بین مغازه‌دارها توزیع کردیم. بیشتر کسبه تصاویر را بدون ترس چسباندند پشت شیشه‌ها. پاسبان‌های شهربانی هم مثل جمشیدیان، کاظمی و طاهری در شهر چرخ می‌زدند و هر جا تصویر امام را روی مغازه‌ای می‌دیدند، بعد از کلی فحاشی و تهدید، تصویر را می‌کندند. رستگاری چند‌بار دیگر از همان کلیشه چاپ زد و جاهای مختلف پخش کردیم. در شهرها و حتی استان‌های اطراف، تصویر حضرت‌امام خواهان زیادی داشت و با واسطۀ افراد مطمئن، عکس‌ها را برایشان می‌فرستادم. یک‌بار حدود پنج‌هزار نسخه‌ از تصویر امام را با پست فرستادیم برای محمود حجتی (وزیر سابق جهاد) که آن موقع کارمند ادارۀ راه بندرعباس بود. 📌 بخشی از خاطرات در دست تدوین یکی از مبارزان انقلاب در نجف آباد 🆔@najafabadnews_ir_shahid 🆔https://www.instagram.com/najafabadnews_ir_shahid 🆔https://www.aparat.com/najafabadnews_ir_shahid
⭕️ شهید (نفر اول از چپ) در کنار دو از نجف آباد؛ اولی نفر دوم از چپ روزنامه نگار و نویسنده و از فعالین تبلیغات جنگ. دومی نفر اول از راست، از فرماندهان ارشد سپاه که الآن با عنوان «سرلشکر ایزدی» شناخته می شود. @najafabadnews_ir_shahid
⭕️ شهید از شهدای لشکر 8 نجف اشرف که پنجم اسفند 62 در به شهادت رسید. کنار او با لباس پلنگی نشسته است. @najafabadnews_ir_shahid