لبّیـــڪ یا مهـــدۍ (عـج)✊
🌺🍃🎉🎊∝∝🎀∝∝🎊🎀 🍃🌸✨ 🎉✨🌺 🎊 🎀 ❣﷽❣ 🌹🌴 #آخرین_عروس 🌴🌹 #حضرت_نرجس_س
🌺🍃🎉🎊∝∝🎀∝∝🎊🎀
🍃🌸✨
🎉✨🌺
🎊
🎀
❣﷽❣
🌹🌴 #آخرین_عروس 🌴🌹
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود😘
#قسمت6⃣
فكر مى كنم ديگر فهميدى كه چرا مليكا نمى خواهد با پسر عمويش ازدواج كند. او از جنس اين مردم نيست. خدا به او چيزى داده كه به خيلى ها نداده است.
خدا به مليكا، قدرت فكر كردن داده است. گويا تنها عيب او اين است كه فكر مى كند!!
امروز كسى نبايد خودش فكر كند. روحانيّونى كه نانِ حكومت مى خورند به جاى همه فكر مى كنند. وظيفه مردم فقط اطاعت بدون چون و چرا از آنهاست. آنها مى گويند كه رضايت خدا و مسيح فقط در اين اطاعت است.
در اين روزگار هر كس كه مى فهمد بايد سكوت كند وگرنه سزايش مرگ است.
آخر چگونه ممكن است خدا كليد بهشت را به كسانى بدهد كه دم از خدا مى زنند و از سفره حكومت قيصر نان مى خورند؟
* * *
چند روز مى گذرد و مليكا خبردار مى شود كه بايد خود را براى مراسم عروسى آماده كند.
پدربزرگ او، قيصر دستور داده است تا اين عروسى هر چه زودتر برگزار شود. حتماً مى دانى در روم به پادشاهى كه كشور را اداره مى كند "قيصر" مى گويند. مليكا، نوه قيصر روم است.
او دستور داده است تا سران و بزرگان از سراسر كشور در پايتخت جمع بشوند. پيش بينى مى شود كه تعداد آنها به چهار هزار نفر برسد.
سيصد نفر از روحانيّون كليسا هم دعوت شده اند تا در اين مراسم حضور داشته باشند. قصر بزرگ و زيبايى براى اين مراسم در نظر گرفته شده است.
قيصر مى خواهد براى ملكه آينده روم جشن بزرگى بگيرد، جشنى كه نشانه اقتدار و عظمت خاندانش باشد.
مليكا هيچ چاره اى ندارد، بايد به اين عروسى رضايت بدهد.18
اكنون، تمام قصر غرق نور است، عدّه اى مى رقصند و گروهى هم مى نوازند. همه مهمانان آمده اند و قيصر بر روى تخت خود نشسته است.
درِ قصر باز مى شود، داماد در حالى كه گروهى او را همراهى مى كنند وارد مى شود.
او به سوى قيصر مى آيد، خم مى شود و دست قيصر را مى بوسد و به سوى تخت دامادى مى رود تا بر روى آن بنشيند.
همه كف مى زنند و سوت مى كشند، داماد افتخار مى كند كه امشب زيباترين دختر روم، همسر او مى شود.
او مى خواهد بر روى تخت بنشيند كه ناگهان همه چيز مى لرزد!
زلزله اى سهمگين، همه را به وحشت مى اندازد. آن قدر سريع كه فرصت فرار يا ماندن را به هيچ كس نمى دهد.
همه چيز در يك لحظه اتفاق مى افتد، گرد و غبار همه جا را فرا مى گيرد. پايه هاى تخت داماد شكسته و داماد بى هوش بر روى زمين افتاده است!
هيچ كس حرفى نمى زند، همه مات و مبهوت به هم نگاه مى كنند، آيا عذابى نازل شده است؟
عروسى به هم مى خورد، قيصر بسيار ناراحت مى شود، چه راز و رمزى در كار است؟ هيچ كس نمى داند.19
* * *
شب از نيمه گذشته و سكوت همه جا را فرا گرفته است. نورِ مهتاب از پنجره بر اتاق مليكا مى تابد.
اكنون مليكا خواب مى بيند:
عيسى(ع) به اين قصر آمده است. همه ياران او نيز آمده اند.
آيا شمعون را مى شناسى؟ او وصىّ و جانشين حضرت عيسى(ع) است و مليكا هم از نسل اوست. شَمعُون، پدربزرگِ مادرى مليكا است.20
هر جا را نگاه مى كنى فرشتگان ايستاده اند. در وسط قصر منبرى از نور گذاشته اند.
گويا همه، منتظر آمدن كسى هستند.
ملكيا در شگفتى مى ماند، به راستى چه كسى قرار است به اينجا بيايد كه عيسى(رحمهم الله) در انتظارش، سراپا ايستاده است.
ناگهان در قصر باز مى شود. مردانى نورانى وارد مى شوند. بوى گل محمّدى به مشام مى رسد. بانويى جوان و نورانى هم همراه آنها آمده است.
عيسى(ع) به استقبال آنها مى رود، سلام مى كند و خوش آمد مى گويد: "سلام و درود خدا بر تو اى آخرين پيامبر! اى محمّد!".
عيسى(ع) محمّد(ص) را در آغوش مى گيرد و از او مى خواهد به قسمت پذيرايى قصر بروند.
همه مى نشينند. چهره عيسى(ع) همچون گل شكفته شده و سكوت بر فضاى قصر سايه افكنده است.
مليكا فقط نگاه مى كند. به راستى در اينجا چه خبر است؟
بعد از لحظاتى، محمّد(ص) رو به عيسى(ع) مى كند و مى گويد: "اى عيسى! جانشين تو، شمعون دخترى به نام مليكا دارد، من آمده ام او را براى يكى از فرزندانم خواستگارى كنم".
محمّد(ص) با دست اشاره به جوانى مى كند كه در كنارش نشسته است. مليكا نگاه مى كند جوانى را مى بيند كه صورتش چون ماه مى درخشد. اين جوان، امام يازدهم شيعيان و نام او "حسن" است.
محمّد(ص) منتظر جواب است. در اين هنگام عيسى(ع) رو به شمعون، پدربزرگ مليكا مى كند و مى گويد: "اى شمعون! سعادت و خوشبختى به سوى تو آمده است. آيا دخترت مليكا را به عقد ازدواج فرزند محمّد در مى آورى؟".
#ادامه_دارد...
✨🌺#الّلهُـمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَـــرَج🌺✨
✿💚لـبـیـک یـامـهدۍ(عج)💚✿
─┅─┅─═ঊঈ❤️ঊঈ═
@labayk_ya_mahdi_aj
─═ঊঈ❤️ঊঈ═─┅─┅─
http://eitaa.com/joinchat/3623747598C7ed9faae91
🎀
🎊
🎉✨🌺
🍃🌸✨
🌺🍃🎉🎊∝∝🎀∝∝🎊🎀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔❤️💔
#مولای_من ............😔
نگرانم که پس ازمردن من برگردی😭😭
پای تابوت سر بردن من برگردی😭😭
نکند منتظر مردن مایی آقا!؟؟😭😭
منتظرهات بمیرند ،میایی آقا؟؟؟😔😭
#الهم_عجل_لولیک_الفرج💔
#استاد_رائفی_پور
✿💚لـبـیـک یـامـهدۍ(عج)💚✿
─┅─┅─═ঊঈ❤️ঊঈ═
@labayk_ya_mahdi_aj
─═ঊঈ❤️ঊঈ═─┅─┅─
http://eitaa.com/joinchat/3623747598C7ed9faae91
❤️ #سلام_امام_زمانم❤️
💚 #سلام_آقای_من💚
💝 #سلام_پدر_مهربانم💝
🍃🌹طعنه ازدشمنت ای دوست شنیدن تاکی
🌹🍃به بـدن پیـرهـن صبــر دریـدن تـا کی
🍃🌹پیـش رو بودن و روی تو ندیـدن تا کی
🌹🍃بار هجـران تـو بر دوش کشیـدن تا کی
❤️ #اَلَّلهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِڪـَ_الفَرَج ❤️
🌹تعجیل درفرج ۳ #صلوات🌹
✿💚لـبـیـک یـامـهدۍ(عج)💚✿
─┅─┅─═ঊঈ❤️ঊঈ═
@labayk_ya_mahdi_aj
─═ঊঈ❤️ঊঈ═─┅─┅─
http://eitaa.com/joinchat/3623747598C7ed9faae91
0bed9daf3fe77d443d00794e104f5404d2ccac06.mp3
1.22M
#دعای_عهد
✿💚لـبـیـک یـامـهدۍ(عج)💚✿
─┅─┅─═ঊঈ❤️ঊঈ═
@labayk_ya_mahdi_aj
─═ঊঈ❤️ঊঈ═─┅─┅─
http://eitaa.com/joinchat/3623747598C7ed9faae91
🍃🌷
✨
#میرزاجواد_آقا_ملڪی:
🔰سه ڪار است ڪه شیعه
باید هر روز آن را انجام دهد:
💠خواندن #دعای_عهد ؛
💠خواندن #دعای_فرج
💠وسه بار سوره #توحید و #هدیه آن به امام زمان عج
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
✿💚لـبـیـک یـامـهدۍ(عج)💚✿
─┅─┅─═ঊঈ❤️ঊঈ═
@labayk_ya_mahdi_aj
─═ঊঈ❤️ঊঈ═─┅─┅─
http://eitaa.com/joinchat/3623747598C7ed9faae91
#یا_ڪریم_آل_غریب💛
دوشنبہ ها حسنے میشود تمام، حسن
🍃دوباره ذڪرِ لبم میشود سلام، #حسن
گرفتہ دور و بر اشڪهاے چشمِ مرا
🍃 #بقیع،غربٺ و دلتنگے و #امام_حسن
#دوشنبہ_هاے_امام_حسنـے⚜🌷
#بقیع
#غربت
#دلتنگی
✿💚لـبـیـک یـامـهدۍ(عج)💚✿
─┅─┅─═ঊঈ❤️ঊঈ═
@labayk_ya_mahdi_aj
─═ঊঈ❤️ঊঈ═─┅─┅─
http://eitaa.com/joinchat/3623747598C7ed9faae91