🔺نفتالی بِنِت:
*ایرانیها از دور، اسرائیل را آزار میدهند*
👤نخست وزیر رژیم صهیونیستی:
*♦️ایرانیها در حالی که با امنیت در تهران نشسته بودند، اسرائیل را با موشک محاصره کردند. آنها ما را از راه دور اذیت میکنند و به ما آسیب میزنند.*
*♦️حتی اگر توافقی بین ایران و ابرقدرتها وجود داشته باشد، اسرائیل جزئی از آن نیست و به آن متعهد نیست.*
*♦️ممکن است یک دوره پیچیده شامل عدم توافق با متحدانمان وجود داشته باشد اما به حفظ آزادی عمل خود ادامه خواهیم داد.*
🌍لبیک یامهدی (عج)🌎
🌸https://eitaa.com/joinchat/3584884837Cf464d3f021
7.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*🟥 سخنان عجیب آیت الله بهجت (ره) درباره ~«خروج سفیانی»~ از زبان فرزند ایشان، شیخ علی بهجت...*
*【 پیشنهاد مشاهده 】*
┉┉┉┉┉┉┉┉┉┉┉┉
*∷ ~سفیانی~*
``
﷽
.
اَللّهُمَ عَجِّللِوَلیِّڪَ الفَرَج
.
#العجلآقا💔😔
.
ایآنکهظهورتوتمنایهمه
العــــجلآقابهحقفاطمه
#امام_زمان
✨نیایش صبحگاهی 🌼🍃
💫پروردگارا....
🌼مرا بینشی عطا فرما تا تو را بشناسم
✨و دانش عطا فرما تا خود را بشناسم
🌼مرا صحتی عطا فرما تا از کار لذت ببرم
✨و ثروتی عطا فرما تا محتاج نباشم
🌼مرا نیرویی عطا فرما
✨تا در نبرد زندگی فائق شوم
🌼و همتی عطا فرما تا گناه نکنم
✨مرا صبری عطا فرما
🌼تا سختی ها را تحمل کنم
✨و طبعی عطا فرما که با مردم بسازم
🌼مرا بزرگواری عطا فرما
✨که با دشمنم مدارا کنم
🌼و بینشی عطا فرما
✨ تا زیباییهای جهان را ببینم
🌼مرا عشقی عطا فرما
✨تا تو و همه را دوست بدارم
🌼و سعادتی عطا فرما
✨تا خدمتگذار دیگران باشم
🌼مرا ایمانی عطا فرما
✨تا اوامرت را اطاعت کنم
🌼و امیدی عطا فرما
✨تا از ترس و اضطراب بر کنار باشم
🌼مرا عقلی عطا فرما تا از خود نگویم
✨و معنویتی عطا فرما
🌼تا زندگی معنی داشته باشد
" آمیـن"💫
🔘داستان کوتاه
"خصوصیات ذاتی"
روزی در دُر گرانبهای پادشاه لکه سیاهی مشاهده شد هر کاری درباریان کردند نتوانستد رفع لکه کنند هر جایی وزیر مراجعه کرد کسی علت را نتوانست پیدا کند تا مرد فقیری گفت من میدانم چرا دُر سیاه شده، پس مرد فقیر را پیش پادشاه بردند او به پادشاه گفت در دُر گرانبهای شما کرمی هست که دارد از آن میخورد پادشاه به او خندید و گفت ای مردک مگر میشود در دُر کرم زندگی کند ولی مرد فقیر گفت ای پادشاه من یقین دارم کرمی در آن وجود دارد پادشاه گفت اگر نبود گردنت را میزنم و مرد بیچاره پذیرفت وقتی دُر را شکافتند دیدند کرمی زیر قسمت سیاهی رنگ وجود دارد پادشاه از دانایی مرد فقیر خوشش آمد و دستور داد اورا در گوشه ای از آشپزخانه جا دهند و مقداری از پس مانده غذاها نیز به او دادند.
روز بعد پادشاه سوا بر اسب شد و رو به مرد فقیر کرد و گفت این بهترین اسب من است نظرت تو چیست، مرد فقیر گفت بهترین در تند دویدن هست ولی یک ایرادی نیز دارد پادشاه گفت چه ایرادی فقیر گفت در اوج دویدن اگر هم باشد وقتی رودخانه را دید به درون رودخانه میپرد پادشاه باورش نشد و برای امتحان اسب و صحت ادعای مرد فقیر سوار بر اسب از کنار رودخانه ای گذشت که اسب سریع خودش را درون آب انداخت پادشاه از دانایی مرد فقیر متعجب شد و یک شب دیگر نیز او را در محل قبلی با پس مانده غذا جا داد.
روز بعد خواست تا او را بیاورند، وقتی نزد پادشاه آمد پادشاه از او سوال کرد ای مرد دیگر چه میدانی مرد که به شدت میترسید با ترس گفت میدانم که تو شاهزاده نیستی پادشاه به خشم آمد و او را به زندان افکند ولی چون دو مورد قبل را درست جواب داده بود پادشاه را در پی کشف واقعیت وا داشت و پادشاه نزد مادرش رفت و گفت ای مادر راستش را بگو من کیستم این درست است که شاهزاده نیستم مادرش بعد کمی طفره رفتن گفت حقیقت دارد پسرم چون من و شاه بیبهره از داشتن بچه بودیم و از به تخت نشستن برادرزادههای شاه هراس داشتیم وقتی یکی از خادمان دربار تو را به دنیا آورد تو را از او گرفتیم و گفتیم ما بچه دار شدیم و بدین طریق راز شاهزاده نبودن پادشاه مشخص شد.
پادشاه بار دیگر مرد فقیر را خواست ولی این مرتبه برای چگونگی پی بردن به این وقایع بود و به مرد فقیر گفت چطور آن دُر و اسب و شاهزاده نبودن مرا فهمیدی مرد فقیر گفت دُر را از آنجایی که هر چیزی تا از درون خودش خراب نشود از بین نمیرود را فهمیدم و اسب را چون پاهایش پشمی بود و کُرک داشتند فهمیدم که این اسب در زمان کُره ای چون اسب ها و گاومیشها یک جا چرا میکردن با گاومیشی اُنس گرفته و از شیر گاومیش خورده بود و به همین خاطر از آب خوشش میآید سپس پادشاه گفت اصالت مرا چگونه فهمیدی، مرد فقیر گفت موضوع اسب و دُر که برایت مهم بودند را گفته بودم ولی تو دو شب مرا در گوشه ای از آشپزخانه جا دادی و پاداشی به من ندادی و این کار دور از کرامت یک شاهزاده بود و من هم فهمیدم تو شاهزاده نیستی.
"آری اکثر خصایص ذاتی است یعنی در خون طرف باید باشد."
─┅─═इई 🍁🍂🍁ईइ═─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
|شهدای_آسمانے |
این فیلم را احتمالا ندیدهاید
صدها ڪیلومتر دورتر از خانه!
چند قدمے خونخوارترین مخلوقات خدا!
آرامشے چنین میانه میدانم آرزوست!...
برشے از عملیات نبل و الزهرا
پیڪر شهید سعید علیزاده(ڪمیل) در حال انتقال به عقب است...
ڪسے ڪه دست شهید را گرفته، شهید نوید صفرے است...
ڪسے ڪه صورتش را میبوسد، شهید رضا عادلے است...
فیلم را شهید عارف ڪایدخورده گرفته...
شهید حبیب رحیمے منش در فیلم دیده میشود
✍خانه هایمان را درشبهای سرد پاییزی با یاد شهدا گرم کنیم
🌍لبیک یامهدی (عج)🌎
🌸https://eitaa.com/joinchat/3584884837Cf464d3f021
16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رسانه فحشا
🌍لبیک یامهدی (عج)🌎
🌸https://eitaa.com/joinchat/3584884837Cf464d3f021
16.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مقصدنهایی دنیا
🌍لبیک یامهدی (عج)🌎
🌸https://eitaa.com/joinchat/3584884837Cf464d3f021