7.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻خدا صاحب خانهیِ کریمه
#لذت_ببر💙
❀
┏━━━━━━┓
⠀https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
┗━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا میگویند مغز به کبد بستگی دارد؟
کبد تنظیم کننده اصلی سطح گلوکز و آمونیاک پلاسما است. اگر سطح این مواد از کنترل خارج شود، عارضه ای به نام انسفالوپاتی کبدی ایجاد می شود که در نهایت منجر به کما می شود یعنی اگر انسان می خواهد مغزش درست کار کند باید مراقب سلامت کبدش باشد!
https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیشرفت و سیر تکامل خودروی رنو🚗
╭┈────────🌖🌎」
https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
🔹هوش مورچه ها
🔻مورچه ها براى جلوگيرى از سبز شدن دانه ها در لانه هايشان،آنها را به دو نيم تقسيم مى كنند اما دانه خربزه را به 4 قسمت تقسيم مى كنند چون ميدانند دانه نصفه ى خربزه قابليت سبز است.
#عجایب
#دانستنی
#جالب
https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
✿✵✰ هـر شــ🌙ــب یـک ✰✵✿
داســتــان مـعـنــوی
✧✾════✾✰✾════✾✧
در یک شب زمستان که برف زیادی
میبارید و پاسی از شب گذشته بود
ناگهان صدای دق الباب در منزل شیخ
عبدالکریم حائری به صدا در آمد
کربلائی علیشاه خادم حاج شیخ رفت
در را باز کرد دید پیرزنی است میگوید:
از همسایههای کوچه پشتی هستم
شوهرم از درد دارد به خود میپیچد
نه زغالی برای گرم شدن کرسیمان داریم
و نه دوائی برای خوب شدن
خادم پیر با بیحوصلگی گفت:
مگر اینجا زغال فروشی یا دواخانه است
این وقت شب این چیزها پیدا نمیشود
برو فردا صبح بیا، سپس در را بست
و به اتاق برگشت
یک وقت متوجه شد دید حاج شیخ
روبرویش ایستاده است
ولی نگاههایش مثل همیشه نبود
پرسید با چه کسی صحبت میکردی؟
خادم ماجرا را شرح داد
حاج شیخ دگرگون شد گفت:
اگر فردای قیامت خداوند از تو بپرسد:
ای شیخ علی چرا نیازمند بینوائی را
در شب سرد زمستانی از در خانه رد کردی
حال آنکه خود در خانه گرم بودی
چه جوابی برای گفتن داری؟
اگر خداوند از من بپرسد
از پاسخ عاجز و درمانده خواهم شد
خادم سر به زیر کشید و به فکر فرو رفت
حاج شیخ فرمود: آیا خانه پیرزن را بلدی؟
عرض کرد بله توی کوچه پشتی مینشیند
حاج شیخ لباسش را به تن کرده گفت:
راه بیفت باید به خانه پیرزن برویم
این را گفت و به راه افتاد
خادم با عجله فانوس را برداشت
و کلاه پشمینش را روی گوشهایش کشید
و پیشاپیش حاج شیخ به راه افتاد
آن دو با کهولت سنشان با آن برف و سرما
کوچه ها را طی کرده به در منزل پیرزن
رسیدند
خادم دق الباب کرد
پیرزن در را باز کرد سلام کرده عرض کرد
آقا خدا طول عمرتان بدهد توی این سرما
این موقع شب اینجا چه میکنید؟
حاج شیخ با مهربانی پس از جواب سلام
فرمود: حال شوهرت چطور است؟
پیرزن طاقت نیاورد زیر گریه زد
و جواب داد هنوز هم مریض است
به دادمان برسید
رنگ از صورت حاج شیخ پرید
پیرزن در خانه را باز کرد
حاج شیخ زیر لب ذکری گفت
و وارد اتاق کوچکی شد
پیرمرد لاغر اندام زیر کرسی خاموش اتاق
از درد به خود میپیچید
حاج شیخ سلام کرد و روبروی او نشست
پیرزن با ذوق گفت:
نگاه کن مشهدی حاج شیخ عبدالکریم
به خانه ما تشریف آوردهاند
پیرمرد نالهاش را فروکش کرد
چشمهای سرخ شدهاش را به چهره
حاج شیخ خیره کرد و با درد سلام کرد
حاج شیخ پاسخش داد و پرسید
مشهدی چه کسالتی دارید؟
پیرمرد دستهایش را روی دلش گذاشت
پیرزن گفت: آقا اتاقمان سرد است
دوائی هم برای او نداریم
دو سه روزی است او دل درد دارد
و از غروب امروز حالش بدتر شده است
حاج شیخ دست پر مهرش را بر پیشانی
پیرمرد گذاشت بعد به خادمش گفت:
هر چه زغال در خانه داریم بردار
بعد به خانه دکتر برو و هرچه زوتر
دکتر را همراه خود بیاور
خادم از اتاق بیرون رفت
شب از نیمه گذشته بود که خادم همراه دکتر
به درون اتاق وارد شدند
دکتر با تبسم سلامی کرد
خادم کیسه زغال را به دست پیرزن داد
پیرزن صورتش روشن شد آن را با خوشحالی
گرفت و به سراغ منقل خاموش زیر کرسی رفت
دکتر پیرمرد را معاینه کرد و دواهائی را که
با خود آورده بود به او خورانید
بعد نسخه ای نوشت و آن را به دست خادم
داد و گفت: فردا صبح دواها را برایش
تهیه کن تا حالش کاملاً خوب شود
پیرزن منقلش را که پر از زغالهای سرخ
آتشین بود زیر کرسی گذاشت
کرسی پر از گرما شد
لحظات بعد به همراه حاج شیخ
و خدمتکار دکتر را تا در اتاق بدرقه کرد
و دکتر خداحافظی کرده رفت
حاج شیخ با مهربانی پیشانی پیرمرد را
بوسید آنگاه از پشت کرسی بلند شد
با خادم از پیرمرد و پیرزن خداحافظی کردند
و رفتند
در بین راه حاج شیخ از خادم پرسید:
روزانه چقدر نان و گوشت برای خانه ما
خرید میکنی؟
خادم پاسخ حاج شیخ را گفت:
حاج شیخ ایستاد و رو به او کرده گفت:
از فردا نان و گوشت خانه را دو قسمت کن
یک قسمت آن را برای خانه پیرمرد
و قسمت دیگرش را برای خودمان بگذار
حاج شیخ دیگر چیزی نگفت
و به راه خود ادامه داد
https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
💐بـــــــــــســـــم الــــلّــــــــــه الــــرّحمن الــــرحیم💐
✨در قرآن مجيد اسامى زيادى براى اميرِمؤمنان على «عليه السلام» ذكر شده كه اينك به بعضی از آنها اشاره مى نماييم:
1⃣ولىّ:
در آنجايى كه مى فرمايد:
«إنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسولُهُ وَالَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلوةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكوةَ وَهُمْ راكِعُونَ» [۱] .
«ولىّ و سرپرست شما، فقط خدا و پيامبر او و آنان كه ايمان آورده اند، همانهايى كه نماز بر پا مى دارند و در حال ركوع زكات مى دهند، مى باشند».
⭐️⭐️⭐️
2⃣حسنه:
در آنجايى كه مى فرمايد:
«مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْها وَهُمْ مِنْ فَزَعِ يَوْمَئِذٍ آمِنُونَ » [۲] .
«كسانى كه كار نيك و حسنه اى انجام دهند پاداشى بهتر از آن خواهند داشت و آنان از ترس و وحشت آن روز در امان خواهند بود».
«حسنه» اسمى براى ولايت على «عليه السلام» است. [۳]
⭐️⭐️⭐️
3⃣ مَثَل:
در آنجايى كه مى فرمايد:
«وَلَمَّا ضُرِبَ ابْنُ مَرْيَمَ مَثَلاً إذا قَوْمُكَ مِنْهُ يَصِدُّونَ » [۴] .
«و هنگامى كه در مورد فرزند مريم مثلى زده شد، ناگاه قوم تو به جهت آن، فرياد راه انداختند». [۵]
------------
📜 پاورقی:
[۱]: سوره مائده، آيه ۵۵. روايات عامّه(سنی) و خاصّه(شیعه) متّفقند كه مراد از «الّذين آمنوا»؛ «كسانى كه ايمان آوردند»، امير مؤمنان على «عليه السلام» است. در اين رابطه روايات زيادى نقل گرديده، براى اطّلاع بيشتر رجوع كنيد به: تأويل الآيات: ۱۵۴ - ۱۵۰/۱، تفسير برهان: ۴۸۵ - ۴۷۹/۱، بحار الأنوار: ۲۰۶ - ۱۸۳/۳۵. سيد جليل القدر، سيّد بن طاووس رحمه الله نيز در «سعد السعود: ۹۶» نقل مى كند كه: محمّد بن عبّاس نزول اين آيه شريفه و ولايت بزرگ آن حضرت را از نود طريق با سلسله سندهايى متّصل و بهم پيوسته نقل نموده كه همه آنها از رجال مخالفان اهل بيت «عليهم السلام» هستند.
[۲]: سوره نمل، آيه ۸۹.
[۳]: در «تأويل الآيات: ۴۱۱/۱ ح ۱۹» آمده: امام صادق عليه السلام فرمود: مراد از «حسنه» ولايت على عليه السلام است.
[۴]: سوره زخرف، آيه ۵۷. در تفسير اين آيه شريفه از پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم روايت شده كه به اصحابش در حالى كه نزد او بودند فرمود: الآن يدخل عليكم نظير عيسى بن مريم في اُمّتي ؛ «همينك نظير عيسى بن مريم در ميان امّت من، وارد خواهد شد»، و چون على عليه السلام وارد شد فرمود: اين شخص همان است. براى عدّه اى از حاضرين اين مطلب سنگين آمد و اين آيه نازل شد. «تفسير برهان: ۵۸۰/۸ ح ۳»
[۵]: در «تأويل الآيات: ۵۶۸/۲ ح ۴۱» آمده: ابن ابى ليلى گويد: على عليه السلام به من فرمود: مَثَل من در اين اُمّت مانند مَثَل عيسى بن مريم عليه السلام است.
#فضائل_امیرالمؤمنین
#اسامی_امیرالمؤمنین_در_قرآن
✨✨✨✨✨✨✨✨✨
🛑 انتشار شرعاً فقط با ذکر منبع جایز می باشد 🛑
معرفان حقیقت را دنبال کنید👇
https://eitaa.com/moarfan_hagheghat
.
💚افلاطون را گفتند:
چرا هرگز غمگین نمیشوی؟
گفت دل برآنچه نمی ماند نمی بندم.
فردایک راز است نگرانش نباش
دیروز یک خاطره بود، حسرتش را نخور
و امروز یک هدیه است
قدرش را بدان و از تک تک لحظه هایت لذت ببر.
https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
8.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
والا اگه مدرسه رفتن اینجوری باشه حاضرم صبح جمعه هم برم😢😂
https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خداااا چقدر باهوشن کلاس ژیمناستیک رفتن😍😄
https://eitaa.com/kulbeye_aramesh
✿✵✰ هـر شــ🌙ــب یـک ✰✵✿
داســتــان مـعـنــوی
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
داستان_آموزنده
🔆پاداش اطاعت از شوهر
🌻امام صادق (ع ) فرمود: در زمان رسول اكرم (ص ) مردى از انصار براى تاءمين نيازهاى زندگى ، به مسافرت رفت ، هنگام خداحافظى با همسرش ، با او پيمان بست كه تا از سفر برنگشته از خانه بيرون نرود.
🌻زن در خانه اش بسر مى برد، به او خبر رسيد كه پدرت بيمار شده است ، او توسط شخصى از پيامبر (ص ) اجازه خواست كه به عيادت پدرش برود، پيامبر (ص ) فرمود: نه ، تو در خانه ات باش و پيروى از شوهر را ادامه بده .
به او خبر رسيد كه بيمارى پدرت ، شديدتر شده است ، او براى بار دوم از پيامبر (ص ) اجازه خواست ، آن حضرت ، همان پاسخ را داد.
🌻پدر زن از دنيا رفت ، زن براى پيامبر (ص ) پيام فرستاد، به من اجازه بده بروم بر جنازه پدرم نماز بخوانم ، حضرت فرمود: نه ، در خانه ات باش و اطاعت از شوهر را ادامه بده .
جنازه پدر آن زن را دفن كردند، ولى او بخاطر حفظ پيمانى كه با شوهر داشت ، از خانه بيرون نرفت .
🌻رسول خدا (ص ) اين پيام را براى آن بانوى مطيع فرستاد: ان الله قد غفر لك ولا بيك بطاعتك لزوجك : خداوند، بخاطر اطاعت تو از شوهرت ، هم تو و هم پدرت را بخشيد.
📚داستان دوستان، جلد اول، محمد محمدى اشتهاردى
✨️✨️✨️✨️✨️✨️✨️✨️✨️✨️
https://eitaa.com/kulbeye_aramesh