❁﷽❁ ❣️✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍂🌺
✨
🔷 السَّلامُ عَلَیْكَ یا بَقِیَّةَ اللَّهِ فى اَرْضِهِ.. 🔷
بهار شد، خبری از بهار ما نرسید
دوباره خانه تکاندیم و یار ما نرسید
رسیده عید، ولی گلعذار ما تنهاست
لباس کهنهء غیبت، تن عزیز خداست
آهای مردم دنیا! از امتحان چه خبر؟
دوباره جمعه شد از صاحب الزمان چه خبر؟
به کام تشنه لبان ساغر و سبو نرسید
شمیم نیمهء شعبان رسید و او نرسید
دوباره کوچه خیابان ما چراغانی است
ولی دوباره کسی فکر درد آقا نیست
وصال او چِقَدر دیر و دیرتر شده است
گناه ماست که امسال، پیرتر شده است
قرار بوده بیاید سر قرار خودش
نشسته بین بیابان، در انتظار خودش
دلِ کسی نگرانش نشد نیامده است
کسی ز غربت آقا به خود نیامده است
ز رنج دیدن یوسف، کمی نرنجیدیم
بجای کار برای ظهور، خوابیدیم
کسی که فقر چشیدی! پی کریمان باش
اگر که رفتی از این در! برو پشیمان باش
به یُمن اوست که رزق سحر به ما دادند
بجای کیسهء زر، چشم تر به ما دادند
سلام یابن علی، ذوالفقار را بردار
بیا و نحسی این روزگار را بردار
ز روی میز، بساط قمار را بردار
ز روی خستهء مردم غبار را بردار
خوشا بحال غلامی که هیئتی تو شد
مریض شد، نگران سلامتی تو شد
نفس نفس زده ایم و ز جاده آمده ایم
چهل سه شنبه به عشقت پیاده آمده ایم
قبول کن که فقط ناز تو کشیدنی است
به جمکران قمر چهرهء تو دیدنی است
خدا کند که گدای محل کنی ما را
دوباره مثل گذشته بغل کنی ما را
خودت بیایی و دستی سر همه بکشی
مسیر روضهء ما را به علقمه بکشی
الا مسافر کرببلا که در راهی
مرا ببر به حرم، گریه کن که می خواهی
صدای ناله ات از حلق شاه می آید
نوای فاطمه از قتلگاه می آید
امان ز خنجر کُندی که تُند، بر میگشت
در آن مجادله دنبال پُشت سر میگشت
همینکه رفت به نیزه سر امام زمان
عقیله یک تنه شد لشکر امام زمان
زنی که گریه کن شاه بی کفن شده بود
اسیر حرمله و شمر بد دهن شده بود
نگاه مادر او کم فروغ تر شد وای
حرم ز غارت معجر، شلوغ تر شد وای
#رضا_دین_پرور
#امام_زمان
🌴انتشار همراه با ذکرِ نامِ شاعر و ذکرِ یک صلوات هدیه به
حضرت حجه بن الحسن عج الله تعالی فرجه الشریف لطفاً
✨
✨🍃🌺
✨⭐️🍂
❣️✨✨✨✨
╚════ ೋღ❤️ღೋ ════╝
در ماتم سرچشمه های پاکیِ خاکی
خون می چکد از زمزم افلاکیِ خاکی
روی دلم حک می کنم..،حکّاکیِ خاکی :
قربان آن چار آفتاب خاکیِ خاکی
هفت آسمان از داغ این ها خون دل خورده
خاک بقیع افلاک را در غم فرو بُرده
وارد شدن در وادی طور خدا سخت است
از پشت نرده دیدن آئینه ها سخت است
تنهایی ارباب های با وفا سخت است
گریه کنی اما بدون سر،صدا..،سخت است
گریه کنانش آستینی در دهن دارند
اینجا نگهبان هایشان دست بزن دارند
سهم دل عاشق به جز نامهربانی نیست
زوّار را قدر سلامی هم امانی نیست
از گنبد و گلدسته و ایوان نشانی نیست
بال کبوترها نباشد..،سایبانی نیست
مانند این غم هیچ داغی را نخواهی دید
جز ماه در شبها چراغی را نخواهی دید
دست بلا بذر جدایی را نکارد کاش
دشنه برای قلب شیعه برندارد کاش
خاک بقیع اندوه بی حد را نیارد کاش
از ابرهای آسمان باران نبارد کاش
وقتی بباری کار ما مشکل شود باران!
قبر امامان غریبم گِل شود باران
تا کِی گلوی ما اسیر آهِ غم گردد
ای کاش یک ذرّه از این اندوه کم گردد
انگشتری مادرم نذر حرم گردد
تا صحن و ایوانِ "حسن جانم" علم گردد
باید غریب خویش را یاری کنم آخر
باید برای مجتبی کاری کنم آخر
شهر نبی آلِ عبا را زجر سختی داد
بعد از پیمبر مرتضی را زجر سختی داد
ناموس شاه لافتیٰ را زجر سختی داد
پسکوچه هایش مجتبی را زجر سختی داد
این بغضِ سنگین سالیانی در دلم مانده
فرزند زهرا مثل مادر بی حرم مانده
این خاک را آخر حسن آباد می سازیم
منبر به نام باقر و سجاد می سازیم
ایوانطلا و پنجره فولاد می سازیم
صحنی شبیه صحن گوهرشاد می سازیم
شب های جمعه "ناحیه" با آه میخوانیم
مانند مشهد "آمدم ای شاه" میخوانیم
باد موافق زلف شب را گیس خواهد کرد
تصویر مرقد چشم ما را خیس خواهد کرد
دارالقلم را رهبرم تاسیس خواهد کرد
هر ساعتش علامه ای تدریس خواهد کرد
پایان هر درسی سلام و روضه ای برپاست
با نام صادق در مدینه حوزه ای برپاست
بالای گنبد بال و پرها باز می ماند
سجاده ی خونینجگرها باز می ماند
راهِ حرم وقت سحرها باز می ماند
زُوّار می آیند و درها باز می ماند
در دست هر خادم گُلاب و جام می بینیم
نقارهزن ها را به روی بام می بینیم
باید پری از شهپرِ باب الحوائج ساخت
حوضی به نام اصغرِ باب الحوائج ساخت
تمثال مَشکی سردر بابالحوائج ساخت
صحنی به نام مادر بابالحوائج ساخت
در مضجع ام البنین ریحانه می ریزیم
پائین پایش طرحِ "سقاخانه" می ریزیم
روضه که می خوانی بگو هی آب،آب آنجا
روضه بخوان از تشنگی بی حساب آنجا
زنجیر میبینی بگو وای از طناب آنجا
تا آب نوشیدی بگو وای از رباب آنجا
سقّا کنار علقمه قدّش هلالی شد
سهم رباب از آب،تنها مشکِ خالی شد
#بردیا_محمدی
#سالروز_تخریب_قبور_بقیع
#هشتم_شوال
چقد این روزا برام ، همه چی حسرت شده
میبینی دورَم تو این ، روزا چه خلوت شده
همیشه خیسِ چشام ، عقب موندم از همه
شبا اشکِ بی صدا ، برا من عادت شده
هیشکی نمیتونه برام همدم شه جز تو
هیشکی نمیتونه که غم خوارم شه جز تو
کی فکرِ این آواره ی شب گردِ جز تو
کاری کنه ارامشم برگرده جز تو
امیدِ منی ، عزیزم حسین ، تویی اَمّن یُجیبم حسین ، عزیزم حسین
هوایِ دلم ، گرفته حرم ، میبینی چیزی نمونده ازم ، عزیزم حسین
بند دوم
گذشت عمرم مثلِ باد ، سفید شد موهام همه
رویِ قلبِ بی کسم ، حسین داغِ عالمِ
تمومِ فرصت برام ، همه میگن دیر شده
ولی چشمِ من هنوز ، به سرخیِ پرچمِ
قلبم میگه آروم شو تا داری حسینُ
میبینی تویِ خواب و بیداری حسینُ
کاری بکن واسه دلی که بیقراره
اقا کمک کن نوکرت طاقت بیاره
امیدِ منی ، عزیزم حسین ، تویی اَمّن یُجیبم حسین ، عزیزم حسین
هوایِ دلم ، گرفته حرم ، میبینی چیزی نمونده ازم ، عزیزم حسین
بند سوم
بازم اسمت اومد و ، دلم تاب و تب گرفت
دلم سوزِ عشقُ از نگاهِ زینب گرفت
میبینم از رویِ تل ، داره میزنه صدا
نَبُر رگهایِ گَلوشو با خنجر از قفا
اینجوری رو سینش نشین تنگِ نفسهاش
رو به حرم کرده نگاشو زخمِ چشماش
انقد نکِش روی زمین جسمش رو نامَرد
داره اشاره میکنه به خیمه برگرد
برای حسین ، نمونده کسی ، نمونده براش دیگه نفسی
میسوزه حرم ، میسوزه دلم ، میسوزه صدام ، میسوزه سرم
#خادم_زینب
#شور_احساسی_روضه_ای_کربلا
#شورترکیبی
https://eitaa.com/joinchat/1448214528C1fcf13e198
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رب الحسین لحق الحسین اِشفِ صدر الحسین بظهور الحجه
میشنوم صدایِ تو رو من از همه جا حسین
میگم السلام میرسه صدام به خدا حسین
الهی دلم نشه یک دم از تو جدا حسین
کربلاست هرجا که ، پرچمِ تو نصبه
زیر گنبد خیلی این روضه میچسبه
بازم چه شورشی در خلق عالم است
باز این چه نوحه و عزا و ماتم است
مادرت میاد استقبالِ ما بازم
خوش اومد محرم محرم محرم
بند دوم
جسم مرده رو زنده میکنه نفس مسیح
روضه های تو ، شده به مسیحِ خدا شبیه
دل و جسممُ ، زنده میکنه ، روضه ی ذبیح
خونِ قلبت ، ارباب ، دنیا رو احیا کرد
گم شده بودم عشقت من رو پیدا کرد
زیر دست قاتل بودی فکر نوکر
تو دعا میکردی اون میکشید خنجر
صدقه میدادی حتی تو گودالم
نوکر تو ارباب میشه شاهِ عالم
بند سوم
داری میشی از تشنگی حسین بخدا هلاک
یکی وحشیونه تنِ تو رو میکشه رو خاک
کاش یکی کنه خونِ چشمایِ تو رو اخه پاک
میبینم ، از اینجا ، غوغایِ گودالُ
پیراهن ، عمّامه ، اون جسمِ پا مالُ
بازم با این روضه چشمام دریا میشه
وقتی که قاتل از رو سینت پا میشه
میریزن تو مقتل ، با تیر و سنگ و چوب
دور جسمت جنجال ، توی خیمه اشوب
#خادم_زینب
#شور_احساسی_روضه_ای_شب_اول_محرم
https://eitaa.com/joinchat/1448214528C1fcf13e198