هدایت شده از اشعار
.
ای غایب از نظر که دل ما سرای توست
با ما بیا و از سفر آسمان بگو
امشب دلم گرفته و محتاج رحمتم
یک "یا مُجیر" جای منِ خستهجان بگو
✍️#محمدتقی_عارفیان، ماه رمضان ۱۴۴۳
#أَجِرْنَا_مِنَ_النَّارِ_يَا_مُجير
ساعت به وقت #حاجقاسم
۰۱:۲۰ 💔
هدیه به روحی ملکوتی و بلندپرواز حاجقاسم سلیمانی صلوات
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
🌷
هدایت شده از اشعار
.
چشمهایت شاعرم کرده، فدای چشم تو
چشم بر هم میزنی و مصرعی گل میکند
از گل لبخند تو آرایهها بلبل شدند
تا تو میخندی دلم میل تغزّل میکند
#محمدتقی_عارفیان، ۱۴۰۱/۰۱/۲۹
#ولادت_حضرت_امام_خامنهای
#بیستونهم_فروردینماه
🍃🌸
هدایت شده از اشعار
.
ای شیر روز و پارسای شب کجایی؟
دلتنگ دیدار توییم ای مرد میدان
ای آنکه مهمان امیرالمؤمنینی
امشب بیا با ما بگو از شاه مردان
✍️#محمدتقی_عارفیان، ماه رمضان ۱۴۴۳
#بَأَبِيَ_الوَحيدُ_الشَّهيد
ساعت به وقت #حاجقاسم
۰۱:۲۰ 💔
هدیه به روح ملکوتی و بلندپرواز حاجقاسم سلیمانی صلوات
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
🌷
هدایت شده از اشعار
◾️روضهخوان
"ای پاسخ گرامی اَمّن یُجیبها"
ای آخرین شریف ز نسل نجیبها
نام تو زیب و زینت دیوان شاعران
وصف تو آرزوی غزلها، نسیبها
ای داغدار ماه جمالت ستارگان
ای دردمند کوی وصالت طبیبها
برپاست از فراق تو فریاد بلبلان
ای ندبهخوان هجر رخت عندلیبها
"ای باد اگر به گلشن احباب بگذری"
سوی حبیب بر سخن ما غریبها
کز روی لطف گوشۀ چشمی به ما بکن
ای چشم تو قرار همه بیشکیبها
هستیم ما گدای درت ایها العزیز
هستند سائلان عطایت حَسیبها
شد خون دو چشم منتظرانت بیا بیا
"کافی" شدند در ره عشقت خطیبها
شد شامْ روز روشن ما در فراق تو
شامی که پر شد از ستم نانجیبها
نزدیک مایی و ز تو دوریم و در حجاب
ای مقصد سلام بعید و قریبها
شد وصل تو نصیب محبان مخلصت
درد فراقْ روزی ما بینصیبها
امشب بخوان برای من از حیدر و حسین
ای روضهخوان اصلی شیبالخضیبها
✍️ #محمدتقی_عارفیان
#یا_امیرالمؤمنین
#بَأَبِيَ_الوَحيدُ_الشَّهيد
#آجرکَ_الله_یا_صاحبالزمان
🏴
هدایت شده از اشعار
.
◾️در شهادت حضرت امیرالمؤمنین علی صلواتاللهعلیه
مُردم امشب کنار بستر تو
باز کن چشم بسته را بابا
پدرانه بگیر در آغوش
زینب دلشکسته را بابا
فرق تو باز و چشم تو بسته است
میکشد غصۀ تو زینب را
باز لب وا کن و بخوان قرآن
بشکن آخر سکوت امشب را
آن شبی که سر تو ضربت خورد
نام تو بود ذکر افطارم
جای مادر اگرچه خالی بود
شکر کردم که من تو را دارم
شکر کردم که گرمی دستت
گرمی دست مادرم زهراست
شکر کردم که گرچه مادر نیست
به سرم باز سایۀ باباست
شکر کردم که زینبم، یعنی
همهجا زینت توام بابا
بعد مادر که رازدارت بود
مرهم غربت توام بابا
شکر کردم که تو بهار منی
باغ خانه پر است از بویت
شکر کردم که آسمان دلم
همهشب روشن است از رویت
شده شقّالقمر ولی، ای وای!
مثل فرقت شکستهام بابا
چشم بگشا کمی نگاهم کن
ماه درخوننشستهام! بابا
کاش آن ضربتی که قاتل زد
جای فرقت به فرق من میخورد
من بمیرم برای زخم سرت
کاش زینب بهجای تو میمرد
نهفقط زینب و حسین و حسن
همۀ خلق بی تو بیپدرند
چشم خود باز کن اَباالایتام
که یتیمان کوفه دربهدرند
ضربتی که شکافت فرق تو را
کینۀ بدر و خیبر است و حنین
کینهای که پس از تو میگیرد
جان شیرین مجتبی و حسین
استخوانی که در گلوی تو بود
نفست را گرفته بود انگار
بود سی سال خار در چشمت
شاید از غصۀ در و مسمار
روی تو زرد و فرق تو خونی
رنگ دیگر گرفتهای بابا
بیشتر از تمام این سی سال
بوی مادر گرفتهای بابا...
✍️ #محمدتقی_عارفیان
#یا_امیرالمؤمنین
#بَأَبِيَ_الوَحيدُ_الشَّهيد
#آجرکَ_الله_یا_صاحبالزمان
🏴
هدایت شده از اشعار
🌷باید همه عضو سپاه قدس باشیم 🇮🇷
🍃 برای #روز_قدس، روز اعجاز حضرت روحالله روحیفداه
وقت است تا طوفان شویم ای همقطاران
باید بهپا خیزیم همچون سربداران
طوفان شویم و بر سر دشمن بتازیم
چون سیل بر بنیاد اهریمن بتازیم
شد روز قدس و کار ممتاز خمینی
روزی که شد زنده به اعجاز خمینی
روزی که شد کابوس صهیون، مرد میدان
روزی که زد تکبیر آن پیر جماران
همچون خلیل آهنگ بتها کرد آن پیر
نام خدا را باز احیا کرد آن پیر
فرمود عزم محو اسرائیل داریم
وحدت اگر در کار باشد بیشماریم
بر قطرههای خفته چون موسی عصا زد
دریای غیرت بود او، ما را صدا زد
باید فلسطین را رها کرد از اسارت
باید که پایان گیرد این غوغا و غارت
کشتار صبرا و شتیلا را به یاد آر
غزه، یمن، جولان و قانا را به یاد آر
تا کی به روی مکر و فتنه چشم بستن
ننگ است روز قدس در خانه نشستن!
ننگ است در خانه بمانیم ای مسلمان!
ننگ است روز قدس ساکت باشد ایران!
بستند با یک فتنه مسجدهای ما را
بستند با صد خدعه راه کربلا را
کمکم دوباره فتنهگرها پا گرفتند
سنگربهسنگر شهر را از ما گرفتند
بستند درهای حرم را خواب بودیم
دشمن مسلّح بود و ما راحت غُنودیم
تعطیل شد کمکم محرّمها صفرها
آزاد اما ماند انواع سفرها
پا را عقب بگذاشتیم و باج دادیم
ما خود به دشمن جرئت تاراج دادیم
دشمن گرفت آسان حقیقت را به بازی
ما دلخوشیم اما به دنیای مجازی
ما دلخوشیم اینجا به هشتگهای رنگی
دشمن گرفت آرایش رزمی و جنگی
گرچه به ظاهر دستها را مشت کردیم
غافل نشستیم و به دشمن پشت کردیم
دشمن به دستش باز بازوکا گرفته
اینجا مسلمان در کفش کوکا گرفته
هر جرعۀ کوکای ما تیری است بر قدس
هر چشم بسته بند زنجیری است بر قدس
کوکا و پپسی میخوریم اینجا چه راحت
آنجا فلسطین میشود غرق جراحت
دیگر نه وقت خواب و هنگام درنگ است
بردار بیرق را برادر، وقت تنگ است
چشم فلسطین مانده بر دست تو و من
سجیل بردار و بزن بر قلب دشمن
ما ترسی از احزاب و از خیبر نداریم
دشمن اگر "مَرحَب" شود ما ذوالفقاریم
بانگ جرس برخاست باید جان بگیریم
از دست شیطان، خانۀ ایمان بگیریم
باید دوباره پرچم اسلام برداشت
باید مسلمان شد دوباره گام برداشت
تکلیف ما جز طاعت از امر ولی نیست
مولای ما جز حضرت سیدعلی نیست
باید ز جا برخاست آهنگ سفر کرد
چون حاجقاسم ترک جان و ترک سر کرد
او مرد میدان بود و سرباز ولایت
هرگز نکرد از سختی میدان شکایت
او مثل نامردان بازی سیاسی
خنده نزد بر عشوههای دیپلماسی
او رفت و پرچم دست اسماعیل افتاد
لرزه به جسم شوم اسرائیل افتاد
خواهیم کرد آخر به یاد مرد میدان
حیفا و تلآویو را با خاک یکسان
باید همه پشت و پناه قدس باشیم
باید همه عضو سپاه قدس باشیم
افتاد یادم از حمید سبزواری
این شاهکار نغز مانده یادگاری:
"فرمان رسید این خانه از دشمن بگیرید
تخت و نگین از دست اهریمن بگیرید
یعنی کلیم آهنگ جان سامری کرد
ای یاوران باید ولی را یاوری کرد
گر صد حرامی صد خطر در پیش داریم
حکم جلودار است سر در پیش داریم
جانان من برخیز و بشنو بانگ چاووش
آنک امام ما علم بگرفته بر دوش
تکبیرزن، لبیکگو، بنشین به رهوار
مقصد دیار قدس همپای جلودار"
#محمدتقی_عارفیان، ۱۴۰۰/۰۲/۱۷
#روز_قدس، ۲۴ ماه رمضان ۱۴۴۲
📌 پنج بیت پایانی از استاد #حمید_سبزواری رضواناللهعلیه است.
هدایت شده از اشعار
.
#سردار_دلها از غم تو غرق دردیم
حتی شبی را بی غم تو سر نکردیم
ای کاش بودی، #قدس با تو فتح میشد
با یاد تو آمادۀ جنگ و نبردیم
✍️#محمدتقی_عارفیان، ماه رمضان ۱۴۴۳
#القدس_لنا
ساعت به وقت #حاجقاسم
۰۱:۲۰ 💔
هدیه به روح ملکوتی و بلندپرواز حاجقاسم سلیمانی صلوات
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
🌷
هدایت شده از اشعار
.
🍃 نیامد خبر از ماه...
ماه رمضان رفت و نیامد خبر از ماه
این بار هم افسوس ندیدم اثر از ماه
مردم پی عیدند که پیمانه بگیرند
من در پی آنم که بگیرم خبر از ماه
این سی سحر از سینه بسی آه کشیدم
تا بلکه بیاید خبری یک سحر از ماه
روزی است خجسته که شوم بیخبر از خویش
عیدی است مبارک که نگیرم نظر از ماه
چون چشم دل از تیر گناهان شده تاریک
پیداست که حظی نبرد چشم سر از ماه
من لایق دیدار نبودم ولی ای کاش
بی فاصله روشن شود این چشم تر از ماه
✍️#محمدتقی_عارفیان، عید فطر ۱۴۴۳
#یا_صاحبالزمان
#يَا_ابْنَ_الْبُدُورِ_الْمُنِيرَةِ
#یا_اَباصالِحَ_المَهْدی_اَدْرِکْنی
🍃
هدایت شده از اشعار
.
برای چار مزار بدون شمع و چراغ
دوباره یک حرم باشکوه میسازیم
#محمدتقی_عارفیان
#هشتم_شوال
#تخریب_بارگاه_امامان_شیعه
#از_وهابیهای_یهودی_انتقام_میگیریم
🕌
هدایت شده از اشعار
🌷زنگ شهادت
برای دانشآموزان شهید دشت بَرچی
در خرمن دل باز افتاده شراره
باران خون میریزد از چشمم دوباره
شولای آتش بر تنم پوشاند این داغ
شب تا سحر میجوشد از جانم شراره
اشک زمین و آسمان با هم درآمیخت
تا ریخت بر خاک از ستم دهها ستاره
مانند دشت کربلا شد دشت بَرچی
آکنده از تنهای سرخ پارهپاره
شد روضۀ طفلان درخونخفته تکرار
شد تازه در دل داغ گوش و گوشواره
دردا که از دست خزان مرغان عاشق
رفتند از این باغ با کوچ بهاره
شد درس و مشق مدرسه سکوی پرواز
رستند از دنیای شَر با یک اشاره
این زنگ آخر بود و شد زنگ شهادت
در کار خیر اصلا نکردند استخاره
کیف و کتاب و کفش خونی مانده بر جا
با داغهای سرخ بیرون از شماره
این قصه شد بیجانپناهی را کنایه
این غصه شد مظلومیت را استعاره
هم سفرۀ افطار کابل گشت خونین
هم جشن فطر شیعیان شد سوگواره
وقتی شتک زد روی چشم کور دنیا
خون گلوی دانشآموز هزاره
نادانترین نادان عالم نیز فهمید
بی مرد میدان جنگها را نیست چاره
#محمدتقی_عارفیان، ۱۴۰۰/۰۲/۲۳
#دشت_برچی
#شیعیان_هزاره
#افغانستان_تسلیت
#ایران_همدرد_افغانستان
هدایت شده از اشعار
.
▪️صلی الله علیک یا عمّ رسول الله، یا #سید_الشهداء
به خون نشست یلی که پناه لشکر بود
یلی که شیر حق و حامی پیمبر بود
سیاه گشت چو شب، روز کفر و شرک و نفاق
همینکه حمزه کنار رسول و حیدر بود
نداشت خصم و هماورد قابلی در جنگ
که در میانۀ میدان چو ضِیغَم نر بود
چو حمزه بود، سپاه خدا شکست نداشت
غیور و صفشکن و مؤمن و دلاور بود
نشست حمزه به خاک و فتاد ثلمه به دین
غروب جنگ اُحد همچو صبح محشر بود
شکست پشت پیمبر چو مرد میدان رفت
ز داغ حمزه دلش خون و دیدهاش تر بود
گرفت او لقب و نام، سیدالشهدا
نخست گریهکن او بتول اطهر بود
علی کنارش اگر حمزه یا که جعفر داشت
نصیب فاطمه کی میخ و آتش در بود؟
✍️#محمدتقی_عارفیان
#حمزه
#شهید_احد
#سید_الشهداء
#عموی_رسول_خدا
🏴
هدایت شده از اشعار
.
آمد دوباره وقت دلتنگی، کجایی تو
سردار دلها، داغ روزافزون مایی تو
پرواز کردی تا عراق و... وای از آن پرواز!
دانم که مهمان شهید کربلایی تو
✍️#محمدتقی_عارفیان، ۱۴۰۱/۰۲/۳۰
ساعت به وقت #حاجقاسم
۰۱:۲۰ 💔
هدیه به روح ملکوتی و بلندپرواز حاجقاسم سلیمانی صلوات
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
🌷
هدایت شده از اشعار
💢 در #هجو_زر_امیرابراهیمی، هرزۀ بزکشده به دست شیاطین و دشمنان جمهوری اسلامی
و عرض ارادت به ساحت حضرت علیبنموسی الرضا علیه آلاف التحیة والثناء
👾هرزۀ فرومایه
ای زنک گفتهای که زَر شدهای
فکر کردی که مفتخر شدهای
مفتمفتی ولی تو خر شدهای
باز هتّاک و پردهدر شدهای
هرزه بودی و هرزهتر شدهای
ننگ این مرز پرگُهر شدهای
لعنت بیحدوعدد بر تو
خواری و عار تا ابد بر تو
تو بهظاهر شدی ستارۀ کَن
با فروش تن و تبار و وطن
پای تا سر، تو را گرفته لجن
به بهای چه میفروشی تن؟
دادهای روح خود به اهریمن
بر تو نفرین مرد و لعنت زن
تو به شیطان فروختی خود را
شدی عفریته، سوختی خود را
جز بدی هیچ نیست زینت تو
راه ابلیس شد طریقت تو
فسق و بیعفتی شریعت تو
مرگ بر اینهمه رذیلت تو
گشت "بَل هُم اَضَلّ" حقیقت تو
شده از کَن، لجن غنیمت تو
شدی از مستی هوس، کر و کور
بر سرت خاک عالم ای مزدور!
ای فرومایۀ پلید دَبَنگ
بندۀ شهوتی و بند فرنگ
هنرت نیست جز جفا و جفنگ
پر شد آیینۀ دلت از زنگ
خوردی از جام جهل غرب، شرنگ
کردهای باز پاره پالاهنگ
جفتک انداختی چو مادهخران
تا شوی رام جشن بیهنران
هنر هفتم تو شد گندم
کردی اصل و نژاد خود را گم
پشت کردی به قبلۀ هفتم
تا شوی برگزیده در کَن و رُم
شدهای چارپای بی دم و سُم
در جهنم شود تنت هیزم
فکر کردی شدی هنرپیشه
زدی اما به ریشهات تیشه
گر که عریان شدن هنر باشد
هر سگ و خوک از تو سر باشد
هنرت هتک دین اگر باشد
سود هم جملگی ضرر باشد
گرچه گوشِ دل تو کر باشد
حرفم این بیتِ مختصر باشد
توبه کن توبه، از عذاب بترس!
ای تبهکار، از عقاب بترس!
شبپره نور را چه میفهمد؟
بتپرست از خدا چه میفهمد؟
نانجیب از حیا چه میفهمد؟
زن هرزه وفا چه میفهمد؟
نجسی از طلا چه میفهمد؟
گبر و مرتد، رضا چه میفهمد؟
با رضا آشنا اگر بودی
کی چنین هیزم سَقَر بودی
عشق ما جان ما امام رضاست
نور چشمان ما امام رضاست
سروسامان ما امام رضاست
میر و سلطان ما امام رضاست
قلب ایران ما امام رضاست
شرط ایمان ما امام رضاست
با تبار علی درافتادی
دشمنی کردی و برافتادی
✍️ #محمدتقی_عارفیان، خردادماه ۱۴۰۱
پ.ن:
ننگ بر همۀ مسئولان فرهنگی و رسانهای کشور، اگر با تبریکگویندگان به این هرزۀ بزکشده به دست شیطان برخورد نکنند و باز هم سینما و تلویزیون جمهوری اسلامی را عرصۀ یکهتازی مزدوران قلادهبستۀ غرب قرار دهند.
#یا_امام_رضا
هدایت شده از اشعار
.
💠 ماییم و خط خمینی...
ای مشرق چشمهایت مأوای خورشید ایران
تابید تا قلب مغرب از نور مهر تو ایمان
ای آسمان نگاهت معنای آرامش ما
ای در بلندای تاریخ نامت بهپا کرده طوفان
پیش از تو ما قطره بودیم تنها و از هم گسسته
دریا شدیم از دم تو سرشار از دُرّ و مرجان
ای روح اندیشۀ ما مهر تو در ریشۀ ما
شد عاشقی پیشۀ ما تا گفتی از درس قرآن
روشن شد از پرتو تو صد ماه تابان به عالم
جان هزاران ستاره از مهر رویت فروزان
بر خاک افتاده دنیا پیش قیام و مقامت
رفتند با تو به افلاک دلهای از غم پریشان
از فیض نور حضورت گل کرد جانهای عاشق
در مکتب سرخ عشقت بالید روح شهیدان
از شور شیرین شعرت شیدا شده دفتر دل
کوه شکوه کلامت باقی است در کشور جان
تو اسوۀ مهر و قهری شیواترین شعر دهری
ای روح سرخ حماسه ای معنی عشق و عرفان
تو روح این انقلابی تفسیر اسلام نابی
با تو به عزت رسیدیم، گشتیم با تو مسلمان
دل در تو غرق تماشا چشم از فراق تو دریا
بستیم با جانشینت از جان و دل عهد و پیمان
هرکس گرفتار یاری است در بند زلف نگاری است
ماییم و خط خمینی ماییم و پیر جماران
✍️ #محمدتقی_عارفیان، ۱۴ خرداد ۱۴۰۱
#خمینی_کبیر
#حضرت_امام_روحالله
#در_خط_خمینی_میمانیم
#خامنهای_خمینی_دیگر_است
🎋
هدایت شده از محمدتقی عارفیان
📝 گرامیداشت #روز_قلم
بسم الله الرحمن الرحیم
ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ
چون قلم اندر نوشتن میشتافت
چون به عشق آمد قلم بر خود شکافت
مولوی
به نام خدای قلم
و سلام بر اهالی قلم
روز قلم را به همۀ کسانی که #برای_خدا مینگارند و به آنچه مینگارند #ایمان_راستین دارند، تبریک میگویم.
و از خدای بزرگ برای قلمبهمزدانی که این نعمت و موهبت بزرگ خدایی را در راه نادرست بهکار میگیرند، هدایت و سلامت نفس میخواهم.
به خودم و همۀ کسانی که قلم را در قالب هنر بهکار میگیرند، این سخنان حکیمانۀ #حضرت_روحالله روحیفداه را یادآوری میکنم:
تنها هنرى مورد قبول قرآن است که صیقلدهندۀ اسلام ناب محمدى صلى الله علیه و آله و سلم، اسلام ائمۀ هدى علیهمالسلام، اسلام فقرای دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازیانهخوردگان تاریخ تلخ و شرمآور محرومیتها باشد.
هنرى زیبا و پاک است که کوبندۀ سرمایهدارى مدرن و کمونیسم خونآشام و نابودکنندۀ اسلام رفاه و تجمّل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومایگى، اسلام مرفهین بىدرد و در یک کلمه اسلام امریکایى باشد...
هنر در جایگاه واقعى خود تصویر زالوصفتانى است که از مکیدن خون فرهنگ اصیل اسلامى، فرهنگ عدالت و صفا لذت مىبرند (صحیفۀ نور، ج۲۱، ص۳۰).
در پایان نیز یادی میکنم از #شهیدان_اهل_قلم، بهویژه سید شهیدان اهل قلم، #شهید_سیدمرتضی_آوینی که جایش بسیار خالی است!
انشاءالله بتوانیم با #شمشیر_قلم در راه اعتلای اسلام، و عزت و اقتدار جمهوری اسلامی به #جهاد برخیزیم و سرزمین دلها را یکی پس از دیگری فتح کنیم.
شهریارا تو به شمشیر قلم در همه آفاق
به خدا ملک دلی نیست که تسخیر نکردی
استاد شهریار
✍️ #محمدتقی_عارفیان
#روز_قلم
#اهالی_قلم
#رسالت_اهل_قلم
#قلم_متعهد_و_انقلابی
#سید_شهیدان_اهل_قلم
🇮🇷
هدایت شده از اشعار
.
شب جمعه شد و دوباره دلم شد هوایی کربلای حسین
شب جمعه چقدر میچسبد گوشۀ صحن باصفای حسین
حتماً امشب تو هم همانجایی میهمان عزیز مولایی
یاد کن حاجقاسم از یاران، که تویی یار باوفای حسین
✍️#محمدتقی_عارفیان، تیرماه ۱۴۰۱
ساعت به وقت #حاجقاسم
۰۱:۲۰ 💔
هدیه به روح ملکوتی و بلندپرواز حاجقاسم سلیمانی صلوات
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
🌷
هدایت شده از اشعار
🌷 احرام سرخ شهادت
موسای کرببلایی آمد به طور ملاقات
شیدای نور تجلی، سرمست نفحات و سبحات
گوید پس از شکر محبوب "یا صاحبی"، "یا غیاثی"
میبارد از هر دو چشمش باران ذکر و مناجات
معشوق را میستاید با لفظ "أنت الذی"ها
از نغمۀ عاشقانه، شد کوه، کوی خرابات
"سُبحانکَ لا الهَ" میگوید از پردۀ دل
دشتی گرفت از لبش شور، عالم شگفت از اشارات
"یا "أسمعَ السّامعین"گو، "یا أرحمَ الرّاحمین"خوان
دارد به لب ذکر "یارب"، در پیش قاضی حاجات
بسته ز جان پور حیدر احرام سرخ شهادت
آمادۀ حج خون است، راهی صحرای آفات
هفتادودو لاله دارد همراه خود حضرت عشق
بیتاب پیمانۀ وصل، سرخوش ز جام جراحات
خون میشود قلب احمد، خون ریزد از چشم زهرا
جایی که از صبر مولا چشم جهان میشود مات
تنها نه زینب که عالم از داغ او جان سپارد
مدهوش گردد زمین و بیتاب گردد سماوات
#محمدتقی_عارفیان
#عرفه
🌷
هدایت شده از اشعار
.
💠 الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکینَ بِوِلایَةِ أَمیرِالْمُؤْمِنین
🌺 آیتالکبرای حق
نمیدانم چه بنویسم علی جان در ثنای تو
که گفته مدح و وصفت بهتر از هرکس خدای تو
بهجز احمد که میداند که هستی؟ تو یداللهی
بهجز زهرا که باشد غمگسار و آشنای تو؟
بهجز کعبه که باشد سینهچاکت، حجت مطلق؟
همه جانها فدای تو، همه عالم گدای تو
تویی شاهی که بر سر تاج فخر "إنّما" داری
تویی که آسمانها مانده مات "هَلْأتا"ی تو
تو با حق هستی و حق با تو، حق در تو تجلی کرد
تو هستی آیتُالکبرای حق، عالم عطای تو
تویی اول تویی آخِر تویی ظاهر تویی باطن
تو اسم اعظمی، قرآن همه وصف و ثنای تو
ندارم جز تو در ویرانۀ دل یا علی، گنجی
همه داروندار من بوَد مهر و ولای تو
نسیم صبح چون آورد بویی از سر زلفت
دلم برد و نشد دیگر برون از سر هوای تو
تو داری صدهزاران بهتر از من عاشقت اما
ندارم از تو من بهتر که بنشانم به جای تو
چه شغلی بهتر از اینکه گدای درگهت هستم
چه پاداشی از این بهتر که هستم مبتلای تو
نمیدانم چه میخواهد دگر، آنکه تو را دارد!
نمیدانم چه دارد آنکه سر ننْهد به پای تو!
چه در دنیا چه در عقبی تویی داروندار من
پدر، مادر، خودم، اهلم، سرم، مالم فدای تو
✍️ #محمدتقی_عارفیان
#غدیر
#روز_ولایت
#روز_اکمال_دین
#امیرالمؤمنین_صلواتاللهعلیه
#عَلِیٌّ_مَعَ_الْحَقِّ_وَالْحَقُّ_مَعَ_عَلِیٍّ
💐
هدایت شده از اشعار
🏴 اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَتَنا رُقَیَّةَ
ثُمَّ إنّها وَضَعَتْ فَمَها عَلى فَمِهِ الشَّريف وَبَكَتْ بُكاءًا شَديدًا حَتّی غُشِيَ عَلَيها، فَلَمّا حَرَّكُوها، فَإذا بِها قَدْ فارَقَتْ روحُهَا الدُّنيا.
بابا بیا که جز تو برایم طبیب نیست
غیر از پدر که در دل دختر حبیب نیست
رویی چو روی دلکش تو نیست در جهان
چشمی چو چشمهای تو خاطرفریب نیست
دست من است شانۀ مویت نه دست باد
لایق برای موی تو دست رقیب نیست
در باغ عشق تو که هزارند بلبلان
شیداتر از رقیّۀ تو عندلیب نیست
هرکس که حالوروز مرا دید گریه کرد
اما قسم به موی تو حالم عجیب نیست
وقتی ذبیح کوچک ششماهه داشتیم
قدّ خم سهساله که دیگر غریب نیست
هرگاه عمه موی مرا دید ناله زد
گویی که یاد غصۀ شَیْبُالخَضیب نیست
جز تازیانه زخم مرا مرهمی نبود
دردم ز حد گذشت ولیکن طبیب نیست
بابا عموی پردل و باغیرتم کجاست
اینها حرامیاند و یکیشان نجیب نیست
محتاج معجزه است دل دردمند من
چیزی شبیه معجزۀ بوی سیب نیست
جان بر لب است تا تو ستانی به بوسهای
"کز جان شکیب هست و ز جانان شکیب نیست"
✍️ #محمدتقی_عارفیان
#یا_حسین
#ما_ملت_شهادتیم
#ما_ملت_امام_حسینیم
🏴
هدایت شده از اشعار
.
🏴 صلی الله علیک یا قاسم بن الحسن
🍃 تیر و کمان عشق
ای روشن از فروغ رخت گلشن ازل
ای در میان اهل بلا بهترین مثل
شاگرد مکتب تو شده عقل تا ابد
خورده به نام تو سند عشق از ازل
تعظیم کرده پیش جمال تو ماه نو
ای مشتری حُسن تو هم تیر و هم زحل
میجوشد از زمین تو شهد و شکر هنوز
تا ریخت از دهان تو "أحْلی مِنَ العَسَل"
تو پور مجتبایی و همچون حسنْ کریم
پروردۀ عمویی و همچون حسینْ یل
عالم سراسر از حرکت ایستاده بود
وقتی گرفته بود عمویت تو را بغل
سرباز شاهی و شده بازیچۀ تو مرگ
شد مات عشقبازیات اینجا رخ اجل
فرزند مصطفایی و تیغت به کربلا
هم دست "لات" را زد و هم گردن "هُبَل"
از تیغ تیز حیدریات دشمنان هلاک
جنگاوران به پای رجزهای تو فَشَل
با رزم بیمثال تو ای آیۀ جمال
شد زنده یاد رزم حسن در صف جمل
تو کشتۀ بلای عظیمی و قاتلت
اَنعام نه، سِباع که نه، بلکه "هُمْ اَضَل"
تو قد کشیدهای و عمویت خمیده شد
تیر و کمان عشق شمایید، بی بدل
روشنترین طلوع حماسه، برای تو
شعری سپید گفتم و هر واژه شد غزل
#محمدتقی_عارفیان، ۱۴۰۰/۰۵/۲۳
#یا_حسین
#ما_ملت_شهادتیم
#ما_ملت_امام_حسینیم
🏴
هدایت شده از اشعار
.
تو قاسم بودی و دستت جدا چون دست سقا شد
چو اکبر پیکرت از ظلم و کینه ارباً اربا شد
نه ماند از تو سری نه پیکری مانند مولایت
تمام روضههای کربلایی با تو معنا شد
✍️#محمدتقی_عارفیان، مردادماه ۱۴۰۱
محرمالحرام ١۴۴۴
ساعت به وقت #حاجقاسم
۰۱:۲۰ 💔
هدیه به روح ملکوتی و بلندپرواز حاجقاسم سلیمانی صلوات
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
🌷
هدایت شده از اشعار
.
🏴 السَّلامُ عَلى عَبدِاللهِ بنِ الحُسَینِ الطِّفلِ الرَّضیع
بر داغهایش داغ دیگر مینشیند
داغی که بر قلبش چو اخگر مینشیند
از داغهای پیش از آن سر تا به پا سوخت
این اخگر است و روی آذر مینشیند
داغ بزرگ شیرخوار کوچک است این
این داغ روی داغ اکبر مینشیند
مولا که پشتش از غم عباس خم شد
از غصۀ ششماهه مضطر مینشیند
این تیرهای غصه پیش از قلب مولا
بر قلب زهرا و پیمبر مینشیند
طفلی که از گهوارهاش لبتشنه پر زد
بر دست بابا چون کبوتر مینشیند
در قاب خیس چشم آقای غریبم
تصویری از سرباز آخر مینشیند
ششماههای که تشنۀ یک قطره آب است
بر دستهای پور کوثر مینشیند
مولا لباس مصطفی را کرده بر تن
عالم دوباره پای منبر مینشیند
از تشنگیّ طفل میگوید به دشمن
این روضه کی بر جان لشکر مینشیند؟
اصغر تَلَظّی میکند مولا تمنا
رحمی مگر بر قلب کافر مینشیند؟
دادند جای آب هم تیر سهشعبه
تیری که بر حنجر چو خنجر مینشیند
معلوم شد که میشود وحشیتر از گرگ
آنکه به قلبش بغض حیدر مینشیند
از گوش تا گوش علی را میبُرد وای
تیری که در حلقوم تا پر مینشیند
بر روی خونآلود و محزون حسینم
خون دل است این یا که اختر مینشیند؟
مادر چه حالی میکند پیدا خدایا
وقتیکه روی نیزه آن سر مینشیند
خون در دل سبط پیمبر میزند موج
بر داغهایش داغ دیگر مینشیند
#محمدتقی_عارفیان، ۱۴۰۱/۰۵/۱۴
برابر با هفتم محرمالحرام ١۴۴۴
#یا_حسین
#ما_ملت_شهادتیم
#ما_ملت_امام_حسینیم
🏴
هدایت شده از اشعار
🏴 صلی الله علیک یا اباالفضل العباس
▪️ ماه بهخونافتاده
تا عکسی از رخسار ماه افتاد در آب
رفت از جلال و هیبتش آیینه از تاب
برداشت آب و بر لب آورد و فرو ریخت
در حسرت یک بوسهاش خون شد دل آب
پیچید در پایش که دست از او نشوید
شد آب هم پابند آن گیسوی پُرتاب
بگذاشت پا در علقمه دریای غیرت
بگذشت تشنه از کنار آبْ مهتاب
او تشنه رفت و تا قیامت آبِ ناکام
در دل گرفته عکس آن دردانه را قاب
ساقی بهسوی تشنگان میرفت سرمست
تا که به میخانه رساند بادۀ ناب
مشکی پر از امید را بر دوش میبرد
آن شاه خوبان، شیر هَیجا، شمع احباب
بارانی از تیر آمد اما او سپر شد
میرفت در موج خطر بی ترس گرداب
کی از هجوم شبپره ترسد عقابی
پولاد کی میلرزد از غوغای سیماب
هرگز نلرزد پشت کوه از لشکر کاه
دریا نخواهد شد اسیر چنگ مرداب
از تیرها با جانش استقبال میکرد
تا که بَرد آبی سوی گلهای بیتاب
انداختند از پیکرش دست و نلرزید
تنها امیدش را به دندان کرد قلاب
آن مشک را چون طفل در آغوش میبرد
سقا صدف شد، مشکْ مروارید خوشاب
تا که رساند قطرۀ آبی به اصغر
شاید شود آن غنچۀ پژمرده شاداب
در چشم او تصویری از لبهای تشنه
در گوش او بانگ «عمو بشتاب، بشتاب»
پا تا سرش خون بود و فکر خیمهها بود
تا تشنهکامان را کند از آبْ سیراب
دشت تنش شد بیشهای از تیر دشمن
خون دل او میچکید از چشم نُشّاب
شد تیرها بال و پرش، در اوج میرفت
تا آنکه شد تیری بهسوی مشک پرتاب
هم آب مشک و هم امیدش بر زمین ریخت
شد جام ساقی خالی از آن دُرّ نایاب
دیگر نه شوق راندن و نه پای رفتن
درمانده و نومید شد ماه جهانتاب
با هم یکی شد آب مشک و اشک عباس
از مشک سقا بر زمین میریخت خوناب
شد بوسهگاه تیرها آن ماه خونین
یک تیر هم زد بوسه بر آن چشم جذاب
مرغ دلش یکباره پر زد تا مدینه
چون روضههای فاطمیه دارد آداب
از روضههای فاطمه میمرد اباالفضل
هر بار حرفی مجتبی میزد از این باب
میسوخت عمری از غم زهرا و حیدر
شد بیقرارِ مادر آن محبوب احباب
ناگاه دستی آمد و شقالقمر کرد
افتاد با صورت به خاک آن ماه محراب
دستش جدا فرقش دوتا چشمش پر از خون
در راه وصل دوست شد آماده اسباب
ناگه پسر خواندش صدایی مهرپرور
او دید مادر را به بیداری، نه در خواب
آمد به ساحل کشتی پهلوگرفته
از داغ دلبندش کشید آه جگرتاب
پیچید بوی عطر یاس و سیب در دشت
از خیمهها میآمد آوای "عمو، آب"
شد بار اول که صدا میزد: برادر
ماه بهخونافتاده را خورشید دریاب...
▪️▪️▪️؛
مولا بهسوی خیمهها برگشت تنها
دیگر نه در تن تاب و نه در پاش پایاب
پشتش شکست و باغ امیدش خزان شد
بی چاره شد آن چارۀ خویشان و اصحاب
از علقمه میآمد اما بی علمدار
میآمد و از چشم او میرفت سیلاب
زینب شود کمکم مهیای اسارت
ای وای من از روضۀ خلخال و جَلباب
#محمدتقی_عارفیان، مردادماه ۱۴۰۰
محرمالحرام ١۴۴۳
#یا_حسین
#ما_ملت_شهادتیم
#ما_ملت_امام_حسینیم
🏴
هدایت شده از اشعار
.
▪️صلَّی اللهُ عَلیکَ یا سَیدَنَا العَطشان
بانگ شادی و هلهله برخاست
چون به میدان نشست گرد و غبار
غرق خون بود هستی زینب
زخمهای تنش هزارهزار
سوی مقتل دوید مویهکنان
تا خودش را سپر کند زینب
اندکی دیر گر رسد باید
خاک ماتم به سر کند زینب
غرق در خون نفسنفس میزد
حضرت عشق بیکس و تنها
رمقی چون نداشت با چشمش
از خودش دور کرد خواهر را
پسازآن شمر سوی مقتل رفت
رفت تا کار را تمام کند
کار او که تمام بود! خدا
رحم بر خواهر امام کند
میبرید از حسین سر ظالم
نبرید از حسین دل زینب
به سر و سینه میزد و میکرد
خاکها را به اشکْ گِل زینب
مویه میکرد زینب و برخاست
نالۀ "یا بُنَیَّ" از گودال
در زمین و در آسمان پیچید
نالۀ مادری پریشانحال
ناله میکرد و پیش چشم ترش
سر برید از حسین شمر لعین
با سر از قتلگاه بیرون رفت
پیکر شاه ماند روی زمین
تشنه بود و سرش جدا کردند
پیش چشمان مادرش، ای وای!
نکند دشمن ازسرِ کینه
بکند قصد پیکرش، ای وای!
پسازآن ده حرامی ملعون
سوی آن شاه سرجدا رفتند
اسبها را که نعل تازه زدند
سوی فرزند مصطفی رفتند
پسازآن شد سری به نیزه بلند
نالۀ اهلبیت افزون شد
پیرهنْ کهنه هم از او بردند
دل سنگ از مصیبتش خون شد
▪️▪️▪️؛
بوسه بر رگ نداشت سابقهای
زینب این بوسه از کجا آموخت؟
چونکه لب بر رگ حسین گذاشت
دل دشمن به حال زینب سوخت...
#محمدتقی_عارفیان، ۱۴۰۱/۰۵/۱۷
برابر با عاشورای حسینی ١۴۴۴
#یا_حسین
#ما_ملت_شهادتیم
#ما_ملت_امام_حسینیم
🏴
هدایت شده از اشعار
.
▪️ألسَّلامُ عَلَى الرَّأْسِ الْمَرْفُوع
بر نیزه کردهاند سر پاک شاه را
بعدش سر منیر امیر سپاه را
نزدیک اینچنین همهجا در کنار هم
کی دیده است چشم کسی مهر و ماه را؟
کشتند بیگناه تمام ثواب را
تا جملگی بَرند ثواب گناه را
میخواستند با زدن رنگ خون به صبح
کامل کنند ظلمت روز سیاه را
هفتادوچند ماه برآوردهاند روز
تا گم کنند بیشتر از پیش راه را
بالا گرفتهاند سر دشمنان خویش
هرگز نکرده هیچکس این اشتباه را
دنبال نیزهها چه غریبانه میبرند
اطفال زار و غمزده و بیپناه را
هر سر که دید حال اسیران خسته را
کرد از دل شکسته رها تیر آه را
قرآن خونی آیۀ صدق طریق ماست
هرکس گواه خواست ببیند گواه را
از روی نیزه بر رخ زینب کند نگاه
هرگز کسی ندیده چنین ماتْ شاه را
شب تا به صبح نیست سری روی نیزهها
زینب بَرد بهسوی که سوز نگاه را؟
#محمدتقی_عارفیان
مردادماه ۱۴۰۱ / محرم ١۴۴۴
#یا_حسین
#ما_ملت_شهادتیم
#ما_ملت_امام_حسینیم
🏴